جوان و تاریخ- کشکول
کودتاى ٢١ فوریه ١٩٢١ افسر گمنامى به نام رضا را وارد عرصه سیاست کرد. وى در ٢٢ فوریه ١٩٢١ دو «اعلامیه» منتشر ساخت. بیوگرافى کوتاهى که در آوریل سال ١٩٢٣ آماده شد، پیشزمینه خوبى از رضا شاه پهلوى آینده ارائه مىکند: «در سال ١٨٧٦ در سوادکوه مازندران در خانوادهاى فقیر متولد شد. پدرش ایرانى و مادرش از مهاجرین قفقازى بود که زادگاه او پس از توافقنامه ترکمنچاى به دست روسها افتاد (١٨٢٨). در ١٦ سالگى وارد ارتش شد و مدارج نظامى را یکى پس از دیگرى پشت سر گذاشت تا اینکه در نهایت در هنگ قزاقها به درجه کلنلى ارتقا یافت. وى قادر است به روسى و ترکى صحبت کند ولى در مجموع بىسواد است. در کودتاى ٢١ فوریه ١٩٢١ به عنوان فرمانده نیروهاى نظامى که به سمت تهران حرکت کردند، انتخاب شد. سیدضیاء و دیگر رهبران جنبش امیدوار بودند به محض اینکه رضا اهداف ایشان را عملى ساخت، مىتوانند از شر او خلاص شوند. اما وى نه تنها در برابر تلاشهاى ایشان ایستادگى کرد و از جایگاه فرماندهى خود کنار نرفت، بلکه با برکنار کردن وزیر جنگ (٢٦ آوریل ١٩٢١) شخصاً وزارت جنگ را بر عهده گرفت و با این کار امید رهبران کودتا را به یأس تبدیل کرد. سپس سیدضیاء را سرنگون کرد (مى ١٩٢١) و از آن زمان تاکنون در مسند وزارت جنگ بانفوذترین عضو کابینه مىباشد.» بعد از اینکه رضاخان، شاه ایران شد، روزنامههاى خارجى با اشاره به طبقۀ اجتماعى پایین او، ماجراهاى دیپلماتیک فراوانى را به وجود آوردند. علاوه بر این بریتانیا با درج مقالات خبرى و اشاره به اصالت رضا شاه، به راحتى میان ایران و دیگر کشورها- خصوصاً ایالات متحده- تنشهاى دیپلماتیک به وجود مىآورد. همچنین از آنجا که رضا «تقریباً بىسواد» بود، کاملاً مشخص است که «اعلامیه رضاخان میرپنج به تاریخ ٢٢ فوریه ١٩٢١» توسط اربابان او تهیه شده است. در این اعلامیه مىخوانیم:حکم مىکنم: ماده اول- تمام اهالى شهر تهران باید ساکت و مطیع احکام نظامى باشند. ماده دوم- حکومت نظامى در شهر برقرار و از ساعت هشت بعد از ظهر غیر از افراد نظامى و پلیس مأمور انتظامات شهر کسى نباید در معابر عبور نماید. ماده سوم- کسانى که از طرف قواى نظامى و پلیس مظنون به مخل آسایش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد. ماده چهارم- تمام روزنامهجات، اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلى موقوف و بر حسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند. ماده پنجم - اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه بکلى موقوف، در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند با قوه قهریه متفرق خواهند شد. ماده ششم- و در تمام مغازههاى شراب فروشى و عرق فروشى، تأتر و سینما فوتوگرافها و کلوپهاى قمار باید بسته شود و هر مست دیده شود به محکمه نظامى جلب خواهد شد. ماده هفتم - تا زمان تشکیل دولت تمام ادارات و دوائر دولتى غیر از اداره ارزاق تعطیل خواهند بود. پستخانه و تلگرافخانه و تلفونخانه هم مطیع این حکم خواهند بود. ماده هشتم- کسانى که در اطاعت از مواد فوق خوددارى نمایند به محکمه نظامى جلب و به سختترین مجازاتها خواهند رسید. ماده نهم- کاظمخان به سمت کماندانى شهر انتخاب و معین مىشود و مأمور اجراى مواد فوق خواهد بود. (امضا)، رئیس دیویزیون قزاق اعلىحضرت اقدس شهریارى و فرمانده کل قوا. (رضا)
اعلامیه دیگرى که در ٢٢ فوریه منتشر شد از این قرار است:ما پایتخت را تسخیر نکردهایم، زیرا نمىتوانستیم اسلحه خود را در جایى بلند کنیم که شهریار اقدس و تاجدار ما حضور دارد. فقط به تهران آمدیم که معنى حقیقى سرپرستى مملکت و مرکزیت حکومت بدان اطلاق گردد. حکومتى که در فکر ایران باشد، حکومتى که فقط تماشاچى بدبختىها و فلاکت ملت خود واقع نگردد. حکومتى که تجلیل و تعظیم قشون را از اولین سعادت مملکت بشمار آورد، نیرو و راحتى قشون را یگانه راه نجات مملکت بداند. حکومتى که بیتالمال مسلمین رامرکز شقاوتها، کانون مظالم و قساوت نسازد. حکومتى که در اقطار سرزمین آن هزارها اولاد مملکت از گرسنگى و بدبختى حیات را بدرود نگویند. حکومتى که ناموس و عصمت گیلانى [تبریزى، کرمانى] را با خواهر خود فرق نگذارد. حکومتى که براى زینت و تجمل معدودى، بدبختى مملکتى را تجویز ننماید. حکومتى که بازیچه دست سیاسیون خارجى نباشد. حکومتى که براى چند صد هزار تومان قرض هر روز آبروى ایران را نریزد و مملکت خود را زیر بار فروتنى نبرد. ما سرباز هستیم و فداکار حاضر شدهایم براى انجام این آمال خود را نثار نمائیم و غیر از قوت و عظمت قشون براى حفظ شهریار و وطن مقدس آرزوئى نداریم؛ هر لحظه چنان حکومتى تشکیل شود و موجبات شرافت وطن، آزادى، آسایش و ترقى را عملاً نمودار سازد و با ملت نه مثل گوسفند زبان بسته رفتار نماید بلکه به معنى واقعى ملت بنگرد، آن لحظه است که ما خواهیم توانست به آتیه امیدوار بوده و چنانچه نشان دادیم وظیفه مدافعه وطن را ایفا نمائیم، با تمام برادران نظامى خود، ژاندارم، افواج پلیس که آنها هم با دلهاى دردناک شریک فداکارى اردوى قزاق بودند، کمال صمیمیت را داشته و اجازه نخواهیم داد که دشمنان سعادت قشون، بین ماها تفرقه و نفاق بیافکنند؛ همه شاه پرست و فداکار وطن، همه اولاد ایران، همه خدمتگذار مملکت هستیم. زنده باد شاهنشاه ایران؛ زنده باد ملت ایران، پاینده باد ملت ایران قوى و باعظمت باد قشون قزاق دلاور ایران. (امضا) رضا، رئیس دویزیون قزاق اعلى حضرت شهریارى و فرمانده کل قوا. (رضا)