۰
plusresetminus
برشهایی از کتاب « انقلاب مشروطه ایران»

مناظره و دیالوگ‌نویسی به مثابه تریبون خودانتقادی

. مهم‌ترین ویژگی چنین گفت‌وگوهایی، در کنار اندیشۀ ضداستبدادی، اغلب مباحث جدی روحانیون بود که با هدف به چالش گرفتن دستگاه روحانیت در منطقه صورت می‌گرفت. در میان چنین دیالوگ‌هایی می‌توان به اثر میرزا ملکم‌خان اشاره کرد که در پی جلب مخاطبان جدید بسیار بانفوذ و پردامنه در ترکستان بود. میرزا ملکم‌خان در مکالمۀ خیالی رفیق و وزیر، روش دیالوگی را برای ساده‌سازی درک مشهور‌ترین رساله‌اش، دفتر تنظیمات یا کتابچه غیبی، در پیش گرفت.
مناظره و دیالوگ‌نویسی به مثابه تریبون خودانتقادی
 در ص 560 کتاب می خوانیم:

گفت‌وگو و مناظرۀ صریح از جمله شیوه‌هایی بود که در سال‌های پایانی سدۀ نوزدهم از سوی روشنفکران اصلاح‌طلب وارد گفتمان سیاسی فارسی شد و در ادامه توانست تاثیری شگرف بر گسترش گفت‌وگوی انتقادی در سطح جامعۀ آن روزگار ایفا کند. تا پیش از آن نزدیکترین مشابه دیالوگ یعنی «سؤال و جواب» رایج بود که به خاطر غیبت روح چالش‌گری در آن از گفت‌وگو یک گام عقب‌تر است. در مناظره، بحث بی‌پرده و صریحی ارائه می‌شد که در آن، دغدغه‌های حاضران در برابر مشقات اجتماعی و حکومت استبدادی کاهش یافته و تسهیل می‌شد. مهم‌ترین ویژگی چنین گفت‌وگوهایی، در کنار اندیشۀ ضداستبدادی، اغلب مباحث جدی روحانیون بود که با هدف به چالش گرفتن دستگاه روحانیت در منطقه صورت می‌گرفت. در میان چنین دیالوگ‌هایی می‌توان به اثر میرزا ملکم‌خان اشاره کرد که در پی جلب مخاطبان جدید بسیار بانفوذ و پردامنه در ترکستان بود. میرزا ملکم‌خان در مکالمۀ خیالی رفیق و وزیر، روش دیالوگی را برای ساده‌سازی درک مشهور‌ترین رساله‌اش، دفتر تنظیمات یا کتابچه غیبی، در پیش گرفت. او کتابچۀ غیبی را در سال ۱۲۳۸ نوشت و در آن به این موضوع اشاره کرد که دولت «دچار طاعون» شده و ناامیدانه عقب مانده است.

 

در ص 566 آمده است:

تورج اتابکی در بخش دیگری از مقالۀ خود، نمایشنامه‌نویسی مدرن را از دیگر قالب‌های ادبی مورد توجه در منطقه طی سال‌های اوایل سدۀ بیستم می‌داند. او میرزا فتحعلی آخوندزاده را به عنوان پیشگام این هنر و موفق‌ترین نمایشنامه‌نویس جهان اسلام در قرن نوزدهم معرفی می‌کند. نویسنده‌ای که «تکنیک و ساختار» کمدی‌هایش اقتباسی از نمونه‌های اروپایی است چنانکه «معروف است که او با نمایشنامه‌های الکساندر گریبایدوف و نیکولای گوگول و همچنین شکسپیر و مولیر آشنایی داشت.» آخوندزاده که شخصیت‌های نمایشنامه‌هایش را از میان اجتماعات محلی انتخاب می‌کرد، اهداف سیاسی- اجتماعی خود را از نوشتن، در نامه‌هایی به دوستانش شرح داده و گفته که امیدوار است «با نشان دادن و به سخره گرفتن چهره‌های فاسد، نادان و خرافی، مخاطبان خود را به نتایجی روشن هدایت کند تا به تعبیر او، به تدریج به بینشی روشن و مترقی نائل شوند.»

 

 

منبع:

انقلاب مشروطۀ ایران، ویراستۀ پروفسور هوشنگ ا. شهابی و پروفسور ونسا مارتین، ترجمۀ محمد ابراهیم فتاحی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه، چاپ اول، ۱۳۹۲

 

 

https://www.cafetarikh.com/news/20036/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما