سید محمد باقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود ....امید بود که اسلام از او بهرهبرداری زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد.
زندگینامه/ شهید آیت الله سید محمد باقر صدر
22 فروردين 1394 ساعت 17:08
سید محمد باقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود ....امید بود که اسلام از او بهرهبرداری زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت امام خمینی (ره) :
سید محمد باقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود ....امید بود که اسلام از او بهرهبرداری زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد.
مقدمه
خاندان صدر از تبار پاک هفتمین پیشوای شیعیان ، حضرت امام کاظم – علیه السلام – و از سلسلههای اصیل سادات علوی هستند . این خاندان پاکنژاد ، از قرنها پیش ، به دو شاخه صدر و شرفالدین تقسیم شده و در عراق و لبنان و ایران ، مشعلدار دانش و فرهنگ و هدایت بودهاند.
زندگینامه شهیدآیت الله سید محمد باقر صدر
سید محمد باقر صدر بتاریخ 25 ذیقعده 1353 در کاظمین دیده به جهان گشود،او دومین فرزند خانواده سید حیدر صدر بود. مادرش دخت فاضله آیت الله شیخ عبدالحسین آل یاسین بود. سید محمد باقر ، در دامن مهربان و متقی و در سایه مهر پدری عالم ، رشد کرد.
سید محمد باقر را از پنج سالگی به مدرسه نهادند. پس از اتمام دوره تحصیلی ابتدایی اولیای مدرسه و مسؤلان امور آموزش و پرورش عراق ، که از استعداد و تیزهوشی سید محمدباقرصدر ، اطلاع داشتند و تعجب می کردند. تصمیم گرفتند که با توافق مادر و برادر بزرگش ، او را به مدرسه تیزهوشان ونابغه بگذارند تا با هزینه دولت ، درس بخواند و پس از طی مراحل لازم ، از طی مراحل لازم ، از خرج دولت به دانشگاههای اروپا ویا آمریکا اعزام شود و در رشته های علوم تحربی جدید، تحصیل کند و به کشور خود بازگردد. اما او نه خود راضی بود و نه مادر و برادرش سید اسماعیل به آن رضایت دادند. بالاخره با راهنماییهای دو دایی فقیه و دانشمندش آیت الله « شیخ محمدرضا آل یاسین » و آیتالله « شیخ مرتضی آلیاسین»، تصمیم گرفتند که سید محمدباقر، به تحصیل علوم حوزوی و اسلامی بپردازد و نبوغ خویش را در راه نشر معارف الهی به کار گیرد.
آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر فرزند سید صدرالدین عاملی ، از فقهای بزرگ و مشهور نیمه اول قرن چهاردهم هجری ( در گذشته 1338) بود که پس از میرزای شیرازی اول ، به مرجعیت شیعه رسید.
آیت الله سید حیدر صدر فرزند سید اسماعیل ، از مجتهدان جوان و پر استعداد زمانش بود. در سال 1356 ﻫ. ق در شهر کاظمین وفات یافت . از سید حیدر دو پسر و یک دختر باقی ماند :
1- سید اسماعیل صدر (1388-1340 ﻫ.ق) که از عالمان و مجتهدان جوان و پر تلاش روزگار خود بود .
2- سید محمد باقر صدر ، شخصیت این یادنامه .
3- آمنه بنت الهدی صدر ، در سال 1356 ﻫ.ق در کاظمین متولد شد . او از زنان دانشمند ، نویسندگان آگاه ، شاعران دردمند ،هنرمندان متعهد و معلمان فقه و اخلاق در کشور عراق – بلکه در جهان اسلام –بود . آثار قلمی این زن مسلمان دانشور و مجاهد چاپ شده است . سرنوشت بنت الهدی با سرنوشت برادرش سید محمد باقر صدر درهم آمیخت و حماسهای شورانگیز ساخت .
یادی از این شهیدان به میان خواهیم آورد .
رحمت خداوند بر آنان .
انتخاب حوزه علمیه
با این ترتیب ، سید محمد باقر صدر ، در راه اسلاف ونیاکانش گذاشت که پدرانش همه ازعالمان دین بودند. در یازده سالگی منطق و در اوائل دوازده سالگی ، کتاب معالم الاصول در علم اصول را نزد برادرش سید اسماعیل صدر خواند و بسیاری از کتب درسی دوره عالی فقه و اصول را که طلاب حوزه طی سالها نزد اساتید بزرگ میخوانند ، بدون استاد مورد مطالعه قرار داد و بدین گونه درسهای دوره سطح را بطورشگفت انگیز درمدت کوتاهی گذراند.او در کنار تحصیل و کوشش تمام وقت برای مطالعه و تحصیل ، دروس ابتدایی را نیز به خواهر کوچکش آمنه بنت الهدی آموخت ، و بنت الهدی بدون آنکه به مدارس غرب زده و نامناسب آن روز پای بگذارد ، نزد برادرانش بویژه سید محمد باقر ، به آموزش خواندن و نوشتن ادبیات ، تاریخ فقه ، اصول ، قرآن و .. پرداخت .
سید محمد باقر در دوازده سالگی (1365ﻫ .ق) به همراه برادرش سید اسماعیل برای گذراندن دوره عالی حوزه عازم سرزمین امامت ، نجف اشرف شد تا ساکن کوی دوست – شهر علی (ع) گردد و برای رسیدن به هدف و مراد خویش در راه تحصیل علم و اجتهاد تلاش کند.
در نجف اشرف ، پای درس خارج فقه دایی خود آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی نشست .
مجتهد قبل از سن بلوغ
اجتهاد آیت الله سید محمد باقرصدر قبل از شانزده سالگی ، گرچه خلاف عادت بود ، ولی نتیجه بلوغ تفکر و نبوغ فکری و تلاش شانزده ساعته او در روز ، در دوران تحصیل بود. او با همه نبوغ و تیزهوشی که داشته ، به اندازه چند طلبه کوشا نیز تلاش میکرد و فقط بر هوش واستعداد خدادادی تکیه نمیکرد ، بلکه تلاش جانانهاش پشتوانه هوش و نبوغ ذاتیاش بود . و این دو او را در اوان جوانی به عالیترین مقام علمی و فکری رساند. و هرگز عواملی مانند فقر و تنگدستی مانع پیشرفت او نشد و درفقر نیز در اوج مناعت طبع و علو همت دست از تحصیل دانش برنداشت .
سید محمد باقر صدر بتاریخ 25 ذیقعده 1353 در کاظمین دیده به جهان گشود او دومین فرزند خانواده سید حیدر صدر بود .مادرش دخت فاضله آیت الله شیخ عبدالحسین آل یاسین بود. سید محمد باقر ، در دامن مادری مهربان و متقی و در سایه مهر پدری عالم رشد کرد .
تحصیلات
سید محمد باقر را از پنج سالگی به مدرسه نهادند. از همان ابتدای تحصیل در مدرسه ابتدایی ، آثار نبوغ چشمگیر و درخشان او آشکار شد. او همانند دیگر بچههای همسن و سالش ، در کلاس مینشست و همان دروسی که برای دیگر دانشآموزان تدریس میشد ، برای او هم تدریس میشد . اما شخصیتی که او در بین صدها کودک دانشآموز داشت ،او را از دیگران ممتاز میکرد. توجه و تعجب همه آموزگاران را برانگیخته و به خود معطوف میداشت .
آوازه نبوغ بینظیر و استعداد سرشار سیدمحمدباقر از مدرسه گذشت و در دیگر مدارس نیز پیچید ، همه همکلاسانش در آرزوی رسیدن به او بودند ولی مطالبی را که او در کلاس سوم ابتدایی میدانست و به آن تسلط داشت ، در کلاسهای نهایی تدریس میشد و دانشآموزان کلاسهای نهایی مثل او به آن مسائل آگاهی نداشتند ! و هر روز که میگذشت ، شعله نبوغ و فکر او ، پرپیچ و تاب وسرکشتر میشد ، و دیگر رسیدن به پایه اندیشه و رشد غبطه برانگیز و شگفت آور تفکرش برای دیگران محال مینمود!
بدین گونه دوره تحصیل ابتدایی سید محمد باقر به اتمام رسید. اولیای مدرسه و مسئولان امورآموزش و پرورش عراق ، که از استعداد بیکران و تیزهوشی سید محمد باقر ، اطلاع داشتند و تعجب میکردند ، تصمیم گرفتند که با توافق مادر و برادر بزرگش ، او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا با هزینه دولت ، درس بخواند و پس از طی مراحل لازم ، از خرج دولت به دانشگاههای اروپا ویا آمریکا اعزام شود و در رشتههای علوم تجربی جدید ، تحصیل کند و به کشور خود بازگردد. اما او نه خود راضی به این نوع تحصیل بود و نه مادر و برادرش سید اسماعیل به آن رضایت دادند. بالاخره با راهنماییهای دو دایی فقیه و دانشمندش آیت الله شیخ محمدرضا آل یاسین و آیت الله شیخ مرتضی آل یاسین تصمیم گرفتند که سید محمد باقر به تحصیل علوم حوزوی و اسلامی بپردازد و نبوغ خویش را در راه نشر معارف الهی به کار گیرد.
تاسیس حزب دعوت اسلامی
عالمان آگاه و روشن اندیش همچون شهید سید محمد مهدی حکیم سید طالب رفاعی شیخ مهدی سماوی و ... پس از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق و تبادل نظر در این مورد به این نتیجه رسیدند که باید حزبی را با افکار واندیشهها و مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی تأسیس کنند.
با تمام مشکلات موجود ، حزب الدعوه الاسلامیه حزب دعوت اسلامی به همت و همکاری و همفکری آیت الله صدر سید محمد مهدی حکیم شیخ مهدی سماوی ، شیخ عبدالهادی الفضلی و سید طلاب رفاعی ، تأسیس شد و خود آنان از اولین اعضای حزب بودند. بنابراین نمیتوان یک نفر را بعنوان موسس حزب دعوت اسلامی معرفی کرد بلکه این حزب بصورت دسته جمعی تأسیس شد .تاریخ تأسیس حزب دعوت اسلامی ماه ربیع الاول 1377 بود.
حزب دعوت اسلامی به فعالیت پرداخت و ادامه داد. هرروز تعدادی از طلاب و دانشجویان و دیگر اقشار مسلمان و مخالف حکومت کمونیستی عراق ، وارد حزب دعوت میشدند. آیت الله صدردر مقام رهبری حزب بود.
گرچه بدخواهان و دشمنان و متحجران مقدس ، مدام علیه او دست به توطئه میزدند و همه جا او را متهم به سیاست بازی میکردند و کارهای ضد استعماری وی را اقدامی در جهت تضعیف روحانیت و مرجعیت قلمداد مینمودند ، ولی او بیتوجه به همه تبلیغات خصمانه ، دل به عشق حق سپرده بود و اعتنایی به غیر نداشت. بالاخره با توصیه حضرت آیت الله حکیم چنین نوشتند :
آیت الله حکیم ازمن خواسته و تأکید کرده است که در هیچ حزب و سازمانی عضو نباشم . بنابراین فعلاً من خود را ازانتساب به حزب دعوت ، کنارمیکشم اما از شما میخواهم که به کار خودتان در حزب با تلاش و جدیت ادامه دهید و من در این مسیر الهی پشتیبان شما هستم .
بدین گونه آیت الله صدر پنج سال پس از تأسیس حزب دعوت اسلامی خود را از آن کنار کشید.
استقبال از امام (ره) درنجف اشرف
در تاریخ 9 جمادی الثانی 1385 حضرت امام خمینی از تبعیدگاه ترکیه به نجف اشرف منتقل شد.
ورود امام به حوزه علمیه نجف جنب و جوششی تازه در آن حوزه ایجاد کرد . البته علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام ، نظریات مختلف داشتند.
آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه علمای دیگر در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت و شاگردان و همفکرانش را نیز به این مراسم دعوت کرد.
در طول چهارده سال اقامت امام در نجف ، با او ارتباط نزدیکی داشت و به او عشق میورزید .
مبارزه در کنار امام خمینی (ره )
در تاریخ 13 آبان 1343 امام خمینی ،پس از اعتراض به سیاستهای آمریکایی محمدرضا پهلوی به ترکیه تبعید گردید .
آیت الله صدر که به قیام امام در ایران بسیار امیدوار بود . با تبعید او به ترکیه ،اندوهگین شد. در سال 1344 ش . (1963م.) در نامهای به یکی از دوستانش درباره نهضت امام و آثار و نتایج مثبت آن و نیز در رابطه با سیاستهای آمریکا و رژیم وابسته پهلوی در ایران نوشت :
اما درمورد ایران ؛ وضع همچنان است که بود و آقای خمینی از سوی مزدوران آمریکا در ایران ، به ترکیه تبعید شده است . این بارآقای خمینی توانست دهان شاه را ببندد ، که همواره جنبش مخالف خود را در ایران ، به ارتجاع و عقب ماندگی متهم کند. آیا هیچ انسانی در جهان میتواند جنگ و مبارزه با اعطای امتیازات جدید به آمریکاییها را ، ارتجاع و عقب ماندگی بنامد؟
با انقلاب اسلامی ایران
سال 1357 ش . در ایران ، سال پیروزی خون بر شمشیر ،سال نزول فرشتگان نصرت خدا بر زمین برای یاری حق ؛ سال پرپر شدن گلهای محمدی و سال شکوفایی بهارآزادی بود .
امام امت خمینی بزرگ در هجرت پاریس بسر میبرد و ملت شجاع ایران هر روز در تظاهرات میلیونی خود ، هزارها قربانی به پیشگاه خدا تقدیم میکردند و خواستار سرنگونی رژیم مستبد پهلوی و بازگشت امامشان به وطن بودند ... در این کشاکش ، عمال آمریکا در کشورهای همسایه ایران ، از بیم تأثیر و گسترش انقلاب ایران در ممالک همجوار ، با تبلغات مسموم و ضد انقلابی خود برای بیاعتبار کردن انقلاب اسلامی و رهبری آن ، و جلوگیری ازتأثیر قیام حماسی مردم ایران در روحیه مسلمانان کشورهای همسایه بسیار کوشیدند . در عراق نیز حاکمان بعثی در همه جای کشور سعی کردند با شیوههای شیطانی خود ، به مردم مسلمان عراق تلقین کنند که کسانی که در ایران بنام اسلام و انقلاب جان خود را از دست میدهند ، از نظر اسلام کارشان مشروع نیست ! و کسی که مردم را به هیجان می آورد تا به خیابانها بریزند و آشوب به پا کنند و این کار نیز منجر به خونریزی میشود ، برخلاف حکم اسلام عمل میکنند زیرا اسلام راضی به ریختن خون کسی نیست !
وابستگان خودفروش آمریکا در عراق ، با این سخنان گزاف میخواستند حرمت شهیدان پاکباز انقلاب اسلامی ایران را از بین ببرند ، شخصیت الهی و بینظیر امام خمینی را به تهمت آلوده سازند ، ازحکومت شاه آدمکش و خائن ایران که در پرتگاه سقوط قرار گرفته بود ، حمایت کنند و بالاخره از صدور انقلاب اسلامی به خارج از مرزها جلوگیری نمایند.
آیت الله صدر با آگاهی از اهداف بعثیان آمریکایی نامهای به امام خمینی در پاریس نوشت و درآن از قیام شکوهمند و شجاعانه ملت مسلمان ایران به رهبری حکیمانه آن امام بزرگوار ، تجلیل کرد و با تمام اخلاص و شجاعت آمادگی خود را برای همکاری با رهبر انقلاب و امت قهرمان ایران اعلام نمود . بعد ازآن نامهای به شاگردان و مریدانش در ایران ارسال کرد و به آنان دستورداد که با مردم انقلابی ایران همگام شوند واز فداکاری در راه پیروزی این جنبش اسلامی دریغ نورزند و خود را در اطاعت ازامام خمینی فانی سازند ، همانگونه که او خود در راه تحقق اهداف و آرمانهای الهی ذوب شده بود.
در همین حال فتوای تاریخی خود را در مورد شهدای انقلاب اسلامی ایران صادر کرد :
بسم الله الرحمن الرحیم .
کسانی که در ایران برای دفاع از اسلام و مسلمین قیام کرده و کشته میشوند ، شهید هستند و خداوند آنان را با امام حسین – علیه السلام – در بهشت محضور میگرداند . انشاءالله تعالی . سید محمد باقر صدر
این فتوا انقلابی را در عراق برانگیخت. مردم مسلمان عراق نسبت به مردم مسلمان ایران و شهیدان انقلابش احساس برادری کردندو دلهایشان به سوی ایران برگشت . اما از سوی دیگر سردمداران بعثی عراق در پی صدور این فتوای انقلابی به وحشت افتادند و آن را تهدیدی ضمنی علیه حاکمیت خود تلقی کردند. از این رو شورای فرماندهی انقلاب بعثی عراق جلسهای تحت عنوان پیشگیری از خطر خمینی عراق ! تشکیل داده و طرحهایی برای مقابله با آیت الله صدر و از میان برداشتن او ریختند.
اما پیش از آنکه حزب بعث حاکم بر عراق ، بتواند کاری بکند انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و مایه مسرت آیت الله صدر و الهام بخش قیام برای ملت مسلمان عراق شد.
محاصره بیت آیت الله صدر
روز 18 رجب 1399 خانه آیت الله صدر و کوچههای اطرافش ، ازاول صبح تا پاسی از شب مملو از جمعیتی بود که دیروز برای آزادی رهبرشان ، دست به تظاهرات زده و با نیروهای مزدور بعثی درگیر شده و فریاد مظلومیت رهبر و امت مسلمان عراق را به گوش عالمیان رسانده بودند. و امروز آمده بودند تا با مرجع و پیشوای خود بیعت کنند.
این تجدید پیمان امام و امت ، حاکمان بغداد را بیش از پیش به وحشت انداخت و دستور محاصره خانه آیت الله صدر و قطع رابطه او با دیگران را صادر کردند. در پی این دستور ظالمانه در سر کوچه آیت الله صدر و کوچههای اطراف ، نیروهای امنیتی را مستقر کردند و جلو رفت و آمد به خانه او را گرفتند و بدین گونه دوره محاصره و کنترل نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.
مدتی از آغاز دوران محاصره میگذشت . جز عده معدودی از شاگردان و آشنایان آیت الله صدر به کسی اجازه ورود به خانه او نمیدادند . یک روز شیخ محمد رضا نعمانی ، نزدیکهای ساعت 5/2 بعد از ظهر در کتابخانه آیت الله صدر خوابیده بود . آیت الله صدر او را صدا زد. نعمانی برخاست و از کتابخانه بیرون آمد . استاد را دید که در دهلیز در جلو پنجره ایستاده وبه بیرون نگاه میکرد و به آرامی میگفت : لا حول و لا قوه الا بالله العی العظیم .
انا لله و انا الیه راجعون !
بشارت شهادت
حضرت استاد ! امروز خیلی آرام هستید و حرف نمیزنید ، مثل اینکه به چیزی میاندیشید ؟!
آیت الله صدر آهی کشید و گفت :
برادرم مرحوم سید اسماعیل و داییام مرحوم شیخ مرتضی آل یاسین را در خواب دیدم آنها روی صندلی نشسته بودند ،وقتی مرا دیدند ، برخاستند و یک صندلی دروسط نهادند و من میان آن دو نشستم در حالی که بسیاری از مردم مرا مینگریستند و در انتظارم بودند ! اینک شهادت برای من قطعی و حتمی شده است . بنابراین خودم را به شهادت بشارت میدهم ! و دیگر دلم آرام است.
سه شنبه 23 جمادی الاول 1400 (19 فروردین 1359) سید محمد صادق صدر بیدار بود و به سرنوشت دو عموزاده مجاهد و مظلومش که در بند رژیم صدام بودند میاندیشید ، در طول این سه روز هیچ خبری ازآنها نداشت ... ناگهان در خانهاش زده شد سید خود آمد و در را با نگرانی و اضطراف باز کرد . تعدادی مأمور امنیتی بود .
سید محمد صادق صدر با اشک و آه و ناله به جنازههای خونین نگاه میکرد ، جای سالمی درآنها نمیدید ، سرتاسر بدنهایشان ، زخم تا زیانه بود ، کبود بود ! ناخنهایشان را کشیده بودند ! محاسن و موی سرآیت الله صدر را سوزانده بودند !آه قلم اینجا رسید سر بشکست !
بالاخره پس از غسل و کفن و نماز ، پیکر پرجراحت آن دو شهید را در جوار مرقد مولا امیرمومنان علی علیه السلام درآرامگاه خانوادگی شرف الدین به خاک سپردند . سپس سید محمد صادق را تهدید کردندکه نباید کسی از این ماجرا بویی ببرد .
صدر شهادت
چند بینت از شعری در سوگ شهید صدر از مرحوم استاد مهرداد اوستا
بال خونین برگشا ای آه شبگیری نگار
ای بهارین پیکراندوه سیر اشکبار
ای امام ای در جدال کفر فرقاطعت
چون زبازوی علی( ع) در یوم خندق ذوالفقار
آه و آه از شومی صدام این ننگ یزید
این به عفریت سیا مزدور و برده جانسپار
تک بخون زاده زهرا (س )همی دامن کشید
کش نسب زابن زیادش هست و اینش اعتبار
در مصلای حسینی تا زخون سازم وضو
در معزای شهادت ای دودیده خون ببار
ای دریغا سید صدر جهان را ای دریغ
ای عراق میهمان کش ای سمر در روزگار
شد جهان در ماتم تو ای نبیره مصطفی (ص)
ازدل من تنگتر وز چشم چرخ کژمدار
ای شهید دین و دانش وی قتیل علم وفضل
وی سریرحکمت و تحقیق را گردون مدار
حلقه آه اربکوبم بر در محراب صبح
در غمت ای سید صدر ای عزیز کرگار
آثار و تألیفات
آثار قلمی شهید آیت الله سید محمد باقر صدر ، که درباره برخی از آنها در فصلهای گذشته سخن گفتیم ، همه مصداق روشن باقیات صالحات است و جاودانه خواهد بود . در اینجا فهرست این گنجینه های گرانبها را با توضیح مختصری میآوریم :
1- فدک فیالتاریخ (فدک در تاریخ) – چاپ 1374 ﻫ. ق . این کتاب شامل بحثهایی تحقیقی است در پیرامون قضیه تاریخی فدک که حق مسلم حضرت زهرا (س )و اهل بیت( ع) بودو غصب آن توسط خلفا و سیر تاریخی این جریان تحت عنوان فدک در تاریخ به فارسی ترجمه شده است .
2- غایه الفکر فیعلم الاصول در مباحث اصولی چاپ 1374 ﻫ.ق
3- فلسفتنا (فلسفه ما)چاپ اول 1379 ﻫ . ق.
4- اقتصادنا (اقتصاد ما ) – چاپ اول در دو جلد ، 1381ﻫ .ق
5- المعالم الجدیده للاصول – در موضوع علم اصول و سیر تحول و تکامل آن است .
6- الاسس المنطقیه للاستقراء کتابی است تحقیقی در موضوع استقراء منطقی چاپ 1391ﻫ.ق توسط سید احمد فهری به فارسی ترجمه شده است .
7- بحوث فی شرح العروه الوثقی این کتاب شامل بحثهای فقهی شهید در تدریس خارج فقه است که در چهار جلد ، درسال 1391 ﻫ . ق چاپ شده است .
8- دروس فیعلم الاصول – چاپ 1397 . در صفحات گذشته ذیل در مسیر تحول درباره این کتاب بحث شد.
9- الفتاوی الواضحه در صفحات گذشته ذیل عنوان در مسیر تحول درباره این کتاب بحث کردیم .
پیام امام خمینی (ره) درشهادت آیت الله صدر
بسم الله الرحمن الرحیم – انا لله و انا الیه راجعون. با کمال تأسف ، حسب گزارش جناب آقای وزیر امور خارجه که ازمنابع متعدد و مقامات کشورهای اسلامی به دست آورده است و حسب گزارشاتی که از منبع دیگر به دست آمد ، مرحوم آیت الله شهید سید محمد باقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که از معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود ، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیدهاند.
اینجانب برای بزرگداشت این شخصیت علمی و مجاهد که از مفاخر حوزههای علمیه و از مراجع دینی و متفکران اسلامی بود ، از روز چهارشنبه سوم اردیبهشت بمدت 3 روز عزای عمومی اعلام میکنم و روز پنجشنبه چهارم اردیبهشت را تعطیل عمومی اعلام مینمایم و از خداوند متعال خواستار جبران این ضایعه بزرگ عظمت اسلام و مسلمین میباشم ...
کد مطلب: 20431