۰
plusresetminus
روایتی از نحوه شهادت مجید شریف واقفی از زبان عزت‌شاهی

خیانت به شیوه ایدئولوژیک+ تصاویر

مجاهدین مارکسیست این حرکت و نقشه را برنتافتند و تصمیم به تصفیه این دو گرفتند. لذا توطئه ای شکل گرفت. با شریف واقفی در خیابان ادیب، نزدیک بیمارستان سوم شعبان قرار گذاشتند . نقشه آنها این بود که در سر قرار به مجید یورش برند و او را بکشند و بعد اعلام کنند که در درگیری کشته شده است، همین طور با صمدیه هم در خیابان نظام آباد (خیابان شهید آیت الله مدنی ) قرار گذاشتند.
خیانت به شیوه ایدئولوژیک+ تصاویر
مجید شریف واقفی به سال 1317 در تهران به دنیا آمد و در خانواد ه ای مذهبی و متدین تربیت یافت. دوران کودکی اش در اصفهان گذشت . پس از پایان تحصیلات متوسطه در سال 1345 وارد دانشگاه صنعتی آریامهر گردید (دانشگاهی که پس از پیروزی انقلاب به نام وی نامیده شد ). در سال ( 1349 در رشته مهندسی برق و الکترونیک فارغ التحصیل شد . شریف در دوره دانشجویی (سال 1348 توسط علی باکری به سازمان مجاهدین خلق جذب شد . با دستگیری باکری و سعید محسن در ضربه شهریور 1350 ، شریف واقفی نیز لو رفت و از آن پس متواری و مخفی شد.

با مشاهده افول ایدئولوژ یک سازمان، مدتی منفعل شد، اما به دلیل مخالفتش با جریان تغییر ایدئولوژی مرکزیت به او پیشنهاد کرد به خارج از کشور یا به شهر مشهد برود یا به کار کارگری بپردازد. او که در این روزها در کنار صمدیه لباف قرار گرفته بود، با هم بر آن شدند تا با انشعاب و ایجاد تشکیلا تی مستقل به مبارزه با انحراف ایدئولوژیک سازمان بپردازد . لذا وانمود کرد که به مشهد می رود اما در تهران ماند و همراه با صمدیه لباف شروع به جمع آوری مخفیانه سلاح و مهمات کردند . نقشه های آنها توسط لیلا زمردیان (آذر) همسر شریف واقفی به مرکزیت(مارکسیست شده ) سازمان منتقل شد و با بروز احساس خطر از جانب ایشان تصمیم به ترور و تصفیه آنها گرفته شد و در توطئه و دامی که برایشان چیده شد، مجید در 16 اردیبهشت 1354 در خیابان ادیب ترور شد، و برای آنکه هویت جسد نیمه جان وی شناسایی نشود او را به 18 کیلومتری جاده مسگرآباد برده سوزاندند. افراد تیم این عملیات ترور عبارت بودند از : وحید افراخته (فرمانده تیم )، محسن خاموشی، (راننده اتومبیل حمل جسد)، حسین سیاه کلاه (مسئول شلیک گلوله به شریف واقفی )، منیژه اشرف زاده کرمانی و لیلا زمردیان (آورنده مجید به سرقرار).

عزت الله شاهی  که خود در بطن وقایع انقلاب اسلامی بوده است در خاطرات خود به خوبی به مساله تصفیه‌های ایدئولوژیک و جنایاتی که مجاهدین خلق و گروهک‌های مارکسیستی در دوران انقلاب بوجود می‌آورند اشاره می‌کند که شهادت شریف واقفی یکی از این موارد است که در ذیل بخش‌هایی از این موارد ذکر می‌شود.



*******************************
کسانی که تا آن زمان در زندان بودند، از ابراز عقیده واقعی خود بیم داشتند . اگر نماز می خواندند مصلحتی و سیاسی بود، و بدون وضو هم می خواندند، اگر نه جالبلاغه و قرآن باز می کردند فقط به آن نگاه می کردند ولی نمی خواندند، از جمله کاظم شفیعی‌ها و حسن راهی از زندان مشهد، زین العابدین حقانی و علیرضا زمردیان (اسقف ) از شیراز احمد بناسازنوری و بهمن بازرگانی از مرکزیت.

برخی می خواستند همچنان سیاست صبر و انتظار را پیشه کنند و یکی دو سال دیگر هم به نماز خواندن ادامه دهند، تا آبروریزی نشود. از بقیه هم می خواستند که چنین کنند . اما آنها که دیگر رسماً هویت مارکسیستی خود را اعلام کرده بودند و از بیرون زندان هم توسط سازمان و تشکیلات پشتیبانی و حمایت می شدند، می گفتند: ما دیگر نماز سیاسی نمی خوانیم، تا حالا هم اشتباه کردیم که خواندیم، منافق بودیم، ما باید از اول موضع خودمان را آشکار می کردیم، تا حالا هم اگر نماز خواندیم به خاطر این بود که شما می گفتید که نماز بخوانید تا بچه های بیرون نبرّند، حالا که بچه های بیرون خود به این امر رسیده اند دیگر ضرورتی برای پنهان کاری ما نیست.





لیلا زمردیان همسر مجید شریف واقفی

در بیرون زندان و در برابر این حرکت، بچه های مذهبی مثل مجید شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف و سعید شاهسوندی ایستادگی کردند. بالطبع مارکها و انگهایی را به آنها زدند؛ به شریف واقفی می گفتند تو خرده بورژوا هستی و اسلحه اش را هم از او گرفتند و او را به کارگری در کوره آجرپزی فرستادند تا به اصطلاح خصلتهای بورژوازی اش حل شود.



مجاهد شهید مجید شریف واقفی

برخی می گفتند مجید مدتی به پوچی رسیده بود و حتی نماز نمی خواند. عده ای هم می گفتند او به خاطر راضی نگه داشتن مرکزیت سازمان و به خاطر آنکه بتواند و در میان آنها باشد، خود را به ظاهر با آنها تطبیق می‌داد.اما مرتضی صمدیه لباف سعی نکرد خودش را تطبیق بدهد، او خیلی محکم ارتباطش را با مجاهدین مارکسیست قطع کرد و با شریف واقفی مرتبط شد . هردوی ایشان اصفهانی بودند، وقتی به هم رسیدند، درد دل کردند و به این نتیجه رسیدند که خودشان باید آرام آرام ارتباط شان را با مجاهدین مارکسیست کم کنند، تا به مرحله قطع ارتباط برسند و در کنار این استراتژی خود حرکت جدیدی را شروع کنند. متأسفانه در آن شرایط زمانی، مصالح تشکیلات بالاتر از هر اصل، ضابطه و مصلحتی بود، لذا مرکزیت به هر وسیله ای تمسک می جست تا حرکتهای مخالف را کنترل و مهار کند . در این میان برای کنترل شریف واقفی، قرار شد که لیلا زمردیان همسر او باشد . لیلا مارکسیست بود و مجید مسلمان، اما مجید با امید به اینکه بتواند بر روی او اثر بگذارد تن به چنین وصلتی داد. در همین ارتباط مجید مطالبی از طرح نقشه ، برنامه و تصمیماتش را با لیلا در میان گذاشت و لیلا هم تمام آنها را به شهرام و آرام منتقل کرد. برادر لیلا، علیرضا زمردیان اولین فرد از مجاهدین بود که از طریق محمد مهرآیین با من تماس گرفت.





بقایای جنازه مجید شریف واقفی

بدین ترتیب این طرحها و نقشه ها نزد مجاهدین مارکسیست لو رفت و آنها فهمیدند که این دو چه در سر دارند . مجاهدین مارکسیست این حرکت و نقشه را برنتافتند و تصمیم به تصفیه این دو گرفتند. لذا توطئه ای شکل گرفت. با شریف واقفی در خیابان ادیب، نزدیک بیمارستان سوم شعبان قرار گذاشتند . نقشه آنها این بود که در سر قرار به مجید یورش برند و او را بکشند و بعد اعلام کنند که در درگیری کشته شده است، همین طور با صمدیه هم در خیابان نظام آباد (خیابان شهید آیت الله مدنی ) قرار گذاشتند. شریف به سر قرار رفت و بعد درگیری قلابی روی داد تا وانمود کنند که ساواک در حال عملیات است. شریف واقفی مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت پیکر نیمه جان او را به صندوق عقب ماشین انداختند و بعد از چند تیر هوایی با اعلام اینکه مأمور ساواک هستند، به راه افتادند و به بیابانهای اطراف افسریه رفتند و در آنجا شکم مجید را دریدند و از مواد منفجره و آتش زا پر کرده جسد او را منهدم کردند و به آتش کشیدند تا هویت وی شناسایی نشود . در این توطئه خونین، تقی شهرام، وحید افراخته و حسین سیاه کلاه دست داشتند.





تقی شهرام یکی از کسانی که در قتل مجید واقفی نقش داشت

پی نوشت: لیلا زمردیان همسر شریف واقفی که با ارائه گزارش دقیق از شرایط همسر خود وی را در خیابان ادیبﺍﻟﻤﻤﺎﻟﻚ تحویل سازمان داد تا تصفیه خونین شود؛ چندی بعد در نزدیکترین نقطه به همان محل یعنی در میدان شاه (قیام) شاید کمتر از 200 متر از محل قتل شریف واقفی مورد تعقیب قرار گرفت و  با قرص سیانور خودکشی کرد.

https://www.cafetarikh.com/news/22533/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما