۰
plusresetminus
دی ماه 1349 در تهران اعلام شد که مذاکرات ایران با کنسرسیوم نفت به نتیجه نرسیده است. خبرگزاری های 4گانه غرب این اعلامیه دولت ایران را خبری بد برای اقتصاد جهان توصیف کرده بودند و نوشته بودند که پی آمدهای منفی بر اقتصاد بین المللی و بورسها و بازارهای سهام خواهد داشت. همین تبلیغات سبب شد که مذاکرات سریعا از سرگرفته شود و به نتیجه مورد انتظار برسد.
افزایش درآمد نفت و تشدید تظاهرات دانشجویی
جوان و تاریخ- مقالات

دی ماه 1349 در تهران اعلام شد که مذاکرات ایران با کنسرسیوم نفت به نتیجه نرسیده است. خبرگزاری های 4گانه غرب این اعلامیه دولت ایران را خبری بد برای اقتصاد جهان توصیف کرده بودند و نوشته بودند که پی آمدهای منفی بر اقتصاد بین المللی و بورسها و بازارهای سهام خواهد داشت. همین تبلیغات سبب شد که مذاکرات سریعا از سرگرفته شود و به نتیجه مورد انتظار برسد.

     از اوایل دی ماه و در طول مذاکرات، ساواک و رئیس امنیت داخلی آن پی در پی اعلامیه و برنامه تلویزیونی و عمدتا برضد کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مدارس خارج و تظاهرات دانشجویی در داخل منتشر و اجرا می کردند که برای پی بردن به ریشه قضیه نیاز به تحقیقات بیشتری است.

     نگاهی به رویدادهای 7 سال آخر عمر نظام سلطنتی ایران که کم و بیش ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ در روزنامه ها انعکاس یافته و یا از تفسیر حوادث استنباط می شد نشان می دهد که به همان اندازه که درآمد ایران از نفت بالا می رفت، فساد اداری، فاصله طبقاتی و درنتیجه ناآرامی های داخلی و تظاهرات دانشجویان ایرانی سرگرم تحصیل در کشورهای دیگر گسترش می یافت!.

    برخی از محقّقین و اصحاب نظر، این وضعیت را نتیجه روزافزون بودن شکاف و فاصله میان فقیر و غنی در ایران و تبدیل کشور به یک جامعه طبقاتی بیان کرده اند که شماری کم (یک اقلیت نسبتا کوچک ـ خواص) روی ثروت ها و مقامهای کشور دست گذارده بودند و دیگران با هراندازه معلومات، آگاهی، شایستگی و مهارت به این ثروتها و مقامها (معاملات دولتی، وکالت مجلس، انتشار نشریه و ...) دسترسی نداشتند و به تدریج ناله هایشان تبدیل به فریادشد و شاه این فریاد را نشنید و یا نشنیده گرفت تا دست کم با تغییرات و اصلاحات نسبی در سیستم موافقت کند، و درنتیجه فریادها در سال 1357 (1978 میلادی) توفان شدند، همه چیزرا از جای برکندند و ....

    برخی از تاریخنگاران نوشته اند: در دهه 1970 (دهه 1350 هجری) به همان اندازه که درآمد ایران از نفت افزایش می یافت؛ اعیان و اشراف (خواص) توانمندتر، طبقه نادار و روستائیان فقیرتر و ضعیف تر و طبقه متوسط بی خیال از این گسترش جدایی و خطرات ناشی از آن، به خوشگذرانی، لوکس کردن وسایل زندگانی و سفر خارج سرگرم بود و تاریخ ایران بسرعت به تکرارِ وضعیت اواخر عهد ساسانیان (نیمه اول قرن هفتم میلادی) می پرداخت که همانا فلسفه تاریخ است و ایران در طول زمان چندبار آن را تکرار کرده است. شاه به دلیل بیماری سرطان و تنگ شدن حلقه محاصره او توسط خواص و بله ـ قربان گویان، واقعیت هارا لمس نکرد و مانع از تکرار تاریخ نشد و چون می دانست که عُمری نخواهد داشت در طول انقلاب هم تنها به روز قیامت و مجازات الهی توجه داشت و وظیفه کشورداری را فدای آن کرد و ....

     چند تاریخ نگار بخشی از علل ناآرامی های یک دهه آخر عمر نظام سلطنتی ایران را تحریکات و سیاست های برخی از قدرت های وقت که بیشترشان هم به ظاهر دوست دولت وقت ایران بودند برنگاشته و دلایلی برای اثبات این تز خود ارائه داده اند. برای این قدرتها، تاریخ مصرف شاه منقضی شده بود.

https://www.cafetarikh.com/news/20947/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما