اشعار چاووشی و تک تازی در تعزیه خوانی
یکی از اشعار مورد استفاده در مراسمات مذهبی و تعزیه خوانی، اشعار چاووشی بود. اشعار چاووشخوانان عامیانه است و به همین سبب استحکام و ظرافت چندانی نـدارد و گـاه از نـظر وزن و قافیه و انشاء نیز دارای مشکلاتی است.
کافه تاریخ- کافه هنر
یکی از اشعار مورد استفاده در مراسمات مذهبی و تعزیه خوانی، اشعار چاووشی بود. اشعار چاووشخوانان عامیانه است و به همین سبب استحکام و ظرافت چندانی نـدارد و گـاه از نـظر وزن و قافیه و انشاء نیز دارای مشکلاتی است. این اشعار معمولاً سراینده شخصی نـدارد و دخـل و تـصرفهای بسیاری در آن راهیافته است. در مجموع باید اجرای مراسم چاووشخوانی را محدود به مناجات، دعا و در چـارچوب اشـعار و آوازهـای مذهبی دانست که در خدمت آیین مربوط به زائرین انجام میگرفت. مناسک چاووشخوانی با ایـن فـرم و ساختار در بیشتر مناطق ایران مرسوم بود. اشعار چاووش نامه آمیخته با احساس پاک و عشق سرشار، هر جا نامی از مکان یا انسان بزرگی برده میشود، بیان مصائب اهلبیت (ع) نمیگذارد متن خستهکننده باشد. چاووشخوانی صورت کاملاً حرفهای داشت، در بـرخی اسـناد چـاووش بهعنوان شغل ثبتشده است. در برخی از خانوادهها نیز این حرفه ارثی بـود. نمونه شـعر، مـضمون رفـتن کاروان به عتبات عالیات:
عـازیم ای دوسـتان! مـا به سوی کربلا
تا ببوسیم مرقد آن شهسوار سر جدا
هرکه باشد عاشق قبر علی اکبرش
گو بیا زوار او ای باوفا
تا بـبوسی قـبر عـباس، آن علمدار حسین
تا ببینی مُعجزه سقّای دشت نـینوا
گـر تو را بر سر هوای اصغر بی شیر اوست
جهد کن بشتاب با ما از ره صدق وصفا
نالهی اطفال شاه کـربلا آیـد بـه گوش آید
آنیکی گوید آخی و آن دیگری گوید آخا
عازیم ای دوسـتان! ما به سوی کرب و بلا
تا ببوسم مرقد آن شهسوار سر جدا
عناصری، جـابر، درآمـدی بر نمایش و نیایش ایران، تهران: جهاد دانشگاهی، 1366، ص144