توافق «سایکس- پیکو» در خفا و بدون اطلاع اعراب تهیه شده بود .بریتانیا به اعراب قول داده بود که اگر علیه عثمانیها سر به شورش بردارند، با سقوط این امپراتوری به استقلال خواهند رسید.بعد از اینکه وعده استقلال بعد از جنگ جهانی اول محقق نشد، و قدرتهای استعماری در دهههای ۱۹۲۰، ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به اعمال نفوذ شدید بر جهان عرب ادامه دادند، به همین دلیل جهان عرب تدریجاً از ایجاد نظامهای حکومتی مشروطه لیبرال بهسوی ملیگرایی بیمحابا تغییر جهت داد. (نظیر آنچه در مصر، سوریه و عراق در دهههای نخست قرن بیستم پیش آمد)هدف این نوع ملیگرایی بیرون راندن استعمارگران و نظامهای حاکم متکی به آنان بود.
در سالهای قبل از جنگ جهانی اول امپراتوری عثمانی به بیمار پیر و محتضری می ماند که قدرت های بزرگ اروپائی منتظر فروپاشی او و در اندیشه چپاولش بودند.پس از آغاز جنگ جهانی اول و پیوستن عثمانی به اتحادیه آلمان و اتریش؛ در مارس 1915، انگلستان قرارداد محرمانه ای با روسیه تزاری برای تقسیم مستملکات امپراتوری عثمانی در دوران بعد از جنگ منعقد کرد.آنها توافق کرده بودند که پس از جنگ و پایان کار عثمانی، قسطنطنیه و نواحی متصل به آن و تنگه بسفور به روسیه منضم شود. به منظور اتصال دریای سیاه به دریای مدیترانه، روسیه کنترل تنگه داردانل و شبه جزیره گالیپولی و چناق قلعه را در دست داشته باشد. و همچنین مناطق ارمنی نشین آناتولی، درحوزه نفوذ روسیه باقی بماند. در عوض روسیه تزاری موافقت کرده بود که انگلستان فراتر از محدوده قرارداد 1907، کنترل مناطق مرکزی ایران و حوزه های نفت خیز خوزستان و بین النهرین را در دست بگیرد.(مفاد این قرارداد بعد از انقلاب اکتبر 1917 روسیه و روی کار امدن بلشویک ها توسط دولت لنین و تروتسکی، "جهت آگاهی ملل تحت ستم از نقشه های شوم امپریالیست ها" افشا شد)پس از امضا این قرارداد سری بود که در آوریل همان سال کشور انگلستان با همکاری روسیه و فرانسه جنگ دریائی بزرگی را علیه نیروهای عثمانی در اطراف «بغازها» آغاز کردند که با مقاومت سرسخت قوای عثمانی در «چناق قلعه» به فرماندهی "مصطفی کمال پاشا" (اتاتورک) مواجه شد و این عملیات به پیروزی ملموسی برای متفقین نیانجامید.به فاصله حدود یک سال پس از توافقات مخفی انگلستان و روسیه درخصوص انضمام قسطنطنیه به روسیه، و نیز مناطق متصل به بغازهای بسفور و داردانل و شبه جزیره گالیپولی، در ماه مه 1916 "سر مایک سایکس" وزیر خارجه بریتانیا و "فرانسوا ژرژ پیکو" مذاکرات مخفی را آغاز کردند، تا در پایان جنگ جهانی سرزمین های عمدتاً عرب نشین غرب آسیا به جا مانده از امپراتوری عثمانی را بین خود تقسیم و حوزه های نفوذ و مناطق تحت کنترل هریک را مشخص کنند."پیکو" در این مذاکرات مصراً خواستار آن بود که کنترل شام و یا همان سوریه به فرانسه واگذار شود."سایکس" هم در مقابل ضمن چشم داشت به مناطق نفتی بین النهرین چنین مطرح می کرد که باید بین نفوذ دو کشور در این منطقه تعادل و توازنی باشد.بالاخره در 19 ماه مه 1916 موافقت نامه معروف به "سایکس-پیکو" به امضا رسید و فرانسه و انگلیس، سرزمینهای عربی امپراتوری عثمانی را بر روی نقشه به دو حوزه نفوذ بین خود تقسیم کردند.عراق، اردن شرقی و فلسطین تحت نفوذ بریتانیا، همچنین سوریه و لبنان تحت نفوذ فرانسه قرار گرفتند .ترسیم مرزهای کشورهای عرب شمال آفریقا در شرح وظایف "سایکس" و "پیکو" نبود، اما آن منطقه هم به دو حوزه نفوذ مجزا تقسیم شده بود.مصر تحت نفوذ بریتانیا بود و فرانسه بر مغرب (متشکل از تونس، الجزایر و مراکش) مسلط شد.
توافق «سایکس- پیکو» در خفا و بدون اطلاع اعراب تهیه شده بود .بریتانیا به اعراب قول داده بود که اگر علیه عثمانیها سر به شورش بردارند، با سقوط این امپراتوری به استقلال خواهند رسید.بعد از اینکه وعده استقلال بعد از جنگ جهانی اول محقق نشد، و قدرتهای استعماری در دهههای ۱۹۲۰، ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ به اعمال نفوذ شدید بر جهان عرب ادامه دادند، به همین دلیل جهان عرب تدریجاً از ایجاد نظامهای حکومتی مشروطه لیبرال بهسوی ملیگرایی بیمحابا تغییر جهت داد. (نظیر آنچه در مصر، سوریه و عراق در دهههای نخست قرن بیستم پیش آمد)هدف این نوع ملیگرایی بیرون راندن استعمارگران و نظامهای حاکم متکی به آنان بود.
این یکی از عوامل اصلی رشد حکومتهای نظامی است که از دهه ۱۹۵۰ تا قیامهای عربی سال ۲۰۱۱ بر بسیاری از کشورهای عربی حاکم بودند."سایکس" و "پیکو" نمونه "مردان عصر امپراتوری" بودند. هر دو از اشراف بودند و اعتقاد داشتند که مردم منطقه تحت حکومت امپراتوریهای اروپایی زندگی بهتری خواهند داشت.ایندو در آشوب ناشی از وقوع جنگ جهانی اول با شتابزدگی بر سر تقسیم منطقه به توافق رسیدند، ولی پایهها و پیامدهای این توافق تا به امروز بر این منطقه تأثیرگذار بوده است.