خلاصه فصول کتاب
کتاب «اندیشه عرب در عصر لیبرالیسم» بررسی سرگذشت افکار چند اندیشمند برجسته عرب و یکی دو نفر ترک و سیدجمال الدین اسدآبادی در 13 فصل تدوین شده است. عناوین برخی فصلهای کتاب شامل «دولت اسلامی»، «امپراطوری عثمانی»، «نخستین رنگپذیری از اروپا»، «نسل اول: طهطاوی، خیرالدین، شدیاق، بستانی»، «سیدجمال الدین اسدابادی» است.
«محمد عبده»، «شاگردان محمد عبده در مصر: اسلام و مدنیت نوین»، «ملیت مصری»، «رشیدرضا»، «پیشگامان سکولاریسم الشمیل و فرح انتوان»، «ملیگرایی عربی»، «طه حسین»، «خاتمه: گذشته و آینده» سایر سرفصلهای کتاب را تشکیل میدهند.
در پشت جلد کتاب درباره اهمیت واکاویی اندیشههای نوین سیاسی اجتماعی در خاورمیانه نوشته شده است: «تحقیقی پرمایه درباره اندیشه نوین سیاسی و اجتماعی در خاورمیانه است. از سده نوزدهم میلادی که اثرگذاریهای فزاینده اروپا بر این منطقه به چشم آمد، اندیشمندانی به بررسی علل پیشرفت اروپا و سببهای عقبماندگی جوامع اسلامی پرداختند و درباره هویت اسلامی و مردمسالاری و اندازه توفیقش در جوامع کاوشهایی کردند.»
دلبستگی حورانی به محمد عبده
علی شمس، مترجم کتاب درباره دلبستگی آلبرت حورانی به استاد محمد عبده شاگرد سید جمالالدین اسدابادی مینویسد: «استاد حورانی اما نتوانسته مهر فراوانش به لبنان و شیفتگیاش به مصر و مصریان را پوشیده دارد و از این میان به «استاد الامام شیخ محمد عبده» انگار بیش از هر کس دل سپرده است و او را محور اصلی گذر سنتگرایی به تجددخواهی میانگارد و با آن که فصل کاملی از کتاب را دربارهاش قلم زده است اما هر کجای فصل پس از آن نیز به سراغ افکار و آرای او رفته انگار به سنجش آرای اندیشمندان عرب، معیار مطمئنتری نمیشناسد.»
نویسنده در مقدمه کتاب با اعلام نارضایتی از سرعنوان گرفتن واژه لیبرالیسم با اشاره به معنای آن آورده است: «من در کتابم به سراغ این اندیشهها رفتم و با اندک تساهل واژه لیبرال را به کار بردم و لیبرال را به معنای انگلیسی ناب آن، (نواندیش، بیتعصب) آوردم نه به این خاطر که سر عنوان کتابم باشد که خیلی هم از آن راضی نیستم زیرا معتقدم اندیشههای اثرگذار، تنها به ساز و کارهای مردمسالاری یا حقوق بشر، که به اتحاد و اقتدار ملی و به سلطه حکومتها نیز تعلق دارند.»
در فصل نخست با عنوان «دولت اسلامی» نویسنده با اشاره به اختلاط شرع اسلام با آداب و رسوم برخی ملیتها مینویسد: «آداب و رسوم مختص جامعه صدر اسلام، که خیلیهایش میراث عوالم پیش از اسلام مثل بیزانسی، ایرانی، عربی و جاهلی بود، تدریجا به درون پیکرشریعت اسلام راه یافت. یا شاید این سخن درستتر باشد که شرع اسلام از آمیختگی آن آداب و رسوم با مبانی و احکام برگرفته از قرآن و حدیث صحیح به وجود آمد و به مقتضای این روند، بی شک دست کاریهایی در شریعت و آیین شد.»
نفوذپذیری از انقلاب فرانسه
سخنی از ابن خلدون درباره دولت اسلامی و ربط آن با امپراتوری عثمانی آغازگر فصل دوم کتاب است. در این بخش میخوانیم: «دولت اسلامی در نگاه ابن خلدون، مثل همه دولتهای باثبات و با فضیلت، آمیختهای از «پادشاهی و شریعت» است و اگر این نگاه او درباره سلطنتهای زمانش درست باشد پس درباره امپراطوری عثمانی هم درست است که به هر حال وارث همه تحولات سیاسی اسلام بوده است. این امپراطوری، در درجه نخست، رژیمی پادشاهی و خاندانگرا بود که سرسپرده یک فرد یا به تعبیر دیگر، گروهی از افراد، یعنی خاندان، بود.»
در فصل سوم «نخستین رنگپذیری از اروپا» نویسنده ابتدا از تاثیر انقلاب فرانسه بر امپراطوری عثمانی یاد میکند انقلابی که از سوی نسل جدیدی از تحصیلکردگان اروپا که در ارتش عثمانی نفوذ میکنند، به داخل مرزهای عثمانی منتقل میشود. علاوه بر این انقلاب فرانسه تاثیرش را حتی در دورترین ولایات خودمختار عثمانی یعنی مصر که مردمانی یکدست داشت به خوبی به جا گذاشت اما مسلمانهای عرب در سوریه دیرتر با دانش و نظرات نوین آشنا شدند چون روند رسیدن افکار به آنان کند بود.
«نسل اول: طهطاوی، خیرالدین، شایاق، بستانی» عنوان فصل چهارم کتاب است که به سراغ مصلحان و اندیشمندان زبردستی میرود که با قلم خود اندیشههای نوگرایی متاثر از اروپا و به ویژه فرانسه را وارد دنیای اسلام کردند واین نویسندگان و اندیشمندان نوگرا به نسل اول مصلحان تعبیر میشوند که به همین منوال ابتدا نویسنده رفعت بدوی طهطاوی و آثارش در مصر، سپس خیرالدین پاشا در تونس و نفوذ آثارش در دربار سلطان عبدالحمید عثمانی، و در پایان فارس الشدیاق نویسنده لبنانی که شهرت و نفوذی به هم زد، مورد بررسی قرار میگیرد.
سیدجمال اندیشمندی ایرانی شیعه یا اندیشمندی سنی افغانی
حورانی فصل پنجم را به «سیدجمال الدین اسدابادی» اختصاص داده است و به شبهههای درباره ملیت وی دامن زده و آورده است: «درباره سیدجمال الدین (1839- 1879 ) خیلی چیزها نوشتهاند و ماجرای زندگیاش بر همه روشن بوده است. اما یک نکته بغرنج هنوز هم بر سرگذشت او سنگینی میکند. وی ادعا کرده که از سادات (یعنی از نسل پیامبر اسلام) است و دلیلی هم بر شک کردن در این باره نیست، اما آیا او افغانی بوده آنگونه که خود گفته، یا ایرانی بوده چنانکه دشمنانش میگویند؟ شیخ ابوالهدی، دشمن اواخر عمر وی، او را «افغانینما» خوانده و گفته که وی در حقیقت، ایرانی و از اهالی مازندران است.»
«پیشتر که به زندگانی سیدجمالالدین را حکایت میکردیم که گاه به شاگرد و دستیارش محمدعبده برمیخوردیم که پا جای پای او نهاده بود اما محمد عبده تمام عمر خود را به شاگردی سیدجمالالدین نگذراند، و سالهای همکاری آن دو نیز پربارترین سالیان زندگی محمد عبده نبود. تقدیر چنان خواست که محمد عبده اندیشمندی به آیینتر از معلم خود باشد و براندیشه اسلامی اثری ماندگارتر و فرادستتر از سیدجمال الدین بگذارد.» این سطور بخشی از فصل ششم «محمد عبده» است که نویسنده شیفتگی خود و برتری این اندیشمند مصری را در همان ابتدای فصل و معرفی عبده و ماندگاری اندیشه وی نسبت به استادش سیدجمال را به خواننده منتقل میکند.
فصل هفتم «شاگردان محمد عبده در مصر: اسلام و مدنیت نوین» به جستوجوی اندیشههای محمد عبده در کتابهای شاگردانش همچون قاسم امین، احمد لطفی السید، علی عبدالرزاق میپردازد. کتابهایی که به دست نویسندگان فوق و با الهام از اندیشههای محمدعبده تالیف میشود و در جهان اسلام و بهویژه مصر با واکنشهای طوفانی روبهرو میشود.
پیشتازی مصر با شاگردان محمدعبده
بررسی آرای نسل دوم اندیشمندان متاثر از سیدجمالالدین
«ملیت مصری» موضوعی است که فصل هشتم کتاب را در برمیگیرد و آلبرت حورانی در تشریح چگونگی شکلگیری این ملیت مینویسد: «فکر ملتسازی در مصر و پدید آوردن کیانی با موجودیت سیاسی مستقل، به معنای انکار وحدت سیاسی امت اسلام و یا در اصل به معنای این ادعا بود که میتوان جامعه فاضلهای بنا کرد اما پایهاش را بر شالوده مشترکی نگذاشت که دین و شریعت آسمانی وضع کرده است.»
در فصل نهم «رشید رضا» به بررسی آرای نسل دوم اندیشمندان متاثر از سیدجمالالدین و محمدعبده در لبنان از جمله رشید رضا میپردازد. نویسنده در معرفی این اندیشمند لبنانی و تاثیرپذیری وی از اندیشههای محمد غزالی آورده است: «رشیدرضا در زندگینامهاش که برای ما به یادگار نهاده است و در آن به شکلگیری ذهنی و روحی خود در سی ساله نخست عمرش را بازگفته و تاثیرات بزرگی را نشان داده که بر ذهن و روحش سایه انداخته است از جمله به عالمان پیشین اسلام به ویژه محمد غزالی و کتاب احیاء العلوم او اشاره میکند.»
درباره «پیشگامان سکولاریسم: الشمیل و فرح آنتوان» در فصل دهم کتاب با تاکید بر نقش شبلی الشمیل (1917- 1850) پزشک و نظریهپرداز سوری مسیحی به عنوان پیشگامان سکولاریسم میخوانیم: «این نویسنده از نخستین دانشآموختگان دانشسرای پزشکی دانشکده پروتستانی سوریه است او سپس برای دنبال کردن درس به پاریس رفت و بعد به مصر آمد و طبابت پیشه کرد و بارها بارها در المقتطف و دیگر مجلاتی از این دست قلم زد. وی به مسائل اجتماعی نیز علاقهمند بود و در کتابچهای که برای سلطان عبدالحمید عثمانی به عنوان «گلایه و امید» نوشت، دیدگاهش را درباره کاستیهای عثمانی از دانش و عدالت و آزادی، آورده است.»
طه حسین، معمار اندیشههای سیاسی اجتماعی
در فصل یازدهم نویسنده با برشمردن ویژگیهای «ملیگرایی عربی» به عنوان یک امت واحد و مستقل با پشتوانه سیاسی در قرن بیستم اشاره میکند ضمن این که برخاستن اسلام از سرزمین عرب و قرار گرفتن عربها به عنوان «عنصر بنیادین اسلام» نقش عمدهای در پیدایش ملیگرایی عربی ایفا میکند.
«طه حسین» به عنوان نویسندهای که در کشورهای عربی چینش نهایی اندیشههای اجتماعی و سیاسی را بنا نهاد در فصل دوازدهم مورد بررسی قرار گرفته است. طه حسین در چند رشته از فنون نگارش قلم رانده است از جمله داستان، رمان، نقد ادبی، پژوهش تاریخ اسلام، سرگذشتنویسی شخصی و مقالههای اجتماعی و سیاسی. این اندیشمند و نویسنده در دو جلد کتابی که سرگذشت زندگیاش را نوشته، توصیفگر بیداری احساس و خرد در پسربچه نابینایی است که اول در یک مکتب خانه کهن درس خوانده و سپس در پانزده سالگی پا به الازهر نهاده است.»
در فصل پایانی کتاب «خاتمه: گذشته، آینده» به سه گونه ملیگرایی اشاره میکند و ابتدا به سراغ مشخصههای «ملیگرایی دینی» که سابقه بیشتری دارد، میرود و سپس «ملیگرایی سرزمین محور» بهویژه در کشورهای کهن و با ثبات را برمیشمرد که به عقیده نویسنده گونه سوم ملیگرایی نیرومندتر بوده است که «ملیگرایی ملیتنژاد محور یا زبان محور» نامیده میشود.
منبع :
آلبرت ، حورانی، «اندیشه عرب در عصر لیبرالیسم» ، برگردان علی شمس، تهران: نشر نامک ، 1392، 472 صفحه،