در دورۀ سلطنت فتحعلیشاه،به واسطۀ مخارج گزاف حرمسرا و عیاشى درباریان و شاهزادگان قاجار،مخارج دربار و دولت افزایش یافت.بودجه و درآمد مملکت صرف زنان حرمسراها،«وظیفۀ دعاگویان»و مقررى چاکران دربارى مىگردید.در همین ایام بود که سرجان ملکم،سر گور اوزلى،سر هارد فورد جونس،استادان لژهاى فراماسونى انگلستان به اتفاق سایر نمایندگان سیاسى آن کشور با کیسههاى زر و لیرههاى چشم خیرهکن به سوى دربار ایران هجوم آوردند.
جوان و تاریخ- کشکول
در دورۀ سلطنت فتحعلیشاه،به واسطۀ مخارج گزاف حرمسرا و عیاشى درباریان و شاهزادگان قاجار،مخارج دربار و دولت افزایش یافت.بودجه و درآمد مملکت صرف زنان حرمسراها،«وظیفۀ دعاگویان»و مقررى چاکران دربارى مىگردید.در همین ایام بود که سرجان ملکم،سر گور اوزلى،سر هارد فورد جونس،استادان لژهاى فراماسونى انگلستان به اتفاق سایر نمایندگان سیاسى آن کشور با کیسههاى زر و لیرههاى چشم خیرهکن به سوى دربار ایران هجوم آوردند.شاه قاجار که در زیر فشار کسر بودجه و مخارج سرسامآور حرمسراى خویش عاجز مانده بود،مجبور شد،بتدریج،کسرى درآمد عمومى مملکت را با گرفتن رشوه،به عناوین مختلف از قبیل تقدیمى،پیشکشى،مداخل،سیورسات،عایدى و غیره،تأمین نماید و روز به روز دامنۀ این نوع درآمدها را توسعه دهد.پیشکشى،تقدیمى و مداخل که در ابتدا ظاهرا فقط براى احترام و قدرشناسى کوچکتر از بزرگتر بود،رفتهرفته حکم رشوه را پیدا کرد. و چون پادشاه قاجار خود رشوه مىگرفت به مصداق«الناس على دین ملوکهم»خود سرمشقى براى رشوهگیرى وزرا و مأمورین دولت نیز شد؛ و گرفتن رشوه و مقررى از انگلیسیها براى اولین بار توسط میرزا ابو الحسن شیرازى، فراماسون راسخ العقیده به صورت مستمرى،درآمد و بعدها به نام«مقررى خانوادگى»تغییر عنوان داد.بطورىکه فرزند میرزا ابو الحسن پس از مرگ پدرش از دولت انگلیس تقاضا کرد رشوهاى را که به پدرش مىدادند،به او هم بدهند ولى اربابان حاضر نشدند.» جان ویلیام کى نویسندۀ انگلیسى...مىنویسد:«ملکم مأموریت داشت از دو طریق با دادن رشوه و کمک به ایران،وارد مذاکره شود؛اول اینکه سالى سیصد یا چهار صد هزار روپیه براى مدت سه سال به دولت ایران بدهد؛دوم با دادن رشوه به شاه و وزرا،آنها را با خود همراه گرداند.ملکم راه دوم را پیش گرفت و به مقصود خویش نایل آمد.» هر اشکالى که بود به وسیلۀ لیره و طلاى انگلیسى بطور معجزهآسایى حل مىشد«...باید قبول کرد که سر هارد فورد جونس از این راه موفقیتهاى قابل ملاحظهاى به دست آورد...اگر قرار بود یکى از عمال دولت فرانسه از ایران اخراج شود،دولت قیمت اخراج او را درست مانند قیمت یک اسب تعیین مىکرد.ایران مملکتى است که در آن،بدون صرف پول زیاد،نمىتوان یک قدم برداشت.» واتسن مىنویسد:«بطور کلى،مداخل عبارت از درآمدى است که به صورت نقدى براى کمبود مخارج به هر صورت و عنوان،حتى به زور و جبر دریافت مىگردد!در ایران اگر دو طرف معامله یعنى دهنده و گیرنده،رئیس و مرئوس و یا دو نماینده براى انجام معاملهاى حاضر باشند،باز ممکن نیست معاملهاى بدون دخالت یک واسطه انجام گیرد.البته ممکن است گفته شود که طبیعت بشر در همهجا یکسان است...ولى در هیچ کشورى مانند ایران این این امر تا به این حد،علنى و بدون خجالت عمومى نیست.