۱
plusresetminus
صبح شانزده آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادى اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثه‏اى را پیش‏بینى مى‏کردند. فضا به‏شدت آبستن حوادث و درگیرى بود. بعد از گذشت مدتى، براى جلوگیرى از تنش و درگیرى، چندین دانشکده تعطیل اعلام شد و در ادامه، سراسر دانشگاه به دستور رییس دانشگاه تعطیل گردید.
16 آذر روز عدالت‏خواهى، استکبارستیزى و آزادیخواهى‏
 در تاریخ 24 آبان 1332 اعلام شد که نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا از طرف آیزنهاور به ایران مى‏آید. نیکسون به ایران مى‏آمد تا نتایج «پیروزى سیاسى امیدبخشى را که در ایران نصیب قواى طرفدار تثبیت اوضاع و قواى آزادى شده است» (نقل از نطق آیزنهاور در کنگره آمریکا بعد از کودتاى 28 مرداد) را ببیند.

 در مقابل، دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که در فضاى حکومت نظامى بعد از کودتاى سیاه، هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا نشان دهند. دو روز قبل از آن واقعه تلخ (14 آذر) زاهدى تجدید رابطه با انگلستان را رسما اعلام کرد و قرار شد که «دنیس رایت»، کاردار سفارت انگلستان، چند روز بعد به ایران بیاید. از همان روز 14 آذر تظاهراتى در گوشه و کنار به وقوع پیوست که در نتیجه در بازار و دانشگاه، عده‏اى دستگیر شدند. این وضع در روز 15 آذر هم ادامه داشت و بیشتر اعتراض‏ها از دانشکده پزشکى و داروسازى و حقوق و علوم آغاز شد.

 صبح شانزده آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادى اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثه‏اى را پیش‏بینى مى‏کردند. فضا به‏شدت آبستن حوادث و درگیرى بود. بعد از گذشت مدتى، براى جلوگیرى از تنش و درگیرى، چندین دانشکده تعطیل اعلام شد و در ادامه، سراسر دانشگاه به دستور رییس دانشگاه تعطیل گردید. نیروهاى نظامى رژیم که به‏شدت رفت و آمد دانشجویان را کنترل کرده و در این بین عده‏اى را نیز دستگیر نموده بودند، با حضور در کلاس یکى از اساتید دانشکده فنى (مهندس شمس استاد نقشه‏کشى) زمینه اعتراض را در کلاس درس ایجاد کردند. آنان قصد داشتند دو دانشجو را که ظاهرا به حضور نظامیان در دانشگاه اعتراض داشتند را دستگیر نمایند. دستگیرى دو دانشجو کلاس را به هم زده، دانشجویى دیگر بر روى نیمکت کلاس فریاد مى‏زند: «آقا ما چقدر بى‏عرضه هستیم. چقدر بدبخت هستیم. این کلاس نیست، این درس نیست. یک عده‏بدون این‏که از استاد و از کادر دانشگاه اجازه بگیرند وارد کلاس مى‏شوند و هیاهو در مى‏گیرد. تف به این کلاس و تف به این مملکت!» دانشکده فنى به هم مى‏ریزد و در محاصره کامل نظامیان قرار مى‏گیرد و به یکباره فرمان آتش صادر شده و دانشجویان در صحن طبقه اول به خون مى‏غلطند. عده‏اى زخمى شده و در این میان سه دانشجو به نامهاى قندچى و بزرگ نیا و شریعت رضوى به شهادت مى‏رسند.

 همان روز 16 آذر پلیس توسط رادیو اعلام کرد: «عده‏اى از دانشجویان در کلاسهاى درس نشسته بودند و به پلیس، چهره خشنى نشان مى‏دادند و پلیس را مسخره مى‏کردند و این باعث شده که پلیس به واکنش بیفتد. پلیس قصد زدن دانشجویان را نداشت ولى دانشجویان به پلیس حمله کردند و مى‏خواستند اسلحه‏شان را بگیرند. پلیس در قالب دفاع این کار را کرده و قصدش زدن دانشجویان نبوده است.» فرداى آن روز شاه، تیمسار مزینى را براى دلجویى به دانشگاه مى‏فرستد تا خودش را از این گناه و تقصیر تبرئه کند. وى با خانواده‏هاى شهدا ملاقات مى‏کند و در دانشگاه به ظاهر از اساتید و روسا عذرخواهى مى‏کند. دو روز بعد از واقعه 16 آذر، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، در همان دانشگاهى که هنوز به خون دانشجویان بى‏گناه رنگین بود، دکتراى افتخارى حقوق دریافت کرد. روز 16 آذر به عنوان روز مقاومت و ایستادگى دانشجویان این سرزمین در برابر استعمار غرب و استبداد و خودکامگى در دفتر تاریخ این سرزمین به یادگار ثبت گردیده است.

 16 آذر، نماد روحیه خروشان جنبش دانشجویى و مظهر ایثار، از خودگذشتگى، پایدارى و استقلال و آزادى است. در این روز، دانشجویان به اعمال مزدورانه شاه اعتراض و او را دست‏نشانده دولت آمریکا معرفى کردند. آنان ثابت کردند که دانشجو، تنها جوینده دانش نیست؛ بلکه جوینده همه خوبى‏هاست و در همه‏جا حضور چشم‏گیرى دارد و با روشنگرى و آگاهى‏هاى خود، هرگز اجازه نخواهد داد دشمنان در امور داخلى و خارجى کشور دخالت کنند. 16 آذر ثابت کرد که ایران تنها از آنِ ملت ایران است و آنان خود حق اداره کشورشان را دارند. 16 آذر ثابت کرد که قلم‏ها، شعارها و قدم‏هاى استوار دانشجو، همواره همراه ملت و یاریگر دولت در همه زمینه‏هاست.

  بعد از کودتاى 28 مرداد 1332، رژیم وابسته پهلوى که توانسته بود با کمک اربابان آمریکایى بر اریکه قدرت باز گردد، درصدد برآمد تا پایه‏هاى حکومت خود را تثبیت کند، اما غافل از این‏که مقاومت مردم بطور کامل از بین نرفته و ایران در اولین فرصت، خشم و انزجار خویش را نشان خواهد داد.

 نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا در سال 1332، راهى ایران گردید. در حقیقت او مى‏آمد تا نتیجه سرمایه‏گذارى بیست و یک میلیون دلارى را که سازمان جاسوسى آمریکا، سیا، در راه کودتا و سرنگونى دولت مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کند. ملت در حال افسردگى و از نفاق و تفرقه‏اى که استبداد توانسته بود در میان او ایجاد کند، ناراحت بود.

 رهبرى نهضت مقاومت، قصد رساندن صداى اعتراض مردم را به گوش جهانیان داشت و تلاش لندن و واشنگتن را که مى خواست با مشروع جلوه دادن رژیم کودتا، امتیازات مورد نظر خود را در محیط آرام به‏دست آورد، خنثى کند. اجراى این برنامه به عهده کمیته هماهنگى دانشگاه تهران واگذار شده بود.

 تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران، به عنوان اعتراض به ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس در ایران، از روز 14 آذر 1332 آغاز گردید. دانشجویان دانشکده‏هاى حقوق و علوم سیاسى، علوم دندان پزشکى، فنى، پزشکى، داروسازى در دانشکده‏هاى خود تظاهرات پرشورى علیه رژیم کودتا برپا کردند. رژیم پهلوى که به خوبى از خشم ملت و خصوصاً دانشجویان نسبت به خود و اربابان آمریکا از پیش آگاه بود، با تمام قوا متوجه دانشگاه شد.

 روز 15 آذر تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و مأموران انتظامى، در زد و خورد با دانشجویان، شمارى را مجروح و گروهى را دستگیر و زندانى کردند. صبح روز 16 آذر 1332، گارد تا دندان مسلح رژیم پهلوى براى اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند.

 در یکى از کلاسهاى درس دانشکده فنى، چند تن از دانشجویان در اعتراض به حضور ماموران گارد رژیم شاه در صحن دانشگاه، آن‏ها را به مسخره مى‏گیرند و همین بهانه کافى بود تا وارد کلاس درس شوند و با ایجاد جو رعب و وحشت، محیط را براى بهره‏بردارى و گرفتن زهر چشم دانشجویان آماده سازند. مأموران گارد با حمله به دانشجویان بى‏پناه، سه تن از آنان را به شهادت مى‏رسانند.

 حادثه 16 آذر 1332، بعنوان یک روز (مقاومت تاریخى) در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس، همه‏ساله به‏رغم کوشش رژیم و ساواک، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههاى سراسر ایران، مراسم و تظاهراتى به یاد شهیدان آن روز برپا مى‏کردند.

 شهید چمران در ر ابطه با حادثه 16 آذر مى‏گوید: «وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویى همه را به چشم مى بینم، صداى رگبار مسلسل در گوشم طنین مى‏اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مى‏لرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک مى‏شنوم. دانشکده فنى خون‏آلود را در آن روز و روزهاى بعد به راى العین مى‏بینم...»

 

  بازتاب جهانى‏

 خبر واقعه 16 آذر و کشته شدن دانشجویان، به سرعت در سراسر جهان انتشار یافت و بسیارى از دانشگاه‏هاى اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردى کردند. در روز 18 آذر نیز در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران و هم‏زمان با مراسم برگزارى سومین روز کشته‏شدگان حادثه دانشگاه، تظاهراتى از طرف دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. دانشجویان هم در اعتراض به جنایت‏هاى دولت کودتا، مدت پانزده روز از شرکت در کلاس‏هاى درس خوددارى کردند. در گذر زمان، 16 آذر به نام روز دانشجو معنا پیدا کرد و در تقویم گنجانده شد.

 

  اهمیت مبارزه‏

 چگونگى سرکوبى دانشجویان در 16 آذر 1332، نشان‏دهنده اهمیت مبارزه‏هاى دانشجویان براى رژیم و دولت کودتا بود. پس از کودتاى 28 مرداد و قلع و قمع مخالفان، دانشگاه تهران و دانشجویان و نیروى سیاسى، نیروهایى قوى در زمینه مبارزه با دولت کودتا به شمار مى‏آمدند و مخالفت‏هاى پى‏گیر آنان، عملاً رژیم و دولت کودتا را از رسیدن به اهدافشان باز مى‏داشت. از این رو به نظر مى‏رسد رژیم با برنامه از پیش تعیین شده به این حمله روى آورد. اگر چه شاه و دولت سعى کردند از خانواده‏هاى شهدا و رؤساى دانشگاه تهران و دانشکده فنى دلجویى کنند، ولى ترفیع درجه عاملان واقعه 16 آذر و پرداخت پاداش نقدى به سربازان و درجه‏داران حمله‏کننده به دانشگاه در فاصله کمى پس از واقعه، حکایت از توطئه از پیش طراحى شده دولت کوتاه شاه براى سرکوبى جنبش دانشجویى داشت.

 

  وحدت دانشجویى‏

 پیدایش جنبش دانشجویان ایرانى خارج از کشور، ارتباطى تنگاتنگ با اوضاع سیاسى اجتماعى و تحولات داخل کشور دارد. وقوع کودتاى 28 مرداد 1332 و بازگشت مقتدرانه شاه به قدرت، دیکتاتورى خشنى به دنبال داشت که اوضاع ایران را یک‏باره در تاریکى فرو برد. پس از واقعه 16 آذر که سرکوب تنها کانون آشکار مقاومت را در پى داشت، بیشتر فعالیت‏هاى سیاسى به خارج از کشور انتقال یافت. در این وضعیت، دانشجویان زمینه‏هاى جنبش سیاسى و انقلابى خود را فراهم کردند، ولى چون این حرکت‏ها خودجوش بود، نظم و هماهنگى منسجمى نداشت. از این رو، عمده فعالیت‏ها به صورت پراکنده و نامنظم شکل گرفت. پس از گذشت مدتى، این گروه از دانشجویان در آلمان، انگلستان و فرانسه براى جلوگیرى از اتلاف نیرو و براى ایجاد هماهنگى‏هاى بیشتر، به این نتیجه رسیدند که با یکدیگر متحد شوند. این نتیجه‏گیرى به گردهمایى اعضاى این سه انجمن در شهر هایدلبرگ آلمان در 1339 شد.

 

  اتحاد بیشتر

 در اوایل دهه 1350، انجمن اسلامى دانشجویان، گروه فارسى‏زبان در آمریکا و اروپا، با یک‏دست کردن عقاید و با ایجاد سازمان‏دهى مشترک بین صفوف خود، توانست روش مبارزاتى خود را به گونه‏اى نشان دهد که رژیم شاه خطر بیشترى از سوى اسلام‏گرایان حس کند. وجه مشخص انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان در اروپا و آمریکا، در ارتباط بیشتر آنان با روحانیان داخل و خارج از کشور، به ویژه شخص امام خمینى رحمه‏الله بود. بر همین اساس، ارتباط نزدیک آنان با امام خمینى رحمه‏الله که طى ملاقات‏ها و فرستادن پیام‏هاى مکرر صورت مى‏گرفت، سبب تعیین خطمشى مبارزاتى و هم‏بستگى گروهى بیشتر بین این دانشجویان شد.

   پیام امام‏

 امام خمینى رحمه‏الله در پیامى روشنگرانه خطاب به انجمن اسلامى دانشجویان آمریکا و کانادا در سال 1352 فرمودند: «اکنون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجى، فرصتى است که باید مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطن‏خواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمن‏هاى اسلامى در هر جا که هستند، بى‏درنگ از آن استفاده کنند و بى‏پرده به پاخیزند و به وضع حاضر و جنایات پنجاه سال حکومت غیرقانونى رژیم نوکرمآب پهلوى اعتراض کنند و صداى خود را به مجامع بین‏المللى برسانند و به رئیس جمهور آمریکا بفهمانند که ملت‏هاى اسلامى، جنایات این خاندان را خصوصا در سال‏هاى اخیر از رؤساى جمهور آمریکا مى‏دانند».

 

  مبارزه گسترده‏

 انجمن‏هاى اسلامى دانشجویان بر اساس رهنمودهاى امام خمینى رحمه‏الله در سال‏هاى پایانى حاکمیت رژیم شاه توانست مبارزه‏هاى ضد رژیم را در سراسر جهان با ابعاد بسیار گسترده‏اى به دست گیرد. به ویژه اتحادیه انجمن‏هاى‏اسلامى اروپا و آمریکا، با تلاش فراوان موفق شده در جاهاى مختلف دنیا شعبه‏اى تأسیس کند و هر انجمنى تحت نام همان کشور مشغول به فعالیت گردد. براى مثال انجمن اسلامى دانشجویان هند با وجود نیمه مخفى بودن و نفوذ عوامل ساواک در بین تشکیلات و دانشجویان، تأثیر مهمى در هدایت افکار دانشجویان مقیم هند مى‏گذاشت.

 

  رابطه با امام‏

 افزایش ارتباط بین دانشجویان مسلمان، امام خمینى رحمه‏الله و روحانیان مبارز و نیز اعتماد مردم به دانشجویان مذهبى، باعث شد آنان بتوانند به راحتى در روند فعالیت‏هاى سیاسى جامعه تأثیر بگذارند.

 حرکت‏هاى دانشجویان مسلمان در مراسم مذهبى، به ویژه در ماه محرم کاملاً در راه افزایش آگاهى سیاسى مردم و تحرک بخشیدن به آن‏ها بود. هم‏چنین امکان برقرارى ارتباط دانشجویان مسلمان با دانش‏آموزان، بازاریان، کارگران و... فراهم آمد و دانشجویان از این ارتباط براى مقاصد سیاسى بهره‏بردارى کردند و به شکل مؤثرى در تبلیغ رهبرى امام خمینى رحمه‏الله و ترویج اندیشه‏هاى او قدم برداشتند. در حقیقت پیوند دانشجویان و امام، باعث شد که جنبش دانشجویى بتواند در حرکت جامعه به سوى انقلاب مؤثر ظاهر شود.

 

   آگاه‏سازى ملت‏

 امام خمینى رحمه‏الله یکى از وظایف دانشگاهیان را آگاه‏سازى ملت معرفى مى‏کند و مى‏فرماید: «بر شما جوانان ارزنده اسلام که مایه امید مسلمین هستید، لازم مى‏باشد که ملت‏ها را آگاه سازید و نقشه‏هاى شوم وخانمان‏سوز استعمارگران را برملا نمایید. در شناسایى اسلام بیشتر جدیت کنید، تعالیم مقدس قرآن را بیاموزید و به کار ببندید. با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفى اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمان‏هاى بزرگ اسلام بکوشید. براى پیاده کردن طرح حکومت اسلام و بررسى مسائل آن اهتمام بیشترى به خرج دهید. مهذّب و مجهّز شوید. متحد و متشکل شده و صفوف خود را فشرده‏تر سازید. هر چه بیشتر هم‏فکر و انسان فداکار بسازید. صداى برادران رنجیده و مسلمان ایران را به دنیا برسانید و با آنان هم‏دردى کنید».

 

  حفظ اسلام‏

 به فرمایش امام خمینى رحمه‏الله یکى از وظایف عالمان و دانشگاهیان، دفاع از اسلام است. ایشان در این‏باره مى‏فرماید: «اکنون وظیفه عموم مسلمانان و خصوص علماى اعلام و روشنفکران و دانشگاهى‏هاى علوم قدیمه و جدیده است که براى دفاع از اسلام عزیز و حفظ احکام حیات‏بخش آن که ضامن استقلال و آزادى است... از فرصت استفاده کنند و گفتنى‏ها را بگویند و بنویسند و به گوش مقامات بین‏المللى و سایر جوامع بشرى برسانند.»

   تزکیه نفس‏

 امام خمینى رحمه‏الله در مورد اهمیت تزکیه و تهذیب دانشجویان مى‏فرماید: «براى شما مهم در دانشجویى و در دانشیارى و در استادى و در شاگردى و در تربیت، در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد؛ عالم تربیت شده به تربیت انسانى که همان تربیت اسلامى است. کوشش کنید هر قدمى که براى علم برمى‏دارید، براى‏عمل ظاهرى و براى اعمال باطنى، ایجاد تقوا در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتى از دانشگاه ان‏شاءاللّه بیرون مى‏آیید، یک انسانى باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید براى معلوماتتان. هم امانتدار باشید و هم تزکیه نفس کرده باشید، نفس خودتان را مهار کرده باشید. هر قدمى که براى تعلیم و تعلم بر مى‏دارید، همراه آن قدم، قدمى باشد براى مهار کردن نفستان».

   اتحاد گروه‏

 امام خمینى رحمه‏الله درباره اتحاد گروه‏هاى دانشجویى و مقابله با منحرفان مى‏فرماید: «آنچه کرارا تذکر داده‏ام و رمز پیروزى است، اتحاد گروه‏هاى دانشجویى و تشکیل یک گروه اسلامى ملى است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند و شما جوانان عزیز را که امید کشور هستید و سعادت و ترقى میهن بسته به فعالیت شماست، به تباهى بکشند و نگذارند در راه تعالى کشور قدم بردارید و به علم و ادب که مایه پیشرفت و رهایى از استعمار و استثمار نو و کهنه است، اشتغال پیدا کنید. باید بدانید اختلاف و تفرقه، سرچشمه تمام بدبختى‏ها و اسارت‏هاست.»

   اعتلاى کشور

 امام خمینى رحمه‏الله درباره کوشش دانشجویان براى اعتلاى کشور مى‏فرماید: «امروز که کشور از استقلال شایسته برخوردار است، قید و بند غرب و شرق و غرب‏زدگان و شرق‏زدگان از کشور و دانشگاه گسسته شده است. جوانان عزیز دانشگاهى، هر چه بیشتر در کسب علوم و فنون، در اعتلاى کشور معظم خود کوشش نمایند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگیرى کنند و نگذارند محیط مقدس دانشگاه، آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد. اگر (هم) انحراف و گرایشى به شرق و غرب خداى نخواسته از اساتید یا دانشجویان مشاهده کردند، به ستاد (انقلاب) فرهنگى اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهى لازم را بنمایند».

   تداوم راه انقلاب‏

 امام خمینى رحمه‏الله جوانان دانشجو را امید ملت معرفى مى‏کند و مى‏فرماید: «شما جوانان دانشجو و جوانان عزیز، امید این ملت هستید که باید راهى را که فراراه شما گذاشته شده است، به آخر برسانید و این نهضتى را که در راه او آن همه جان‏فشانى شده است، ادامه بدهید و این صراط مستقیمى را که انبیا جلو راه بشر گذاشتند و نبى اکرم، آخرین انبیا و اشرف همه، آن راه را جلو مردم گذاشتند و مردم را دعوت به این صراط مستقیم کردند و هدایت کردند، به راه انسانیت و خروج از همه انحاى کفر و الحاد و خروج از همه ظلمات به نور مطلق، باید شما جوان‏ها همان راه را ادامه دهید تا این‏که پیرو رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏وآله و در مکتب حضرت صادق علیه‏السلام، پیروانى شایسته باشید».

   اتکاى به خود

 امام خمینى رحمه‏الله درباره استقلال دانشگاه‏ها و نفى وابستگى آن مى‏فرماید: «این دانشگاه‏ها باید یک دانشگاه‏هایى باشد که ما دیگر احتیاج به خارج پیدا نکنیم که دستمان (را) در آن وقتى که مى‏خواهند یک کسى‏را معالجه کنند، به دیگران دراز کنیم که بروید آنجا معالجه کنید. باید دانشگاه‏هاى ما و همه قشرها کارى بکنند که لااقل ما محتاج به غیر نباشیم. این‏طور نباشد که اگر یکى مریض بشود، بگویند اینجا نمى‏شود معالجه‏اش کرد. این طور نباشد که اگر یک گرفتارى بشود، بگوید نه، نمى‏شود دیگر درستش کرد؛ خودمان سرپاى خودمان بایستیم».

   مسؤولیت دانشجویان پس از پیروزى انقلاب اسلامى‏

 با پیروزى انقلاب اسلامى على‏رغم تغییر شرایط، نه تنها مسؤولیت دانشجو و دانشگاه خاتمه نیافته، بلکه با توجه به مقتضیات و نیازهاى زمانه و افزایش و پیچیدگى دشمنى‏هایى که از داخل و خارج متوجه مردم و کشور است، بیشتر هم شده است و انتظار مى‏رود که قشر دانشگاهى به ویژه دانشجویان به مسؤولیت خود در ابعاد مختلف علمى، اجتماعى و سیاسى آنگونه که شایسته است، عمل کند. امروز، روزگار دیگرى است. از رژیم دست‏نشانده و مخالف علم و آگاهى مردم و منافى استقلال و هویت ملى که هر فریاد عدالت‏طلبانه و حق‏خواهانه را به ضرب گلوله و سرنیزه پاسخ مى‏داد، در این مملکت خبرى نیست. انقلاب ظلم‏ستیز، عدالت‏خواه، آزادى‏بخش و استقلال‏آفرین اسلامى با مجاهدت مردم مسلمان و حضور فعال و ایثارگرانه همه اقشار جامعه، به ویژه قشر دانشگاهى به پیروزى رسیده است. انقلابى که خود را تداوم‏دهنده راه انبیاء(علیهم‏السلام) مى‏داند و چون آن بزرگواران براى خود رسالتى قائل است که هدف آن گسترش عدالت و آزادى و احیاء انسانیت است و در این راه نه تنها از افزایش سطح فهم و آگاهى جامعه هراس ندارد، بلکه از آنجا که مردم را بزرگترین حامى خود مى‏داند، به توسعه علم و آگاهى اهمیت و براى صاحبان آن، عالمان و دانشجویان بهایى ویژه قائل است و از آنان انتظاراتى خاص دارد.

 امروز، بیش از همیشه تاریخ این سرزمین، انتظار مى‏رود که طبقه علمى و عالمان راستین و دانشجویان آگاه و آرمان‏خواه در صحنه حاضر باشند و نقش حساس خود را در قبال ملک و ملت ایفا نمایند. امروز نیز انتظار مى‏رود آزادى‏خواهى، آزاداندیشى و عدالت‏طلبى در چارچوب منافع و هویت ملى، گفتمان حاکم بر فضاى دانشگاه‏هاى ما باشد. هویت و گفتمان جنبش دانشجویى پیش از آن‏که دشمنى یا دوستى با نظام‏هاى سیاسى باشد، در هر حال، عدالتخواهى است. اگر دأب و دغدغه نظام، عدالت و عدالتخواهى نبود، باید به آن اعتراض کند و درگیر شود و اگر مانند نظام برآمده از انقلاب اسلامى، عدالت بود باید به حمایت از آن برخیزد. بهترین صورت این کمک مى‏تواند، نقد و طرح صحیح مسائل و مطالبه آگاهانه و منطقى نیازهاى مردم و آرمان‏هاى جامعه باشد و صدالبته «مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد» و این توقعى است که مردم انقلابى ایران از همه اقشار به ویژه دانشجویان به عنوان قشرى تحصیلکرده، فعال و زمان شناس دارد: «من بارها گفته‏ام که از آن روزى باید ترسید که جوان ما، دانشجوى ما، در دانشگاه انگیزه طرح مسأله، طرح سؤال، طرح درخواست نداشته باشد. همه ملت ما باید این باشد که این روحیه مطالبه، خواستن و مدعا داشتن در زمینه‏هاى گوناگون را در نسل جوان کشورمان -بخصوص جوان علمى- گسترش دهیم.»

 طرح مطالبات مردم و انتقاد سازنده و مستدل، یکى از کارکردهاى اصلى دانشگاه و وظایف مهم جنبش دانشجویى است. چرا که انجام صحیح و صادقانه این وظیفه نه تنها اقدامات مسؤولان را تصحیح مى‏کند، بلکه افق عملیاتى آنان را از روزمرگى خارج و به سمت افق‏هاى آرمانى رهنمون مى‏سازد و صدالبته صرف طرح انتقاد و مطالبه کافى نیست و همه وظیفه دانشجویان در این باره به حساب نمى‏آید: «او فقط مسؤولیتش طرح سؤال و پرتاب کردن یک شعار نیست که بگوید، خوب، ما کار خودمان را انجام دادیم، نه، پیگیرى کردن، مطالعه کردن، درباره مسأله اندیشیدن، آن را پخته کردن، راه‏کار اجرایى براى آن جستجو کردن، براى طرحش با مراکز دست‏اندر کار و مجرى تلاش کردن و... بالاخره خود وارد میدان کار شدن...» نیز جزو وظایف اوست و در راه انجام این وظیفه باید از افراط و تفریطها بپرهیزد و اعتدال را رعایت کند و همواره تکیه بر عقلانیت داشته باشد تا از تلاش‏هاى خود نتیجه لازم و مطلوب را به دست آورد، به‏ویژه در مقطع کنونى که دشمنان زخم‏خورده این مردم و این انقلاب، براى گرفتن انتقام و بازگرداندن آب رفته به جوى، بیش از هر چیز در کمین غفلت‏هاى ما نشسته و پیش از هر کس در شخصیت‏ها، عناصر، تیپ‏ها و مراکز و طبقات تاثیرگذار طمع کرده و براى آن‏ها برنامه‏هاى مفصل جداگانه تدارک دیده‏اند. بدون تردید دشمن براى دانشگاه ما و به ویژه دانشجویان نیز که عمدتاً از نسل جوان آن هم جوان اهل علم، پرسشگر و... هستند، برنامه دارد و این برنامه‏ها را از نخستین روزهاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى تا به امروز به اجرا گذاشته که ذکر آن از حوصله این مقال خارج است. با همه این‏ها، دشمن على‏رغم تبلیغات وسیع، طرح‏هاى پیچیده، شبهه‏افکنى، توهم‏آفرینى و... جز در مواردى اندک و مقاطعى کوتاه و گذرا آن هم در بخش‏هایى محدود، موفق به پیشبرد برنامه و تحقق اهدافش درباره دانشگاه و دانشجو نشده است. امروز هم قشر دانشجو با حفظ آرمان‏هاى انقلابى و توجه به ارشادات و توصیه‏هاى دلسوزان واقعى، نه تنها در برابر دشمن تسلیم نشده، بلکه با خنثى کردن توطئه‏هاى رنگارنگ آن، در کنار مردم، به عنوان یکى از نیرومندترین بخش‏هاى جامعه در مسیر خنثى کردن توطئه دشمنان گام برمى دارد. با این حال هنوز دشمن و سرسپرده‏هاى داخلى او از یکسو و بدسلیقگى و خودبینى‏هاى بعضى عناصر و احزاب ورشکسته داخلى از سوى دیگر، چشم طمع به این مکان حساس و این قشر تاثیرگذار دارند و سعى دارند با القائات، تبلیغات و دامن زدن به شبهات و ترفندها و... ظرفیت عظیم دانشگاهى ما را به نفع منافع و اهداف خود به کار بگیرند. بنابراین با توجه به این خطرات و آسیب‏هاى تهدیدکننده، دانشگاهیان و به ویژه قشر دانشجویى که به مقتضاى سن و شرایط تجربه در معرض بیشتر این تهدیدات هستند، نباید آنى از جایگاه خطیر و مسؤولیت مهمى که برعهده دارند، غافل شوند. دانشجویان باید توجه داشته باشند که در یک تقسیم‏بندى کلى، دو صدا آن‏ها را به خود فرا مى‏خواند. یکى صدا و جریانى که چون به مصالح کشور، آرمان‏هاى انقلاب و منافع مردم مى‏اندیشد، دانشجو را براى دانشجو مى‏خواهد و مصالح دانشجو را در نظر دارد و دیگرى صدایى که منافع خود را در پوشش مصالح دانشجو مطرح مى‏کند و دانشجو و کل دانشگاه را در کنار سایر عوامل به مثابه ابزارى مى‏نگرد که باید در خدمت اهداف و منافع حزبى و باندى او عمل کند. صاحبان این صدا نمى‏خواهند دانشجو با تشخیص و شناخت خود مسائل اجتماع و دردها و نیازهاى مردم را مطرح کند و سخنگوى مردم باشد، بلکه مى‏خواهند مسائل حزبى و منافع گروهى و اهداف سیاسى خود را از بیرون به داخل دانشگاه انتقال داده و دانشجو را به بلندگویى براى طرح آن‏ها، تبدیل کنند و در عین حال به هنگام ناامیدى از همراهى جنبش دانشجویى، اعلام کنند این جنبش حرف مفت است!

 اگر دانشجو فراموش نکند که اهداف عدالتخواهانه و پیگیرى مطالبات حقیقى و اصیل مردم و جامعه با اهداف احزاب و گروه‏ها همخوانى ندارد و احزاب اگرچه در حد شعار مثلا عدالتخواهى را نفى نمى‏کنند، اما در عمل پایبندى آن‏ها به عدالت تا آنجاست که با منافع حزبى تلاقى نداشته باشد و برخلاف دانشجویان، عدالت براى حزب او هدف نیست و آن نیز وسیله‏اى است براى تأمین منافع و تحقق اهداف سیاسى، آنگاه تشخیص آن صداها برایش آسان خواهد بود- چنان‏که تاکنون بوده- و پیشرو بودن و استقلال خود را حفظ و جز حرف مردم نمى‏زند و در مسیرى که به تلاش براى تحقق آرمان‏ها و پیگیرى مطالبات به حق جامعه در ابعاد مختلف و قطع هرچه بیشتر وابستگى‏ها و بالاخره بازیابى هویت فرهنگى و ارتقاء سطح آگاهى جامعه منجر مى‏شود حرکت نمى‏کند.

 آرى، امروز روزگار دیگرى است ولى رسالت دانشجو همچنان ادامه دارد و انتظارات از دانشگاه و دانشجو کماکان باقى است. به بیان رهبر فرزانه انقلاب: «آن چیزى که ما از محیط دانشجویى‏مان انتظار داریم، پیشرفت علم، پیشرفت اندیشه سیاسى، عمق اندیشه دینى و ایمان دینى، عمق معرفت دینى و روشن‏بینى دینى، دست یافتن به قلمروهاى جدید؛ هم در زمینه علم، هم در زمینه سیاست، هم در زمینه معرفت دینى در محیط دانشجویى است؛ البته به کمک راهنمایان هر بخشى. شما براى کار علمى باید استاد داشته باشید، براى کار معرفت دینى باید استاد داشته باشید، براى کار سیاست هم همینجور است. کار را شما مى‏کنید؛ او راهنمایى مى‏کند. دانشگاه ما و محیط دانشجویى‏ما بایستى در همه این عرصه‏ها پیشرفت‏هاى حقیقى و چشمگیرى کند و این پیشرفت‏ها را ان‏شاءالله خواهد کرد.»

 
 
https://www.cafetarikh.com/news/20295/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما