پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، بازداشت کودتاچیان آغاز شد، در این بین خبر از یک چمدان اطلاعات مرتبط با کودتا در اتاق ارنست پرون به میان آمد و در پی آن بازداشت افرادی همچون هیراد، رییس دفتر شاه، کسرائی از اعضای گارد شاهنشاهی، بقایی و زهری از اعضای حزب واحد مجلس هفدهم و بسیاری از نظامیان که در میان آنها، نام سرهنگ نصیری، سرلشگر باتمانقلیچ و سرتیپ شیبانی به چشم میخورد. مهمتر از همه آنکه در پی بازرسی خانه سرلشگر زاهدی، فرماندار نظامی طی اعلامیهای او را احضار کرد.
با وجود گذر ۵۸ ساله از مرداد ۱۳۳۲، همچنان نظاره بر صفحات تاریخ آن نفسها را در سینه حبس میکند. برگ برگ بازمانده از آن حوادث که شاید تنها گوشهای ناچیز از واقعیت آن دوران را به نمایش گذاشته باشد، تلخکامی همراه با سوالات فراوانی را به ذهن انسان گسیل میکند. چراها و چگونههای بسیار.
شاید تالیفات فراوان بزرگان و اساتید درباره کودتای ۲۸ مرداد و تاریخنگاری این اشخاص جنبههای گوناگون این دوره را به نمایش گذاشته باشد، اما تورق روزنامههای آن دوره حال و هوای دیگری دارد. روبهرو شدن با حوادثی که با سرعتی باور نکردنی به تحول سرنوشت این کشور کمر بستهاند؛ صعود و سقوط در یک ماه؛ و نه، شاید این فراز و فرود را بتوان محدود به ۴ روز ۲۵ تا ۲۸ مرداد دانست، از کودتای نافرجام نظامیان تا کودتای اوباشان.
پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، بازداشت کودتاچیان آغاز شد، در این بین خبر از یک چمدان اطلاعات مرتبط با کودتا در اتاق ارنست پرون به میان آمد و در پی آن بازداشت افرادی همچون هیراد، رییس دفتر شاه، کسرائی از اعضای گارد شاهنشاهی، بقایی و زهری از اعضای حزب واحد مجلس هفدهم و بسیاری از نظامیان که در میان آنها، نام سرهنگ نصیری، سرلشگر باتمانقلیچ و سرتیپ شیبانی به چشم میخورد. مهمتر از همه آنکه در پی بازرسی خانه سرلشگر زاهدی، فرماندار نظامی طی اعلامیهای او را احضار کرد.
با خروج شاه از ایران در همان روز، مردم به خیابانها ریخته و در حمایت از دولت مصدق و به یمن ناکامی این کودتا شعارها سر دادند «مصدق پیروز است»، «ما شاه نمیخواهیم»، «نابود باد بساط ننگین دربار پهلوی» و «شاه فراری و اجنبیپرست باید محاکمه و مجازات گردد». این جمعیت میلیونی به خواست اعضای فراکسیون «نهضت ملی» و به قصد برگزاری میتینگ این حزب به طرف میدان بهارستان حرکت کردند. روزنامههای دوشنبه ۲۶ مرداد تمام تلاش خود را برای پوشش و به تصویر کشاندن شادی این روز به یادمانی اما زودگذر مبذول داشتند. میتینگی که لحظه به لحظه آن تاثیرگذار و به عبارتی تاثیر پروانگی در وقایع نه دور بلکه بسیار نزدیک داشت.
میدان بهارستان و حماسه ۲۵ مرداد
میتینگ در میدان بهارستان و پس از پایین آوردن مجسمه رضاخان یا به قول روزنامه «باختر امروز» دیو مهیب قلدری آغاز و با سخنرانی افراد فراکسیون نهضت ملی و وکلای مردم به اوج رسید و در انتها با بلند کردن دست به نشان موافقت با قطعنامه منتشر شده توسط این حزب پایان یافت، سخنرانان این میتینگ افرادی چون حسین فاطمی، زیرکزاده، شایگان، رضوی و جلالی موسوی بودند. در این بین افکار و عقایدی مطرح شد که گرچه گاه متفاوت و گاه مشابه هم قرار داشتند، اما همه خواستار این بودند که حقوق مردم باید رعایت شود و مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند.
این میتینگ در سیل وجد و شادی مردم، به گونهای غوطهور بود که گویی شکست این کودتا پیروزی همیشگی نور بر ظلمت را رقم میزند. اما دلهره وقایع و رویدادهای آینده در سخنان برخی مشهود بود. چنانچه در ابتدای مراسم فاطمی به پشت تریبون میرود و از مردم میخواهد «منتهای دقت و مراقبت را داشته باشند زیرا هنوز نه تنها مبارزه تمام نشده است بلکه ملت در ابتدای یک مبارزه تاریخی قرار گرفتهاند.»
پایههای حکومت بر دوش مردم
اولین سخنران رسمی این میتینگ جلالی موسوی بود و سخنانش را با «یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون» و این ابیات آغاز کرد: المنة لله که از این شعبده جستیم/ جستیم و ز هم رشته تزویر گسستیم/کز آنکه ملامتگر ما شیوه دگر کرد/ ما کوه صفت بر سر آن شیوه نشستیم. او در سراسر سخنرانی خود به نیروی عظیم مردم که با حمایت خود از دکتر مصدق، بساط دیکتاتوری در ایران را برچیدند و استعمارگران را ناامید و به انزوا در آوردند تقدیر کرد و موفقیت را در سایه حضور مردم دانست. او در بخشی از سخنانش بیان میکند: «با کودتای ۲۵ مرداد،...، آنها [استعمارگران و دستنشاندگان] فهمیدند میخواستند بساط چپاول و تطاول شرکت سابق نفت را برقرار سازند، این اعمال نفرتانگیز فقط گور نابودی خود آنها را میکنند، [آنها] نمیخواستند بدانند که در قرن بیستم زندگی میکنند و در این قرن اگر پایههای حکومت بر دوش مردم استوار نباشد در پرتو سرنیزههای برق پایدار نخواهد بود در حالیکه نهضت ملی ما در قلوب اکثریت قریب به اتفاق نظامیان ریشه دوانده و هیچگاه آنها همگامی با ملت را فراموش نمیکنند... امکان کودتا در ایران آن روز وجود داشت که ملت ایران پرچمدار و مبارز شرق شناخته نشده بود.»
جلالی موسوی در پایان با اشاره به حساسیت موقعیت فعلی گفت: «هممیهنان، این روزها از آن لحظات تاریخیای میتواند باشد که گاهگاه در سرنوشت و زندگی ملل پیدا میشود که ممکن است آغاز فصل جدید حیات اجتماعی باشد، سعی کنیم همانطور که امواج حوادث را از سر گذراندیم و از روی دسایس گوناگون و توطئههای رنگارنگ گذشتیم، خود را لایق و شایسته وراثت و افتخارات کهن نشان دهیم.» با پایان سخنان جلالی موسوی طنین شعارها در حمایت از مصدق و نهضت ملی فضا را پر کرد.
ما میخواهیم شاه سلطنت کند و نه حکومت
دکتر علی شایگان، نفر دومی بود که برای سخنرانی به پشت تریبون رفت. او در خیل احساسات جمعیت و شعار «مرده باد شاه» به تشریح وقایع روز کودتا پرداخت و نظر به خواست و تلاش مصدق برای حفظ مشروطه و سلطنت شاه در چاردیوار قانون اساسی، بیان کرد: «ما میخواستیم شاه سلطنت کند و نه حکومت... دخالت او [شاه] در امور مملکت مشروطه را مختل میکند... [آنها] اجانب میخواستند دربار را در مقابل نهضت ملی کنند... هر چه او را متوجه وظایف خود کردیم نتیجهای نداد و هر آن درصدد اضمحلال نهضت ملی ایران برآمد.»
او در بخش دیگر سخنانش به بیان مقاصد کودتاچیان پرداخت و هدف آنها را توقیف مصدق و اعدام اعضای نهضت ملی برای بازگرداندن شرکت نفت انگلیس و کمک به استعمارگران معرفی کرد و در ادامه افزود: «به نظر اجانب آسانترین راه این بود که از بعضی قدرتهای دولتی و قوای مشروطیت علیه مشروطیت و نهضت استفاده کنند و نمایندگان فراکسیون نهضت ملی و شخص دکتر مصدق به این مطلب پی بردند که دشمن به هر جا متشبث میشوند و به خصوص به مقاماتی که احتمال دارد ملت ایران به آن احترام بگذارد تا به وسیله آن نطفه نهضت ملی را از بین ببرند... اما به دلیل بیداری و هشیاری مردم این توطئه ناکام ماند.» دکتر شایگان در راستای قوانین مشروطه و مشروطهخواهی، خواست فراکسیون نهضت ملی و خواست مردم را تشکیل شورای سلطنتی برای روشن ساختن تکلیف آتیه مملکت بیان کرد.
شاه را مستعفی اعلام کنید
مهندس زیرکزاده به درخواست شایگان سخنران بعدی این میتینگ بود. او نیز سخنانش را با شرح وقایع و تبریک این پیروزی شروع کرد و در ادامه چنین گفت: «... آیا حق و انصاف نیست که این کودتاچیان شکست بخورند؟ مگر ملت ایران چه گفته است، مگر جز احقاق خود چیزی خواسته است؟ آیا فرار از استعمار جرم است؟ آیا اگر ملتی بگوید من میخواهم سرنوشت خود را در دست بگیرم گناهی مرتکب شدهام؟ اگر قطع ید نوکران خارجی و کوتاه کردن دست دزدان و غارتگران داخلی خواسته طبیعی ملتهاست چرا با ملتی که در راه چنین خواستههایی قدم بر میدارند سر جنگ دارند؟... آری باید شکست بخورند و پی در پی هم شکست بخوردند؛ ولی اگر توطئههای آنها ملت ایران را دچار دردسر و زحمت کرد، اگر فتح نهایی ما را مشکلتر ساخت، ولی در مقابل کشاکش جنگطلبی دشمنان دغل را مجبور به خودنمایی کرد. آنها ظاهرا دور از معرکه بودند و در حقیقت محرک اصلی تمام تحریکات ملی بودند.»
او پس از تعریف و تمجید فراوان از دولت مصدق، از مردم خواست با این دولت همراهی کنند که این دولت دشمنانش، دشمنان ملت است و هدفش سربلندی و احقاق حق ملت؛ دکتر شایگان در انتها از دکتر مصدق خواست رفتهها را رفته اعلام کند و مقام قانونی به جای آنها مستقر سازد، شاه را مستعفی اعلام کند و در تایید سخن دکتر شایگان و در راستای قوانین مشروطه تقاضای تشکیل شورای سلطنتی از دولت مردمی مصدق کند. او سخنش را با «جاوید باد ایران» ختم کرد.
جنایات دربار پهلوی روی ملک فاروق را سفید کرد
گرچه دکتر فاطمی وزیر امورخارجه کشور، از لحاظ جسمی در شرایط مساعدی نبود اما به پشت تریبون و خود را در برابر احساسات مردم قرار داد و مردم نیز او را با شعار «زنده باد فاطمی» و «زنده باد یار وفادار مصدق» دعوت به سخنرانی کردند. او پس از تشکر از حضور مردم در این حماسه بزرگ سخنانش را چنین آغاز کرد: «چو تیره شود مرد را روزگار/ همه آن کند کش نیاید بکار... فرزند آن پدری که قرارداد ۱۹۳۳ را ۶۰ سال تمدید کرد میخواست نهضت شما را از بین ببرد.»
او در ادامه سخنانش به بیان وظایف خطیر مردم پرداخت و تاکید کرد: «امروز وظایف شما حساستر و مشکلتر از هر روز است، امروز شما باید نشان بدهید ملتی هستید که میتوانید روی پای خود بایستید و هر مانع، هر چه باشد از میان بردارید... استعمار سیاه و سفید، استعمار سیاه و سرخ برای شما علیالسویه است... جنایات دربار پهلوی روی جنایات ملک فاروق را سفید کرده است... خائن همیشه خائف است. روزی که صدای رادیو بلند شد، آن دقیقهای که گفت: نقش کودتای اجنبی قوای خائن نقش بر آب شد راه اولین سفارتی که انگلستان دارد در پیش گرفت... امروز شما باید دست به دست فرزند رشید وطن دکتر محمد مصدق بدهید و برای ایران نو، ایران آباد، ایران دور از تحرکات اجنبی طرح آینده را بریزید... دربار ننگین پهلوی آن چنان منهدم شد که جز اراده شما، اراده دیگری نمیتوانست بدون آنکه خون از دماغ کسی بریزد این کانون فساد و این کانون ننگ را منهدم کند... فرزند پهلوی، فرزند عاقد قرارداد ۳۳ میخواست به جنگ خدا برود، میخواست به جنگ ملت و به جنگ اجتماع که نمونه عالیترین مظهر اراده خداست برود، خدا او را آن چنان به زمین زد...»
دکتر فاطمی بر خلاف دیگر سخنرانان اشارهای به مشروطه و شورای سلطنتی نکرد. او تنها اراده و حق قانونی مردم در سرنوشتشان را مطرح کرد و همچون دیگر سخنرانان مردم را از توطئه بیگانگان بیمناک کرد.
اراده یک نفر، سرنوشت کشور را نمیتواند تغییر بدهد
در پایان این میتینگ مهندس رضوی به پشت تریبون رفت و از مردم حضور فعال و همراهی مستمر را خواستار شد. او در بخشی از سخنانش که بسیار نزدیک به دیدگاه دکتر فاطمی بود، چنین گفت: «... هموطنان من امروز دیگر اراده یک نفر، هرکسی که باشد، سرنوشت کشور را نمیتواند تغییر دهد، امروز اراده ملت ایران به صورت نهضت ملی ظاهر شده و ارابه سیاست مملکت را به دست دکتر مصدق، نخستوزیر سالخورده و با تدبیر ما قرار داده و هیچ قوهای نیز در اراده و خواست ملت ایران و در سرنوشت مملکت تاثیر ندارد... تکلیف مملکت اکنون که شاه از کشور خارج شده است به وسیله دولت تعیین باید گردد.»
او در پایان سخنانش سه درخواست از دولت دکتر مصدق میکند: «اولا، انفصال پادشاهی که پشت به ملت ایران کرده و با این کار خود مثلا سعی کرده از منافع خارجیها حمایت کند را اعلام کند، ثانیا در بهبود وسائل معاش طبقات ایران کوشش عملی و حقیقی بکار برده... مخالفان نهضت ملی را از هر دسته و طبقه که باشد سرکوب کند. ثالثا... با اصلاح قانون انتخابات، شرایط را برای برگزاری دور ۱۸ مجلس فراهم آورد.» این سه درخواست پیش زمینه قطعنامه این میتینگ شد.
قطعنامه میتینگ
در پایان این مراسم که ساعت حدود هفت و نیم بعدازظهر بود، قطعنامهای با بالا رفتن دست مردم به تصویب رسید. در این قطعنامه که مهندس رضوی آن را قرائت کرد، از دولت مصدق خواستار تعقیب شاه و فراریان کودتای اخیر و برگزاری محکمه ملی برای این خائنان شدند و در بند سوم این قطعنامه نیز دولت مصدق را مسئول تشکیل شورای سلطنتی اعلام کردند.
فردای این روز تاریخی، روز ۲۶ مرداد، روزنامه «باختر امروز» در صفحه اول خود چنین نوشت: امروز پرچم سه رنگ ایران به جای مجسمههای شاه در سراسر میدانهای تهران در اهتزاز بود. دولت ایران به عراق به دلیل حضور شاه در بغداد تذکاریهای فرستاد. اخبار ایران خبر یک بسیاری از شبکهها و روزنامههای جهان شد و بسیاری از مفسرین سیاسی به بحث و بررسی اوضاع ایران پرداختند؛ آنها بر این اعتقاد بودند که ملت ایران به چنان رشدی رسیده است که دیگر تحمل جریاناتی که به نفع شاه و مغایر با خواست آنان است را ندارد؛ به زودی مصدق نظر مردم را در رابطه با حکومت و آینده آن به نحوی از مردم استعلام میکند و براساس قطعنامه میتینگ فعالیتش را آغاز میکند. یونایتدپرس خبرهای ایران را با این عنوان شروع کرد: به زودی پنج شاه در دنیا خواهد ماند. روز ۲۶ مرداد نیز با شادی و هیجان فرار شاه و دستگیری عاملان کودتا گذشت. هیچ ملتی از آینده و سرنوشتی که پیش رو دارد، با خبر نیست.