۰
plusresetminus
دولت آمریکا در آن سالها یعنی سالهای 1329 -1330 از ملی کردن صنعت نفت پشتیبانی می کرد حتی به انگلستان فشار می آورد که قانون ملی کردن نفت را به رسمیت بشناسد بنابراین سیاست آمریکا و انگلستان هم در تضاد بود و این تضاید باید دولت مصدق از آن استفاده می کرد و قانون ملی کردن نفت را اجرا می کرد اما اینکه چرا در خلال دو سال و چهار ماه نخست وزیر مصدق این عوامل اجرایی نشد خود فرصت دیگری می طلبد و الان وقت توضیح این مسئله نیست.
مصاحبه/ کودتایی علیه مصدق شکل نگرفته است
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مرداد ماه در تاریخ معاصر کشور ما آستن حوادث و وقایع زیادی بوده است که کودتای 28 مرداد در سال 1332یکی از مهمترین وقایعی که است که به نظر بسیاری مسیر تاریخ ایران را تغییر داد و با گسستی که به وجود آورد تحولات زیادی را در پی داشت.اما فارغ از اینکه این تحول چه تاثیری در تاریخ کشور ما داشته است جدیدا از سوی برخی از کارشناسان و صاحب نظران تاریخ سعی شده نظرات متفاوتی در باب این موضوع داشته باشند به همین دلیل دارای نگاه متفاوتی هستند.محمود کاشانی فرزند آیت الله کاشانی کسی است که مدت زیادی است که درباره واقعه کودتای 28 مرداد تحقیق کرده است و دارای نظرات متفاوتی نسبت به دیگر مورخان در این موضوع است. به همین دلیل پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مناسبت نزدیکی به واقعه مهم گفتگوی با این محقق تاریخ ترتیب داده است که می توانید قسمت اول این گفتگو را در ادامه مطالعه بفرمایید:

 

به نظر شما چه مقدماتی برای شکل گیری تحولات مروبط به 28 مرداد وجود داشت؟

.نهضت ملی ایران یک نهضت مسالمت آمیز بود که یک سلسله هدف های عالی را دنبال می کرد.این نهضت دنباله رو نهضت مشروطیت بود در که در آن مردم به حرکت در آمدند برای اینکه نظام استبدادی پایان بدهند.ولی متاسفانه پس از اینکه قانون اساسی مشروطیت در سال 1285 خورشیدی تصویب شد همچنان دولت ها خلق و خوی خودکامگی داشتند.بعد از شهریور 1320 و اشغال ایران فضا یک مقدار باز شد و آیت الله کاشانی پرچم انتخابات آزاد را در دست گرفت و برای نخستین بار در سال 1322 خورشیدی مبارزات اجتماعی در تهران به صورت سازمان یافته انجام شد تا گروهی از نمایندگان تهران با رای مردم وارد مجلس شوند که آیت الله کاشانی در حالی که در یک زندگی پنهانی به سر می برد انتخاب شد.به محض عنوان نام آیت الله کاشانی به عنوان فرد منتخب مردم، نیروهای انگلیسی ایشان را بازداشت کردند و آن دموکراسی ادعای را که به خاطر آن ایران را اشغال کرده بودند زیرپا گذاشته شد.در انتخابات بعدی یعنی مجلس 15 آیت الله کاشانی به قزوین تبعید شد و در آستانه انتخابات 16 به لبنان تبعید شد همه اینها به خاطر دو عامل مهم بود یکی همانگونه که اشاره کردم خلق خوی استبدادی زمامداران کشور ما و دیگری اینکه سیاست خارجی از شکل گیری یک مردم سالاری در ایران بیمناک بود.در سال 1329 نهضت ملی ایران در اثر مبارزات یک دهه آیت الله کاشانی حضور یک اقلیت نیرومند در مجلس 15 و 16 همچنین حضور مردم در صحنه سیاسی به پیروزی رسید و چهار هدف را به طور مشخص برای این نهضت انتخاب کردند اولین هدف اصلاح قانون انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه بود که دولت ها و سیاست های خارجی نتوانند در انتخابات دخالت کنند هدف دوم اصلاح قانون مطبوعات بود که نیاز بود در یک فضای آزاد به درستی به مردم اطلاع رسانی شود.هدف سوم جلوگیری از بازداشت خود سرانه مخالفان دولت بود چون دولت ها برای خودشان هیچ حد و مرزی قائل نبودند و متعرضان به خشونت را به سادگی دستگیر می کردند به همین دلیل در سال 1329 سعی شد که این مسئله اصلاح شود.هدف چهارم که در حقیقت از سال 1327 به بعد در دستور کار نهضت ملی قرار گرفت ملی کردن صنعت نفت بود و در نهایت این نهضت مسالمت با این اهداف برجسته به پیروزی رسید.

 

پس دکتر مصدق کجای این معادلات قرار داشت؟

وقتی نهضت به پیروزی رسیدن مصدق داوطلب اجرای این هدفها شد و بنابر این آیت الله کاشانی و نمایندگان مجلس با نخست وزیری او موافقت کردند.مصدق برنامه کار دولت خودش را دو هدف باقی مانده نهضت قرار داد یکی اصلاح قانون انتخابات مجلس و دیگری اجرای قانون ملی کردن صنعت نفت، برای اینکه مردم از درآمدهای حاصل از منابع نفتی برخوردار بشوند و رفاه و آسایش برسند.اگر مصدق می خواست این برنامه ها را اجرا کند هیچ مانعی بر سر راه او وجود نداشت برای اینکه نهضت ملی ایران پشتوانه بسیار نیرومندی داشت کسانی مانند آیت الله کاشانی نمایندگان مجلس که به تمام معنا پشتیبان دولت بودند مراجع در قم وشهرستانها با دولت اتحاد عجیبی پیدا کرده بودند بنابراین هیچ دلیلی نداشت که این نهضت به اهداف خودش نرسد.

 

نقش دولت آمریکا را در این تحولات چگونه ارزیابی می کنید؟

دولت آمریکا در آن سالها یعنی سالهای 1329 -1330 از ملی کردن صنعت نفت پشتیبانی می کرد حتی به انگلستان فشار می آورد که قانون ملی کردن نفت را به رسمیت بشناسد بنابراین سیاست آمریکا و انگلستان هم در تضاد بود و این تضاید باید دولت مصدق از آن استفاده می کرد و قانون ملی کردن نفت را اجرا می کرد اما اینکه چرا در خلال دو سال و چهار ماه نخست وزیر مصدق این عوامل اجرایی نشد خود فرصت دیگری می طلبد و الان وقت توضیح این مسئله نیست.

 

اما به هر حال در این زمان نفت ملی شد این گونه نیست؟

ملی شدن نفت زمانی معنا و مفهوم دارد که قرار دادهای با شرکت نفتی و خارجی می بستند، نفت ایران به بازار های جهانی صادر می شد و درنهایت باید درآمد کسب می شد اما اگر در چاه های نفت همچنان بسته بماند بنابراین از ملی کردن نفت نتیجه ای عاید نمی شود.درواقع به طور کل می توان گفت زمینه های بسیار خوبی برای رسیدن به توافق وجود داشت اما مصدق نتوانست از این فرصت ها استفاده کند.انگلیس ها نمی خواستند مشکل نفت ایران شود و همیشه به دنبال این بودند که ایران با یک بن بستی مواجه شود و از نظر اقتصادی و مالی از پا در بیاید.وقتی که یک جامعه ناراضی شد بذر توطئه و دخالت در آن به راحتی پاشیده می شود.به طور کل من معتقدم مصدق در دوسال نخست وزیری خود بیشتر خواست سیاسی انگلستان پی میگرد یعنی از اقدامات مصدق بیشتر انگلیسی ها نفع می بردند تا مردم ایران.

سال 1332 یکی از مهمترین دوران تاریخ معاصر کشور ماست.در این زمان سیاست های خارجی به دنبال دخالت هرچه بیشتر در ایران و براندازی هستند و از سوی دیگر مصدق هم با اقدامات خود مجری سیاست های انگلیس در ایران بود.

در تیرماه سال 1332 مصدق برنامه ای جهت برگزاری یک رفراندوم برای منحل کردن مجلس اعلام کرد.در حالیکه این مجلس درواقع دستاورد اصلی نهضت ملی ایران بود یعنی مجلسی بود که آیت الله کاشانی نمایندگی آن را داشت و مدتی ریاست آن را برعهده داشت و شخصیت های مهمی مانند سید ابوالحسن حائری زاده، دکتر مظفر بقایی، شمس قنات آبادی، علی زهری، سید احمد صفایی و ...در این مجلس بودند که عمدتا از هواداران نهضت ملی هم بودند، بنابراین منحل کردن این مجلس به معنای شکستن سد دفاعی نهضت ملی ایران.

باید توجه داشت که هیچ نخست وزیری نمی تواند به تنهای مجلسی را منحل کند و این امر کاری غیر قانونی تلقی می شد.رفراندوم که یک قانون نمایشی بود در قانون اساسی برای آن پیش بینی صورت نگرفته بود.بنابر این اقدامات مصدق سراسر قانون شکنی بود و حال آنکه بیشترین تبلیغات از سوی هواداران مصدق این است که او فردی قانوان مدار و طرفدار دموکراسی بوده است.

 

به نظر شما چرا مصدق دست به این اقدام زد؟

روز 22 تیر ماه که بحث رفراندوم را با یاران خودش مانند دکتر سنجابی، دکتر صدیقی در میان گذاشت این افراد به شدت مخالفت کردند بعدها که بساط نهضت ملی ایران برچیده شد و این افراد خاطرات خودشان را نوشتند یک سری نکاتی را افشا کردند دکتر صدیقی در خاطرات خود عنوان می کند:«من به مصدق گفتم که اگر مجلس را منحل کنی من که وزیر کشور هستم حاضر نیستم که رفراندوم را برگزار کنم و اگر قرار بر این باشد من استعفا می دهم»اما مصدق اسرار می کند و از او می خواهد که استعفا ندهد و رفراندوم را برگزار کند و صدیقی هم به دلایلی این امر را می پذیرد.دکتر سنجابی صریح می گوید که من مخالفت کردم اما به طور کل مصدق پا را در یک کفش کرد که باید مجلس منحل شود اما دستاویزی که برای این کار خود بیان می کند این است یکی از نمایندگان مصدق را استیضاح کرده است و آن فرد نماینده شجاع تهران آقای علی زهری بود که به خاطر شکنجه زندانیان متهم به قتل افشار طوس مصدق را استیضاح کرده است مصدق برای هواداران خودش اینگونه توجیه می کرد که اگر این استیضاح جلسه اش برگزار شود مجلس به من رای عدم اعتماد می دهد من باید بروم کنار بنابراین من باید مجلس را منحل کنم این قضیه عذر بدتر از گناه است یعنی اینکه نگذارند استیضاح صورت بگیرد که دولتش روی کار بماند این مسئله اوج دیکتاتوری است.این تمام استدلال مصدق بود اما شما به سادگی می توانید تشخیص دهید که این مسائل دستاویزهای بوده است برای آرام تر کردن هواداران خودش مانند سنجابی، صدیقی و امثال اینها و البته این افراد هم اشخاصی ضعف النفس و جاه طلبی بودند که تسلیم خواسته های مصدق شدند اما واقعیت چیست؟باید گفت آن زمان هیچکس نتوانست بفهمد که واقعیت چیست و در پشت صحنه این بازی های سیاسی و تجاوز به حقوق مردم چه مسئله ای نهفته است.خوشبختانه در سال 1988 اسناد وزارت خارجه آمریکا منتشر شد در بین این اسناد سندی است که تاریخ آن 9 خرداد 1332 است.بعد از اینکه آمریکایی ها فهمیدند که مصدق تصمیمی برای حل مشکل نفت ندارد تصمیم گرفتند با انگلیس همکاری کنند تا دولت جدیدی را روی کار بیاورند ودر گفتگوهای که بین انگلیس و آمریکا انجام شد روی زاهدی توافق کردند روز 9 خرداد هندرسون سفیر آمریکا با شاه دیدار می کند تا از شاه درباره نخست وزیری زاهدی مشورت بگیرد شاه در پاسخ هندرسون می گوید که من ترجیح می دهم که موضوع نفت به دست مصدق حل شود بنابراین مصدق همچنان به نخست وزیری خودش ادامه دهد به همین جهت می توان گفت که شاه در پی برکناری مصدق نبود اما با پافشاری هندرسون شاه می گوید که اگر زاهدی به نخست وزیری فکر می کند چند شرط وجود دارد شرط اصلی این است که زاهدی باید از طریق پارلمانی و قانون به نخست وزیری برسد یعنی نه از طریق کودتا و توسل به زور این سند که به فارسی هم ترجمه شده است و از طرف انتشارات علمی وارد بازار شده است منبع مهمی برای رویداد های نهضت ملی ایران بود. برخلاف آمریکایی ها که این اسناد را منتشر کردند انگلیسی ها تا به حال یک برگ سند منتشر نکرده اند.

 

اما آنگونه که گفته شده اخیرا اسناد و مدارک زیادی مبنی بر حضور انگلیس در یک عملیات برنامه ریزی شده علیه مصدق انتشار پیدا شده است آیا شما این اسناد را قبول ندارید؟

این ها همه یک سری شایعات و جنجالی است که بیشتر شکل تبلیغات دارد تا واقعیت و عنوان می کنند که سیا اسنادی را منتشر کرده است یا نهاد های دیگر را نام می برند اینها همه جنجال رسانه ای و سیاسی است و واقعت ندارد مثلا یادداشت های کرمیت روزولت،یادداشت های ویلبر که مدعی است که یکی از کارکنان سیا بوده است عموما همگی اینها داستان سرایی و غیر واقع هستند ولی تا به حال که 61 سال از رویدادهای سال 1332 می گذرد نه سازمان سیا و نه سرویس های جاسوسی انگلستان یک برگ سند منتشر نکرده است بنابراین من این مسئله را با قاطعیت وصراحت می گویم در این جنجال رسانه ای هیچ اطلاعات مفیدی وجود ندارد.

 

این قضیه به  اسناد مربوط به آمریکا هم مربوط می شود؟

اسنادی که من از آمریکا تشریح کردم حاصل مکاتبات رسمی سفیر آمریکا در تهران با وزارت خارجه آمریکا است و یک مجموعه اسناد رسمی و ارزشمند است.

 

بازگردیم به ادامه بحث هنگام اعلام رفراندم از سوی مصدق چه اتفاقاتی در ادامه روی داد؟

مصدق که قصد داشت مجلس را منحل کند تا شاه پیمان نخست وزیری را برای مصدق صادر کند و این یک نوع فرافکنی بود که ماجرای هندرسون درباب روی کار آوردن زاهدی افشا نشود.در ادامه آیت الله کاشانی حائری زاده، بقایی، و جمعا 23 سه نفر از نمایندگان مجلس دوره هفدهم با تمام وجود در برابر رفراندوم ایستادگی کردند اعلامیه ها دادند،گتفگوهای مطبوعاتی انجام دادند، اعلام جرم به دادستانی تهران کردند، به طور کل کارهای زیادی از سوی این طیف در مجلس هفدهم در جهت ممانعت از رفراندوم انجام گرفت ولی مصدق پای خودش را در رکاب استبداد و دیکتاتوری گذاشته بود یک رفراندوم نمایشی هم برگزار کرد که این رفراندوم با پشتوانه حزب توده برگزار شد.آیت الله کاشانی یک بیانیه ای صادر کرد در روز 10 مرداد یعنی دو روز قبل از برگزاری رفراندوم و شرکت در رفراندوم را تحریم کرد و گفت اگر کسی در رفراندوم شرکت کند مخالفت با امام زمان کرده است بنابراین گروه های مذهبی پایشان را در این رفراندوم نگذاشتند ولی حزب توده با تمام وجود در خدمت اجرای رفراندوم و برنامه انگلیس ها مصدق قرار گرفت و یک رفراندوم نمایشی برگزار کردند و به ظاهر گفتند که دیگر الان مجلسی وجود ندارد به این معنا که عصر روز 22 مرداد دکتر صدیقی وزیر کشور نتایج رفراندوم را اعلام و عنوان کرد که مردم در تمام کشور به انحلال مجلس رای داده اند که در اینجا نکته تاریخی را مشاهده می کنیم که فردای این روز فرمان نخست وزیری زاهدی را صادر کرد و در کنارش هم فرمان برکناری مصدق را امضا کرد.

 

 

https://www.cafetarikh.com/news/20156/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما