۱
۱
plusresetminus
دوران قاجار هم داستان رومئو و ژولیت و عشق های سوزناک کم نداشته . نقل است که عزیز السلطان یا همان ملیجک که به راحتی صندلی از زیر پای شاه می کشید و به جای تنبیه صدای قهقه شاه را بلند می کرد دو بار شکست عشقی خورده .
شکست عشقی ملیجک دربار
جوان و تاریخ- کافه هنر

ملیجک

دوران قاجار هم داستان رومئو و ژولیت و عشق های سوزناک کم نداشته . نقل است که عزیز السلطان یا همان ملیجک که به راحتی صندلی از زیر پای شاه می کشید و به جای تنبیه صدای قهقه شاه را بلند می کرد دو بار شکست عشقی خورده . یکی وقت ناصرالدین شاه مرد و او آواره شد و یک بار وقتی اخترالدوله دختر شاه از او جدا شده و زن یکی از نوکرهای خوش بر و رو می شود . به نحوی که ملیجک در خاطراتش می نویسد : ( باری لباس های غریبی هم دوخته ، پولی هم پیدا کرده است. سرکار اخترالدوله چندی است زن ایشان شده است ، اغلب اسباب تعجبشان است که چطور اخترالدوله راضی شده زن همچه آدمی بشود که سالها نوکر خودش بوده و همیشه عقب کالسکه سوار میشده ، تا خدای متعال چه تقدیر فرموده باشد . علی خان هم حالا پیش خود سپهسالار است . یعنی نوکر شخصی اوست ، منزلشان هم در خانه اخترالدوله است ) این آقای ارشدالدوله هر چقدر هم که به اخترالدوله زن ناصرالدین شاه وفادار بود اینقدر به مشروطه وفادار نماند و با تمام پولهایی که خرج جنبش کرده بود رد کتاب ناظم الاسلام کرمانی هست که جز صف متقدمین نابود کنندگان مجلس بوده : درست بعد از به توپ بسته شدن مجلس ، آنچه شنیدیم و گفتیم قابل نوشتن نیست ، جز اینکه جناب آقا یحیی مذکور داشت اول کسی که توپ به طرف مجلس خالی کرد ارشد الدوله بوده است اول کسی که درب مجلس را به روی قزاق باز کرد ارشدالدوله بود و لقب سردار ارشد را با آجودان حضور نایل آمد) در آخر هم این ارشد الدوله بعد از استبداد صغیر در ورامین اعدام میشود .

https://www.cafetarikh.com/news/21808/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

feedback
Iran, Islamic Republic of
سهیل
ارشدالدوله هزچند در جبهه استبداد بود ولی خودش آدم لایقی بود و بعد از شکست و اسارت یپرم و بقیه سران سپاه مشروطه کلی با او صحبت کردند که دست از محمدعلی بردار و یه ما ملحق بشو ولی او گفت که من نمی توانم قسمی که هنگام شروع سربازی خوردم بشکنم و به قران قسم خوردم که همیشه به او وفادار بمانم و در همان شب یک نامه بسیار زیبا هم برای زنش نوشت که عاشق او بود و تنها خواسته او این بود که با گردنبندی که همسرش برای او خریده دفن شود و پای دیوار هم فریاد زد زنده باد محمدعلی شاه علی رغم تنفری که از طاعون استبداد و عمله های استبداد دارم برای این یکی می گوید روحش تحت عنایت حق باشد . همه ما برعکس این داستان را دیدیم یعنی افراد عوضی که؟لای سپاه خوب پنهان می شوند