حمایت از اقدام دانشجویان پیرو خط امام، محدود به کشورهای مسلمان نشد و گروههای آزادیخواه و حقطلب در نقاط مختلف جهان، از آن حمایت کردند. به عنوان مثال، اتحادیهی جوانان و دانشجویان جمهوری دموکراتیک خلق کره از دانشجویانمسلمان پیرو خط امام پشتیبانی کردند. کمیتهی ویتنامی همبستگی مردم آسیا و آفریقا و کمیته طرفداران صلح در ویتنام هم بیانیه مشترکی را منتشر کردند...
یکی از آثار شکست تلاشهای آمریکا در جهت آزادی گروگانها و شکسته شدنابهت این کشور در میان ملل مسلمان و جهان سوم، واکنشهای آزادیخواهانه وضدامپریالیستی جریانها و کشورهای مختلف خارجی بود.
همین امر نشاندهندهی آن بود که تسخیر لانهی جاسوسی، یک واقعهی تاریخینیست و به تاریخ نپیوسته است؛ بلکه این حرکت در حقیقت، جلوهی عینی و عملی یکبخش از سیاست خارجی انقلاب و ظهور مواضع اصولی انقلاب در روابط بینالمللی است.
ابراهیم اصغرزاده ـ از دانشجویان پیرو خط امام ـ در مصاحبهای در سال 1379، بهبررسی این بعد از آثار تسخیر لانهی جاسوسی پرداختهاست و میگوید:
«جریان تصرف لانهی جاسوسی، اثراتش بنا به اعتراف خود خارجیها(نظریهپردازان، مقامات سیاسی، سیاستمداران و نویسندگان مطبوعات) ازمرزهای ایران فراتر رفت؛ یعنی نه تنها در منطقه و کشورهای اسلامی، که حتیدر کشورهای جهان سوم دوردست نیز تأثیر گذاشت. این تأثیر را میشود بهتأثیرات روانی، یعنی تأثیراتی که ناشی از شکستن ابهت آمریکاست تعبیر کرد وناشی از این است که یک ملت میخواهد حرف خودش را بزند و در سختترینشرایط، راهی را انتخاب میکند و محکم پای آن میایستد و اجازه نمیدهد کهمنافعش به خطر بیفتد.»
اصغرزاده به نمونههای عینی پیامدهای حاصل از تسخیر جاسوسخانهی آمریکا درتهران، بر دیگر کشورهای اسلامی نیز اشاره میکند و میگوید:
«خود سازمان سیا هم اخیراً تحلیلهایی داشت... و مشخص شد که آمریکا دنبالیافتن راهی است تا بین آن چیزی که اتفاق افتاده است در ایران، به اسم تسخیرلانهی جاسوسی و اقدامات تروریستی که بعداً در کشورهای منطقه صورتگرفته است، ارتباط برقرار کند؛ ولی این اقدامات را آنها اقدامات تروریستیمینامند، در صورتی که این حرکات بیشتر حرکات مردمی است، یعنی مردماحساس میکنند که به عنوان یک راه حل باید این کار را بکنند. خیلی حرکتهایتند بود که گروههای سیاسی انجام میدادند، اما اینکه یک حرکت مردمی شکلبگیرد و ]در[ این حرکت مردمی راهحلهای تندی را انتخاب کنند، قبلاً نبود.میخواهند ما در این حرکات و اقدامات اخیر بهخصوص، جریانات لبنان راتسخیر لانهی جاسوسی به حساب آورند.»
اصغرزاده در جمعبندی میگوید:
«در یک مقطع 444 روزه، یک زورآزمایی بین یک ملت جهان سومی و مجموعقدرتی که یک ابرقدرت داشت به وجود آمد و آمریکا دید که نمیتواند اینمشکل را حل کند. خود این ماجرا میتواند برای خیلی از ملتها و کشورها وبرای آیندهی ما و فرزندان ما آموزنده باشد و به نظر من به عنوان یک حرکتپویا، همیشه در صحنهی روابط بینالملل باقی خواهد ماند.»
پس از طرح این مقدمه، به بیان نمونههای عینی و عملی این واکنشها و حمایتهاییمیپردازیم که در سراسر جهان به دنبال تسخیر لانهی جاسوسی صورت گرفت. بهعنواننمونه، دانشجویان ایرانی که در دانشگاههای دیگر کشورهای جهان درس میخواندند باحمایت از تسخیر لانهی جاسوسی تلاش داشتند تا ندای حقطلبانهی مردم ایران را بهگوش جهانیان برسانند. به عنوان نمونه:
«دانشجویان ایرانی، شکلک پارچهای کارتر و سادات را در فیلیپین به آتشکشیدند و از اشغال سفارت آمریکا از جانب دانشجویان پیرو خط امام جانبداریکردند. عدهی زیادی از دانشجویان، از دیروز یک تحصن 48 ساعته را به عنوانهمبستگی با دانشجویان تهران آغاز کردند.»
همچنین در اولین روزهای اشغال لانهی جاسوسی، دانشجویان ایرانی در بیروت،پاریس، استکهلم، بن و لیون به طرفداری از این حرکت دست به تظاهرات زدند. انجامچنین اقداماتی از سوی دانشجویان ایرانی مقیم خارج کشور، آثار عمیقی بر مسلمانانداشت. بهطوری که مثلاً تعدادی از مسلمانان غیرایرانی اسپانیا، با حضور در محلسفارت ایران، همبستگی خود را با انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی اعلامکردند.
موج بیداری و آگاهی در مردم آمریکا، دربارهی آن دسته از شهروندان این کشور کهدر زمان بحران در ایران به سر میبردند، بهتر صدق میکرد. این افراد که به علت حضوردر کشورمان درک بهتری از واقعیتهای روابط ایران و آمریکا داشتند، پس از اشغالسفارتشان در تهران در حمایت از این کار، تظاهرات کردند. این رویداد با وجودسانسور شدید خبری رسانههای آمریکا، بازتاب مناسبی در رسانههای داخلی داشت ونشان داد که این اقدام دانشجویان چه بازتاب عظیمی داشته و چه تحولات شگرفی را درباورها و روحیهی مردم جهان ـ صرفنظر از دین، نژاد و ملیتشان ـ ایجاد کرده است.روزنامهها در بازتاب این کار دانشجویان مینویسند:
«گروههایی از آمریکاییان و انگلیسیهای مقیم تهران، دیروز در یک راهپیماییکه از میدان فردوسی تا دانشگاه تهران و بالعکس انجام شد، شرکت کردند...شرکتکنندگان در این راهپیمایی، ضمن فریادهای «درود بر خمینی» و «زنده بادمردم ایران» اعلام کردند که ما شرمنده و عصبانی هستیم که هنوز دولتهای ما ازشاه مخلوع حمایت میکنند. پلاکاردهای متعددی در دست تظاهرکنندگانآمریکایی و انگلیسی به زبانهای فارسی و انگلیسی به چشم میخورد که رویآن نوشته شده بود: «ما از انقلاب ایران پشتیبانی میکنیم، ملت ایران با ما مهرباناست. با ایرانیان مقیم خارج مهربان باشید. شاه سابق را به ایران برگردانید.»
اقدامات آمریکاییهای مقیم ایران، به اینجا ختم نشد و عدهای از آنان با راهاندازییک کمیته، تحت عنوان کمیتهی آمریکاییهای موافق اشغال سفارت آمریکا، حمایتکامل خود را از این کار دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و نیز خواستهی آنها مبنی براسترداد شاه اعلام کردند.
در یکی از مصاحبههای مطبوعاتیق سه تن از خانمهای آمریکایی عضو این کمیته،مواضع جالبی مطرح شد که مرور آنها پس از 25 سال خالی از لطف نیست:
«موضوع مورد بحث در این مصاحبه یک موضوع جنجالی است، زیرا ماآمریکاییها علیه دولتمان صحبت میکنیم. این حق مردم آمریکاست که بداننددر 37 سال سلطنت شاه مخلوع، چه کشتارها و چه جنایاتی انجام شده است. مادر ایران با واقعیت روبهرو شدهایم. مبارزهی مردم ایران را مشاهده کردیم و ازدلایل بنیادی انقلاب ایران آگاه شدیم.»
اما حمایتهای جهانی از این کار انقلابی دانشجویان پیرو خط امام، به پایان نرسید وبرخی دولتهای مسلمان منطقه نیز با درک اهمیت و ارزش اشغال لانهی جاسوسیامپریالیسم آمریکا از ملت و دولت ایران حمایت نمودند.
دولت سوریه یکی از اولین دولتهای اسلامی بود، که ضمن اعلام پشتیبانی کامل ازانقلاب ایران، دولتهای بزرگ را از به کار بردن زور در برابر ایران برحذر داشت وخاطرنشان کرد این امر بشکهی باروت خاورمیانه را به آتش خواهد کشید.
دولت سوریه در آن ایام، همچنین از کلیهی کشورهای عرب خواست که از ایران درمبارزه علیه آمریکا حمایت کنند و حتی پیشنهاد نمود که این موضوع در دستور کارکنفرانس سران جامعهی عرب در تونس (که در اواخر آبان 58 برگزار شد) قرار گیرد.بلوکه کردن داراییهای ایران توسط آمریکا نیز با خشم سوریها مواجه شد و عبدالحلیمخدام ـ وزیر امور خارجهی وقت سوریه ـ تصمیم آمریکا در این مورد را تهدید بزرگیعلیه انقلاب ایران دانست. وی تأکید کرد که ایران به آرمان فلسطین کمک شایانی کرده وطبیعی است که این انقلاب باید مورد حمایت اعراب قرار گیرد.
علاوه بر دولت سوریه، دولت الجزایر نیز تا سر حد امکان از این کار تحسینبرانگیزدانشجویان پیرو خط امام حمایت کرد. جبههی آزادیبخش ملی الجزایر که در آن زمانحزب حاکم این کشور محسوب میشد، همراه با کنگرهی لیبی بیانیهی مشترکی صادرکرد و فشارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی علیه ملت عرب و انقلاب ایران را به شدتمحکوم کرد.
سفیر الجزایر در تهران نیز در آن زمان، در مصاحبه با مطبوعات تأکید کرد که حمایتالجزایر از انقلاب ایران اجتنابناپذیر است. او تصریح نمود که انقلاب ایران واژگونیحکومتهای استبدادی کشورهای دیگر را در پی داشته است و گفت:
«پس از انقلاب ایران، ملتهای چند کشور بیدار شدند و حکومتهای مستبد راواژگون کردند. از جمله در اوگاندا عیدی امین، در آفریقای مرکزی بوکاساو درنیکاراگوئه سوموزا. قابل توجه است که هیچ یک از این دگرگونیها، مانندانقلاب ایران ادامه نیافت و همین دلیل صحت و اصالت انقلاب ایران است.»
به دنبال تسخیر لانهی جاسوسی و مسدود شدن داراییهای ایران در آمریکا،روزنامههای الجزایری نیز همگام با دولت این کشور، این امر را محکوم کرده و روزنامهیمجاهد چاپ این کشور در این باره نوشت:
«کشورهای عربی که در آمریکا سرمایهگذاری کردهاند، ممکن است دیر یا زوددچار چنین سرنوشتی شوند... ماجرای گروگانگیری نباید سابقهی خطرناکی راکه کارتر به وجود آورده است، از انظار پنهان کند. این خطر (بلوکه شدنداراییها) اکنون سرمایهگذاران عرب را نیز تهدید میکند.»
علاوه بر سوریه و الجزایر، لیبی نیز یکی از کشورهایی بود که در آن زمان به خاطرمواضع انقلابی، از مبارزات حقطلبانهی ملت ایران بر ضد آمریکا حمایت میکرد. بهدنبال تلاش ایران برای استفاده از نفت به عنوان حربهای در برابر واشنگتن، عزالدینمبروکـ وزیر نفت لیبی ـ از کلیهی اقدامات مالی و نفتی ایران در برابر تلاشهایبرتریجویانهی امپریالیسم حمایت کرد.
چند روز بعد، نمایندهی ویژهی سرهنگ قذافی ـ رهبر لیبی ـ وارد تهران شد و روابطدیپلماتیک بین دو طرف ایجاد شد. این نماینده اعلام کرد:
«کشور لیبی قبل و بعد از پیروزی انقلاب ایران، همواره از مردم ایران کاملاًپشتیبانی کرده و این کار را ادامه خواهد داد... تسخیر سفارت آمریکا نشان داد کهبدون هیچ تردیدی آمریکا همچنان به مداخلهی خود در امور داخلی ایران ادامهمیداده است... به عقیدهی من وضع دشوار موجود را ایران آغاز نکرده، بلکه اینآمریکاست که عمداً با اتخاذ حالتی خصمانه و بیرحمانه موجب آن شدهاست.»
در همین زمان، لیبی تلاش کرد تا مسائل مربوط به ایران را در کنفرانس سران عربدر تونس مطرح کرده و به جلب پشتیبان برای ایران بپردازد؛ اما با مخالفت رژیمهایمحافظهکار عرب مواجه شد. بنابر اخبار رسانههای گروهی، نمایندگان عربستانسعودی، کویت، قطر، بحرین و امارات متحدهی عربی در یک جلسهی خصوصیتصمیم میگیرند که با طرح مسائل فرعی در مذاکرات کنفرانس سران عرب مخالفتکنند و کنفرانس تنها به مسائلی که در دستور کار قرار گرفته بپردازد. به هر حال، این مسألهموجب میشود که تلاشهای لیبی، سوریه و الجزایر برای مطرح کردن مسألهی پشتیبانیاز ایران در کنفرانس سران عرب، به جایی نرسد.
دولت لیبی در ادامهی بحران نیز ضمن حمایت از ایران، با صدور اعلامیهای مشترکبا کشورمان از کلیهی کشورهای عربی درخواست کرد تا روابط دیپلماتیک و اقتصادیخود را با آمریکا قطع کنند. در این اعلامیه، از کلیهی کشورهای عرب درخواست شد کهاز تحویل نفت به آمریکا خودداری کنند و از دلار به عنوان ارز بینالمللی استفاده نکنند.ایران و لیبی در این بیانیه از کشورهای عربی خواستند تا پولهای خود را از بانکهایآمریکا خارج کنند.
علاوه بر دولتهای مسلمان و عرب منطقه، برخی سازمانهای انقلابی نیز که بعدهااقدام دانشجویان پیرو خط امام را سرمشق قرار دادند، از این حرکت حمایت کردند. بهعنوان مثال، سازمان «امل» مستقر در لبنان، طی بیانیهی مشروحی که در بیروت انتشاریافت، از تمامی نیروهای مؤمن و شرافتمند دعوت کرد که در نبرد با آمریکا، انقلاباسلامی ایران را تأیید کنند. این سازمان همچنین همهی گروهها را به برپایی تظاهراتمستمر در این زمینه دعوت کرد. یاسر عرفات نیز در آن ایام طی مصاحبهای گفت که بهنیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین آماده باش داده است تا در صورت لزوم، به کمکانقلاب ایران بشتابند. او تصمیم کارتر به مسدود کردن اندوختههای ارزی ایران درآمریکا، قطع واردات نفتی ایران و همچنین مانورهای نظامی آمریکا را به منزلهی اعلانجنگ علیه ایران دانست.
در مقابل چنین اقداماتی، برخی دولتهای مرتجع منطقه نیز که از افزایش احساساتضدآمریکایی شهروندان خود بیم داشتند، نیروهای نظامی خود را اطراف برخیتأسیسات و سازمانهای آمریکایی و انگلیسی مستقر کردند تا از حملههای احتمالیانقلابیون که از ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران طرفداری میکردند،جلوگیری کنند. دولت امارات متحدهی عربی یکی از دولتهایی بود که دست به چنینکاری زد.
همچنین دولت مصر نیز با سرکوب طرفداران انقلاب ایران، از ورود دانشجویانایرانی به این کشور جلوگیری کرد.
اما حمایت از اقدام دانشجویان پیرو خط امام، محدود به کشورهای مسلمان نشد وگروههای آزادیخواه و حقطلب در نقاط مختلف جهان، از آن حمایت کردند. به عنوانمثال، اتحادیهی جوانان و دانشجویان جمهوری دموکراتیک خلق کره از دانشجویانمسلمان پیرو خط امام پشتیبانی کردند. کمیتهی ویتنامی همبستگی مردم آسیا و آفریقاو کمیتهی طرفداران صلح در ویتنام هم بیانیهی مشترکی را منتشر کردند و در آن به شدتدولت آمریکا را برای پناه دادن دیکتاتور خونخوار پهلوی و حمایت از او، برای دخالتدر امور داخلی ایران، محکوم کردند.
پیامدهای حرکت تحسینبرانگیز دانشجویان انقلابی کشورمان، حتی مرزهایآفریقای جنوبی را نیز در نوردید و به مبارزات کنگرهی ملی آفریقای جنوبی بر ضد نظامآپارتاید و تبعیض نژادی روح تازهای بخشید. سران این کنگره، در پیام پشتیبانی خود ازایران چنین آوردند:
«ما از مردم پیشرو، دموکراتیک و ضدامپریالیست سراسر جهان میخواهیم،هوشیاری به خرج داده و برای خنثی کردن برنامههای امپریالیسم بینالمللی،تحت نظارت امپریالیسم آمریکا، که در صدد توطئهچینی برای وارونه جلوه دادندستاوردهای انقلاب ایران است، با همبستگی اقدام کنند.»
اما حمایت برخی کشورها جنبهی عملی به خود گرفت و سفارت آمریکا درکشورهایی مانند پاکستان و لیبی آتش گرفت و ویران شد. در روز اول آذر 1358،پاکستانیها سفارت آمریکا را به آتش کشیدند که موجب شد تا مدتها صدایانفجارهای شدید از داخل سفارت به گوش برسد. این آتشسوزی موجب شد تاسفارت آمریکا در اسلامآباد، تلی از خاکستر شود. اندکی بعد مرکز فرهنگی آمریکادر راولپندی نیز آتش گرفت. در کویت هم تظاهرکنندگان پرچم آمریکا و صورتک کارتررا در برابر سفارت آمریکا به آتش کشیدند و از اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امامحمایت کردند.
دو هفته بعد، مردم لیبی هم به طرفداری از اقدام دانشجویان، سفارت آمریکا را بهآتش کشیدند. بر طبق اعلام خبرگزاریها، در آن زمان دو هزار تظاهرکنندهی لیبیایی باحمله به سفارت آمریکا در طرابلس، آن را آتش زدند. این تظاهرکنندگان که علیه آمریکاو شاه مخلوع ایران شعار میدادند، از دانشجویان ایرانی اشغال کنندهی سفارت حمایتمیکردند.
آنچه در این قسمت بیان شد، نمونههایی از تأثیر حرکت انقلابی دانشجویان پیرو خطامام بر مردم جهان بخصوص مسلمانان بود. در واقع آنچه که در ایران رخ داد، موجبشد تا دیگر حقیقتجویان عالم نیز شهامت و انگیزهی کافی رابرای اعتراض بهامپریالیسم آمریکا پیدا کنند و جنبشی آغاز شد که ما از آن به «بیداری اسلامی» تعبیرکردیم و در سالهای بعد لبنان، فلسطین، افغانستان، عراق، پاکستان و بسیاری نقاط دیگررا درنوردید.