۰
plusresetminus
تو اول خبر نامزدی‌ات را با شاهزاده خانم مصری دریافت کردی و بعد قیافه‌اش را دیدی. وقتی آن سفر دور و دراز را آغاز کردی هنوز ولیعهد بودی.
تو اول خبر نامزدی‌ات را با فوزیه دریافت کردی و بعد قیافه‌اش را دیدی
 در ص 9 کتاب  می خوانیم:

رمان «تو در قاهره خواهی مرد» خطابه‌ای است که شاه را رودررو دارد. خطابه‌ای پر از ارجاع‌های تاریخی که با آخرین شاه ایران به گفت‌وگویی یک‌طرفه برمی‌خیزد. خطابه‌ای که با مرگ ملک فاروق، برادر ملکهٔ اول یعنی فوزیه آغاز می‌شود و از همین ابتدا، مرگ‌اندیشی به سراغ شاه می‌آید: «ملک فاروق در تبعید مُرده. در ایتالیا، در رُم. دور از خانه‌اش، دور از سرزمینش، شبیه پدرت که در ژوهانسبورگ درگذشت. در تبعید. دور از خانه و سرزمینش. دور... دور... دور...»

 

 درص 11 کتاب آمده است:

نویسنده به بهانهٔ مرگ فاروق، ماجرای ازدواج شاه با فوزیه را مرور می‌کند؛ پیوندی که به خواست و اجبار رضاشاه انجام شده بود: «تو اول خبر نامزدی‌ات را با شاهزاده خانم مصری دریافت کردی و بعد قیافه‌اش را دیدی. وقتی آن سفر دور و دراز را آغاز کردی هنوز ولیعهد بودی. وقتی آن سفر تمام نشدنی را آغاز کردی تحت فرمان پدر سخت‌گیرت بودی. پدر همیشه جدی و صورت سنگی‌ات. پدرت فرمان سفر را داده بود. پدر فرمان ازدواجت را صادر کرده بود. فرمان... فرمان... فرمان...»

 

https://www.cafetarikh.com/news/20662/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما