دانشجویان در دو چیز وحدت نظر داشتند و آن عقیده راسخ بر ناحق بودن و ستمگر بودن رژیم منحوس پهلوی و دیگری مداومت خستگی ناپذیر مبارزه با استکبار جهانی به عنوان تنها داروی شفابخش بیماری وابستگی خفت بار کشور عزیزمان به اجانب....
۱۶ آذر تداوم نیم قرن استکبار ستیزی دانشگاهها
3 دی 1393 ساعت 11:42
دانشجویان در دو چیز وحدت نظر داشتند و آن عقیده راسخ بر ناحق بودن و ستمگر بودن رژیم منحوس پهلوی و دیگری مداومت خستگی ناپذیر مبارزه با استکبار جهانی به عنوان تنها داروی شفابخش بیماری وابستگی خفت بار کشور عزیزمان به اجانب....
دانشجویان در دو چیز وحدت نظر داشتند و آن عقیده راسخ بر ناحق بودن و ستمگر بودن رژیم منحوس پهلوی و دیگری مداومت خستگی ناپذیر مبارزه با استکبار جهانی به عنوان تنها داروی شفابخش بیماری وابستگی خفت بار کشور عزیزمان به اجانب
یک هویت مشترک در وجود دانشجوی ایرانی و یا بهتر بگویم مسلمان شیعه از قدیم الایام نهادینه شده که همانا حرکت موثر و رو به تعالی و پیشرفت است و عجیب تر اینکه خستگی ناپدیری و عقب نشینی نکردن در سخت ترین شرایط از دیگر ویژگی های برجسته ای است که ملت ایران از دانشجویان و فرهیختگان خود از دوران های گذشته و بسیار دور تا به امروز که ثمره آن تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای نظام جمهوری اسلامی است، در ذهن دارد.
البته آن هایی که دوران اولیه شکل گیری حرکت های انقلابی و مبارزاتی در سال های پر از حماسه و مبارزه با رژیم پهلوی را به یاد دارند به خوبی می دانند که دانشجویان به رغم برخورداری از سلایق، علایق و اعتقادات مختلف و برگرفته از مکاتب مختلف در دو چیز وحدت نظر داشتند و آن عقیده راسخ بر ناحق بودن و ستمگر بودن رژیم منحوس پهلوی و دیگری مداومت خستگی ناپذیر مبارزه با استکبار جهانی به عنوان تنها داروی شفابخش بیماری وابستگی خفت بار کشور عزیزمان به اجانب .این وحدت نظر یعنی مبارزه با استکبار جهانی باعث به کار افتادن موتور غربیل نهضت برای بازشناسی دوست از دشمن و آشکارسازی مبارزان واقعی از مبارزان ظاهری و نفوذی رژیم در جمع دانشجویان معتقد حتی در زندان های رژیم به کار افتاد و سره از ناسره مشخص و باعث ایجاد رویکرد جدیدی در نهضت شد و از دل این حرکت انقلابی تشکل های دانشجویی و حوزوی با شعارها و اعتقادات مختلف از قبیل دانشجویان مسلمان، سازمان مجاهدین خلق، جنبش مسلمانان مبارز، مؤتلفه، حزب توده، چریک های فدایی خلق و... خودنمایی کرد که اگرچه این امر در ظاهر جدایی و تفرقه و شقه شقه شدن توده عظیم مخالفین رژیم را به نمایش گذاشت ولی همانطور که امروز شاهد آن هستیم با رخ دادن این حادثه این جماعت به درستی صیقل خورد و با شفاف سازی در عقاید و فنون مبارزه، عملیات پاکسازی انجام و معلوم شد که سود آن بیشتر از ضرر آن گردید.
بنابراین بدون تردید می توان با قاطعیت گفت که فلسفه نامگذاری ۱۶ آذر به نام دانشجو نمی تواند مختص گروه خاص یا تفکر خاصی باشد که هر از گاهی دشمنان دوست نما برای حق جلوه دادن هویت مخدوش خود تلاش می کنند این حماسه تاریخی را به نام خود تمام کرده و برای تحمیل تفکر باطل خود به ملت از آن روز تاریخی سنگری برای خود بسازند.
در آستانه فرا رسیدن روز تاریخی ۱۶آذر که مزین به نام «دانشجو» است قرار داریم. شاید و حتما با توجه به نکاتی که پیش از این به آن اشاره شد آغاز مبارزات دانشجویی به روزها، هفته ها، ماه ها و یا حتی به سال های قبل از واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ مربوط نمی شود اما حادثه سیاه و تلخ تاریخ سازی که در عین حال نویددهنده آینده ای روشن را برای مبارزین می داد در این روز به وقوع پیوست و همان حادثه، موتور محرکه ای شد برای فعال شدن آتشفشانی که همه انقلابیون از هر قشری اعم از دانشجو، طلبه و بازاری و دیگر اقشار مردم منتظر آن بودند و برای لحظه به لحظه آن خون می دادند و زیر شکنجه های ساواک فریاد مرگ بر استکبار سرمی دادند.
این رویداد مهم نقطه عطفی شد در روند رو به تکامل جنبش بیداری دانشجویان ایران و ریخته شدن خون آن ۳ دانشجوی جویای آزادی از بند استکبار، روی سنگفرش های دانشکده فنی دانشگاه تهران عاملی شد تا امروز آرمان بزرگ آزادیخواهی و استقلال طلبی و از همه مهمتر استکبارستیزی مردم مسلمان کشورمان پیش پای نمایندگان استکبار جهانی در دیروز، امروز و فردای روزگار قربانی نشود.
چند ماه پس از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۳۲ در حالی که شاه تا بن دندان وابسته به اجانب با کودتای ننگین که به کمک رژیم جهانخوار آمریکا و عربده کشان اوباش شرابخوار و مست به سرکردگی «شعبان بی مخ» بر دولت قانونی وقت تاخت و موفق شد دوباره بر اریکه قدرت بنشیند، نیکسون معاون رئیس جمهوری وقت آمریکا برای رسیدگی به اوضاع ایران بعد از کودتا، تشکر از عملکرد خائنانه نوکران دست به سینه خود در ایران و همچنین حسابرسی به ۲۱ میلیون دلاری که صرف این کودتای ننگین شده بود، راهی تهران شد. نیکسون با آمدنش به ایران اولا قصد تحقیر ملتی را داشت که شاه کشورشان را منفور می دانستند و در وهله دوم می خواست ثابت کند که از نظر او ملت ها تا زمانی که اراده جهانی به دست ابرقدرت ها رقم می خورد حق اظهارنظر درباره آینده خود ندارند و دیگر اینکه به چشم خود از نزدیک شاهد قدرت نمایی و زورآزمایی سازمان جاسوسی «سیا» باشد که چگونه این سازمان در مقابل دولتی که برآمده از اراده یک ملت بود قدعلم کرده و پشتش را به خاک مالیده است.
اما دولت وقت آمریکا و حتی دولت های بعدی بویژه دولت های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز چون شناخت کاملی از ملت مسلمان کشورمان بویژه به مفهوم واقعی شیعه و شیعی بودن ایرانیان نداشته و ندارند فکر نمی کردند و برای آن ها قابل درک نبود که زخم عمیق کودتا آن ها را به سکوت وانخواهد گذاشت به طوری که با چشمان خود دیدند که جوشش این آتشفشان از دانشگاه آغاز شد و اعتراض دانشجویان به این سفر خفت بار و گام نهادن او به حریم مقدس دانشگاه و از همه مهمتر اعطای دکترای افتخاری به وی و هم مدرک شدن با کسی که دست های آلوده به خون او و همکارانش زبانزد مظلومین و ستمدیدگان جهان و تاریخ بود به اوج خود رسید و دانشگاه آبستن حوادثی شد که هیچ کس جز دربار شاهنشاهی و نیروهای ساواک تحت امر سازمان جاسوسی آمریکا «سیا» که با تبادل اطلاعاتی خود برای مهیا کردن زمینه امنیتی این سفر، شبانه روز در تلاش بودند به آن آگاهی نداشتند. حضور نیروهای ضدشورش مجهز به همه نوع سلاح مثل مور و ملخ در داخل و خارج از دانشگاه که درصدد جلوگیری از ورود دانشجویان به دانشگاه برآمده بودند تا دانشجویان را تحریک کنند کاملا مشهود بود که نظامیان تحت امر «سیا» دنبال کوچکترین بهانه می گشتند تا قبل ازورود نیکسون زهرچشمی از دانشجویان بگیرند تا بدینوسیله هم بتوانند رعب و وحشت در جان و دل مردم و دانشجویان در مقابله با شاه بیندازند و هم سرنخ هایی برای دستگیری سرپل های تشکل های دانشجویی به ویژه دانشجویان مذهبی که ارتباطات تنگاتنگی با طلاب علوم دینی داشتند به دست آورند.
ماموران برای عملی کردن این سیاست، زنگ پایان کلاس را بی موقع به صدا درآوردند و دانشجویان هم بدون توجه به اینکه چه نقشه ای در کار است سراسیمه به راهروها آمدند و با مشاهده گارد شاهنشاهی در اعتراض به ورود ارتش به داخل دانشگاه و دانشکده ها اقدام به سر دادن شعار کردند و دژخیمان مسلح که دنبال چنین بهانه ای بودند حمله را با رگبارهای ممتد هوایی آغاز کردند؛ ولی از آنجا که دانشجویان صبر خود را از دست داده بودند به شعارهای خود ادامه دادند و به دنبال سر پناه در داخل راهروها می دویدند که به یک باره با یک فرمان فرمانده دژخیم گارد شاهنشاهی رگبار گلوله ها را این بار به سمت قلب و جسم دانشجویان نشانه رفتند و عده ای را به شدت مجروح و ۳ نفر از دانشجویان بی پناه را که در پشت ستون های ساختمان دانشکده خود را مخفی کرده بودند، در هنگام جابه جا شدن مورد هدف گلوله های کینه ورزانه خود قرار دادند و هر ۳ دانشجو را به شهادت رساندند و این در حالی بود که همه دانشجویان شعارهای واحدی از قبیل مرگ بر استکبار و مرگ بر وابستگی سر می دادند.
درست است که فردای آن روز رژیم پهلوی با کمک سازمان جاسوسی و مخوف «سیا» کار خود را کرد و سناریوی از پیش نوشته شده خود را با اعطای جایزه و گذاشتن کلاه دکترای افتخاری بر سر ارباب جنایتکار خود «نیکسون» به پایان رساند، اما از همان روز کاملا قابل پیش بینی بود که طولی نخواهد کشید مردم این مرز و بوم که مفتخر به اسلام شیعی است و خونخواهی از مظلومان در خون و رگ همه آن ها ریشه دوانده است، تاج به ظاهر افتخار شاهنشاهی را برای همیشه از سر غاصبش خواهند برداشت با این تفاوت که دیگر آن روز از دست نیکسون ها، آیزنهاورها و دیگر جرثومه های فساد جنایت و خیانت از قبیل رژیم صهیونیستی و کشور روباه صفت و مکار انگلیس و... کمکی بر نخواهد آمد و دیگر قدرت آن را نخواهند داشت که برای بار دوم او را از مهلکه نجات دهند.
فریاد دانشجویان در ۱۶ آذر و آرمان و خواسته های آنان به رغم گذشت بیش از نیم قرن در گوش و جان و دل تک تک دانشجویان متعهد و صدیق امروز کشورمان همچنان طنین انداز است و همچنان عزت و استقلال و محو خصلت استکباری در هر کسوت و قامتی که ظهور کند را از بزرگترین سرمایه ها و افتخارات خود می دانند و هر آن کسانی را که بنای رویگردانی از این آرمان را داشته و در هر لباس و جایگاهی که باشند از خود دور خواهند کرد و در مقاطع مختلف نهضت از آن تاریخ تا به امروز در صحنه های مختلف با سپر کردن سینه خود در برابر زورگویان آن صحنه تاریخی و به یاد ماندنی را بارها تکرار کرده اند و چه خوب است یادی کنیم از استاد شهید نجات اللهی که در روزهای اوج مبارزه با رژیم پهلوی با دیگر همفکرانش به اعتصاب نشسته بود توسط تیراندازان گارد شاهنشاهی در بالکن دانشگاه تهران به شهادت رساندند، یاد کنیم از اساتید حوزوی دانشگاهی مثل شهید مطهری و مفتح که از سرمایه های عظیم نهضت و از شاگردان بنام بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی(ره) بودند، یادی کنیم از ارتحال شهادت گونه دکتر کاظمی آشتیانی از اساتید برجسته دانشگاه و از مبتکرین اصلی سلول های بنیادی مؤسسه رویان که به طرز مشکوکی از خانواده دانشمندان علمی کشورمان حذف شد، شهادت استاد هسته ای دکتر علیمحمدی که به آتش کین دشمنان کشورمان در نزدیکی منزل خود در اثر انفجار بمب در خودرواش به شهادت رسید و همچنین ۲ ترور چند روز گذشته اساتید معروف و بنام هسته ای کشورمان که همگی این جنایت ها نشان می دهد این حدیث سر دراز دارد و تا نهضت زنده است دشمنان دست از سر ما بر نخواهند داشت و چه خوب است همه بپذیریم که هیچ راهی برای ما وجود خارجی ندارد الا ایستادن تمام قد همچون سرو در برابر آتش گلوله های دشمنان.
اما آنچه در این میان آشکار و مبرهن است علائم امید و رهایی است که این حوادث به ما نشان می دهد و آن اینکه استکبار جهانی واقعاً به بن بست رسیده و تاریخ نویسان و کارشناسان زبده جهانی به کرات نوشته اند و گفته اند که جبهه باطل وقتی به بن بست می رسد، و شکست و اضمحلال خود را در روبه روی خود می بیند هیچ راهی را برای خود متصور نمی داند الا ترور و حذف کردن کسانی که شهادت و به ظاهر حذف آنها بتواند لحظه ای حتی به اندک زمانی از سرعت روند پیشرفت رقیب خود بکاهد.
امروز اگرچه هنوز زوزه های خفاشان کوردل داخلی که با چراغ سبز اربابان خارج نشین خود هرازگاهی دست به حرکاتی می زنند تا دانشجویان عزیز ما را نسبت به انقلاب و ارزش های آن و ماهیت استکبارستیزی ۱۶ آذر ۳۲ ناامید و مأیوس کرده و متوجه اهداف دروغین خود کنند اما به شکر خدا و هوشیاری قشر آگاه دانشجو و به همت خود آنها تا این لحظه همه تلاش ها برای رسیدن به چنین اهداف سخیفی، به بهترین و زیباترین وجهی برملا و خنثی شده است و اجازه نداده اند که آرمان های شهدای ۱۶ آذر توسط خودباختگان جاهل و یا خودفروختگان غافل شهید شوند.
اگر دهه اخیر دهه پیشرفت علمی و فناوری نامگذاری شده است و اگر بخواهیم دانشجو را به عنوان یکی از میدان داران این عرصه جدید معرفی کنیم و از او این انتظار را مطالبه کنیم، یقینا مطالبه به جایی خواهدبود زیرا این دانشجوی متعهد است که می داند در دنیایی که پدیده ها با سرعت درحال حرکت و عبور هستند یک لحظه درنگ و یا کمی انحراف از راه ولایت و رهبری حتی به نیت خیر و به مقصد زودتررسیدن به مقصد باشد، دشمن با فرصت بدست آمده به راحتی بر فکر و اندیشه ها فائق آمده و خون تمام شهدای انقلاب و پیش از پیروزی انقلاب را به هدر خواهد داد.
بنابراین بزرگترین توصیه در چنین شرایطی بسیار سخت، بحرانی و پیچیده ای که دشمن زخم خورده از ملت های قدرتمند و بیدار مسلمان به دل دارد به قشر محترم و عزیز دانشجو می توان داشت هوشیاری بیش از پیش و تلاش دوچندان درخصوص شناسایی ترفندهای جدید دشمن در عرصه جنگ نرم است که همراه با تکنولوژی تبلیغاتی بسیار پیشرفته ای که دارد پیچیدگی شناخت و دفع آن را صدچندان کرده است.
دانشجویان متعهد و انقلابی ما در قدم اول باید مبارزه را از درون خود آغازکنند و با آسیب شناسی صحیح عناصر مرموز و زبان ها و قلم های مزدوری که می خواهند بر سر خون شهیدان ۱۶ آذر با آمریکا معامله کنند را شناسایی کرده و رسوایشان کنند و درگام دوم و یا حتی به موازات گام اول با عنایت به این امر مهم که آمریکا اگرچه در ۱۶ آذر ۳۲ و ۱۳ آبان ۵۸ ضربات بسیار سهمگینی از این قشر معزز خورد اما از همان زمان تاکنون به طرق و روش های مختلف و با سرمایه گذاری ها و اعتبارات بسیار بالا همچنان سعی دارد تا دوباره بازگردد و فتنه سال ۸۸ نشان داد که تصمیم آمریکا دراین خصوص کاملا جدی و راسخ است و هیچ استدلال منطقی برخلاف آن متصور نیست.
امروز دفاع از توانمندی های هسته ای کشورمان ادامه حرکت ۱۶آذر و ۱۳آبان هاست، امروز حمایت از ملت های عقب مانده نگهداشته شده و ستمدیدگان این کره خاکی توسط استکبار جهانی و زورگویان دارای قدرت نامشروع و حمایت و تلاش برای رهایی مسلمانان در بند رژیم های منفور بویژه ملت فلسطین، غزه، لبنان، افغانستان، عراق از دست رژیم های منفور صهیونیستی، آمریکا، انگلیس و دیگر قدرت های ضدبشری و ستمگر همان خواسته ها وشعارهایی است که همتایان شما دانشجویان در ۱۶ آذر۳۲ در برابر نیروهای تا بن دندان مسلح مطیع اوامر فرماندهان نظامی آمریکا سرمی دادند.
و ختم کلام اینکه این کاروان عشق به خدا و حقیقت در طول تاریخ همواره درحرکت بوده امروز نیز به حرکت خود ادامه می دهد و خاصیت این کاروان در این است که در هر منزلگاهی کسانی را بر رکاب خود سوار و کسانی هم در میانه راه بر زمین می گذارد.
کد مطلب: 20297