۱
plusresetminus
عقیده ما آن نیست که مانند بعضی از فرنگی‏ها بیرون برویم.آیا پیغمبر نفرموده‏اند که گردی صورت‏ و دست و پا آزاد است،یعنی حجاب لازم ندارد.ما نمی‏خواهیم که از حجاب بیرون بیاییم،ولی‏ می‏خواهیم حجابمان آسان‏تر بشود.آیا می‏دانید که‏ ضرر عمده چنین حجاب چیست؟
تاملی بر یک‏ سند به مناسبت حمله رضاخان به مسجد گوهرشاد
 سند شماره:154
تاریخ سند:8/4/1306 ش
مقام مقدس ریاست مجلس شورای ملی دامت‏ عظمته
به شرف عرض عالی می‏رساند،دیروز گذشته از بازار می‏گذشتیم بیچاره زنی را دیدم که با آژان بی‏ رحمی به طرف نظمیه روان بود.پس از تحقیق‏ فهمیدم که آن زن بیچاره در وقت خرید،پارچه پیچه‏ خود را برداشته بود که بهتر ببیند،از این جهت آژان‏ بی‏رحم،شرف چنین زن نجیب را برده و برای این‏ که در راه از او مقداری پول بگیرد،او را به طرف‏ نظمیه،می‏برد.تا چند تا به کی باید نسوان ایرانی در عذاب و شکنجه مردان باشند.شما چه خیال می‏کنید چرا نسوان ایرانی ترقی نمی‏کنند آیا همین چادر و پیچه نیست که باعث ذلت آنهاست؟آیا شما خیال‏ می‏کنید که نسوان ایرانی می‏خواهند به قول حضرت‏ محمد رفتار نکنند،حاشا چنین نیست.حضرت‏ پیغمبر،یعنی حضرت محمد(ع)فرموده که نسوان‏ بایستی حجاب داشته باشند.آیا اسم چادر و پیچه‏ ابدا در قرآن نوشته شده؟آن وقت که حضرت پیغمبر فرموده که زنان بایستی حجاب داشته باشند،نسوان‏ عرب لخت بودند،از این جهت حضرت محمد حجاب‏ را برای نسوان واجب نمود.الان نسوان ایرانی‏ نمی‏خواهند که بی‏حجاب باشند،ولی از سختی‏ چادر و پیچه در ذلت می‏باشند چون‏که در هر دو دستشان‏ اسیر چادر و پیچه است.زنان ایرانی می‏خواهند حجاب داشته باشند،ولی نه چنین سخت.ممکن‏ است اگر به خیاطها رجوع کنیم،حجاب دیگر مد کنند که از چادر و پیچه بهتر و انسان را پوشیده‏تر نماید،اما دستمان اسیر چادر و پیچه نباشد.فقط عقیده ما نسبت به آزادی همان آزادی دو دستمان‏ است و بس.1
عقیده ما آن نیست که مانند بعضی از فرنگی‏ها بیرون برویم.آیا پیغمبر نفرموده‏اند که گردی صورت‏ و دست و پا آزاد است،یعنی حجاب لازم ندارد.ما نمی‏خواهیم که از حجاب بیرون بیاییم،ولی‏ می‏خواهیم حجابمان آسان‏تر بشود.آیا می‏دانید که‏ ضرر عمده چنین حجاب چیست؟بلی زنان‏ نانجیب...و بعضی از فرنگی‏های نانجیب برای‏ این‏که کسی ایشان را نشناسد،الان در چادر هستند و به واسطه کارهای بد که می‏کنند،اسم نسوان‏ ایرانی را خراب می‏کنند و همه خیال می‏کنند که آن‏ نسوان ایرانی هستند.شما ببینید نسوان هر مملکتی‏ که چنین حجاب،یعنی چادر و پیچه ندارند،باعث‏ ترقی دادن مملکت خود شده‏اند.چقدر زنان در اداره‏جات مانند مردان کار می‏کنند،آیا با چادر و پیچه‏ ممکن است؟خیر،چون‏که دست ما اسیر چادر است،نمی‏توانیم کار دیگر بکنیم.فقط درخواست ما این است که حجاب ما را آسانتر کنید من یقین دارم‏ اگر این حجاب را عوض کنیم به یک شنل که تا مچ‏ پا باشد و چیز دیگری که سر و روی ما را بپوشاند، خیلی محفوظتر خواهیم بود.بنده دیروز که آن زن‏ بیچاره را دیدم،از دل‏سوزی تمام شب در فکر او بودم،از این جهت در خواب شخصی را دیدم که مرا مجبور کرد این چند کلمه را به عرض برسانم و همچنین از حضرت عالی درخواست کنم که جواب‏ این کاغذ را در روزنامه چاپ بفرمایید.اقبال عالی‏ پاینده باد.
)در حاشیه‏(
ضبط شود
)پشت سند)
خواهشمند است در مجلس شورای ملی در این خصوص مذاکره نمایند.
(پشت پاکت‏)
طهران
مقام منیع ریاست مجلس مقدس
شورای ملی دامت عظمته‏2
زن مظهر احساس و عواطف و موجب آرامش و تعادل جامعه است‏3.نظام خلقت و عرف تمامی جوامع‏ و باور بشر بر آن است که زن جسم خود را جز بر همسر خود عرضه نکند،لذا زن در برابر دیگران برای‏ خود پوششی اختیار می‏کند و این پوشش به تناسب‏ رسوم،سنت‏ها و اعتقادات هر جامعه،متغیر است. در کشور ما نیز فرهنگ پوشش در میان عشایر، روستاییان و بانوان شهری،اعمّ از مسلمان، زرتشتی،مسیحی و یهودی از قرن‏ها پیش بر اساس حفظ حجاب و پوشیدن لباس‏های بلند بوده‏ و هیچ تصویر تاریخی از برهنگی زن ایرانی وجود ندارد.تا قبل از حکومت ناصر الدین شاه،سنت‏هایی‏ که برآمده از فرهنگ اعتقادی و ملی بود،بر حفظ حجاب تاکید داشت و حتی یک نمونه از زن سر برهنه حتی در میان درباریان دیده نمی‏شود. پوشش بومی ایرانیان تا زمان قاجار،لباس‏هایی‏ با تنوع رنگ‏های شاد و روشن و زنان با لباس‏های‏ بلند و چارقدهای بزرگ که سر و سینه را می‏پوشاند و بعضا چادرهای رنگی و گلدار برگرفته از موقعیت‏های اقلیمی و قومی هر ناحیه از ایران بود و این،پوشش اکثر قریب به اتفاق بانوان ایرانی که‏ از مردم عوام و کم‏سواد جامعه محسوب می‏شدند، بود و با همین پوشش در کارهای کشاورزی و دامداری پابه‏پای مرد مشارکت داشتند. در این میان،حجاب بخش کوچکی از زنان که‏ از زمره بانوان باسواد جامعه بودند و در سلک‏ خانواده‏های وابسته به حکومت مرکزی و خانواده‏های‏ حاکمان محلی و زنان وابسته به خانواده روحانیت و اشراف محسوب می‏شدند،چادر مشکی و نقاب بود، و اتفاقا از درون هم‏اینان،نیاز به حضور آزادتر زنان در عرصه‏های اجتماعی و داشتن پوششی سبک و راحت‏تر برای تسهیل در ورود به ساختار اجرائی و فرهنگی کشور احساس می‏شد این تحول در بانوان‏ ایرانی و میل آنان به دگرگونی،بعد از انقلاب صنعتی‏ در غرب و پیامدهای آن به‏وجود آمد.تا قبل از انقلاب صنعتی که چرخ اقتصادی جوامع براساس‏ کشاورزی و اداره حکومت برمبنای نظام ملوک‏ الطوایفی بود و در آن دوران‏حمله اقوام به یکدیگر برای غارت و گرفتن غنیمت بسیار رواج داشت و زنان نیز جزو اموال محسوب می‏شدند4،هر قومی‏ همّ خود را بر حفظ و پوشیده داشتن هرچه بیشتر زنان از دستبرد دشمنان و پنهان کردن آنها مصروف‏ می‏داشت. بعد از انقلاب صنعتی که با کشف نیروی بخار چرخ‏های کارخانه‏ها،کشتی‏ها و قطارها به حرکت‏ درآمد و با کشف نفت به اوج خود رسید،چرخه‏ اقتصادی از زراعت به صنعت و از نظام ملوک الطوایفی‏ به نظام‏های مدنی تغییر پیدا کرد و تامین معیشت از طریق غارت و غنیمت از بین رفت‏5،امنیت اجتماعی‏ به حدی رسید که زنان می‏توانستند با آرامش‏ بیشتری نسبت به گذشته وارد اجتماع شوند. در این برهه از یک‏سو زنان،که قرن‏ها به دلیل‏ موانع مذکور از حضور در عرصه‏های مختلف محروم‏ بودند،فرصت را غنیمت شمرده وارد صحنه شدند. از سویی دیگر صاحبان صنایع نیز که به دنبال نیروی‏ کار ارزان‏تر و مطیع‏تر بودند،زمینه این ورود را تسهیل کردند. گرچه این امر تا حدّی منجربه آن شد که از زن‏ به عنوان ابزار جنسی و تبلیغی بهره‏کشی شود،اما در مجموع تحولی مهم برای زنان،این نمیه پنهان‏ جمعیّت بشری،بود تا اعتمادبه‏نفس خود را بازیابند و علاوه بر وظیفه خانه‏داری،قابلیت‏های دیگر خود را بروز دهند و حضور مؤثرتری در جامعه داشته باشند. سند فوق نامه یک زن ایرانی به مجلس‏ شورای ملی در 74سال پیش است.در آن سال‏ (1306 ش)نظامیان رضا شاه بنا به درخواست مردم‏ ایران و روحانیون که خواهان رعایت حجاب از سوی بانوان سفرای خارجی و اقلیت‏های مذهبی‏ بودند،به زنانی که رعایت حجاب را نمی‏کردند سخت می‏گرفتند و در این میان حتّی زنان‏ محجبه‏ای که نقاب از روی برمی‏داشتند،از دست‏ آنها در امان نبودند و نظامیان برای باج‏گیری،به‏ آنان آزار می‏رساندند.
تاریخ وصول این نامه به مجلس(1306) درست هشت‏سال پیش از اعلام رسمی قانون‏ کشف حجاب(1314)از سوی رضا شاه با پیامدهای‏ منفی آن چون کشتار مردم در مسجد گوهرشاد و ناهنجاری‏های فراوان فرهنگی اقتصادی است.
این نامه در بردارنده مطالب قابل توجهی است:
 1 -  پذیرش اصل مسئله حجاب و پوشش مورد نظر اسلام.
2 -  اعلام نارضایتی از حجاب آن دوره(چادر و پیچه)که قدرت تحرک را از زن سلب می‏کرد.
3 -  اشاره به حضور فعال زنان فرنگی در صحنه‏های اجتماعی و در نتیجه پیشرفت جوامع‏ غربی.
4 -  عقب‏ماندگی ایرانیان به دیل عدم حضور زنان در عرصه اجتماع.
5 -  جان کلام و مهمترین پیش‏نهاد مطرح‏ شده در این نامه ارائه الگویی مناسب و مورد قبول‏ اسلام در زمینه حجاب بود که حضور زن را نیز تسهیل می‏کرد.این الگو بیشتر شبیه پوششی‏ است که مورد استفاده بانوان امروزی است و شهید مطهری در کتاب حجاب خود آن مطرح کرده است. از این نامه بسیار جالب و تاریخی مطالب مهمی‏ استنباط می‏شود:
1- اگر به پیشنهاد این بانو از سوی نمایندگان‏ و هیأت رئیسه مجلس و دیگر نخبگان وقت ترتیب‏ اثر داده می‏شد،و کمی انعطاف از سوی متدینین و حاکمان در پذیرفتن این حجاب برای برخی بانوان‏ مایل به حضور در اجتماع نشان داده می‏شد،دیگر لزومی به تن دادن و تحمل سیاست استعماری‏ کشف حجاب با آن طرز وقیح و اجبار و آن‏همه‏ پیامدهای منفی نبود و حتی استعمار انگلیس و رضا خان که به بهانه مدنیّت و پیشرفت این‏ قوانین را بر جامعه ما تحمیل کردند،بهانه‏ای برای‏ اعمال آن نمی‏داشتند و ابتکار عمل همواره در دست‏ مردم،علما و نخبگان باقی می‏ماند.
2- نخبگان جامعه بیشتر اوقات از درک‏ واقعیت‏ها و حل معضلات عاجزند و یا گاهی به‏ دفع الوقت می‏گذرانند و یا گاهی...
3- پیش‏نهاد این زن گمنام از مردم عادی‏ جامعه ما را به باور می‏رساند که گاهی ایده‏های‏ مهم و بکری به ذهن مردم عادی خطور می‏کند و پیش‏نهادهایی برای حل معضلات ارائه می‏دهند که حتی نخبگان جامعه بدان نرسیده‏اند.
4- حکومت مرکزی باید در ساختار حکومتی‏ فرایندی ایجاد کند تا این ایده‏های و پیشنهادهای‏ منطقی و مهم که از سطوح پایین و متوسط جامعه‏ برای اصلاح امور ارائه می‏شود،به سطوح بالا برسد و آنان این راهبردها را در عمل به کار گیرند.
5- جا ماندن حاکمان و غفلت آنان از درک‏ پدیده‏های اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و عدم ارائه‏ الگوی مناسب در برخورد با این پدیده‏ها،کشور را در موقعیت‏هایی قرار می‏دهد که منجر به پذیرش‏ الگوهایی شویم که با فرهنگ و اعتقادات مردم هیچ‏ سنخیتی ندارد،بلکه سمّ مهلکی برای آن است.
6- مقولاتی همچون هنر،موسیقی،ورزش، آزادی،نیاز جوانان به داشتن ارتباطی شرعی و سالم‏ که بیشتر در نیاز به گفتگو و دیالوگ متجلی می‏شود، از جمله مواردی هستند که ما نمی‏توانیم چوب نفی‏ کامل به همه این‏ها بزنیم،بلکه باید با بررسی کامل‏ این پدیده‏ها و پیدا کردن الگوی مناسب با فرهنگ و اعتقادات مردم ایران،راهی کم‏خطر و حداقلی،دست‏ کم برای آن دسته از جوانان خواهان،ارائه دهیم(ضمن‏ اینکه باید الگوهای قوی‏تری نیز برای طبقه معتقدتر جامعه ارائه دهیم)تا مجبور به تن دادن به کج‏تابی‏ها و عصیان‏های اجتماعی نشویم و مهر تأییدی بر این‏ سخن بزنیم که‏"اسلام در هر شرایطی قادر به اراده‏ حکومت مطابق با فطرت انسانی است‏"
هدایت یک جامعه چه به سوی تمدن و چه به‏ سوی معنویت،نیازی به زور و فشار ندارد،بلکه به‏ دلیل سازگاری و هماهنگی این دو مقوله با طبیعت‏ و فطرت انسانی،بدون هیچ اجباری و تنها در پرتو مدیریت علمی،توأم با شعور سیاسی و آزاد کردن‏ جامعه از زیر فشارهای روزمره به سرعت قابل‏ حصول است.
توسعه اجتماعی و بسط تمدن،راه‏وروش‏ تجربه شده را طلب می‏کند که در رأس آن عدم‏ وابستگی سیاسی،اقتصادی و خصوصا فرهنگی‏ جامعه است و این امر مستلزم آن است که‏ راهبردهای هدایت جامعه و الگوهای مدیریتی از درون تمدن،فرهنگ و اعتقادات آن جامعه اتخاذ و به کار گرفته شود.
1-  متن : بست
2 -  ر.ک:اسناد روحانیت و مجلس،کتابخانه،موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی،به کوشش منصوره تدین‏پور ج 4،ص 272،1379.
3 -   قرآن کریم ": لتسکنوالیها"؛"هن لباس لکم‏"
4 -  البته از نگاه ادیان الهی،خصوصا اسلام،زن جایگاه ارزشمندی دارد مانند حضرت مریم و حضرت فاطمه(ع)،اما عملا در تاریخ زن جایگاهی متنزّلی داشت.
5 -  البته در این مرحله از تاریخ،شکل جدیدی از استعمار پا به عرصه نهاد که به ظاهر خشن نبود.
کاظم آل رضا امیری کارشناس روابط عمومی

 

https://www.cafetarikh.com/news/31520/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما