میرزا ابو القاسم قائممقام فرزند میرزا عیسى قائممقام فراهانى از دیرباز در دستگاه عباس میرزا در تبریز خدمت مىکرد.وى مردى ادیب و دانشمند و نویسنده و مدیر و باهوش و در امور ادارى هنرمند بود و در تحکیم اساس سلطنت محمد شاه صادقانه کوشید و کفایت و لیاقت قابلتوجهى از خود نشان داد و چون شاه او را بزرگترین عامل موفقیّت خویش مىدانست و مکرر حسن اعتقاد پدر خود عباس میرزا را نسبت به قائممقام دیده و شنیده بود،او را به مقام صدارت برگزید.قائممقام که طبعا مردى مستبد به رأى و تا حدى خودخواه بود، به زودى زمام کلیهى امور کشور را در دست گرفت
جوان و تاریخ- کشکول
میرزا ابو القاسم قائممقام فرزند میرزا عیسى قائممقام فراهانى از دیرباز در دستگاه عباس میرزا در تبریز خدمت مىکرد.وى مردى ادیب و دانشمند و نویسنده و مدیر و باهوش و در امور ادارى هنرمند بود و در تحکیم اساس سلطنت محمد شاه صادقانه کوشید و کفایت و لیاقت قابلتوجهى از خود نشان داد و چون شاه او را بزرگترین عامل موفقیّت خویش مىدانست و مکرر حسن اعتقاد پدر خود عباس میرزا را نسبت به قائممقام دیده و شنیده بود،او را به مقام صدارت برگزید.قائممقام که طبعا مردى مستبد به رأى و تا حدى خودخواه بود، به زودى زمام کلیهى امور کشور را در دست گرفت و گذشته از آنکه براى محمد شاه در انجام امور، اختیارى باقى نگذاشته بود، در امور خصوصى شاه و حرمخانه و بسیارى از خصوصیات زندگى وى نیز دخالت مىکرد.قائممقام که از لاابالیگرى و ضعف مزاج و سستى ارادهى محمد شاه به خوبى اطلاع داشت، امور لشکرى و کشورى را شخصا و بدون مراجعه به شاه اداره مىکرد و به واسطهى سوءظنى که به غالب درباریان و اطرافیان شاه داشت، هیچیک را در کارهاى مملکت با خود شریک قرار نمىداد و از اختیاراتى که بر اثر نفوذ شخصیت خود در کشور به دست آورده بود،به نفع مملکت استفاده مىکرد.ولى دشمنان و مخالفین قائممقام بىکار ننشسته بودند؛ بعضى از رجال و اطرافیان شاه و کسانى که براى وصول به مقامات عالیهى کشورى و لشکرى صدراعظم دانا و وطندوست، ایران را سد راه ترقى خود مىدانستند، در مزاج شاه نفوذ یافتند و اقدامات او را دلیل بىاعتنایى نسبت به شاه و نشانهى خودسرى و استبداد رأى دانستند.
دشمنان صدراعظم به محمد شاه چنین وانمود کردند که قدرت روزافزون صدراعظم موجب زوال سلطنت او خواهد شد و براى اثبات مدعاى خود عملى را که صدراعظم در مورد تغییر قراولان مخصوص اندرون و حرمسراى شاه بنابر مقتضیات و مصالح وقت انجام داده بود، دلیل بر سوءنیت قائممقام قرار دادند و حتى به شاه تلقین کردند که صدراعظم مخفیان با ظل السلطان تماس گرفته و توطئهاى براى برهم زدن اساس سلطنت شاه چیده است. محمد شاه که روز و شب با دشمنان قائممقام همنشین و تحت تأثیر افکار و عقاید آنان قرار گرفته بود، به وحشت افتاد و به قتل قائممقام رضا داد .روز 27 ماه صفر سال 1251 هجرى قمرى صدراعظم را به باغ نگارستان که آن زمان توقفگاه موقت شاه براى عزیمت به ییلاق بود، احضار نمود.قائممقام در حالىکه عدهى زیادى از مردم و اطرافیان و منشیان وى در پى او در حرکت بودند،به باغ وارد شد.فراشان خلوت از ورود همراهانش به باغ جلوگیرى کردند و او را به عمارت اندرون بردند و در انتظار ورود شاه نشاندند.لحظهاى بعد اسماعیل خان قراچهداغ رئیس فراشهاى خلوت، او را از فرمان شاه مبنى بر قتل وى آگاه ساخت و بلافاصله مأموریت خود را انجام داد در روز قتل قائممقام ،به امر شاه فرزندان و بستگان و هوادارانش را نیز در تهران و شهرستانها بازداشت و زندانى کردند و یا کشته و فاجعهاى که قبلا در زمان فتحعلى شاه در مورد حاجى ابراهیم خان اعتماد الدوله صدراعظم آن پادشاه روى داده بود، در مورد قائممقام و خاندان او تکرار شد .پس از قتل قائممقام، محمد شاه، معلم دوران کودکى و مراد و مرشد خود،حاجى میرزا عباس، پسر میرزا مسلم بیات ایروانى معروف به حاجى میرزا آغاسى را به مقام صدراعظمى برگزید و او چند تن از رجال منسوب به هوادارى از سیاست بریتانیا را به وزارت انتخاب کرد.از آن جمله میرزا آقا خان نورى را به وزارت لشکر و میرزا نصر اللّه اردبیلى را به وزارت وظایف برگزید و ضمنا با موافقت محمد شاه،میرزا حسن خان آشتیانى را با لقب مستوفى الممالک به ریاست دیوان انشاء که در حقیقت به منزلهى وزارت دربار بود، منصوب نمود.
دشمنان صدراعظم به محمد شاه چنین وانمود کردند که قدرت روزافزون صدراعظم موجب زوال سلطنت او خواهد شد و براى اثبات مدعاى خود عملى را که صدراعظم در مورد تغییر قراولان مخصوص اندرون و حرمسراى شاه بنابر مقتضیات و مصالح وقت انجام داده بود،دلیل بر سوءنیت قائممقام قرار دادند و حتى به شاه تلقین کردند که صدراعظم مخفیان با ظل السلطان تماس گرفته و توطئهاى براى برهم زدن اساس سلطنت شاه چیده است. محمد شاه که روز و شب با دشمنان قائممقام همنشین و تحت تأثیر افکار و عقاید آنان قرار گرفته بود،به وحشت افتاد و به قتل قائممقام رضا داد.روز 27 ماه صفر سال 1251 هجرى قمرى صدراعظم را به باغ نگارستان که آن زمان توقفگاه موقت شاه براى عزیمت به ییلاق بود، احضار نمود.قائممقام در حالىکه عدهى زیادى از مردم و اطرافیان و منشیان وى در پى او در حرکت بودند،به باغ وارد شد.فراشان خلوت از ورود همراهانش به باغ جلوگیرى کردند و او را به عمارت اندرون بردند و در انتظار ورود شاه نشاندند.لحظهاى بعد اسماعیل خان قراچهداغ رئیس فراشهاى خلوت،او را از فرمان شاه مبنى بر قتل وى آگاه ساخت و بلافاصله مأموریت خود را انجام داد در روز قتل قائممقام 1،به امر شاه فرزندان و بستگان و هوادارانش را نیز در تهران و شهرستانها بازداشت و زندانى کردند و یا کشته و فاجعهاى که قبلا در زمان فتحعلى شاه در مورد حاجى ابراهیم خان اعتماد الدوله صدراعظم آن پادشاه روى داده بود،در مورد قائممقام و خاندان او تکرار شد.پس از قتل قائممقام،محمد شاه،معلم دوران کودکى و مراد و مرشد خود،حاجى میرزا عباس،پسر میرزا مسلم بیات ایروانى معروف به حاجى میرزا آغاسى را به مقام صدراعظمى برگزید و او چند تن از رجال منسوب به هوادارى از سیاست بریتانیا را به وزارت انتخاب کرد.از آن جمله میرزا آقا خان نورى را به وزارت لشکر و میرزا نصر اللّه اردبیلى را به وزارت وظایف برگزید و ضمنا با موافقت محمد شاه،میرزا حسن خان آشتیانى را با لقب مستوفى الممالک به ریاست دیوان انشاء که در حقیقت به منزلهى وزارت دربار بود،منصوب نمود.