روز 155:
روز مقدس دیگری فرا رسیده، روز عید پاک است. سه کشیش آمریکایی به سفارت آمده اند تا مراسم عید پاک را اجرا کنند.
گروگان ها در گروه هایی دو تا چهار نفره برای انجام مراسم مذهبی به کتابخانه می آمدند. در اوایل شب مراسم تمام می شود اما کارتر یک روز پس از عید پاک روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرد. او بالاخره قطعنامه یک طرفه را هم اجرا کرد و تردد همه محموله ها جز غذا و دارو را به ایران ممنوع کرد.
به علی آگاه (کاردار سفارت ایران در واشنگتن) و دیپلمات های دیگر، 36 ساعت فرصت داده می شود تا ایالت متحده را ترک کنند. آنان ناراحت هستند اما در تهران گویی جشن بر پا شده است.
امام خمینی از کارتر به خاطر قطع رابطه با ایران تشکر می کند و می گوید:«قطع روابط به این معناست که آمریکا از نفوذ در ایران قطع امید کرده است.»
عملیات نجات
هشت هلی کوپتر بزرگ از ناو وینسنتس پرواز کردند. شش هواپیما سی-130 ترابری نیز از فرودگاهی مخفی در مصر به پرواز درآمدند. آنها ماه ها در صحراهای جنوب غربی آمریکا برای مأموریت ویژه خود، تمرین کرده بودند.
این گروه در فورت براگ، کارولینای شمالی، پشت سیم های خاردار اردوگاهی که قبلاً زندان بود، اردو زده بودند و برای کارهای ناگهانی مانند وارد شدن به اتاق های تاریک با عینک های مخصوص و انفجار سوانح پیش رو تمرین کرده بودند. در 23 فروردین 59 (11 آوریل 1980) کارتر شورای امنیت ملی را احضار کرد و پس از یک ساعت تصمیم گرفته شد تا عملیات اجرا شود.
امام خمینی از کارتر به خاطر قطع رابطه با ایران تشکر می کند و می گوید:«قطع روابط به این معناست که آمریکا از نفوذ در ایران قطع امید کرده است.»
هشت هلی کوپتر-58 RH از وینسنتس برخاسته اما یکی یکی مجبور به بازگشت یا فرود اضطراری شدند.
اولین هلی کوپتر به خاطر ترک برداشتن پره های آلومینیومی اش مجبور به فرود شد. دومین نیز ژیوسکوپش را (که برای پرواز در شب ضروری بود) از دست داد و بخاطر مسدود شدن دریچه خنک کننده اش مجبور به بازگشت به ناو هواپیما بر شد.
ساعت 50/12 دقیقه شب اولین هلی کوپتر به صحرای یک که ایرانیها آن را پشت بادام می خواندند رسید و آخرین هلی کوپتر هم پس از یک ساعت به محل ملاقات آمد. «مهندس پرواز هلی کوپترها را بررسی کرد و به چارلی بک ویث (فرمانده عملیات) گفت سیستم هیدرولیک یکی از شش هلی کوپتر باقی مانده قادر به فعالیت نیست. عملیات چراغ های آبی عملاً شکست خورده است. چرا که با پنج هلی کوپتر نمی توان 90 کماندو و سی گروگان را از ایران خارج کرد. بک ویث می گوید:« خدایا، ما شکست خورده ایم.» کارتر با توقف عملیات موافقت می کند.
در صحرا ساعت 10/2 بامداد است. خلبان یکی از هلی کوپترها حدود هفت-هشت متر در هوا بلند می شود تا به طرف دیگری نزدیک یکی از ترابری ها برود. همان طور که به آن طرف کج می شد، پره اش مخزن بنزین هواپیما 130-C را می شکافد. ناگاه پشت بادام غرق در آتش می شود و شعله های آتش را می توان از کیلومترها مشاهده کرد. در واقع همه جهان متوجه می شوند.
کماندوها به سرعت سوار 130-C ها می شوند. پنج خدمه و سه تفنگدار در آتش سوخته اند. 130-Cها به مقصد مصر پرواز می کنند و اجساد را در همان جا می گذارند.
خبرگزاری ها خبر را اعلام می کنند: «واشنگتن- کاخ سفید نیمه شب جمعه در بیانیه ای اعلام کرد که عملیات نظامی جسورانه ای که برای نجات گروگانهای آمریکایی در تهران طرح شده بود، به علت «نقص فنی» لغو شده است. برخورد دو هلی کوپتر آمریکایی روی زمین در صحرای ایران به مرگ هشت خدمه منجر شده است. »
روز 342:
پس از مدت ها کشمکش بالاخره امام خمینی شروط چهارگانه ای را برای آزادی گروگانها اعلام می کند؛ بازگرداندن دارایی های شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ایران، آزاد کردن داراییهای ایران در آمریکا و لغو ادعاهای آمریکا علیه ایران.
شرط دوم آسان است. ادموند ماسکی (وزیر امور خارجه آمریکا) می گوید ایالت متحده استقلال ایران را به رسمیت می شناسد.
پس از مدت ها کشمکش بالاخره امام خمینی شروط چهارگانه ای را برای آزادی گروگانها اعلام می کند؛ بازگرداندن دارایی های شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ایران، آزاد کردن داراییهای ایران در آمریکا و لغو ادعاهای آمریکا علیه ایران .
درباره دیگر شرایط آمریکاییها بسیار محتاطانه عمل می کنند. کارتر از الجزایر می خواهد واسطه ایران و آمریکا شود، چرا که چند ماه پیش کارتر روابطش با ایران را قطع کرده بود. در این میان در 25 و 27 شهریور صادق طباطبایی که ادعا می کند نمایندگی دولت ایران را دارد با وارن کریستوفر، معاون وزارت امور خارجه آمریکا دیدار می کند. شهر بن، آلمان غربی میزبان این ملاقات محرمانه است. طباطبایی در این دیدارها ضمن اعلام شرایط ایران برای آزادی گروگانها به کریستوفر می گوید: «ایران متعهد می شود دو روز پس از امضای قراردادی میان ایران و آمریکا، گروگانها آزاد خواهند شد.» در این جلسه طباطبایی اصرار دارد که موضوع پیش از فرا رسیدن اولین سالگرد گروگان گیری خاتمه یابد.
روز 366:
موقعیت کارتر به عنوان سخنران تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری همچون شمشیری دو لبه بود. برگشت با سلامت گروگانها انتخاب کارتر را حتمی می کرد اما اشتباه یا واکنشی عصبی امیدهای رونالد ریگان را پررنگ می کرد.
اشپیگل نوشت: «زمانی ایالات متحده می توانست تصمیم بگیرد که چه کسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند، اما امروز، در ،1980 آیت اللهی در تهران می تواند سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را تعیین کند.»
در آمریکا همه آماده انتخابات می شدند، در تهران نیز مجلس در آستانه رأی گیری بود. محمد موسوی خوئینی ها می گوید: «اگر ایالت متحده شرایط ما را بپذیرد، گروگانها می توانند دوشنبه (شب انتخابات آمریکا) از ایران پرواز کنند.»
کمیسیون ویژه چهار، نظر امام خمینی را تأمین کرده بود. بحث در روز یکشنبه 5 آبان 59 در جلسه ای محرمانه شروع شده بود، نمایندگان نظر کمیسیون را که موسوی خوئینی ها می خواند شنیدند و سپس رأی دادند و پیشنهاد رأی آورد.
اکنون توپ در زمین کارتر است. اما نمی تواند توپ را از میانه میدان عبور دهد. کارتر می گوید:«ما می گوییم می خواهیم با شرایطی موافقت کنیم که با قوانین آمریکا معارض نباشد.»
گروگانها آزاد نشدند و البته در انتخابات روز بعد ریگان بر کارتر پیروز شد.
اشپیگل نوشت: «زمانی ایالات متحده می توانست تصمیم بگیرد که چه کسی در ایران بر مسند قدرت بنشیند، اما امروز، در ،???? آیت اللهی در تهران می تواند سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را تعیین کند.»
روز 373:
پس از رأی نیاوردن کارتر، تحولات روند سریع تری به خود می گیرد. وارن کریستوفر پاسخ آمریکا را به واسطه الجزایر می گوید و تأکید می کند:«بقیه اش به ایرانی ها بستگی داد ».
هنری کیسینجر دموکرات انتظار دارد قبل از این که ریگان در 30 دی (20 ژانویه 1980) قدرت را در دست گیرد، آزاد شوند.
چند روز بعد ایالات متحده اصولاً بیانیه ایران (همان شروط چهارگانه) را می پذیرد و جزئیات را برای مذاکره باقی می گذارد اما رجایی نخست وزیر، پاسخ آمریکایی ها را مبهم می خواند و خواستار پاسخ مجدد آمریکایی می شود.
آیت الله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، هم مسأله محاکمه گروگان ها را مطرح می کند تا اینکه در ساعت 12 شب 27 دی آخرین پاسخ آمریکا تسلیم دولت ایران می شود.
بهزاد نبوی مذاکره کننده ایرانی می گوید:« آمریکا متعهد شده است کلیه سپرده های ایران را که براساس حکم رئیس جمهور آمریکا در بانک های آمریکایی و شعب اروپایی آنها توقیف شده است قبل از آزادی گروگانها به حساب بانک مرکزی کشور ثالث واریز کند.»
همه چیز برای آزادی گروگانها مهیاست اما ایالات متحده آزادی گروگانها را با افزودن تبصره ای خارج از قرارداد الجزایر به تعویق می اندازد. گروگانها از فرودگاه مهر آباد مجدداً به بازداشتگاه بازگردانده می شوند. بهزاد نبوی می گوید: «بیانیه الجزایر به امضای دولتین ایران و آمریکا رسیده و رئیس جمهور آمریکا فرمان رفع توقیف از سپرده های مسدود شده ایران را صادر کرده بود و ما هر لحظه انتظار داشتیم که بانک های آمریکایی سپرده های ایران را به بانک انگلیسی واریز کنند، تا گروگانها آزاد شوند، اما یادداشت اخیر بانک های آمریکایی برای ما کاملاً تازگی داشت و این همان «نارویی» است که خبرگزاری های خارجی گزارش می دهند و در این یادداشت مطالبی برخلاف بیانیه الجزایر وجود داشت که قبلاً توسط ایران رد شده بود. ما منتظر هستیم که بانک های آمریکایی سپرده های ایران را به بانک مرکزی انگلیس واریز کنند و اگر این کار انجام نگیرد مسلماً تصمیمات جدیدی اتخاذ خواهد شد.
ادموند ماسکی (وزیر امور خارجه آمریکا) می گوید ایالت متحده استقلال ایران را به رسمیت می شناسد.
روز 444:
ایرانیها تا زمان تعویض دفتر ریاست جمهوری میان کارتر و ریگان تعلل کردند. رونالد ریگان ایرانیها را به بربرها تشبیه کرد و در مقابل یک وزیر ایرانی گفت: «ما این حرف را جدی نمی گیریم. ریگان فکر می کند هنوز در فیلم های وسترن بازی می کند و باید رفتارهای وحشیانه داشته باشد.»
او اضافه می کند:«گروگانها مثل میوه ای هستند که همه آبش کشیده شده است. »
پزشک های الجزایری گروگانها را معاینه می کنند؛ بویینگ ها هنوز روی زمین هستند. بسیاری معتقدند انقلابیونی که شاه را تا دم مرگ دنبال کرده بود، تا آخرین دقایق ریاست جمهوری کارتر، عذابش خواهند داد.
و در لحظاتی که کارتر رئیس جمهور نبود، هواپیمای الجزایری با 52 آمریکایی فرودگاه مهرآباد را ترک می کرد. هواپیماها با شعار«مرگ بر آمریکا » مشایعت می شدند. هواپیماها خاک ایران را ترک کردند و در تاریکی شب مهتابی گم شدند.
5 دقیقه به 9 شب به وقت تهران روز 444 بود که دیگر موضوع تمام شده بود، دقیقاً شبیه تمام شدن هرگونه رابطه ایران و آمریکا.