آلمانها همزمان با رشد علمی، فرهنگی و نظامی روزافزونشان، هر لحظه بیش از قبل مجال جغرافیای تاریخیشان را تنگ مییافتند و پی رهایی از مرزهای گذشته میگشتند. غول پیشرفت میخواست از چراغ جغرافیا بیرون بجهد و آلمانها به کار توجیه این زیادهخواهی مشغول بودند. در آن روزگار عمدۀ ساکنان پروس معتقد بودند که «کشورشان باید میان «قدرت جهانی» شدن یا «سقوط» یکی را انتخاب کند؛
در عنوان قیصر دائمالسفر و محبوب جفاکار می خوانیم:
جنگ بزرگ، تلاشی تاریخی از سوی آلمانها برای سروری بر اروپا بود. آنان پس از سایر ملتهای غرب اروپا و با تأنی وارد رقابت در عرصۀ فرهنگسازی و پیشتاز بودن در صنعت و نظامیگری شده بودند، اما تقریبا در تمام زمینهها از آنان پیشی گرفتند. زمانی که با احساس شکوفایی و بلوغ پا به میدان گذاشتند نه تنها هماوردی برای خود نمیدیدند بلکه به حریفان قدیمی به دیدۀ تحقیر مینگریستند در عین آنکه در برابر قدمت آنها احساس حقارت میکردند. چنان که به تعبیر محمد قائد، انگلستان را «مملکت دکاندارها» میدیدند و استثنائاً در این مورد با نگاه ناپلئون موافق بودند.
باربارا تاکمن، وجود پاریس را خار بزرگ دیگری میداند در دل و چشم سران آلمان. چنان که «قیصر دائمالسفر از نزول اجلال به پایتختهای خارجی قوت قلب مییافت و جایی که بیش از همه دلش میخواست ببیند پاریس دستنیافتنی بود. در پاریس، مرکز تمام زیباییها، همۀ آنچه خواستنی بود، تمام آنچه برلن نداشت، به رویش بسته بود. میخواست استقبال پاریسیان را به دست آورد و نشان عالی لژیون دونور بگیرد و دوبار ترتیبی داد تا منویات ملوکانه به اطلاع فرانسویان برسد. دعوتی نیامد که نیامد.» و پر واضح است که محبوبی چنین جفاکار را مستحق نابودی بداند.
آلمانها همزمان با رشد علمی، فرهنگی و نظامی روزافزونشان، هر لحظه بیش از قبل مجال جغرافیای تاریخیشان را تنگ مییافتند و پی رهایی از مرزهای گذشته میگشتند. غول پیشرفت میخواست از چراغ جغرافیا بیرون بجهد و آلمانها به کار توجیه این زیادهخواهی مشغول بودند. در آن روزگار عمدۀ ساکنان پروس معتقد بودند که «کشورشان باید میان «قدرت جهانی» شدن یا «سقوط» یکی را انتخاب کند؛ در میان ملل جهان، آلمان از جهات اجتماعی - سیاسی در رأس پیشرفت در فرهنگ است، اما در محدودهای کوچک و غیرطبیعی فشرده شده و نمیتواند بدون قدرت سیاسی فزاینده، دامنۀ بزرگتر نفوذ و سرزمینهای جدید به اهداف اخلاقی بزرگش برسد؛ این افزایش قدرت باید با جنگ به دست آید و نتیجه میگرفتند فتح قانون ضرورت است، جنگ قانون طبیعت است.»