۱
plusresetminus
بریگارد قزاق که در زمان ناصرالدین شاه قاجار و توسط ارتش روسیه تزاری تاسیس شده بود؛ در یکی از تحولات مهم تاریخ معاصر ایران نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری ایفاء نمود. حادثه به توپ بسته شدن اولین مجلس شواری ملی به عنوان اولین نمود عینی دستاورد انقلاب مشروطه و شروع دوران استبداد صغیر ، سرآغاز دوران جدیدی در جریان تحولات نهضت مشروطیت شد و به نوعی تحقق اهداف مشروطیت را با تاخیر مواجه نمود و با وقوع جنگهای داخلی دوران مشروطیت، زمینه را برای انحراف انقلاب مشروطه فراهم نمود؛ انحرافی که در نهایت به ظهور استبداد رضاخانی منجر شد.
تیر خلاص بریگارد قزاق بر پیکره نهضت مشروطیت
جوان و تاریخ- مقالات

تیر خلاص بریگارد قزاق بر پیکره نهضت مشروطیت

بریگارد قزاق که در زمان ناصرالدین شاه قاجار و توسط ارتش روسیه تزاری تاسیس شده بود؛ در یکی از تحولات مهم تاریخ معاصر ایران  نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری ایفاء نمود. حادثه به توپ  بسته شدن اولین مجلس شواری ملی به عنوان اولین نمود عینی دستاورد انقلاب مشروطه و شروع دوران استبداد صغیر ، سرآغاز دوران جدیدی در جریان تحولات نهضت مشروطیت شد و به نوعی تحقق اهداف مشروطیت را با تاخیر مواجه نمود و با وقوع جنگهای داخلی دوران مشروطیت، زمینه را برای انحراف انقلاب مشروطه فراهم نمود؛ انحرافی که در  نهایت به ظهور استبداد رضاخانی منجر شد. قوای قزاق به رهبری لیاخوف روسی ؛ نقش فعالانه ای در این واقعه ایفاء نمودند  و به همگان نشان داد که به عنوان یک نیروی انتظامی، قبل از هرچیز‌ می‌کوشد‌ حافظ منافع روسیه در ایران باشد تا حافظ منافع دولت ایران. در این نوشتار تلاش خواهیم نمود تا از زوایای پیدا و پنهان نقش نیروی قزاق در جریان تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران و به ویژه حادثه به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی  رمزگشایی نماییم. 

مقدمات تاسیس و پیدایش دیویزیون قزاق در ایران

به گواه تمامی تاریخنگاران، موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک ایران در  قرن نوزدهم میلادی، ایران را به کانون رقابت قدرتهای جهانی نظیر انگلستان، فرانسه و روسیه تبدیل نموده بود. رقابتی که در تمامی تحولات سیاسی و نظامی منطقه به ضرر ملت و دولت ایران تمام شد و جزء غارت و چپاول اموال ملت ایران، ارمغان دیگری به همراه نداشت. امپراطوری بریتانیا جهت تامین امنیت قلب تپنده مستعمرات دولت انگلستان، یعنی هندوستان؛ فرانسه با هدف نزدیکی به هندوستان و تحت فشار قرار دادن دولت انگلستان در کارزار اروپا و روسیه جهت تحقق بخشیدن به آرمان پطر کبیر مبنی بر دسترسی به دریاهای آزاد ، ایران را به محلی برای تسویه حسابهای سیاسی و نظامی خود قرار داده بودند.  هرکدام از این دولتها برای توسعه و گسترش حوزه نفوذ خود در ایران، سعی در  انـعقاد قراردادهایی با ایران در جهت ایجاد مناسبات‌ و روابط دوستانه و در حقیقت برای سلطه و نفوذ بویژه بر نیروهای‌ نظامی ایران داشتند. بدون شک تاسیس دو نیروی‌ نظامی‌ بریگارد قزاق و پلیـس جـنوب با کمکهای مستشاری دو دولت روسیه و انگلستان گام مهمی در جهت تثبیت حضور قدرتهای انگلیس  و روسیه در ایران و کنشگری فعال در تحولات مهم تاریخ معاصر جهت تامین منافع ملی کشور خود ارزیابی و تحلیل می شود.[1]  

از دیرباز تشکیل یک نیروی نظامی مدرن و منسجم که بتواند در مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی ایفای نقش نماید؛ یکی از دغدغه های اصلی پادشاهان قاجاریه محسوب می شد و البته این ضرورت در دوران جنگهای ایران و روسیه بیش از پیش احساس شد و اقدامات افرادی نظیر عباس میرزا و سپس امیرکبیر در نوسازی ارتش ایران، گامهای‌ بلندی در راه تـحول در قـشون‌ موجود و ساختار آن محسوب می شود. در زمان ناصرالدین شاه قاجار و با توجه به علاقه وی به مظاهر و فرهنگ تمدن غرب، در جریان یکی از سفرهای خارجی شاه قاجار(1296 قمری- 1879 میلادی)  که توسط  مـیرزا‌ حسین خان سپهسالار ترتیب داده شده بود، ناصر الدین شاه با دیدن رژه منظم قوای قزاق روسیه به شدت مشعوف و مجذوب شده و در همانجا از مقامات روسی تقاضای تشکیل نیروی مشابه قوای قزاق در ایران را می نماید[2]؛ نیرویی که توانست در طول سلطنت قاجار‌ به عنوان یک نـیروی ضـد اغتشاش وارد عمل شود‌ و چندین بحران عمده را کنترل‌ و مدیریت‌ نماید. الکساندر دوم این تقاضای شاه ایران را به فال نیک گرفته و به سرعت هیأتی از معلمان و افسران روسی به ریاست سـرهنگ دوم الکـس ایوانویچ‌، به ایران آمدند و تحت نظارت وزارت جنگ ایران مشغول فعالیت شدند.[3] این اقدام ناصرالدین شاه در دعوت از روسها و آنهم در بکارگیری مستشاران روسی در پستهای امنیتی و نظامی، اعتراض جدی انگلیسیها را به دنبال داشت؛ ولی شاه قاجار چنان در تصمیم خود مصصم بود که اعتراض انگلیسیها نتیجه ای نداشت.[4]  از طرف دیگر شاه قاجار به این نیرو اعتماد کامل داشت و  از هرگونه کمکی به آنها به لحاظ تدارکاتی و لجستیکی و... خودداری نمی‌ورزید.[5]  به سبب این اطمینان، قوای قزاق به نیروی شخص شاه قاجار تبدیل شد و اختیارات وی در عزل و نصب و ترفیعات نظامی افسران افزایش پیدا نمود[6] و همچنین به موازات آن، سازمان نظامی قزاق به لحاظ توانمندیهای لجستیکی و تسلیحاتی و نیز نیروی‌ انسانی به سرعت تقویت شد؛ تجهیزاتی وارد ساختار سازمانی نیروی قزاق شد که بعدها با همین تسلیحات لیاخوف روسی مجلس شواری ملی را به توپ بست.[7]  البته همزمان با گسترش فعالیت بریگارد قزاق، ماجرای اعطای امتیاز تنباکو توسط ناصرالدین شاه قاجار پیش آمد، که اعتراض روحانیون و ملت ایران را به دنبال داشت. شاه قاجار به محض مشاهده اعتراض مردمی، فرمان مقابله و سرکوب اعتراضات را به سرفرماندهی بریگارد قزاق صادر نمود. ولی ازآنجایی که لغو این قرارداد می توانست منافع رقیب دیرینه روسیه یعنی انگلستان را تحت الشعاع قرا دهد؛ از اینرو قوای قزاق با اتخاذ یک رویکرد عمل گریانه توام با واقع بینی محض، نه تنها مقابله ای با مردم معترض نکردند ؛ بلکه با تحریک‌ کامران میرزا برای لغو‌ این‌ امتیاز کوشیدند.[8]  با این موضع‌گیری قزاق بسیار روشـن اسـت کـه آنان جز به حفظ منافع روسیه‌ نمی‌اندیشیدند و مأموریت دیگری نداشتند.

بریگارد قزاق دشمن شماره یک مشروطیت

اگر بخواهیم صف­بندی قدرتهای خارجی در حمایت یا مخالفت  از انقلاب مشروطه را تبیین نماییم؛ انگلستان از همان ابتدای تحصن مردم در سفارت انگلیس در قامت مدافعان و حامیان مشروطیت و آرمان عدالت طلبی و مشروطه خواهی ملت ایران ظاهر شد و در مقابل روسیه با حمایت از تاج و تخت پادشاهی در ردیف مخالفان جدی مشروطیت قرار گرفت. در انقلاب مشروطیت ایران، مواضع نیروی قزاق‌ با مواضع آنـان درواقـعه رژی‌ متفاوت بود.از آنجایی که انگلیسیها بـه طور‌ مستقیم‌ و غیرمستقیم از آزادیـخواهی‌ و مـشروطه‌طلبی حمایت می‌کردند،در صورت پیروزی و تـحقق مـشروطه در ایران،منافع درازمدت انگلیسیها بهتر می‌توانست تأمین ‌‌گردد‌ و در برابر آن،رقیب‌ ایشان یعنی روسیه بیشترین آسـیب را مـتحمل شود.[9] از اینرو روسیه با حمایت جدی از پادشاهی محمد علی‌ میرزا سعی داشت کماکان قوای قزاق را به عنوان یک قدرت نظامی بلامنازع حفظ نماید. به همین دلیل است که قوای قزاق به دستور عین الدوله در ماجرای  تحصن‌ در‌ حرم حضرت عبد العظیم[10] با قدرت تمام وارد شد . «سالار‌ سعید» از افسران ارشد بریگارد تهران، به شدت به‌ تهدید و ضرب و جرح متحصنان‌ پرداخت. [11] این سیاست سرکوبگریانه عین الدوله و قوای قزاق تحت امرش سبب تجمع‌ علما و معترضان در‌ مسجد‌ جامع شد که‌ طی آن نیز نیروهای‌ قزاق به آن تجمع حمله کرده‌ و در درگیری با مردم یکی از طلاب به‌ دسـت‌ فـرمانده قزاق کشته شد. تعداد کشته‌شدگان در این غائله به حدود یکصد تن رسید. [12] سرانجام مـتحصنین بـه واسطهء این فشارها و سختیها‌ و تنگ شدن‌ حلقه‌ محاصره نظامیان،با رؤیت دستخطی از جانب مظفر الدیـن شـاه کـه در آن، کمک به تأسیس عدالت‌خانه را پذیرفته‌ بود به تحصن خویش پایان داده و مسجد را تخلیه کردند.[13] پس از این واقعه نیز ، مهاجرت به قم و تحصن مردم در سفارت انگلیس صورت‌ گرفت؛ که مجموعه عوامل و فضای کلی حاکم بر کشور ایجاب نمود که مظفر الدین شاه به ناچار تسلیم تقاضای مشروطه‌طلبان‌ گردید و بـلافاصله عـین الدوله را عزل نماید و فرمان مشروطیت را‌ که‌ به‌ قلم قوام السلطنه نـوشته شـد در 15 جمادی الثانی 1324 ق امضا و منتشر کرد.[14] البته در این میان گرایش برخی از افراد بریگارد قزاق به صف آزادیـخواهان مسأله ای بود که مظفرالدین شاه را قانع نمودتا برای جلوگیری از خدشه دار شدن وجهه این نیرو و حفظ کیان سلطنت؛  پیـروزی مشروطه‌خواهان را قبول نماید.

روزهای سخت مشروطه طلبان

بعد از فوت مظفرالدین شاه، مـحمد علی میرزا، ولیعهد وی از تبریز به‌ تهران‌ آمـد‌ و تاجگذاری کرد. از طرف دیگر حدود سه مـاه‌ قـبل‌ از‌ فوت‌ مظفرالدین شاه؛ فرمانده جـدید نـیروی قزاق یعنی کلنل ولادیمیر پلاتونویچ لیاخوف‌وارد تهران شد. با حضور وی در رأس فرماندهی‌ بریگاد قزاق،این‌ نیرو‌ به سـرعت دچـار تحول شد و لیاخوف با انضیاط و اقتدار فوق العاده خود ، توانست نیروی قزاق را به قوای مطمئنی جهت حفظ کیان تاج و تخت سلطنتی تبدیل نماید. از این تاریخ به بعد اتاق عملیات مشترک قوای قزاق و محمدعلی شاه در کاخ سلطنتی جهت هدفمند نمودن حملات علیه آزادیخواهان تشکیل شد . در نخستین درگیری، محمد علی شاه با‌ اعزام‌ نیروهای‌ قزاق به مسجد سپهسالار، چهره عریان قدرت طلبی خود را به مردم نشان داد. [15]  در این میان انتقادها و اعـتراضات تند‌ نمایندگان‌ مجلس و حملات آنـان عـلیه نیروی قزاق‌ سبب شد ، عملیات مشترک قوای قزاق و محمدعلی شاه علیه مجلس شورای اسلامی با سرعت بیشتری طراحی و اجراء شود.  سید‌ محمد طباطبایی،از‌ رهبران مشروطیت در مجلس ضمن خطابه معترضانه‌ای‌ علیه‌ نیروی‌ قزاق و حاکمیت روسها برامور و شئون نظامی کشور،به صراحت آنان را نوکر روس‌ خواند. هجمه‌ تبلیغاتی وسیعی عـلیه نـیروی قزاق از‌ سوی‌ نشریات مـشروطه‌خواه‌ آغاز‌ شـد و در محافل سیاسی و دولتی بحثهای زیادی در خصوص انحلال قوای قزاق به عنوان یکی نیروی وابسته به بیگانه مطرح می شد. ‌دولت روسیه با مشاهده فضای سیاسی ضد روسی در بین مشروطه طلبان؛ نقشه به توپ بستن مجلس شورای ملی را در دستورکار خود قرار داد و لذا با انتخاب لیاخوف‌ به عنوان فرمانده قوای قزاق، محمدعلی شاه را جهت انحلال مجلس و رویارویی با مشروطه طلبان تشویق و ترغیب نمود. طبق برنامه از پیش تعیین شده محمد علی شاه‌ و از کاخ سلطنتی خارج و در باغشاه مستقر شد. شاه‌ به‌ همراه لیاخوف به‌طور‌ مخفیانه وارد باغشاه شدند و سایر هنگهای قزاق نیز به سـوی ‌ ‌آن مـکان‌ سرازیر شدند . محمد علی شاه برای فریب افکار عمومی در همان روز، دستخطی به صدراعظم بدین مـضمون صـادر کرد: «جناب اشرف مشیر الدوله،چون هوای تهران گرم‌ و تحملش برما سخت بود ازاین‌رو به باغشاه حرکت فرمودیم.»پنچشنبه 4 جمادی الثانی از باغشاه. این ترفند مؤثر افتاد زیرا رئیس مجلس در خلال سخنانش از تشریف‌فرمایی‌ شاه به باغشاه و رفع نـگرانی‌ها و خـتم‌ غائله سخن‌ راند. در ادامه محمدعلی شاه  ضمن‌ ارسال‌ پیام تهدیدآمیزی به مجلس خواستار تحویل‌ چندتن از‌ نمایندگان‌ شد‌ و حـتی‌ اظـهار‌ داشـت:«اجداد من ممکلت را با نیروی‌ اسلحه گرفتند و من با شمشیر آن را حفظ می‌کنم و اگر لازم شود در رأس تیپ‌ قزاق و سایر قـشون جنگ می‌کنم‌ یا تا فاتح شده و یا کشته شوم.»[16]

از طرف دیگر، لیاخوف جهت جلوگیری از انسجام نیروهای مشروطه خواه که اغلب مسلح بودند؛ حکومت نظامی در تهران و سایر شهرها اعلام نمود.[17]  این تاکتیک محمد علی شاه‌ نیز مؤثر افـتاد‌ و سـران‌ مشروطه ازجمله آیت الله طباطبایی و بهبهانی برای جلوگیری از بهانه جویی شاه،  از‌ هواداران‌ مسلح‌ خویش خواستند تا از اطـراف مـجلس پراکنده شوند و اجازه دهند مجلس با روشی مسالمت‌آمیز‌ شاه‌ را‌ به تمکین از قـانون اسـاسی ملزم‌ سازد. در این زمان مجلس بدون هیچ مدافع و نیروی دفاعی قرار گرفت و لیاخوف بلافاصله فوجهای آماده قزاق را روانه مجلس نمود تا  باقی مانده  نیروهای مسلح مشروطه‌خواه را دستگیر با خلع سلاح کنند.[18] لیاخوف با یک نقشه حساب شده تـوپخانه تـیپ قزاق و گردانهای آتش‌بار و سلاحهای سنگین‌ را از باغشاه‌ به میدان بهارستان منتقل نمود و قبل از آنکه مردم و مشروطه‌خواهان از تحرکات قوای قزاق آگاه شوند؛ مجلس را غافلگیر و بـه‌ محاصره درآورد‌ و بـا‌ تـصرف راههای اطراف مجلس مانع رسیدن مجاهدان و سایر مردم‌ به مجلس شد و بدین ترتیب عملیات به توپ بسته شدن آغاز شد و در  مجموع در عرض این عملیات 4 ساعته،  126تا 286 گلوله‌ توپ بر سر مجلس شلیک شد.[19] لیاخوف شخصاً در ایـن عـملیات حـضور داشت و عملیات را از نزدیک هدایت و فرماندهی می نمود. پس از‌ به‌ توپ‌بستن مجلس، محمدعلی شاه با تثبیت جایگاه خود فرمان دستگیری و اعدام و تبعید تعدادی از سران مشروطه‌ ازجمله‌ سید عبد اللّه بـهبهانی،سید‌ مـحمد‌ طباطبایی و چندتن از نمایندگان‌ ازجمله‌ سید جمال‌ واعظ،محمد تقی مساوات،ملک المتکلمین،میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل و حدود بیست و سـه‌ تـن‌ از مشروطه‌خواهان را صادر نمود.  بعضی از‌ نمایندگان‌ و سران مشروطه نیز ازجمله‌ رئیس‌ مـجلس بـه سفارت فرانسه و بعضی دیگر به سفارت انـگلیس یـا ایـتالیا پناهنده شدند.بعد از این ماجرا، نیروی قزاق قدرت بیشتری گرفت و با اعتماد به نفس به دست آمده از این عملیات، برای سرکوبی قیام مردمی ستارخان و باقر خان در تبریز اعزام شد. مقابله قوای قزاق با مشروطه خواهان تبریز، آخرین ماموریت نظامی و امنیتی قزاقها نبود و بعدها این نیرو با کنشگری انگلستان- که از دیرباز آرزوی سلطه بر این نیرو را داشت- با طراحی کودتای سوم اسفند  1299‌ شمسی،  رضا خان، افسر قزاق را از فرش به عرش رساند و با ظهور استبداد رضاخانی، تیر خلاصی بر پیکر نیمه جان مشروطیت وارد آورد.

  پی نوشتها:


[1] اصغر قائدان، «نقش نیروی قزاق در مدیریت بحرانهای عصر قاجار از آغاز تا به توپ بستن مجلس شورای ملی»، مجله سیاست دفاعی، پاییز و زمستان 1384 ،  ص 87

[2] برخی از مورخان اعتقاد دارند که  این رژه نمایشی و نمادین با هدف از پیش طراحی شده مجذوب و مفتون نمودن شاه ایران طراحی و سازماندهی شده بود.

[3]  «تاریخ ارتش نوین‌ ایران»،تهران، ستاد‌ بزرگ ارتشتاران،1355، ص 33

[4]  فیروز کاظم زاده، «روس‌ و انـگلیس در ایران 1964-1814 »،ترجمه‌ منوچهر امیری،تهران،انقلاب اسلامی، 1371 ، صص 153-152

[5]  وینر، «ایران در یک قرن پیش»،ترجمه غلامحسین قراگوزلو،تهران، نشر اقبال، 1368

[6]  قائدان، پیشین، ص 89

[7] جهانگیر قائم مقامی، «تحولات سیاسی نـظام ایـران از آغاز قرن یازدهم‌ تا سال 1310 شمسی» ،تهران، انتشارات علمی، 1326، ص 69

[8]  یحیی، دولت آبادی،«حیات یحیی»،تهران،جاویدان، 1362، صص 101  و 106

[9]  قائدان، پیشین، ص 93

[10]  این تحصن به دنبال واقعه چوب خـوردن‌ تـاجران‌ قند و معتمدان شهر توسط حاکم تهران، علاء الدوله،به بهانه گرانی قند، و نیز اعتراض به جسارت نوزبلژیکی که لباس‌ روحانیت‌ را در‌ یک مجلس رقص بـالماسکه پوشیده بود؛ صورت گرفت.

[11] قائدان، پیشین، ص 95

[12]  مهدی، ملک زاده، «انقلاب مـشروطیت ایران»،تهران، انتشارات علمی، 1371، ص 357

[13]  قائدان، پیشین، ص 92

[14] ملک زاده، پیشین، صص 377 و 371

[15] همان، صص 255 و 355

[16] همان، ص 266 و 366

[17] میرزا احمد تفرشی حسینی، «یادداشتهای حاجی مـیرزا احـمد تفرشی‌ حسینی»،روزنامه اخبار مشروطیت و انقلاب ایران،به کوشش ایرج افشار، 1361، ص 352

[18]  قائدان، پیشین، ص 102

[19] کتاب نارنجی،«مجموعه گزارشهای محرمانه وزارت خـارجه‌ روسـیه‌ در مورد انقلاب مشروطیت ایران»،تهران،وزارت خارجه،1375، ص 242

https://www.cafetarikh.com/news/21099/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما