۰
plusresetminus
در تهران، به نظر نمی آمد که حتی یک نفر از اینکه تبعه امپراتوری ایران است، راضی یا مغرور باشد.
توصیف آیرونساید از ایران و ایرانیان
جوان و تاریخ- تاریخ شفاهی

توصیف آیرونساید از ایران و ایرانیان

 

ایران پس از جنگ جهانی اول کشوری از هم پاشیده بود. کشوری که نه تنها از یک حکومت مرکزی مقتدر برخوردار نبود؛ بلکه حتی از قادر به رفع اولین نیازهای خود که شامل تهیه خوراک این مردم نیز نبود. بخش عمده بدبختی هایی که بر این کشور حاکم شد، ناشی از حضور بیگانگان در کشور ما بود. و در میان این بیگانگان انگلستان جایگاهی ویژه داشت. کشوری که از خلال جنگ های ایران و روس سیاست های خصمانه ای را علیه کشور ما در پیش گرفته بود و با گذشت دهه ها همچنان در کشور ما حضور داشت.

 

نقطه قابل توجه انکه انگلیسی ها اگرچه در این دوره بدبختی های کشور ما را می دیدند و به آن معترف بودند، اما حاضر نبودند بپذیرند که این مصائب از طرف خودشان بر کشور ما وارد شده است. بلکه آن را ناشی از ناتوانی خود ایرانیان می دانستند. عبارات زیر که از خاطرات ژنرال آیرون ساید انتخاب شده است به خوبی می تواند این نوع نگاه را روشن کند:

 

«نخستین روز سال نو را به پرسه زدن در تهران گذراندم. رفت و آمد چندانی به چشم نمی خورد. تهران حالت شهر ورشکسته ای را داشت. حتی در میدان اصلی شهر نیز سربازی دیده نمی شد. تنهای یک پلیس بی حال از بازار اصلی مراقبت می کرد. هنگامی که بازارهای پیشاور و لاهور را با آن هم همه و ازدحام به خاطر آوردم، از دیدن وضع بازار تهران، تقریبا یکه خوردم. همه مردم شهر ، غمگین و سوگوار به نظر می آمدند. نه از لودگی رهگذران و مغازه داران نشانی بود، و نه از روستائیانی که گلی سرخ در دهان یا در پشت گوش خود می گذاشتند، اثری دیده می شد. از جنگ جویان افغانی که فراریان را دنبال می کردند نیز در این جا نشانی نبود. انتظار داشتم کوه نشینان پوستین پوش البرز را تماشا کنم. در تهران، به نظر نمی آمد که حتی یک نفر از اینکه تبعه امپراتوری ایران است، راضی یا مغرور باشد.» 1

 

پی نوشت ها:

 

1-سر ادموند آیرونساید، خاطرات و سفرنامه ژنرال آیرونساید در ایران، ترجمه بهروز قزوینی، تهران، نشر آینه، 1361، ص 58




https://www.cafetarikh.com/news/23032/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما