۰
plusresetminus
این روابط هستم. (تاریخ 20 ساله، ج 6، ص 170)
پس از چند روز اقامت در آنکارا و شرکت رضا شاه و کمال پاشا در مجلس ملی ترکیه و بازدید از سربازخانه و قشون و دیدار از نقاط مختلف ترکیه که منظور بیشتر نشان دادن قلاع و استحکامات داردانل بوده و به اتفاق کمال پاشا وارد اسلامبول شدند و در قصر " دولمه باغچه " که از قصرهای با عظمت سلاطین عثمانی و در کنار دریای بسفر بود، اقامت کردند.
سوغات رضا شاه از سفر ترکیه
 سفر رضا شاه به ترکیه نیز از جمله برنامه‌هایی بود که در این راستا قابل توجیه و تفسیر است. روابط ایران و ترکیه از زمانهای بسیار دور همواره دچار تیرگی و دشمنی در مقابل یکدیگر بود. اما در فردای قدرت‌یابی رضا خان میرپنج در ایران و کمال مصطفی آتاتورک در ترکیه روابط فی ما بین رو به بهبودی نهاد.
طبق قانون اساسی 1923 ترکیه جدید، رئیس جمهور حق خارج شدن از کشورش را نداشت، لذا قرار شد تا با دعوت رسمی کمال پاشا، رضا شاه به ترکیه سفر نماید. این سفر از جنبه‌های مختلفی مهم و در خور توجه بوده است. سفر پادشاه کشوری که سالیان درازی رو در روی یکدیگر قرار گرفته بودند می‌توانست فصل جدیدی از بهبودی روابط بین طرفین باشد. اما اگر بخواهیم بزرگ‌ترین و آشکارترین دستاوردهای این سفر 26 روزه را برای ایران مورد بررسی قرار دهیم، مطالعه و تجسس در اتفاقات و جزئیات این سفر ضروری خواهد بود. اولین نکته‌ای، تعداد و نوع ترکیب هیأت ایرانی است که در این سفر به همراه رضا شاه بودند. حدود 18 نفر از مقامات رسمی دربار پهلوی، اغلب امرا و مسؤولان نظامی ارتش رضا شاه بودند. علت این انتخاب، گذشته از علقه‌های نظامی‌گری رضا شاه این بود که ترک‌ها برنامه میهمانی را طوری تنظیم کرده بودند که بیشتر منظورشان نشان دادن قدرت نظامی بود و برای بازدید مکان‌ها و نقاط و ساختمان‌ها و رژه ارتش و مانور نیروی هوایی و دریایی گنجانده شده بود تا بتوانند از این طریق قدرت ارتش خود را به رخ رضا شاه بکشند.
در ساعت 20: 30 بعد از ظهر سه شنبه 26 خرداد 1313 قطار حامل رضا شاه و همراهانش به ایستگاه راه‌آهن آنکارا رسید. آیین استقبال به افتخار شاه و همراهان در ایستگاه به دقت طراحی و تنظیم شده بود. پرچم‌های ترکیه و ایران از دیوارها و ستو‌ن‌های ایستگاه آویخته شده بود و گارد احترام که در مرکز ایستگاه مستقر بود، شروع به نواختن سرودهای ملی دو کشور کرد. جمعیت انبوهی برای خوشامدگویی به کسی که مطبوعات ترکیه Buyuk Misafirimiz " " (مهمان بزرگ ما) می‌نامیدند، ایستگاه و اطراف آن را پر کرده بود.
استقبال از رضا شاه در ایستگاه همانند اقامت 26 روزه او در ترکیه، از هر نظر حادثه‌ی بزرگی محسوب می‌شد. چنانکه عباس مسعودی، سردبیر و مؤسس 25 ساله‌ی روزنامه اطلاعات که رضا شاه وی را همراه خود برده بود تا گزارش این سفر تاریخی را بنویسد، در یکی از تلگراف‌های خود به تهران نوشت:
«همه جمعیت شهر در خیابان‌های پایتخت از شاه استقبال کردند» ! (رضا شاه و شکل‌گیری ایران نوین، ص 154)
آتاتورک در اولین شام رسمی ضمن خیرمقدم گویی به رضا شاه و هیأت همراه، از تلاش‌های رضا شاه در ایران برای پیشرفت تقدیر و تمجید کرد و آن را مقدمه صلح بین کشورهای همسایه و در نهایت صلح جهانی تلقی کرد. رضا شاه هم در جواب گفت: «در این فرصت اندکی که در ترکیه حضور یافته‌ام از ترقی و توسعه این کشور خوشحال شده و ترقیات شما تأثیر بزرگی در من داشته است. من از روز اول پادشاهی در ایران به دنبال برقراری رابطه با ترکیه بوده و خواهان دوام این روابط هستم. (تاریخ 20 ساله، ج 6، ص 170)
پس از چند روز اقامت در آنکارا و شرکت رضا شاه و کمال پاشا در مجلس ملی ترکیه و بازدید از سربازخانه و قشون و دیدار از نقاط مختلف ترکیه که منظور بیشتر نشان دادن قلاع و استحکامات داردانل بوده و به اتفاق کمال پاشا وارد اسلامبول شدند و در قصر " دولمه باغچه " که از قصرهای با عظمت سلاطین عثمانی و در کنار دریای بسفر بود، اقامت کردند. برنامه مسافرت قرار بود دو هفته باشد ولی بنا به درخواست کمال پاشا بر مدت آن افزوده شد و حدود یک ماه به طول انجامید. (همان، ص 171)
طبق تصویب نامه‌ی شماره 3654 مورخ 7/6/1313 ده عدد انفیه دان و قوطی و قاب سیگارهای طلا ساده و مرصع و یک قبضه شمشیر مرصع و 16 قطعه برلیانت به وزن 48 سانتیم، 122 قیراط و 48 سانتیم در موقع سفر ترکیه به هیأت دولت موقت تقدیم شده که در التزام موکب رضا شاه به ترکیه برده شد و اعطا گردید است. (همان، ص 172)  آتاتورک پس از رسیدن به قدرت در ترکیه جدید دست به اقداماتی زده بود که تا آن موقع در کشوری که سلاطین عثمانی خود را خلیفه مسلمین می‌خواندند، عجیب بود، از جمله کشف حجاب و تغییر خط ترکی به لاتین و تغییر تعطیلی روز جمعه به روز یکشنبه و همچنین تغییر مبدأ تاریخ از هجری به میلادی قوانینی بودند که با اصول و مبادی اسلامی مغایرت داشتند.
مشاهده اقدامات کمال پاشا در روحیه رضا شاه بی‌اثر نبود و تا حدودی او را تحت تأثیر قرار داد. به طوری که مخبرالسلطنه هدایت در " خاطرات و خطرات " می‌نویسد: «کشف حجاب سوغات ترکیه بود که پهلوی به ایران آورد». اطلاعات در یک ربع قرن درباره پذیرایی از شاه چنین نوشته است:
«یکی از صحنه‌های پذیرایی شاه در ترکیه:
برای اینکه خوانندگان محترم به چگونگی پذیرایی مجللی که در ترکیه از شاه فقید به عمل آمد، واقف شوند، متن یکی از تلگرافات آقای مسعودی را نقل می‌نمائیم:
تهران – اطلاعات: دیروز اعلیحضرت همایونی مهمان عصمت پاشا رئیس الوزراء ترکیه بودند و در ساعت چهار بعد از ظهر مراسم رژه قشون آنکارا حضور ملوکانه معمول گردید. نیم ساعت قبل مدعوین از هیأت دولت و کور دیپلماتیک (هیئت دیپلماتیک)، همه با لباس رسمی (فراک و ژاکت) در تریبون‌های مخصوص قرار گرفتند و... (همان، ص 173)
منظور از نقل این تلگراف این است که رضا شاه پس از بازگشت از ترکیه و پس از کشف حجاب، دستور داد دختران و پسران در رژه‌ها شرکت نمایند و برای تشویق محصلین در امور پیش‌آهنگی پس از مراجعت ولیعهد، ریاست عالیه پیش‌آهنگی را به عهده وی گذاشت و تمام این دستورات تقلید از مراسم‌هایی بود که در ترکیه مشاهد کرده بود و اگر جنگ جهانی دوم پیش نیامده بود، شاید رضا شاه مانند ترکیه تقویم رسمی هجری را تغییر می‌داد و نیز روز تعطیل را از جمعه به یکشنبه تبدیل می‌کرد کما اینکه در اواخر سلطنت محمدرضا شاه تقویم هجری به تقویم 2500 ساله که روز آزادی ملت یهود بود، تبدیل کرد و به طوری که گفته بود تغییرات دیگری از این قبیل می‌خواست بدهد که به واسطه قیام عمومی و انقلاب اسلامی از ایران گریخت.
تأثیرپذیری رضا شاه از تغییرات ترکیه جدید به حدی بود که اسمعیل والی‌زاده در کتاب " خاطره‌ها " می‌نویسد:
«اعلیحضرت در مرز ایران مهمان داران ترک را مرخص فرمودند و به ماکو تشریف‌فرما شدند. در آنجا جمعی از ملازمان که گرداگرد اعلیحضرت حلقه زده بودیم، فرمودند: ما رفته بودیم با یک مرد بسیار بزرگ ملاقات کنیم. ما باید ملت خودمان را همان‌طور به درجات رشد و ترقی برسانیم که او ملت خودش را رسانیده است» و اقدام‌های بعدی نشان داد که رضا خان توجه مخصوص به ترکیه داشته‌ و این دیدار اثر بسیار در ذهن وی بر جای گذاشته بود. حتی اندیشه مدرنیزاسیون ارتش نیز از جمله مواردی بود که از شیفتگی رضا شاه به مانورهای ارتش ترکیه برمی‌گشت او فخرالدین پاشا، سردار ارتش ترکیه را برای بازرسی و اعلام نقص‌های ارتش ایران به ایران دعوت کرد و نظرات او در مورد ارتش ایران را پذیرفت.
ترکیه جدید و ایران بنا به سابقه در حدود مرزی خود نیز اختلافاتی داشتند که قرار شده بود هیأتی دو جانبه مذاکره و اختلافات را حل و فصل نماید، سرلشکر ارفع، افسر سواره نظام از طرف ایران و رشدی آراس که از طرف ترکیه در مذاکرات شرکت کرده بودند، سرانجام به پیشنهاد آراس، ارفع برای کسب نظر به حضور رضا شاه می‌رسد و رضا شاه بدون توجه به توجیه‌های ارفع و اهمیت نقاط مورد بحث هدف را ایجاد دوستی بین ایران و ترکیه قلمداد کرده و اراضی مورد ادعای ترکیه را به آنها می‌بخشد !
البته همان طور که می‌دانیم، سلسله پهلوی ارتفاعات آرارات را به ترک‌ها و قسمت‌هایی از شرق ایران را به افغانها و اروندرود را به عراقی‌ها بخشید. در هر حال این بذل و بخشش‌ها احتمالا به تشویق انگلیس‌ها و در جهت دستیابی به پیمان سعدآباد بود. (همان، ص 177) این سفر به خوبی تمایلات ضد مذهبی رضا شاه را نیز آشکار ساخت. وی در اسلامبول در نطقی چنین اظهار کرده بود که: «به واسطه برداشتن خرافات مذهبی در مدت سلطنت، من امیدوارم که هر دو ملت بعد از این هم با هم با یک روح و صمیمیت متقابل دست در دست هم داده، منازل سعادت و ترقی را طی خواهند کرد». (همان، ص 181)
در طول این سفر حتی برای نشان دادن ریشه واحد نژادی ایران و ترک‌ها، اپرایی از شاهنامه برگزار شد که به فریدون و فرزندان او یعنی تور، ایرج و سلم اشاره کرده بود که چگونه ایران را به ایرج، ترکیه را به تور، و بین‌النهرین را به سلم بخشید و آنگاه ایرج و سلم بر علیه تور قیام کرده و کشمکش‌ها از آن زمان آغاز شد». البته ناگفته پیداست که ترک‌ها واقعیات شاهنامه را هم تحریف کرده بودند. (رضا شاه و شکل‌گیری ایران نوین، ص 167)  در دسامبر 1933 / آذر 1312 مصطفی کمال فرمانی صادر کرد مبنی بر اینکه هیچ روحانی حق ندارد در بیرون از مسجد، لباس روحانیت به تن کند. بدین ترتیب این حادثه یک اعلام عمومی خودانگیخته‌ای برای غیرمذهبی شدن جامعه ترکیه بود. در ایستگاه قطار استامبول هم که کمال پاشا فرد روحانی را مسخره و به مردم دستور کتک زدن وی را داده بود، همانا درسی بود که در ایران چه سیاستی را باید با روحانیت در پیش بگیرد. طی ضیافت شام کنسولگری ایران در استامبول، رضا شاه خطاب به میهمانان ایرانی کنسولگری چنین گفت: ‌دو عامل خوشحالی من در این سفر وحدت بالای میان ملت ترکیه و ایران است، از این به بعد باید ترکیه را وطن دوم خود و ترک‌ها را برادران خود بدانید. می‌خواهم دوستی‌ها جای کینه‌ها را که عاملش جهل و مذهب ! بود، بگیرد و...» (همان، ص 173) و اما رضا شاه پس از بازگشت از ترکیه دست به اقدامات زیادی زد تا به اصطلاح ایران را همانند ترکیه به تمدن و پیشرفت رهنمون شود.
تا تاریخ خرداد 1314 کلاه یک لبه که به نام کلاه پهلوی معروف بود ناگهان ممنوع و به کلاه تمام لبه (شاپو) تبدیل گردید. در واقع این تقلیدی کامل از کلاه‌هایی بود که ترک‌ها پس از به قدرت رسیدن کمال پاشا (آتاتورک) از آن استفاده می‌کردند. رضا شاه معتقد بود که به چنین تغییراتی اختلاف ظاهری ایرانی‌ها به اروپایی‌ها برداشته خواهد شد !!
یکی دیگر از ره‌آوردهای مسافرت رضا شاه به ترکیه الغای " عناوین " می‌باشد که ترک‌ها هم پس از تغییر رژیم امپراطوری عثمانی به ترکیه جدید، عناوین پاشا، آقاسی، افندی و... را منسوخ کرده بودند. در ایران هم در تاریخ 9 مرداد 1314 نظام نامه‌ای تنظیم و برای عموم اعلام شد.
یکی از بزرگ‌ترین موانع اجرای طرح کلاه شاپو، جماعت روحانیون بودند که دولت برای مجبور کردن ایشان اعلام کرد که از تاریخ خرداد 1314 به بعد تنها اشخاصی می‌توانند عمامه به سر بگذارند که از مراجع مشهور گواهی داشته باشند، بدین ترتیب جمعیت زیادی از روحانیت یا در خانه می‌ماندند و زیاد در معابر نبودند و یا با پلیس درگیر می‌شدند.
اما با اجباری شدن کلاه شاپو، مردم به دنبال واقعه‌ای بودند تا علنا به اعتراض علیه این قانون دست یابند. طی سفر وزیر معارف وقت (میرزا علی اصغر خان حکمت) به شیراز پس از برگزاری جشن و سخنرانی وزیر، تعدادی از زنان به روی سن آمده و با برداشتن حجاب خود شروع به پایکوبی می‌نمایند، مردم شیراز به نشانه اعتراض در مسجد وکیل جمع شده و با سخنرانی سید حسام‌الدین فالی از علما و روحانیون متنفذ شیراز این اعتراض به سراسر ایران منتشر می‌شود. پس از دستگیری آیت‌الله فالی حوزه‌های علمیه قم، تبریز و مشهد هم شروع به اعتراض می‌کنند. در مشهد اعتراضات مردمی را آیت‌الله حاج آقا حسین قمی و آیت‌الله سید یونس اردبیلی و آقازاده فرزند آیت‌الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی رهبری می‌کردند. آیت‌الله قمی طی تلگرافی به رضا شاه از او می‌خواهد تا با وی در تهران دیدار و شاه را از این تصمیم منصرف نماید. اما پس از ورود ایشان به شهر ری و باغ سراج‌الملک، عاملان رژیم ایشان را دستگیر و به عتبات عالیات تبعید می‌کنند که این واقعه خشم مردم را افزون‌تر می‌نماید.
اعتراضات و ازدحام مردم به حدی می‌رسد که دیگر در منزل آیت‌الله اردبیلی امکان حضور مردم نبوده و ناگزیر به مسجد گوهرشاد منتقل می‌گردد. پس از چند روز اعتراض، بالاخره صبح جمعه 20 تیر ماه 1314 قوای انتظامی مسجد را محاصره و زد و خورد آغاز می‌شود. قزاقها در این یورش وحشیانه، حدود 100 نفر از مردم بی‌دفاع را در صحن مسجد گوهرشاد به خاک و خون می‌کشند. مردم اطراف مشهد با شنیدن خبر کشتار مردم به طرف مسجد سرازیر شده و روحانیون در منبرهایشان پرده از این وحشی‌گری رژیم پهلوی برمی‌دارند.
روز شنبه، 21 تیر 1314 فرمان از تهران می‌رسد که مردم را تار و مار کنید و همه را گرفته و مجازات نمائید. دولتیان با حیله و مکر علما را برای مذاکره از مسجد بیرون کشیده و قشون شرق (مشهد) به فرماندهی سرلشکر مطبوعی به مسجد حمله‌ور می‌شود و کاری کردند که روس‌ها در سال 1330 قمری در مشهد، نکرده بودند و همه را به خون کشیدند - (تاریخ بیست ساله ایران، ج 6، ص 286)
رفع و کشف حجاب سوغات بعدی رضا شاه از ترکیه به ایران بود. برای برداشتن حجاب زنان، مجالس جشن و سخنرانی ابتدا در تهران و شهرهای شمال ایران و سپس به تدریج در سایر شهرها برقرار گردید. اما بدلیل مخالفت‌های فراوان مردمی کاری از پیش نرفت تا اینکه روز 17 دی ماه 1314 شاه به اتفاق ملکه و شاهدخت‌ها در جشن دانشسرای مقدماتی تهران بدون حجاب حاضر شدند. رضا شاه کشف حجاب را زمینه‌ای برای ورود نیمه‌ی خانه‌شین تولید کننده و عامل پیشرفت جامعه قلمداد می‌کرد. (همان، ص 277)
حسین قلی مستعان نویسنده معروف روزنامه " ایران "، مهمترین و بزرگ‌ترین روزنامه یومیه وقت، حوادث مقارن 17 دی را از نگاه یک روزنامه‌نگار برای مجله‌ی " روشنفکر " به مدیریت رحمت مصطفوی، به تاریخ پنجشنبه، 14 دی ماه 1340 در ذیل عنوان‌های: «ولوله و چادربرداری در میان خانواده‌ها و محافل و مردم چنین نوشته است که: بسیاری از فامیل‌ها برای اینکه زنهایشان کشف حجاب نشوند، از ایران مهاجرت کردند، عده‌ای معتقد بودند دیگر هیچکس نباید زن بگیرد، مردان متدین علیه بی‌حجابی کفن پوشیدند و عده‌ای از حاجی‌ها زنشان را طلاق دادند». (همان، ص 315)
دو، سه ماه پس از واقعه‌ی مسجد گوهرشاد دولت بخشنامه تغییر تقویم رسمی از قمری به هجری را اعلام نموده و دستور داد در هیچیک از مکاتبات و معاملات واردات دولتی نباید از تقویم قمری بهره برده شود. (این قانون مصوب فروردین 1314 بود) (همان، ص 324)
اما بزرگ‌‌ترین و مخرب‌ترین سوغات سفر ترکیه رضا شاه، عقد پیمان سعدآباد بین چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و افغانستان بود که در کلیت پیمان به ضرر ایران تمام شد ؟ چرا که:
- قسمتی از ارتفاعات آرارات که دارای اهمیت سوق‌الجیشی بود بنا به دستور رضا شاه به ترکیه واگذار شد.
- اروند رود تقسیم و بنای زیاده‌خواهی دولت عراق تا سالهای سال شد، علت واگذاری این بود که در آن زمان عواید عراق برای مسلح شدن طبق خواسته انگلستان (بانی پیمان) کم و احتیاج به منابع ارزی داشت. این هدیه رضا شاه می‌توانست با مالیاتی که عراق از کشتی‌های عبوری می‌گرفت، نیاز عراق را مرتفع نماید.
- همچنین بنا به پیشنهاد انگلستان منابع و مناطق نفتی " خانقین " که آن زمان در دست ایران بود، به دولت عراق واگذار گردید. (همان، ص 412)

نتیجه‌گیری
سفر رضا شاه به ترکیه آن هم با وجود تحریک‌ها و اصرارهایی که از سوی انگلیسی‌ها برای شکل‌گیری اتحادی به نفع خود و علیه شوروی می‌شد، می‌تواند از جنبه‌های مختلفی مورد بحث و بررسی واقع شود. همان گونه که در ماجرای سفر و تأثیرات ذهنی و عملی پس از سفر در شخص رضا شاه مشاهد شد این سفر تنها نتیجه‌ای که برای ایران داشت، تغییر ذهنیت‌های شاه و رشد روند استبدادی و ضد اسلامی وی بود. رضا شاه پس از مشاهده‌ جامعه‌ ترکیه و اقدامات آتاتورک به گمان خود در پی اجرای اقداماتی برآمد که ایران را نیز به دروازه‌های تمدنی غرب نزدیک و گذشته عقب‌مانده ایران را محو می‌کرد. وی چنین می‌اندیشید که چون ظاهر ما با اروپایی‌ها فرق می‌کند، لذا برای شروع پیشرفت باید ابتدا ظاهر خود را همانند آنها تغییر داده و به سوی پیشرفت حرکت نمائیم.
اما کوته‌بینی و عوام‌اندیشی رضا شاه از اقداماتی که پس از سفر ترکیه انجام داد، عمق نادانی و جهل وی نسبت به مسایل ایران و جامعه‌ی ایرانی که طبیعتا با مسایل اروپا و ترکیه فرق داشت را نشان می‌دهد.
اگر جامعه‌ی ترکیه کمال پاشا اقداماتی از قبیل کشف حجاب یا متحدالشکل کردن لباس‌هایشان انجام می‌داد، لزوما اجرای این اقدامات در ایران هم با توجه به علایق و آداب و رسوم و بالاتر از آن با توجه به اعتقادات شیعی اسلامی ایرانی‌ها قابل اجرا نبود. جدیت مسأله حجاب چنانکه امروزه هم مشاهده می‌شود در بین شیعیان به نسبت اهل تسنن از جایگاه ویژه و خاصی برخوردار است، لذا نتایج اصرار بر کشف حجاب یا مبارزه با‌ آنچه که جهل مذهبی نامیده می‌شد، در ایران امکان ناپذیر بود.
آتاتورک برای پی‌ریزی بنای ترکیه جدید در مقابل تز امپراطوری عثمانی به یک آنتی تز نیاز داشت تا تغییرات را محسوس و مقبول نشان دهد و برای نیل به این ذهنیت خویش از مسأله مبارزه با مذهب و لائیسیزم بهره برد. اما در ایران آنچه که مورد نیاز جامعه برای پیشرفت بود، نه تغییر لباس و مبارزه با مذهب که تغییر ساختارهای فاسد و به شدت کهنه و ناکارآمد سلطنتی بود. اما رضا شاه با تقلیدی کورکورانه از تغییر لباس و ظواهری حمایت کرد که نتایجش چون حادثه‌ی خونین مسجد گوهرشاد و یا بعدها ظهور اپوزیسیون قوی و دارای جایگاه مردمی روحانیت و علما را در پی داشت. رضا شاه در این سفر قدرت و کارآمدی نشریات، روزنامه‌ها و سیاست‌مداران ترکیه را هم مشاهده کرد اما رسیدن به آن مرحله از پیشرفت را در تغییر ظواهر مردم دید. اگر مردم و جامعه‌ی ترکیه مخالفتی با اقدامات آتاتورک ابراز نمی‌کرد، نه به دلیل موافقت و همراهی با وی، بلکه به این خاطر بود که او را تنها فردی می‌دیدند که توانسته بود بر خلاف مفاد عهدنامه‌ی سور (Sever) با تلاش‌هایش قدرت‌های بزرگ را به امضای عهدنامه لوزان وادار نماید تا مرزهای کنونی ترکیه را تثبیت و از فروپاشی جلوگیری کرد. این اقدامات آتاتورک را به عنوان قهرمانی ملی در نزد ملت ترکیه نمایان کرد. اما رضا شاه فردی بود که مردم او را به کودتا، ظلم، بکارگیری زور و استبداد در عرصه‌ی جامعه ایران می‌شناختند و لذا اقدامات وی در نزد مردم خریداری نداشت. ترکیه با آتاتورک علاوه بر موفقیت در تقابل با نیروهای مخالف آن روز، در راستای پیشرفت اقتصادی وی نیز گام برمی‌داشت اما ایران با رضا شاه در درون جامعه با اختلال و تقابل دولت و ملت در اموری چون حجاب و... دست و پنجه نرم می‌کرد و در قراردادهایی چون قرارداد 1919 نفتی یا پیمان سعدآباد (چنان که گفته شد) منابع و خاک خود را تقدیم بیگانگان کرد. سوغات ترکیه رضا شاه، ایجاد جدال درونی و ضعف بین‌المللی ایران را در پی داشت.

https://www.cafetarikh.com/news/20672/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما