فرای در وحله اول بعنوان یک کارشناس و دانشمند در حوزه تخصصی ایران و آسیای مرکزی شناخته می شد ،در حالی که فعالیت ها و مطالعات فرای عرصه ای به مراتب گسترده تر را در بر گرفته.علایق پژوهشی وی به حوزه های روم شرقی،قفقاز و تاریخ عثمانی نیز تسری می یافت و در هنر اسلامی، تصوف و باستانشناسی نیز صاحب نظر بود و در حوزه زبان شناسی غیر ایرانی نیز مطالعه کرده است.فرای زبان پارسی باستان،پارسی سده های میانه، فارسی امروزی،عربی و ترکی را مطالعه نموده و حتی برای شناخت زبان چینی نیز وقت صرف کرده است.
پروفسور ریچارد فرای از آن روی برای ایرانیان شناخته شده است که نیمی از عمر خویش را به تحقیق،نوشتار و تدریس در حوزه مطالعات ایران و ایران شناسی صرف کرد.وی از آن رو در بین ایرانیان و در محافل علمی دنیا شناخته شده است که در مطالعه و معرفی جغرافیای تاریخی ایران،زبان شناسی،هنر و باستان شناسی و حتی سکه شناسی ایرانی تلاش وافر کرده و صاحب نوشتار و تحلیل است.تلاشهایخستگیناپذیرفرایکهبهحقوالاترینجایگاهمیانایرانشناسانغیرایرانیرادارد،ازدایرهمحدودعلماندوزیومقامطلبیصرفبهمراتبفراترمیرودوتاپاینوعیدلبستگی،شیفتگیوتلاشوفداکاریبرایشناختنوشناساندنایرانمیرسد.با این حال به باور برخی از متفکرین اقدامات و فعالیتهای فرای را می توان در راستای اهداف دشمنان ایران تحلیل کرد. این عده معتقدند ریچاردفرای(آگاهانه و یا غیر آگاهانه) با تئوریزه نمودن مکتب ایرانی تمام تلاش خود برای به چالش کشیدن گفتماناصیلانقلاباسلامیرا به کار بسته بود.
فرای در وحله اول بعنوان یک کارشناس و دانشمند در حوزه تخصصی ایران و آسیای مرکزی شناخته می شد ،در حالی که فعالیت ها و مطالعات فرای عرصه ای به مراتب گسترده تر را در بر گرفته.علایق پژوهشی وی به حوزه های روم شرقی،قفقاز و تاریخ عثمانی نیز تسری می یافت و در هنر اسلامی، تصوف و باستانشناسی نیز صاحب نظر بود و در حوزه زبان شناسی غیر ایرانی نیز مطالعه کرده است.فرای زبان پارسی باستان،پارسی سده های میانه، فارسی امروزی،عربی و ترکی را مطالعه نموده و حتی برای شناخت زبان چینی نیز وقت صرف کرده است.
ریچارد فرای در تاریخ 10 ژانویه 1920 از پدر و مادری سوئدی که به ایالات متحده مهاجرت کرده بودند متولد شد.در بیرمنگام و آلاباما زندگی کرده و بعدها به دانویل و ایلینوی نقل مکان می کند.او به قصد مطالعه فلسفه وارد دانشگاه ایلینوی در اوربانا گردید،اما به تدریج به تاریخ گرایش یافت و با مناطق عثمانی،خاور نزدیک و همچنین خاور دور و ارمنستان آشنا شده و همچنین راجع به تاریخ اروپای شرقی مطالعه کرد.در تابستان 1938 ،یعنی یک سال قبل از آنکه مدرک لیسانس خود را دریافت نماید وارد یک کالج تابستانی در دانشگاه پرینستون شده و عربی را تحت نظر فیلیپ هیتی و ترکی را به راهنمایی والتر رایت آموخت.در این فرصت وی همچنین توسط محمد آقا اوغلو با هنر اسلامی آشنا شد.در همین جا بود که او آلبرت امستید نویسنده«تاریخ امپراطوری پارسی»(نوشته 1948،شیکاگو) را ملاقات کرد که این امر خود محرکی برای علاقمندی وی به تاریخ هخامنشی شد و نیز دستاوردهای اکتشافی جدید«موسسه شرق شیکاگو» در تخت جمشید را دید.او یک بار دیگر نیز به موسسه شرق شناسی رفت و در همین جا امستید را دوباره ملاقات کرد و همچنین با جرج کامرون که سرگرم مطالعه در مورد تخت جمشید بود ونیز با نیلسون دبویس نویسنده«تاریخ سیاسی امپراطوری پارس»(1938،شیکاگو) آشنا شد.در همین زمان بود که فرای در یک سمینار در مورد آسیای مرکزی و ترکستان شرقی شرکت نمود که منجر به توجه عمیق او به این منطقه شد.ریچارد برای تحصیلات تکمیلی، دانشگاه هاروارد را انتخاب کرد و در 1939 وارد دپارتمان تاریخ آن شد.درهمین جاست که او مدرک فوق لیسانس خود را در شاخه مطالعه زبان های سامی رشته تاریخ در 1941 اخذ کرد.در همین ایام بود که از سوی «موسسه ینچینگ» به او پیشنهاد شد با قبول این شرط که در آنجا بر تاریخ و زبان چینی متمرکز شده و مطالعه کند دستمزد دریافت نماید.در تابستان 1942 او برای سومین بار به کالج تابستانی پرینستون یعنی جایی که فارسی را تحت نظر محمد سمسار آموخت رفت و با او کار ترجمه«تاریخ بخارا» را آغاز کرد که همین مطلب نیز موضوع رساله دکتری او در دانشگاه هاروارد گردید.در طول جنگ جهانی دوم فرای مسئول میز افغانستان در واشنگتن دی سی شد.در سال 1942 نیز به افغانستان سفر کرد و برای نظارت بر فعالیت های آلمانی ها و ژاپنی ها در میان قبایل افغان،به مدت دو سال در آنجا ماند.طی سال های 1944 تا 1945 ردپای او را در ترکیه می یابیم که مشغول مذاکره با تاتار های مهاجر از روسیه است.ریچارد فرای از معدود محققانی بوده که شانس دیدار از مکان های حوزه مطالعاتی خود را داشته است و با دانشمندان بزرگی که در آن حوزه مطالعه می کرده اند آشنا شده و مباحثه کرده.او بسیار فراتر از یک محقق متوقف در حوزه های انتزاعی بوده و در واقع یک محقق وابسته به مکتب ارسطو است که در جهت ارضای امیال درونی خود از غرب تا به شرق و از شمال تا به جنوب سفر می کند و با بازدیدهای مستقیم به درکی دست اول درمطالعات خود دست می یابد.وی از اراضی کوهستانی افغانستان بازدید کرد و از کرمان و بلوچستان دیدار نمود.جهت نیل به این مقصود راه پیمایی در دره ها و کوههای افغانستان و کویرهای ایران را با همه مشقت ها تحمل کرد و از راه زمین های ناهموار آسیای مرکزی و چین به دیدار بودائیان رفت.
این اندیشمند برجسته از ان دسته دانشمندانی است که محدوده مطالعات آنها در مورد کشور ما، ایران،هم ایران قبل از اسلام و هم ایران بعد از اسلام را پوشش می دهد.از انجا که وی در آن روزگار بعنوان محقق در تاریخ و زبان پیش از اسلام ایران شناسانده شده بود شاید خواننده ما متعجب شود از اینکه یکی از اولین مقالات پژوهشی که در سال1947 ارائه نموده ،تحت عنوان«ابومسلم در شورش عباسی» بوده است.و اولین کتابی که وی به سال 1951م ویرایش کرد«شرق نزدیک و قدرتهای بزرگ» است.کتاب «میراث پرشیا» از او(1962،لندن) که اکنون تبدیل به یک اثر کلاسیک عالی در حوزه تاریخ و فرهنگ ایران باستان شده اطلاعات مفیدی را در حوزه های متنوعی از مشخصات قومی و زبانی،میراث مذهبی و... ارائه می دهد و به دوران سقوط امپراطوری ساسانی در ایران نیز می پردازد.تاریخ سیاسی سلسله ساسانی در جلد سوم از «تاریخ ایرانیکمبریج» نیز به قلم اوست و در آن لیستی از نامهای پادشاهان ساسانی را بر اساس آثار فارسی میانه بر جای مانده و نیز ریشه این نامها و سالهای حکمرانی این شاهان آورده است.
ریچارد فرای همچنین به مطالعه تاریخ ایران پس از ورود اعراب مسلمان و ظهور فرهنگ فارسی اسلامی و بخصوص به دورانهای صفاریان و سامانیان می پردازد و از شکوفایی ایران بعد از اسلام در دوره های غزنوی و سلجوقی تا زمان حمله مغول یاد می نماید.روایت او از تاریخ و دوران های طلایی ایران از دوران باستان تا اواسط قرن سیزدهم را در بر می گیرد که بسیاری از تلاشهایش در این زمینه،از آثار برجای مانده ماقبل و مابعد آن جامع تر است.«تاریخ بخارا» که در 1954 منتشر کرد،برای خواننده انگلیسی زبان رموز تاریخی ارزشمندی را از مرکز تاریخی و فرهنگی فارسی در سغدیانا می گشاید. آنچه او در حوزه های نویسندگی،ترجمه و ویرایش انجام داده است بالغ بر 16 کتاب می گردد.اما سهم عمده ای از پژوهشهای فرای در مقالات متعددی است که به رشته تحریر در آورده و این مجموعه مقالات در بولتن«موسسه آسیا» در سال 1990 و در جلد چهارم آن تحت عنوان«به افتخار ریچارد نلسون فرای»منتشر شده است.در مشی علمی این ایران شناس دو ویژگی تحسین برانگیز وجود دارد که یکی مثبت اندیشی و دیگری روشن بینی او در مورد مسائل مربوط به تاریخ و فرهنگ غارسی است.
همانطور که در هر زمینه علمی و تحقیقی ممکن است اتفاق بیفتد،بحثهای بسیاری نیز پیرامون مکتب ایران شناسی وجود داشته و دارد که خود منجر به ایجاد مجادله میان ایران شناسان گردیده است.اغلب محققین گویا تنها به طرز فکر و برداشت خود چسبیده اند و در نظر گرفتن دیدگاههای دیگر را نشانه ای از جهل ،انحراف یا هردو می دانند.در این میان دوستیها گسسته می شود،چه خونها که به جوش می آید و بیانات خشن و حملات انتقادی متوجه کسانی می شود که دیدگاهی جز «من» دارند.به عنوان مثال مباحثات زیادی بر سر زمان زندگی و دوران رسالت زرتشت وجود دارد.دین هخامنشیان،صحت گفتارهای داریوش در کتیبه های به جا مانده و نحوه به تاج و تخت رسیدن او از این جمله است که برخی از داستانها پیرامون آن توسط هرودت نیز روایت شده.اما فرای قویا" کسانی را که مقابل شنیدن دیدگاه مخالف با خود به بدزبانی متوسل می شوند محکوم می کند و همیشه در عمل نشان داده است که باید در مسائل چالش زا با دید و ذهن باز رفتار کرد.بسیار پیش می آمده که او با سوالاتی مواجه می شد که این امکان وجود داشت تا از روش های مختلفی برای پاسخ دادن بدانها استفاده شود.بدین سبب نیز گاهی در چراجویی این سوالها خود موفق نمی شد.مباحثات خود را اغلب با طرح یک سوال به پایان می رساند ونیز با تاکید بر خودداری از نگرش جزمی و رویکرد دگماتیک.ویژگی دیگر او در باب نحوه بخورد با مسئله سرزمین های جدا افتاده از ایران بزرگ یعنی آسیای مرکزی است.(البته اصطلاح آسیای میانه که امروزه مد شده خود از اختراعات جدید نوع بشر است).به نظر ریچارد نلسون فرای در گذشته این منطقه توسط اقوام ترک ساکن آن از حدود قرن یازدهم میلادی ترکستان نامیده می شد،تا اینکه در جریان حمله مغول یا در اثر درگیریهای داخلی این قبایل مضمحل شدند.اتحاد جماهیر شوروی بسیار در پی این بود که این مناطق را از گذشته تاریخی خود دور و جدا سازد و در چارچوب سیاسی تحمیلی خود بازتعریف نماید.بنابراین آنها نیز از این واژگان جدید کهمختصر ادعاهای فارس ها و پان ترکیست ها را خنثی می نمود استقبال کردند.بنا براین آنها به نوبه خود و نیز با تحت فشار قرار دادن برخی از کشورهای اروپای شرقی و مخصوصا مجارستان تلاش کردند که به واژگان نوساخته خود ریشه تاریخی نیز بدهند و یونسکو را نیز وادار کردند تا یکسری پروژه های مطالعاتی را در اثبات ریشه تاریخی این نامها راه اندازی نماید.
فرای اظهار می دارد که اگر هم تا اینجا با مسئله مشکلی نداشته باشیم باز هم با این واقعیت تاریخی مواجه می گردیم که قدیمی ترین لایه های تاریخی تمدن ساز که حتی هنوز هم به تاریخ معاصر این منطقه در حال شکل دادن بوده اند برگرفته از فرهنگ و تمدن ایرانی بوده است.او در راستای کوشش خود بر آن بود تا این واقعیت را از دل تاریخ بیرون آورده و اثبات نماید.در این حوزه مقالاتی را نیز منتشر کرده است که مثالی از آن«میراث آسیای مرکزی:از دوران باستان تا توسعه ترکیه» است که در سال 1996 به چاپ رسید.در این مقالات از میراث های به جا مانده ازسغد،پارت،باختر،خوارزم و سایر نواحی این منطقه بحث می شود. به باور بسیاری از اندیشمندان پروفسور فرای تلاش بسیاری کرد تا احساسات غبارزده ضد ایرانی را خاصه در غرب پیرایش کرده و به ایراندوستی تبدیل نماید.ایرانیاننیز به نشانه قدردانی از اهتمام تام وی در جهت شناساندن واقعیت تاریخ و فرهنگ ایران به جهانیانبارها از وی تجلیل به عمل آوردند.سرانجام ریچارد نلسون فرای شرق شناس و ایران شناس نامدار در تاریخ پنجشنبه هفتم فروردین 1393(27 مارس2010) و در سن 94 سالگی درگذشت.