۰
plusresetminus
تحلیل موضوعی قسمت دهم سریال معمای شاه

روحانیت شیعی ؛ فتح قله سیاست با سلاح دیانت

شواهد تجربی فراوانی نشان می دهد که روحانیون شیعه در ایران، در مقایسه با دیگر علما در کشورهای اسلامی در شکلگیری حوادث سیاسی نقش فعال تری داشتند. محتوای اندیشه ی فقهای شیعه بر اساس ادله ی فقهی آنها شکل می گیرد، از این رو آنان در نحوه ی تعامل با حکومت رفتارهای متفاوتی ارائه می دهند..
روحانیت شیعی ؛ فتح قله سیاست با سلاح دیانت
جوان و تاریخ- ادب و هنر

مقدمه

 امروزه بررسی نظریات درباره بی‏ثباتی و تحولات سیاسی- اجتماعی در جامعه، اهمیت ویژه‏ای یافته و ضرورت بحث ایجاب می‏نماید که از منظرهای گوناگون بدان پرداخته شود. بدون شک در جامعه ایرانی، یکی از متغیرهای فعال و مهم در جریان تحولات سیاسی و اجتماعی، دین اسلام می باشد. اسلام، بخصوص مذهب شیعه، حوزه دین را فراگیر می‏داند، به‏گونه‏ای که دین طرز تلقّی و شیوه نگرش فرد به همه امور زندگی را تحت تأثیر قرار می‏دهد. در واقع، دیدگاه اسلام در مورد کنش مذهبی در مقابل دیدگاهی است که حوزه مذهب و قلمرو امور عبادی را متفاوت از حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قلمرو امور دنیوی می‏داند و برای دین حوزه محدودی در زندگی قایل است. در این میان روحانیت شیعه قلمرو گسترده‏ای برای مذهب قایل است؛ بنابراین، نقش متخصصان دینی در اسلام بسیار گسترده است (ربانی خوراسگانی ، 1384، ص114) فرث می‏گوید: «گستره شریعت از نظر اسلام، شامل شناخت قانون خداوند و اصول معطوف به آفریدگار جهان به عنوان حقیقت غایی و مقدّس،[1] شناخت قانون معطوف به انسان به عنوان آفریده و بنده خداوند، [2]و شناخت قانون مربوط به طبیعت به عنوان پدیده‏ای که واقعیت مقدّس خداوند را منعکس می‏کند،[3] می‏باشد. بنابراین، قانون اسلام یا شریعت همه جنبه‏های زندگی انسان را می‏پوشاند و وظیفه علما شناخت وظایف و تکالیف بشر در همه ابعاد زندگی است.(Firth,1996,p 58 ) بر اساس این گستردگی حیطه فعالیت و مسئولیت بزرگ، روحانیت شیعه در مواجهه با جریان‏های سیاسی- اجتماعی حضور فعّال داشته است.

 با این تفاسیر، نهاد مذهب و به تَبع آن عالمان مذهبی، از گذشته‏های دور در ایران نقش ویژه‏ای را ایفا می‏کرد تا جایی که به اعتقاد یکی از ایران شناسان، «آنچه که انسجام جامعه را حفظ می‏کرد، اسلام بود».(لمبتون، 1379، ص 140) از آغاز قرن دهم شمسی این نقش به اسلام شیعی واگذار شد و در این راستا روحانیت محور ارتباطی بین مذهب و مردم قرار گرفتند و کارویژه‏هایی مانند «تصدی موقوفات، مدارس دینی، محاکم شرعی و برخی امور دیوانی و دفتری»، به این نهاد واگذار گردید. (بشیریه،1374، ص 242) همچنین از آن جایی که روحانیت تشیع، امر حکومت و دخالت در سیاست را دور از صلاحیت ذاتی خود نمی‏داند، در نظام سیاسی نیز نقشی برای خود قائل است، چه آن‏که از لحاظ نظری ریشه قدرت روحانیت شیعه را باید در اندیشه امامت و غیبت امام آخر(عج )و نیابت عامه علما در دوران غیبت جُست.(ازغندی،1379، ص 130)

 

روحانیت شیعی و نقش فعال در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران معاصر

شواهد تجربی فراوانی نشان می­دهد که روحانیون شیعه در ایران، در مقایسه با دیگر علما در کشورهای اسلامی در شکل­گیری حوادث سیاسی نقش فعال­تری داشتند. محتوای اندیشه­ی فقهای شیعه بر اساس ادله­ی فقهی آن­ها شکل می­گیرد، از این رو آنان در نحوه­ی تعامل با حکومت رفتارهای متفاوتی ارائه می­دهند.(محمدی،1389، ص78) از همین­رو بررسی عملکرد روحانیون از دوره مشروطه تا به حال نشان از حضور فعال آنان در تحولات سیاسی اجتماعی در ایران دارد؛ آنچنان که این گروه در این دوران همواره جزء عناصر تاثیر گذار در روند تغییرات و بحرانهای اجتماعی بوده اند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران، ولی فقیه مسئولیت هدایت و مدیریت جامعه اسلامی ایران را بر عهده گرفت . با توجه به آموزه های دین اسلام در امر زمامداری و حکومت داری جامعه اسلامی ، رهبر از مسئولیت مدیریتی حساس و زیادی برخوردار است ؛ چرا که جامعه ای اسلامی همواره به دلیل ویژگی هایی همچون عدالت خواهی ، ظلم ستیزی، مبارزه با استکبار و طاغوت و همواره با چالش ها و بحران ای پیچیده و فراوانی نسبت به سایر جوامع مواجه می باشد. امروزه ما شاهد آن هستیم که استکبار جهانی به سر کردگی آمریکا و صهیونیسم بین الملل حملات زیادی را به قصد نابودی و براندازی نظام جمهوری اسلامی طرح ریزی و اجرا می کند و این موضوع مسئولیت رهبر جامعه اسلامی در غلبه بر بحران ها و هدایت جامعه را سنگین تر می کند. ( نادری، 1390، ص 214) دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 در ایران و حوادث بعد از آن، یکی از پیچیده­ترین بحران های پیش آمده در سه دهه­ی گذشته ی انقلاب اسلامی بود، که به واسطه ی آن بسیاری ظرفیت ها و اقعیت های جمهوری اسلامی مورد آزمایش قرار گرفت. اکنون پس از گذشت زمان و آشکار تر شدن ماهیت جریان فتنه و عوامل پشت پرده و حامی آن، می توان گفت نبرد هشت ماهه­ی مردم در برابر فتنه­ی سبز و عوامل داخلی و خارجی بیگانه، و مدیریت هوشمندانه مقام معظم رهبری در این دوران، خنثی کننده­ی یک بحران جدی در کشور بود و پیروزی نظام در این رویارویی همانند پیروزی­های گذشته و شکست سنگین جبهه های معارض نظام ج. ا. ا . توانست ضریب امنیت و آسیب ناپذیری جمهری اسلامی و تجارب مسئولین و خود آگاهی مردم را بالا تر برد. بدون شک این پیروزی و توفیق الهی در سایه عنایات حضرت حق و حضرت امام زمان(ع) و مدیریت هوشمندانه و الهی مقام معظم رهبری حاصل شد.

 

در جوامع مختلف، نهادهای گوناگون در جامعه‏پذیر نمودن افراد نقش ایفا می‏نمایند. ایران نیز از این قاعده مستثنا نمی‏باشد و نهاد روحانیت در کنار سایر نهادها و عوامل جامعه‏پذیری، تلاش‏هایی از خود بر جای گذاشته است. نهاد مذهب و به تبع آن، روحانیت از گذشته‏های دور در ایران نقش ویژه‏ای ایفا می‏نموده است، تا جایی که به اعتقاد یکی از ایران‏شناسان، «آنچه که انسجام جامعه را حفظ می‏کرد، اسلام بود.» (لمبتون، 1379، ص 140) از آغاز قرن دهم شمسی، این نقش به اسلام شیعی واگذار می‏شود و در این زمینه، روحانیت محور ارتباطی بین مذهب و مردم قرار می‏گیرد و کارویژه‏هایی نیز مانند تصدّی موقوفات، مدارس دینی، محاکم شرعی و برخی امور دیوانی و دفتری به این نهاد واگذار می‏گردد. (بشیریه،همان، ص 242)

 

همچنین از آن‏رو که روحانیت تشیّع امر حکومت و دخالت در سیاست را امری دور از صلاحیت ذاتی خود نمی‏داند، در نظام سیاسی نیز نقشی برای خود قایل است؛ چه آن‏که «از لحاظ نظری، ریشه قدرت روحانیت شیعه را باید در اندیشه امامت و غیبت امام آخر (عجل‏الله تعالی فرجه الشریف) و نیابت عامّه علما در دوران غیبت جست.» (ازغندی،همان، ص 130) از این‏رو، با توجه به کارویژه‏های مزبور و انسجام و سازمانی که در درون این نهاد نسبت به سایر نیروهای اجتماعی وجود داشت، موقعیت ویژه‏ای برای روحانیت فراهم آورد و همین امر موجب گشت که «در چندین حرکت ضدبیگانه و ضد حکومتی نقش تعیین کننده‏ای را ایفا نماید.»

 

در واقع روحانیت در تحوّلات سیاسی ـ اجتماعی ایران تا زمانی‏که احساس می‏کرد نظام حاکم به نوعی قوام ملک و مملکت و اسلام را مدّنظر دارد و سعی خود را در این مسیر به انجام می‏رساند، حمایت بی‏دریغ خود را از راه‏های گوناگون، از جمله جامعه‏پذیری سیاسی، که بسیاری از ابزارها را در اختیار داشت، به انجام می‏رساند. اما زمانی که این احساس به وجود آمد نظام حاکم تنها به فکر حفظ منافع طبقه حاکم و قبیله‏ای خود می‏باشد و به منافع ملی کشور و اعتقادات و باورهای مذهبی مردم توجه نمی‏کند، روحانیت مترّقی با تمام شخصیت‏های برجسته و ابزارهای متنوّعی که در سراسر ایران از دیر باز در اختیار داشت، به مقابله با آنان پرداخت. روحانیت در جهت جامعه‏پذیری سیاسی، به فکر انتقال فرهنگ سیاسی ـ اسلامی برآمد تا باورهای اصیلی را پرورش دهد که جایی بر غارتگری‏های بی حد و حصر حاکمان و مخالفت با اعتقادات مردم وجود نداشته باشد. از این‏رو، فرهنگ اصیل سیاسی را از راه ابزارهای جامعه‏پذیری سیاسی به مردم منتقل می‏نمودند تا با فراهم آمدن دیگر عوامل برای ایجاد تغییر در کشور، به سوی یک تحوّل اساسی در ایران گام بردارند که در سال‏های پایانی سلطنت قاجاریه در ایران منتهی به انقلاب مشروطه شد.(علویان، همان، ص 87)

 

لمبتون، یکی از محققان و نویسندگان تحولات ایران، معتقد است که «اعضای جامعه مذهبی نسبت به دیگران از احترام زیادی برخوردار بودند و چون رهبران آن‏ها در مقابل تعدّیات دولت سپری برای مردم به حساب می‏آمدند، لذا مردم دست التجا به سوی آن‏ها دراز کرده و حمایت و رهبری‏شان را خواستار می‏شوند. پیوند مستقیم مردم با تشیّع، روحانیون را رهبر طبیعی آن‏ها می‏کرد. گرچه نهضت جدید به صورت یک نهضت ملّی‏گرا درآمد، ولی اساس آن هنوز یک اساس مذهبی بود.(لمبتون، 1363، 213)

 

اتخاذ «استراتژی کسب مستقیم قدرت» و «فتح قله سیاست با سلاح دیانت» به دنبال انقلاب اسلامی، حاکی از تحول مهمی بود که ریشه در تحولات جامعه شناختی ایران و مناسبات دین و دولت در تاریخ معاصر از یک سو و تحول گفتمان‏های اندیشه سیاسی شیعه از سوی دیگر داشت. به هر روی، حاکمیت تئودموکرات‏های شیعه به رهبری روحانیت در وضعیت فعلی، معلول سنت و گذشته سیاسی جامعه ایران است؛ در حالی که اقشار مختلف اجتماعی نظیر روشنفکران، بازاریان و کارگران و احزاب و سازمان‏های وابسته به جریان‏های مختلف فکری ـ سیاسی همچون مارکسیسم، ناسیونالیسم و جریان‏های ترکیبی (اسلام و مارکسیسم، مارکسیسم و ملی‏گرایی، اسلام و ملی گرایی)، تلاش زیادی برای کسب قدرت و براندازی نظام شاهنشاهی انجام دادند ولی موفق نشدند. با نگاهی به دو سه دهه قبل از انقلاب با افراد برجسته‏ای از درون روحانیت مواجه می‏شویم که زحمات زیادی در تنویر افکار عمومی مردم و ساختن یک فرهنگ اصیل و ناب ملی ـ مذهبی بر دوش کشیدند؛ از جمله آنها امام خمینی(ره) است.(قنبری، همان، ص 268)

https://www.cafetarikh.com/news/21750/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما