راسپوتین در خاطرات خود میآورد که مریم مقدس مرا را لمس کرد و به من گفت که به سنت پترزبورگ (لنینگراد) برو و فرزند امپراتور را شفا دهکشیش کلیسا که از معدود افرادی بود که از بیماری الکسی با خبر بود و وی مرتباً در بالین الکسی حاضر میشد، راسپوتین را بعنوان فردی مقدس به دربار معرفی میکند، بدون اینکه از بیماری الکسی به وی خبر دهد. درواقع ملکه روسیه از راسپوتین دعوت میکند که به دربار برود.
راسپوتین که یک کشیش سیبریایی بود نخست به عنوان درمان سردرد درمان ناپذیر تنها پسر تزار به کاخ او راه یافته بود و بعدا با استفاده از ضعف نفس نیکلای دوم و حمایت همسر تزار، در دربار روسیه صاحب نفود و قدرت وسیع شده بود و امور دولتی را قبضه کرده بود.پیش بینی انقلاب روسیه توسط راسپوتین از معروفترین پیش بینیها در تاریخ به حساب میآید. عدهای از مردم وی را بعنوان یک قدیس شفا بخش و در بین عدهای دیگر بعنوان یک موجود شیطان صفت شناخته میشود.گریگوری راسپوتین که یک کشیش و راهب فقیر بود که درحال سفر بی هدف بود. وی از طرف هم روستاییانش بخاطر عقاید متفاوتش طرد شده بود.راسپوتین در اولین روز ورودش به سنت پترزبورگ در کلیسایی حاضر میشود و ادعا میکند مریم مقدس او را لمس کردهاست. پدر روحانی آن کلیسا پس از لمس وی ناگهان در مقابلش زانو میزند و از همه افراد حاضر در آن کلیسا میخواهد از راسپوتین شفاعت بخواهد که بقیه نیز چنین میکنند.راسپوتین در خاطرات خود میآورد که مریم مقدس مرا را لمس کرد و به من گفت که به سنت پترزبورگ (لنینگراد) برو و فرزند امپراتور را شفا دهکشیش کلیسا که از معدود افرادی بود که از بیماری الکسی با خبر بود و وی مرتباً در بالین الکسی حاضر میشد، راسپوتین را بعنوان فردی مقدس به دربار معرفی میکند، بدون اینکه از بیماری الکسی به وی خبر دهد. درواقع ملکه روسیه از راسپوتین دعوت میکند که به دربار برود. او با صدای خدمتکار وارد کاخ مجلل تزار نیکلای رومانف شد.راسپوتین کنار تخت ولیعهد نشست. نگاهی به صورت رنجور الکسی کرد. دستش را به دست گرفت، چیزی زیر لب زمزمه کرد و با دست دیگر موهای الکسی را نوازش کرد. لحظهای بعد خونریزی الکسی بند آمد ازین پس بود که راسپوتین جای تمام پزشکان دربار را گرفت.پس از شکستهای پی در پی ارتش روسیه در جنگ جهانی اول ، مردم و همچنین درباریان به نفوذ بیش از حد راسپوتین در دربار اعتراض کردند و خواستار اعمال راه حل اساسی در این باره شدند.سه شخص سرشناس از اشراف روسی او را برای روسیه خطرناک تشخیص داده و در آن جلسه نقشه ترور وی را طراحی کردند و قرار شد شاهزاده فلیکس یوسوپف با استفاده از علاقه راسپوتین به زنها، وی را به بهانه درخواست مداوای همسر مریضش به منزلش بکشاند و با خوراندن سیانور در لای کیک و کلوچه و شراب او را بکشند.گفتنی است مرگ راسپوتین حتی بیشتر از زندگی وی معروف است. در ۳۰ دسامبر ۱۹۱۶ شاهزاده فلیکس از وی میخواهد برای مداوای همسر زیبایش به خانهاش برود. راسپوتین پس از چند بار امتناع از قبول این درخواست، سرانجام با اصرار زیاد طرف درخواست را میپذیرد. پس از آن وی نامه معروفش را مینویسد که هم اکنون در موزه ملی سنت پترزبورگ روسیه از آن نگهداری میشود. قسمتی از متن نامه مذکور بدین شکل است:مادر (منظور ملکه میباشد)، میدانم که مرگ من نزدیک است. امروز آخرین لحظات زندگیم را سپری میکنم. اما آگاه باشید. اگر من توسط روستاییان و کولیها و هم قطارانم به قتل رسیدم بدانید که هیچ خطری شما و مردم روسیه را تهدید نمیکند، اما اگر من توسط یکی از افراد دربار یا فامیلهای شما بقتل رسیدم، بدانید که شما و خانوادهتان و کل اهل دربار بیش از ۲ سال زنده نخواهید ماند و به دست مردم روسیه کشته خواهید شد.... دوستتان دارم، پدر گریگوری راسپوتین.این آخرین پیش بینی راسپوتین بود که کاملاً درست از آب درآمد، درست مثل سایر پیش بینیهای وی...درباره زندگی او کتابهای بسیار نوشته شدهاست که در بعضی از آنها راسپوتین منجی تزار معرفی شده و در بعضی وی را باعث فروپاشی سلسله امپراتوری تزاری دانستهاند.راسپوتین معروف به بد مستیهای مکرر و شرکتش در عیاشیهای جنسی بوده. از دیگر معروفیتهای وی آلت تناسلی بزرگ او بودهاست.عکسهای وی نیز در موزه ملی روسیه در سنت پترزبورگ (لنینگراد) نگهداری میشود.