۰
plusresetminus
هویدا وقتی به کاخ رسید با راهنمایی «هدایت ذوالفقاری» آجودان کشیک یکسره به اتاق شاه رفت و ضمن تعظیم بلندبالایی همان جا ایستاد. شاه با لحن مخصوص به سخن درآمد و گفت: هان امیرعباس، چه شده که به این عجله شرفیاب شده‌ای؟
گزارش خواندنی از جلسه آقای نخست وزیر
عطاءالله خسروانی (دومین دبیر کل حزب ایران نوین ) با توصیه شاه به این حزب پیوسته بود و با وجود ارتباط نزدیکش با محافل آمریکایی، مورد اعتماد و اعتنای شاه بود. در طول دوران دبیرکلی حزب ایران‌نوین موردی پیش نیامد که نشان دهد شاه از او و عملکردش ناراضی است. خسروانی در حساس‌ترین برهه حاکمیت حزب ایران‌نوین و دولت حزبی برآمده از آنکه هنوز شاه نسبت به آن مطمئن نبود، بر حزب ریاست می‌کرد و با حضور طولانی‌مدتش در رأس وزارت کار، بر بسیاری از سازمان‌ها، سندیکاها و تشکیلات کارگری نفوذ و سلطه پیدا کرده و در مجموعه دولت و حزب موقعیتش بسیار مستحکم به نظر می‌رسید. خسروانی از اوایل آذر 1347 به وزارت کشور منصوب شده بود و این باز هم بر قدرت و نفوذ او در مجموعه حاکمیت و دولت افزوده بود. در این سمت جدید او بر مجموعه استانداران، فرمانداران و سایر مقامات محلی دولتی سلطه‌‌ای قابل توجه پیدا می‌کرد. او در تمام دوران دبیرکلی حزب اکثریت بر هویدا فخرفروشی می‌کرد که او همه‌کاره حزب ایران‌نوین است و هویدا فقط عضو هیأت اجرایی حزب و بنابراین باید خود و دولتش از رهبری حزب تبعیت کنند. آنچه بود این جاه‌طلبی خسروانی از همان آغاز برای هویدا آزاردهنده می‌نمود. هویدا بالاخص نیازمند جلب موافقت شاه بود تا در فرصت مقتضی بر حضور خسروانی در رأس حزب پایان دهد. سرانجام زمان مناسب فرا رسید و در بیست‌و‌سوم مرداد 1348 اعلام شد که عطاءالله خسروانی وزیر کشور و دبیرکل حزب ایران‌نوین از هر دو سمت خود کناره‌گیری کرده و از طرف شورای مرکزی حزب، هویدا، جواد منصور، ناصر یگانه، ضیاءالدین شادمان، منوچهر کلالی، حیدرعلی ارفع و امیرقاسم معینی به عنوان اعضای کمیته تدارکات تشکیل کنگره فوق‌العاده حزب، مأمور تمهید مقدمات کنگره فوق‌العاده شدند. با برکناری یا استعفای خسروانی، قاسم معینی و جواد سعید دو معاون دبیرکل تا انتخاب دبیرکل جدید موقتاً عهده‌دار اداره امور حزب ایران‌نوین شدند. طبق مفاد اساسنامه حزب مقرر بود کنگره دوم حزب پس از چهار سال و در اردیبهشت 1350 تشکیل شود. اما به دنبال برکناری خسروانی لازم بود کنگره‌ فوق‌العاده جانشین او را انتخاب کند و با اینکه هویدا گفته بود رأی کنگره فوق‌العاده دبیرکل جدید را برخواهد گزید، با این حال از همان آغاز، نام منوچهر کلالی بیش از هر کس دیگری برای انتصاب به این مقام بر سر زبان‌ها بود و شخص شاه هم علاقه‌مند بود کلالی دبیرکل حزب شود. البته نام محسن خواجه‌نوری و حیدرعلی ارفع به عنوان نامزدهای دبیرکلی حزب ایران‌نوین مطرح بود. در جلسه شورای مرکزی حزب که در بیست‌و‌هفتم مرداد 1348 برگزار شد با اظهار تأسف (البته ظاهری) از استعفای خسروانی از دبیرکلی حزب ایران‌نوین پیشنهاد هویدا برای تشکیل کنگره فوق‌العاده حزب به منظور انتخاب دبیرکل جدید در نوزدهم شهریور 1348 مورد تأیید حاضرین قرار گرفت.


به دنبال برکناری خسروانی شایعات و گمانه‌زنی‌هایی پیرامون دلایل این واقعه در محافل سیاسی، حزبی و مطبوعاتی نزدیک به حاکمیت صورت گرفت. برخی می‌گفتند افشای پرونده سوء استفاده‌های مالی خسروانی از شرکت واحد اتوبوسرانی در نزد شاه موجب برکناری او از دبیرکلی حزب و نیز وزارت کشور شده است. اخبار و گزارش‌های دیگری هم درباره سوء استفاده‌های مالی کلان خسروانی و کسب ثروت‌های بادآورده از سوی او در محافل نزدیک به حاکمیت بر سر زبان‌ها بود. بدین ترتیب به نظر می‌رسید هویدا توانسته است از موضوع فساد مالی خسروانی به نحو مطلوب و ثمربخشی بر ضد این رقیب دیرپایش در حزب و دولت بهره‌برداری کرده، ذهن شاه را بر ضد او آشفته سازد.
ساواک در دوم مهر 1348 دلایل هشتگانه زیر را به عنوان نواقص کار خسروانی ذکر کرده، آن را موجب برکنار ساختن او دانست:
1ـ توجه به منافع یک گروه خاص و عدم مدیریت کافی برای جلب همه نیروها.
2ـ نداشتن معلومات کافی و تسلط معنوی بر اعضای حزب.
3ـ سوءظن بی‌مورد نسبت به همه اطرافیان و تردید و دودلی در اجرای سیاست حزبی.
4ـ نداشتن تماس با مردم و اعضای حزب و عدم آگاهی از نظریات آنان.
5ـ اشتغال به کارهای غیرحزبی و عدم رسیدگی به امور حزبی.
6ـ دادن وعده و وعید زیاد به مردم و اجرا نکردن آن.
7ـ توجه خاص به عده‌ای از دوستان قدیم و نادیده گرفتن دیگران.
8ـ اجرای روش خبرچینی و عدم توجه به حقایق.
اما هویدا برای ساقط کردن خسروانی سناریوی جالب توجهی را به اجرا گذارد و آن وادار ساختن غلامرضا نیک‌پی، وزیر آبادانی و مسکن برای راه‌انداختن یک درگیری لفظی نسبتاً شدید با خسروانی در جلسه هیأت دولت بود. این طرح توطئه‌آمیز هویدا بود که آخرین ضربه را بر خسروانی وارد ساخته و شاه را متقاعد کرد که دیگر نمی‌‌تواند حضور او را در رأس حزب و وزارت کشور تحمل کند. باقر عاقلی، گزارش مفصلی از این ماجرا نقل کرده است:
هویدا برای برکناری خسروانی از دبیرکلی حزب و اخراج او از هیأت دولت متوسل به غلامرضا نیک‌پی وزیر آبادانی و مسکن شد و از وی خواست موجباتی فراهم کند تا در هیأت وزیران بین او و خسروانی کار به مشاجره و احیاناً منازعه بکشد. نیک‌‌پی که همه چیز خود را مدیون هویدا می‌دانست و از کارمندی ساده شرکت نفت به مقام وزارت رسیده بود، آمادگی خود را برای اجرای برنامه اعلام نمود و هویدا نیز به او قول داد در صورتی که در اثر اجرای برنامه او بی‌کار شود مدت بیکاری‌اش از چهل روز تجاوز نخواهد کرد. در سال 1348 در یکی از جلسات هیأت وزیران نیک‌پی وزیر آبادانی و مسکن اعلام کرد در وزارت کشور سازمانی به نام عمران شهری وجود دارد. این اداره در زمانی تأسیس و ضمیمه وزارت کشور شده بود که وزارتخانه‌ای به نام وزارت مسکن وجود نداشت. حال که چنین وزارتخانه‌ای تأسیس شده است کلیه امور عمران شهری باید ضمیمه این وزارتخانه باشد و تقاضا کرد تصویب‌نامه‌ای را که در این مورد تهیه و تنظیم نموده بود هیأت وزیران امضا نمایند. خسروانی در سمت وزیر کشور و دبیرکل حزب از این گستاخی وزیر تازه‌کار آبادانی و مسکن که جوان‌ترین وزیر کابینه هم بود به شدت عصبانی شد و وی را متهم به بی‌لیاقتی نموده، توصیه کرد به همان وزارتخانه با همان وظایف قانع باشد و دست‌درازی به وزارتخانه‌های دیگری نکند. در پاسخ خسروانی، نیک‌پی تندتر سخن گفت و مسائلی را که مربوط به زندگی داخلی وزیر کشور بود مطرح نمود، به وی هشدار داد که قسمتی از وقت خود را صرف حفظ و حراست همسر خود بنماید. خسروانی که در آن ایام از رفتار همسرش بسیار عصبانی و در کشمکش و مجادله با او بود از طرح یک مسئله خصوصی در هیأت وزیران و طبعاً هتک حیثیت از او سخت عصبانی شده و کنترل خود را از دست داد و فامیل نیک‌پی را در اصفهان در مظان لغزش ناموسی قرار داد، سخنان رکیکی بر زبان جاری ساخت و در نتیجه مشاجره به منازعه کشید و نیک‌پی به وی حمله نمود و چند مشت و لگد نثار هم نمودند. در همین موقع امیرعباس هویدا رئیس وقت به عنوان اعتراض جلسه هیأت وزیران را ترک نمود و به اتاق خود رفت. دو تن از وزیران مسکن کابینه وظیفه میانجیگری داشتند. به هر نحوی بود در همان تالار هیأت وزیران بین خسروانی و نیک‌پی مراسم سازش و آشتی را فراهم نموده، روی یکدیگر را بوسیدند و هر دو را برای عذرخواهی نزد نخست‌وزیر بردند. نخست‌وزیر از این واقعه اظهار تأسف کرد و چون ماجرا خاتمه یافته بود از هر دو درخواست نمود موضوع را مختومه تلقی نموده و گزارشی در این مورد به شاه ندهند. هویدا به خوبی می‌دانست که خسروانی هر وقت بخواهد قادر به ملاقات با شاه می‌باشد و از این بیم داشت که او ابتدا شکایت نزد شاه برده، خود را تبرئه سازد. خسروانی و نیک‌پی به هویدا قول دادند که هرگز گزارشی در این زمینه به شاه نخواهند داد. مجدداً آن دو در اتاق نخست‌وزیر صورت یکدیگر را بوسیده و نیک‌پی انصراف خود را از گرفتن عمران شهری از وزارت کشور اعلام کرد. وقتی هویدا تنها شد تلفن مخصوص آبی‌رنگ اتاق خود را در جلو خود قرار داده و شماره تلفن شاه را گرفت و استدعا کرد در اثر یک امر فوری باید شرفیاب شود. شاه اجازه شرفیابی داد. نخست‌وزیر در حالی که پوشه‌ای در دست داشت رهسپار کاخ شد.

هویدا وقتی به کاخ رسید با راهنمایی «هدایت ذوالفقاری» آجودان کشیک یکسره به اتاق شاه رفت و ضمن تعظیم بلندبالایی همان جا ایستاد. شاه با لحن مخصوص به سخن درآمد و گفت: هان امیرعباس، چه شده که به این عجله شرفیاب شده‌ای؟ هویدا مجدداً تعظیمی نموده و اظهار داشت چاکر لیاقت نخست‌وزیری را ندارم و از پیشگاه مبارک ملوکانه تقاضا دارم غلام را از خدمت معاف نمایند. آنگاه به شرح ماجرا پرداخته و افزود در هیأت دولتی که دو تن از وزیران به یکدیگر فحشهای عرض و ناموسی بدهند و رعایت اصول و موازین مملکتی را ننمایند چاکر خود را لایق نخست‌وزیری نمی‌دانم! شاه خیلی آرام مثل این که اتفاقی نیفتاده به هویدا پاسخ داد شما چرا از خدمت معاف شوید آن دو وزیر را برکنار کنید. همین امشب به هر دو ابلاغ نمایید از خدمت برکنار شده‌اند. هویدا از شنیدن چنین دستوری غرق در مسرت و شادی شد و به این طریق توانست شر عطاءالله خسروانی دبیرکل حزب را از سر خود کم کند، از همان جا با تلفن با دکتر ناصر یگانه وزیر مشاور که معروف به «مرده‌شوی وزیران» بود دستور داد نیک‌پی و خسروانی را احضار و ضمن خوراندن قهوه استعفا به آنها کناره‌گیری هر دو را گوشزد نموده و هر چه زودتر ابواب‌جمعی خود را به معاون خود تحویل دهند. خسروانی صبح فردا در وزارت کشور حضور یافته مراسم تودیع را انجام داد و عصر در حزب با همکاران خود خداحافظی نموده به خانه خود رفت. خانه‌ای که چند روز قبل همسرش آن را ترک نموده و با یک افسر شهربانی که از محافظین نخست‌وزیر بود زندگی می‌کرد. هنوز خسروانی درباره ماجرا می‌اندیشید که زنگ منزل او واقع در خیابان کامران در انتهای چناران فرشته به صدا درآمد و پاسبانی که همه روز در منزل او کشیک می‌داد گستاخانه وارد منزل شد و اخطاریه کلانتری محل را به او ابلاغ کرد. در اخطاریه نوشته بود: غیرنظامی عطاءالله، شهرت خسروانی موظف است ظرف 48 ساعت اسلحه کمری خود را به کلانتری تحویل دهد. در غیر این صورت جلب خواهد شد.
بدین ترتیب عطاءالله خسروانی وزیر کشور، دبیرکل حزب ایران‌نوین از تمام مناصب و اقتدارات سقوط کرد و تبدیل به غیرنظامی عطاءالله، شهرت خسروانی شد. روز سوم بیکاری وقتی از رختخواب خارج شد غده‌ای در زیر گلوی خود دید. به پزشک مراجعه کرد. پزشک اعلام کرد در اثر افسردگی و غم و غصه جانکاه غده تیروئید ترشح نموده و شما مبتلا به گواتر (غمباد) شده‌اید و پس از مدتی نیاز به عمل جراحی دارید. چند روز بعد تارهای صوتی او هم کار خود را انجام نمی‌دادند و خسروانی ناچار برای مذاکرات متوسل به ایماء و اشاره می‌شد.
ولی غلامرضا نیک‌پی پس از سی‌و‌هشت روز بیکاری به شهرداری پایتخت منصوب شد. هویدا پس از برکناری خسروانی مجمع عمومی حزب را دعوت کرد و تغییراتی در اساسنامه داده ریاست دفتر سیاسی حزب و ریاست هیأت اجرایی را به خود اختصاص داد و وظایف دبیرکل فقط اجرای دستورات او بود.
روایات مشابهی هم توسط دیگران در اسناد و گزارش‌های ساواک منعکس شده است.

منبع:مظفر شاهدی ، سه حزب ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، بهار 1387 ، ص 652 تا 657

https://www.cafetarikh.com/news/29000/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما