پطرکبیر که شم سیاسی قوی داشت در همان ابتدای جوانی تصمیم گرفت برای «اخذ تمدن» از کشورهای اروپایی به صورت ناشناس به این کشورها سفر کند.بدین ترتیب برای اولین بار در تاریخ روسیه، تزار از مرزهای قلمروی کشور خارج شده و به سفری دور و دراز دست می زد . پطر برای اینکه در اروپا توجه دیگران را به خود جلب نکند، به صورت ناشناس و با اسم مستعار "افسر پطر میخایلوف" راهی سفر شد
پطرکبیر که شم سیاسی قوی داشت در همان ابتدای جوانی تصمیم گرفت برای «اخذ تمدن» از کشورهای اروپایی به صورت ناشناس به این کشورها سفر کند.بدین ترتیب برای اولین بار در تاریخ روسیه، تزار از مرزهای قلمروی کشور خارج شده و به سفری دور و دراز دست می زد . پطر برای اینکه در اروپا توجه دیگران را به خود جلب نکند، به صورت ناشناس و با اسم مستعار "افسر پطر میخایلوف" راهی سفر شد. از این رو برای مدت دو سال در کشورهای فرانسه، پروس (آلمان)، هلند و انگلستان به صورت مخفیانه به کار و کسب علم مشغول بود.در پروس او به فراگیری ساخت تسلیحات توپخانه ای پرداخت و حتی موفق به اخذ مدرک "متخصص تسلیحات توپخانه ای" شد.پطر و هیات همراهش سپس در سفری که به هلند داشتند، در شهر بندری "زا آندام" صنعت کشتی سازی را فرا گرفتند. دو ماه تمام از صبح زود تا شب هنگام، پطر و نجیب زادگان همراهش همچون کارگران معمولی به فعالیت و کار مداوم برای ساخت کشتی بادبانی نظامی مشغول بودند.در همان زمان بود که پطر کبیر در محفل خصوصی با افتخار تمام دستان خود که بر اثر کار مداوم تاول زده و زمخت شده بودند را به میهمانان نشان می داد. از دیگر فعالیت های وی در انگلستان می توان به شرکت در کلاس های علم تشریح و کالبد شکافی اشاره کرد. در مجموع وی در اروپا موفق به تحصیل 14 نوع علم و فنون مختلف شد.در دوران پطرکبیر ارتش روسیه به سبک ارتشهای اروپایی بازسازی و نیرومند شد.روسیه که از نظر سیاسی و اقتصادی نیاز شدیدی به دریای آزاد داشت با جنگهای پیروزمندانه ای که پطر به راه انداخت موفق شد به آبهای دریای بالتیک در شمال غرب و دریای سیاه در جنوب دست یابد و بدین ترتیب مقدمات لازم برای تصرف قفقاز و سلطه بر دریای خزر را در سالهای بعد نیز فراهم آورد. اما در نقطه مقابل «تاج السلطنه» دختر ناصرالدین شاه قاجار درباره رهاورد برادرش (مظفرالدین شاه) از سفر فرنگ در خاطراتش چنین می نویسد: از جمله یک گَردی از فرنگستان با خود آورده بود که به قدر بال مگسی از آن در بدن یا رختخواب کسی می ریختند تا صبح نمی خوابید و مجبور بود به اتصال بدن خودش را بخاراند . دو مَن از این گَرد را آورده، اتصال به رختخواب عمله خلوت می ریخت، آنها به حرکت آمده حرکات مضحک می کردند و او می خندید. خیلی این مسافرت اروپای برادر من شبیه مسافرت پطرکبیر است اما نتایجی که او برد این برعکس است.»