۰
plusresetminus
تحلیل ابعاد نامه نگاری امام به گورباچف(2)

محتویات نامه امام به گورباچف

در بخش‌های بعدی پیام، امام آشکارا گورباچف را به عنوان فردی که پایان مارکسیسم و کمونیسم را رقم می‌زند، معرفی می‌کند. از این رو، اگر گورباچف مخالف آنها بود، مسلماً باید در برابر آنها موضع می‌گرفت و اعتراض می‌کرد. این نشان می‌دهد که امام حتی درباره اهداف و شخصیت خود گورباچف نیز تحلیلی قوی‌تر و جلوتر از دیگر مفسران سیاسی و حتی مشاوران سیاسی خود داشته است.
محتویات نامه امام به گورباچف
مدیریت و هدایت مأموریت مؤلفه‌های اصلی مدیریت امام در خصوص این نامه شامل موارد زیر بوده است:

1. انتخاب زمان خاص برای ارسال نامه با توجه به اوضاع ایران و شوروی و رفتارهای گورباچف؛

2. سرّی نگه ‌داشتن محتوای نامه تا زمان ابلاغ؛

3. خصوصیات اعضای هیئت اعزامی؛

4. محتویات و بندهای نامه.

اینک به شرح هر کدام از این مؤلفه‌ها به صورت اجمالی می‌پردازیم:

1. ارسال نامه تا حدودی باعث التیام سرخوردگیهای ناشی از اتمام جنگ و پذیرش قطعنامه در ایران می‌گردید‌. در شوروی نیز با توجه به اینکه اصلاحات گورباچف، یک حرکت ناگهانی نبود و ریشه در نیازهای سرکوب‌شده یک قرن مردم شوروی داشت که توان اظهار خواست‌های خود را نداشتند و در این دوره با حرکتی تدریجی خود را نشان داد؛ امام با درک دقیق این شرایط و «زمینه مثبتی که در شخص گورباچف دیده بودند، احتمال دادند که او تحت تأثیر قرار بگیرد... امام متوجه شده بودند که رهبر شوروی درصدد تغییرات بنیادی در نظام شوروی است و او را تنها محرک یک اصلاح ظاهری نمی‌دانستند... تجربه کشور چین و افتادن در دامن غرب و امریکا در دوران پس از مائو، از نکاتی بود که می‌توانست مایه اعتبار شوروی قرار گیرد». (مانیان، 1380: 5 و 6)

خود گورباچف نیز نسبت به رهبران قبلی روسیه، از تحصیلات بالاتری برخوردار بود. «... برخلاف گروه برژنف ـ چرننکو، در دانشگاه دولتی مسکو تحصیل کرده و فلسفه غرب و رساله‌های لنین را خوانده و در دانشکده رجل‌پرور حقوق، دانش آموخته بود... مادر گورباچف که یک مسیحی مؤمن بود، پسرش را غسل تعمید داده بود... از اقدام‌های اصلاحی خروشچف الهام می‌گرفت و از عملکرد سرکوب‌گرانه برژنف بیزار بود و دریافته بود که کشور چه مقدار در تکنولوژی از غرب عقب افتاده است.» (لافه‌بر، 1376: 356) گورباچف درباره خود می‌گوید: «من از متن همین مردم، از فقیرترین اقشار آن ریشه گرفته‌ام... من خودم را از نظر اخلاقی در پیوند با مردم می‌دانم و به خاطر آنها ناراحتم». (گورباچف: 30)

امام به تمام این جنبه‌های شخصیت گورباچف اشراف داشت. «ارسال پیام امام به گورباچف، براساس حسن ظنّی که ایشان به شخص وی داشتند انجام گرفت و این امر در مقدمه پیام، آشکار است».[1]

افزون بر این، مسلمانان شوروی که حصارهای هفتاد ساله، آنها را از تعالیم اسلامی دور نگه داشته بود و با روند دوره اصلاحات گورباچف، فرصت‌های تازه‌ای یافته بودند، «استعداد کامل جهت پذیرش هرگونه تبلیغات اسلامی را داشتند و این زمینه، بهترین برهه زمانی را برای ارائه پیام فراهم آورده بود...».[2]

2. سرّی نگه‌ داشتن نامه سبب شد جنبه غافل‌گیرانه آن به ویژه تأثیر خبری آن، در رسانه‌ها بیشتر شود. افزون بر این، آن را از اعتراضات احتمالی داخلی و خارجی نیز مصون می‌داشت.

3. چون نوع و محتویات نامه مبتنی بر موضوعات ارشادی و فلسفی بود، قاعدتاً لازم می‌آمد ـ هرچند برخلاف عرف معمول دیپلماتیک باشد ـ تا متخصصی در حوزه فلسفه و علوم اسلامی به‌عنوان سرپرست هیئت اعزام شود. از این رو، به دلیل تضمین حفظ شئون روابط خارجی، فردی مانند محمدجواد لاریجانی ـ که دارای تبحر سیاسی در امور بین‌المللی بود ـ هیئت را همراهی کرد. امام همچنین جنبه تبلیغی نامه را با افزودن یک نفر از قشر زنان انقلاب که نماینده مجلس بود، به بالاترین سطح خود ارتقا داد و خانم دباغ را نیز به عنوان یکی از اعضای این هیئت برگزید.

محتویات نامه امام به گورباچف محتویات نامه امام را می‌توان بدین شرح بیان داشت:

 الف) مقدمه پیام این بخش نشان‌دهنده اشراف امام به شخصیت، انگیزه‌ها و اهداف مدنظر گورباچف است. محمدجواد لاریجانی اذعان می‌دارد که پیش از این سفر، تحلیل وی از اهداف گورباچف مبتنی بر این بوده است که گورباچف برای ساختار سیاسی ـ اجتماعی شوروی معتقد به پایه‌ریزی نوعی سوسیالیسم دموکراتیک است، ولی پس از سفر می‌گوید:

پس از بازگشت از سفر، اولین سؤال ایشان [ امام] از من این بود که «آیا گورباچف اعتقادی به مارکسیسم و کمونیسم دارد؟» من صریحاً خدمتشان گفتم: به نظر من گورباچف کوچک‌ترین تعلقی به کمونیسم و مارکسیسم ندارد؛ زیرا اگر کوچک‌ترین وابستگی داشت، در طول استماع پیام شما می‌بایست عکس‌العمل دیگری از خود نشان می‌داد. (لاریجانی: 1374)

در بخش‌های بعدی پیام، امام آشکارا گورباچف را به عنوان فردی که پایان مارکسیسم و کمونیسم را رقم می‌زند، معرفی می‌کند. از این رو، اگر گورباچف مخالف آنها بود، مسلماً باید در برابر آنها موضع می‌گرفت و اعتراض می‌کرد. این نشان می‌دهد که امام حتی درباره اهداف و شخصیت خود گورباچف نیز تحلیلی قوی‌تر و جلوتر از دیگر مفسران سیاسی و حتی مشاوران سیاسی خود داشته است.

اینک بخش اول پیام امام:

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقاى گورباچف، صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستى شوروى... با امید خوشبختى و سعادت براى شما و ملت شوروى، از آنجا که پس از روى کار آمدن شما چنین احساس مى‏شود که جنابعالى در تحلیل حوادث سیاسى جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروى، در دور جدیدى از بازنگرى و تحول و برخورد قرار گرفته‏اید و جسارت و گستاخى شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلى حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتى را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشى براى حل معضلات حزبى و در کنار آن، حل پاره‏اى از مشکلات مردمتان باشد، ولى به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مکتبى که سالیان سال فرزندان انقلابى جهان را در حصارهاى آهنین زندانى نموده بود، قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فکر مى‏کنید، اولین مسئله‏اى که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد، این است که در سیاست اسلاف خود، دایر بر «خدازدایى» و «دین‌زدایى» از جامعه که تحقیقاً بزرگ‌ترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروى وارد کرده است، تجدید نظر نمایید و بدانید که برخورد واقعى با قضایاى جهان، جز از این طریق میسر نیست. (صحیفه امام، 1379: ج21، 220)

ب) هشدار از پناه بردن به غرب البته ممکن است از شیوه‏هاى ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیاى غرب رخ بنماید، ولى حقیقت جاى دیگرى است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گره‏هاى کور اقتصادى سوسیالسیم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایه‏دارى غرب حل کنید، نه تنها دردى از جامعه خویش را دوا نکرده‏اید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روش‌هاى اقتصادى و اجتماعى به بن‏بست رسیده است، دنیاى غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است. (همان: 220 و 221)

این در حالی است که تحلیل‌گران سیاسی جهان، نگاهی خوش‌بینانه نسبت به حرکت شوروی به سوی غرب نداشتند و در «تردید کامل، تنها نظاره‎گر تجدیدنظرطلبی و آغاز تحولات دنیای کمونیسم بوده و قادر به اتخاذ موضعی روشن نسبت به رخدادهای در حال انجام در بلوک شرق نبودند». (جوادی آملی، 1373: 5 و 6)

ج) دعوت به خدا و معنویت باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلى کشور شما، مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادى نیست. مشکل شما، عدم اعتقاد واقعى به خداست؛ همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن‌بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلى شما، مبارزه طولانى و بیهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرینش است. (صحیفه امام، 1379: ج21، 221)

اشتراک مشکلات شرق و غرب در بی‌توجهی به معنویات و درگیری هر یک با مشکلات مادی، در این دو فراز پیام امام به‌خوبی قابل مشاهده است.

این بخش از سخنان امام می‌تواند تجلی مبنایی شعار «نه شرقی نه غربی» باشد که هر دو را با عنوان مادی‌گرایی رد می‌‌کند و به اثبات راه الهی و معنوی می‌پردازد.

د) شکست مارکسیسم و کمونیسم و تکرار تذکرات برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جست‌وجو کرد؛ چراکه مارکسیسم جواب‌گوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست، چراکه مکتبی است مادی و با مادیت نمی‌توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت ـ که اساسی‌ترین درد جامعه ‌بشری در غرب و شرق است ـ به درآورد.

حضرت آقاى گورباچف، ممکن است شما اثباتاً در بعضى جهات به مارکسیسم پشت نکرده باشید و از این پس هم در مصاحبه‏ها اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید، ولى خود مى‏دانید که ثبوتاً این‌گونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد و شما دومین و على‏الظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزى به نام کمونیسم در جهان نداریم، ولى از شما جداً مى‏خواهم که در شکستن دیوارهاى خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعى این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایه‏هاى پوسیده هفتاد سال کژى جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دیگر دولت‌هاى هم‌سو با شما که دلشان براى وطن و مردمشان مى‏تپد هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این، منابع زیرزمینى و روزمینى کشورشان را براى اثبات موفقیت کمونیسم که صداى شکستن استخوان‌هایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف کنند. (همان)

این بیانات امام، در وهله اول نشان‌دهنده آگاهی امام از روند تحولات در بلوک شرق و حقیقت مستقر در آن است. حرکت چین، شوروی و دیگر بلوک شرق به سوی اصلاحات غربی، امری بود که بیشتر تحلیل‌گران شاهد آن بودند، ولی کسی جرئت و شجاعت تحلیل این موارد برای تجدیدنظر کامل شرق در اندیشه‌هایش را نداشت. امام به صراحت از شکست مارکسیسم به‌عنوان یک مکتب اعتقادی در جهان سخن می‌گوید و آن را در موزه‌های تاریخ می‌بیند.

شماری از تحلیل‌گران داخلی و خارجی، این سخنان امام را پیش‌بینی فروپاشی اتحاد شوروی و خیانت غرب نسبت به گورباچف می‌دانند و این مسئله را با جملاتی مانند جمله زیر مطرح می‌‌سازند:

[مفسرین] قادر به اظهار نظر و یا اتخاذ موضعی روشن نسبت به رخدادهای در حال انجام در بلوک شرق نبودند، چه برسد که فروپاشی آن را هم پیش‌بینی کنند. (امیدوار و یکتا، 1379: 92)

هنوز تحلیل‌گران سیاسی و رهبران جهان غرب به این تحولات به دیده تردید و بدبینی می‌نگریستند و هیچ یک باور نداشتند که این تحولات، نظام ‌الحادی هفتاد ساله کمونیسم را در شوروی از بیخ و بن برخواهد کند. حداکثر چیزی که در آن شرایط پیش‌بینی می‌شد، این بود که رهبران کرملین در نهایت، برخی از پیوندهای مستقیم بین کشورهای عضو بلوک شرق با اتحاد شوروی را برای کاهش مشکلات اقتصادی داخلی نادیده بگیرند و نظام تازه‌ای از اردوگاه کمونیسم با رهبریت محدودتر شوروی و مسئولیت‌پذیری بیشتر اقمار این کشور پدید آورند. (انصاری، 1380: 156)

پیام ایشان، تمام عناصر لازم یک پیش‌بینی منحصر به‌ فرد را داشت و درست در زمانی ارائه شد که هیچ‌کس، حتی خوش‌باورترین کارشناسان نظام سرمایه‌داری غرب، احتمال فروپاشی احتمالی کمونیسم را نمی‌دادند.[3]

اتحاد جماهیر شوروی سابق، قلعه بزرگ، مستحکم و استواری به نظر می‌رسید...، اما تحولات جریانات درون آن، اتحاد جماهیر شوروی را فروپاشاند و پیش‌بینی‌های شما درخصوص مارکسیسم عملی شد... . (شواردنادزه، 1371: 2)

هـ) تبیین غنا و کمال اسلام با توجه به همه‌جانبه‌نگری آن این فراز از سخنان امام، بخش عمده‌ای از نامه ایشان را دربرمی‌گیرد و طی آن، امام سعی دارند براساس استدلالات فلسفی و فطری، با اثبات حقانیت جهان معنوی و فرامادی و به تبع آن اسلام، گورباچف را به سوی این جهات و اجتناب از گرفتار شدن به سایر اصلاحات ـ که آنها نیز درگیر مسائل مادی هستند ـ دعوت کنند. (جوادی آملی، 1373: 11ـ13) آیت‌الله جوادی ‌آملی در این‌باره به شرحی مبسوط از نامه امام پرداخته که حدود هفتاد صفحه است. در این شرح، آیات و روایات و مبانی فلسفی امام در این نامه بیان شده است. (ر.ک: همان: 22 ـ 95)

و) حمایت از مسلمانان منطقه تحت نفوذ شوروی نگرش جدى به اسلام ممکن است شما را براى همیشه از مسئله افغانستان و مسائلى از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک مى‏دانیم. با آزادى نسبى مراسم مذهبى در بعضى از جمهوری‌هاى شوروى، نشان دادید که دیگر این‌گونه فکر نمى‏کنید که مذهب، مخدر جامعه است. (صحیفه امام، 1379: ج21، 225)

امام در انتهای نامه با تأکید بر مذهب ـ به‌عنوان عامل پیروزی در برابر امپریالیسم ـ و قدرت آن، به گورباچف پیشنهاد می‌دهد که ایران می‌تواند خلأ اعتقادی کشورش را برطرف سازد.

در مجموع، اصلی‌ترین فرازهای این نامه را می‌توان به این صورت خلاصه کرد:

1. تبیین بعد «معنوی» به‌عنوان تنها راه‌ حل مشکلات شرق و غرب و غنای اسلام درباره آن و اعلام آمادگی ایران به ویژه حوزه‌های علمیه، برای رفع نیازهای فکری و اعتقادی در جهان؛

2. نشان دادن اینکه حصارهای مادی‌گرایی، حتی در دنیایی با بالاترین پیشرفت‌های مادی و تکنولوژیک، شکستنی است و در نتیجه، اثبات اشتباه بودن سیاست‌های خدازدایی در شوروی و نفی بعد اعتقادی کمونیسم؛

3. پیش‌بینی شکست مارکسیسم و گرایش به سوی اصلاحات غربی و در نهایت، شکست هر دو و اثبات اینکه تنها جایگزین این مشکلات، امور الهی است (یکی از حوزه‌های شعار «نه شرقی، نه غربی» امام)؛

4. حمایت و برقراری رابطه معنوی و ابراز همدردی با مسلمانان شوروی و دیگر کشورهای تحت نفوذ آن.

این نامه، در حقیقت به نمایندگی از کل جهان اسلام به یکی از دو قطب بزرگ جهان ـ که متولی اعتقاد و مکتبی خاص نیز بود ـ ارسال شد. اهداف حضرت امام در مبارزه با امریکا، تنها در کشور ایران و حتی در کشورهای اسلامی خلاصه نمی‌شد، بلکه امام با نوشتن این نامه نشان داد که خطر نفوذ امریکا، در هر جایی از جهان برای ایشان دغدغه‌ای جدی است؛ چرا که هدف نهایی امام، نجات همه مسلمانان جهان از یوغ دشمنان بود و این شامل مسلمانان شوروی که سال‌ها تحت فشار چکمه‌های کمونیسم بودند و اکنون خطر آن بود که تحت سلطه امریکا درآیند نیز می‌شد. از این رو، امام خمینی موازنه منفی و خنثی شدن نیروهای دو ابرقدرت در برابر هم را سنتی الهی برای حفظ ملت‌ها می‌دانست.

اصول حاکم بر سیره سیاسی امام خمینی در نامه به گورباچف در تحلیل این نامه تاریخی، به‌طور کلی مبانی عمده سیاسی امام در روابط خارجی و نیز سیاست مشخص می‌شود، هر چند تمام مواضع امام، از جمله ارسال همین نامه، به نوعی فراتر از محدوده‌های سیاسی بود و به تمام جنبه‌های بشری توجه داشت.

با وجود آنکه امام به‌طور مکتوب و تئوریک، مبانی سیاست خارجی خود را مطرح نمی‌کرد، ولی مواضع امام در صحنه‌های حساس سیاست خارجی، چنان در یک سیر منطقی مشترک قرار می‌گرفت که به‌راحتی می‌توان همه آنها را در یک‌‌سری اصول کلی مندرج ساخت و برعکس، تمام این اصول را در هرکدام از این مواضع به‌خوبی مشاهده کرد. به هر حال، این اقدام امام نیز باید در مجموعه مواضع خارجی ایشان قرار بگیرد. این اصول مشترک به‌طور کلی عبارتند از:

الف) اصل محوریت اسلام در همه زمینه‎ها در سیره امام خمینی، جلوه این اصل کاملاً آشکار است. ایشان اسلام را دین کاملی می‌داند که در همه مسائل سیاسی و حیات اجتماعی دیدگاهی خاص دارد. در این نامه نیز آن بزرگوار اسلام را دارای دو جنبه مادی و معنوی می‎داند که توأمان به دنیا و آخرت نظر دارد. ایشان در این نامه به طرح اسلام و آرمان‌های آن می‎پردازد و می‌کوشد توجه گورباچف را از دیدگاه مادی‎گرایانه صرف، به این ارزش‌ها جلب کند و داعیه حکومت جهانی اسلام را در این مسیر توجیه نماید. او ‎تلاش می‌کرد اندیشمندان و متفکران اسلامی را نیز در راستای «پرده از رخ دلربای اسلام برداشتن» معرفی کند و پنجره‎ای به سوی معنویت بگشاید. ایشان می‌خواست با نفی راه غرب و شرق، اسلام را به‌عنوان راه سوم مطرح کند.

ب) اصل وحدت‎باوری امام خمینی وحدت را توجیه‎کننده اصل دعوت برمی‎شمارد و بیان می‎دارد که اصولاً دعوت به اسلام، دعوت به وحدت است و بر این اساس می‌کوشد در جهت دعوت گورباچف به سوی اسلام و معنویت و نیز گسترش اسلام، بر اساس «اصل دعوت» گام بردارد و یک مرحله از جهانی شدن اسلام را تحقق بخشد. امام در این نامه به‌عنوان رهبر جهان اسلام سخن می‎گوید، نه فردی شیعه از یک کشور خاص که این مسئله، به وحدت‎نگری امام در این باره اشاره دارد.

ج) اصل دعوت به سعادت و رستگاری دعوت به خیر و صلاح و رستگاری، وظیفه پیامبران و امامان و رهبران الهی است و در قرآن نیز آمده است که مردم را با موعظه و استدلال به بهترین نحو به سوی خدا دعوت کنید. از این رو، امام نیز براساس این اصل، دولتمردان و مردم شوروی را به سوی خدا و معنویت فرا خواند و این دعوت را نیز بر اساس رسالت دینی خویش انجام داد. ایشان در انجام این رسالت، کوشید، تا آرمان‌ها و ارزش‌های اسلام را طرح و تبیین کند. وی از ابتدای مبارزه، از این اصل بهره جست و بارها مردم و مسئولان ایران را ـ چه در زمان دولت پهلوی، چه در جمهوری اسلامی ـ دعوت به رستگاری و سعادت نمود که بهترین جلوه آن، در این نامه تجلی یافته است.

د) اصل احترام متقابل امام در این نامه با رعایت اصل احترام متقابل، تلاش می‎می‌کند تا گورباچف را با دلایل منطقی، از راهی که در پیش گرفته است، بازدارد و او را از پناه بردن به «باغ سبز غرب» برحذر دارد و اسلام را بر وی عرضه کند. ایشان بیان می‎دارد: «ما با تمام عالم، روابط حسنه داریم، به شرط اینکه روابط، متقابل و احترام، متقابل باشد.» و از این‌رو، با رعایت این اصل، دعوت خود را به انجام می‎رساند.

هـ) اصل توجه به مقتضیات زمانی و مکانی در شرایطی که غرب، هجمه و فشار خود را برای در هم شکستن کمونیسم افزایش داده بود و کمونیسم با تعارضات درونی جدی روبه‌رو بود ـ و البته هنوز به این روشنی که اکنون درک می‎شود مسیر تحولات برای سیاستمداران و عالمان علوم سیاسی روشن نبود ـ امام خمینی با درک صحیح از ماهیت و روند تحولات و شناخت دقیق شرایط، در آن مقطع زمانی و مکانی، به نگارش این نامه پرداخت که اکنون نیز پس از گذشت سال‌ها، آن تجزیه و تحلیل و پیش‎بینی، اعجاب بسیاری از صاحب‌نظران را برانگیخته است.

و) اصل معرفی انقلاب اسلامی و ارزش‌های اصیل آن در شرایطی که جنگ پایان یافته بود و به نوعی، انقلاب در محاق توقف جنگ فرورفته و غرور مردم ایران جریحه‎دار شده بود، امام خمینی با نوشتن این نامه، انقلاب ایران را بار دیگر در صدر رسانه‎های جهان قرار داد و سمت و سوی دیگر ارزش‌های راستین انقلاب و ماهیت آن را مطرح ساخت.

نتیجه‌گیری اقدام امام در نگارش نامه به گورباچف، یکی از فرازهای مهم و ماندگار در تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. این اقدام امام همچون دیگر اقدامات ایشان در طول سالیان حیات پربارش، در بردارنده نکات درس‌آموز و نغزی است که می‌تواند مورد استفاده سیاست‌گذاران کشور و مشتاقان راه ایشان قرار گیرد. با بررسی ابعاد گوناگون این پدیده، اصولی همچون: اصل محوریت اسلام در تمام زمینه‎ها، اصل وحدت‎باوری، اصل دعوت به سعادت و رستگاری، اصل احترام متقابل، اصل توجه به مقتضیات زمانی و مکانی و نیز اصل معرفی انقلاب اسلامی و ارزش‌های اصیل آن را می‌توان از سیره سیاسی عملی امام استنتاج کرد.




فهرست منابع و مآخذ کتاب‌ها 1. آربلاستر، آنتونی، دموکراسی، ترجمه حسن مرتضوی، تهران، آشتیان، 1379.

2. امیدوار، احمد و حسین یکتا، امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، سازمان عقیدتی ـ سیاسی ناجا، 1379.

3. انصاری، حمید، حدیث بیداری: زندگینامه آرمانی ـ علمی و سیاسی امام خمینی(از تولد تا رحلت)، تهران، چاپ 19، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1380.

4. توکلی، حمید، بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی، پایان‎نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، تهران، دانشگاه تربیت مدرس، 1373.

5. جوادی آملی، عبدالله، آوای توحید: نامة امام خمینی به گورباچف و شرح نامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373.

6. خمینی، احمد، آیینه آفتاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1374.

7. داربی‎شر، یان، تحولات سیاسی در اتحاد شوروی: از برژنف تا گورباچف، ترجمه هرمز همایون‎پور، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1368.

8. دهشیری، محمدرضا، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379.

9. رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377.

10. ژوکوف، دیمیتری آناتولویچ، م.، ایمام خمینی، مسکو، پالیا، 1999.

11. عمید زنجانی، عباسعلی، ریشه‌های انقلاب، تهران، طوبی، 1375.

12. کدی، نیکی و مارک گازیوروسکی، نه شرقی نه غربی: روابط خارجی ایران با امریکا و اتحاد شوروی، ترجمه ابراهیم متقی و الهه کولایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1379.

13. گورباچف، میخائیل، به سوی جهان بهتر، ترجمه منوچهر طلوعی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375.

14. لاریجانی، محمدجواد، مصاحبه با رادیو فرهنگ، 12/10/1381.

15. ــــــــــــــــ ، کاوش‌های نظری در سیاست خارجی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.

16. لافه‎بر، والتر، 50 سال جنگ سرد، از غائله آذربایجان تا سقوط گورباچف، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، نشر مرکز، 1376.

17. مانیان، عبدالحسین، تحلیل نامه امام خمینی به گورباچف، تهران، ‌اداره کل پژوهش‌های سیما، 1380.

18. مرتضایی، علی‌اکبر، امام خمینی در حدیث دیگران، تهران، پیام آزادی، 1378.

19. مصباحی، محی‎الدین، «چهارچوب مواضع شوروی»، بازشناسی جنبه‎های تجاوز و دفاع، مجموعه مقالات ارائه شده به کنفرانس بین‎المللی تجاوز و دفاع، تهران، سپهر، 1366.

20. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صحیفه امام، 22جلدی، تهران، 1379.

مقالات 21. پترویچ برژنف، الکساندر، «شعر امام خمینی»، ترجمه شعر در فصلنامه حضور، شماره30، 1378.

22. جمهوری اسلامی، مصاحبه روزنامه الشرق الاوسط با گورباچف، شماره 5730، 22 اسفند 77.

23. شبارشین، لئونید (مأمور سابق ک‌.گ.‌ب در ایران)، مصاحبه با نایاکدرکدا نوایاگازتا، 4 ژوییه 2001، ترجمه به وسیله بخش مطبوعات سفارت ایران در مکه، ویرایش توسط مجله حضور، شماره 37، 1380.

24. شواردنادزه، ادوارد، جمهوری اسلامی (مصاحبه)، شماره 3995، 3 بهمن 71.

25. گورباچف، میخائیل، «راه نجات روسیه از نگاه گورباچف»، نشریه ترجمان سیاسی، شماره 146.

26. ـــــــــــــــــ ، «بازنگری پیام رحمانی امام تأملی در اعترافات گورباچف»، جمهوری اسلامی (مصاحبه با واحد مرکزی خبر جمهوری اسلامی)، 25 خرداد 1378.

27. ـــــــــــــــــ ، به نقل و ترجمه نشریه ترجمان سیاسی (مصاحبه با نشریه فیگارو، 4 سپتامبر 1998)، س 3، شماره 146 (بخش سیاسی).

28. مولانا، حمید، فصلنامه حضور، (گفت‌وگو)؛ شماره 29، پاییز 1378.

29. میشین، نیکلای، جمهوری اسلامی (مصاحبه رادیویی در مسکو)، شماره 5846، 26 مرداد 1378.

30. ـــــــــــــ ، جمهوری اسلامی، شماره 5846، 26 مرداد 1378.

31. یاکوفلف، الکساندر (مشاور ارشد گورباچف)، جام‌جم (مصاحبه)، 13 دی 1380.

 

 


[1]. «دو نگاه به اصلاحات در شوروی»، نوروز؛ 20 دی 80 .

[2] . «اولین و آخرین پیام»، ابرار، 20 دی 80.

[3]. «اولین و آخرین پیام»، ابرار؛ 20 دی 80 .

https://www.cafetarikh.com/news/19988/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما