شهید والامقام و مبارز ناآرام آیت الله سیدحسن مدرس یکی از این چهره های شاخص در دل و دیده و فکر و اندیشه امام خمینی می باشد و از جایگاه و اکرام و منزلت خاصی برخوردار است.
آشنایی امام خمینی (ره) با اندیشه های شهید مدرس
3 خرداد 1394 ساعت 15:33
شهید والامقام و مبارز ناآرام آیت الله سیدحسن مدرس یکی از این چهره های شاخص در دل و دیده و فکر و اندیشه امام خمینی می باشد و از جایگاه و اکرام و منزلت خاصی برخوردار است.
فرهنگ و معارف غنی اسلام به صورت مجموعه تعالیم و قوانین و ارزش ها و فضایل و دستورالعمل ها در همه ابعاد و جلوه های حیات در پی ساختن و پروردن «انسان الهی» می باشد.
انسان الهی با خاستگاهی چون جامعیت تعالیم اسلام به طور طبیعی دارای عالی ترین مراتب کمال در همه ابعاد می باشد و با چنان خاستگاه عظیم و رفیع است که هرگز ناقص و سطحی و یکسویه نیست که او با مشخصه هایی همچون ایمان دانش بینش تعهد شهامت آگاهی و مسئولیت پذیری سیاسی و اجتماعی و در اوج آزاداندیشی و وارستگی خویشتن را به رویارویی با استعمار خارجی که در سایر کشورها به صورت استبداد داخلی و در شکل و نمود حکومت های دست نشانده و مامور حفاظت از منافع بیگانگان ظهور می کند درمی آورد و در این مواجهه و مبارزه در سطحی کلان آزادی و استقلال ملل و رشد و کمال همه جانبه بشریت را به صورت هدفمندی های مقدس و آرمان گرایی های والا پی می گیرد. در اندیشه های سیاسی حضرت امام خمینی فراوان می یابیم رهنمودهای آگاهی بخشی را که هدف تعالیم اسلام و انبیای عظام را پرورش انسان الهی معرفی می نماید و چنین موجودات وارسته و شجاع و در معارضه با استعمار و استبداد را که در طول تاریخ منشا اثر و ثمر بوده اند نام می برد و اسوه و الگوی اعصار می داند.
شهید والامقام و مبارز ناآرام آیت الله سیدحسن مدرس یکی از این چهره های شاخص در دل و دیده و فکر و اندیشه امام خمینی می باشد و از جایگاه و اکرام و منزلت خاصی برخوردار است.
به دو نمونه از بیانات امام خمینی درباره هدفمندی تعالیم اسلام در ساختن و پروردن «انسان الهی» و معرفی شهید مدرس به عنوان مصداق کامل و عینی از چنین موجود شریف و آثار فکر و روح بلند و رفتار و عملکرد شایسته او به خوبی دقت کنیم.
1 ـ «آن چیزی که مطرح است پیش انبیا «انسان» است... چیز دیگر پیش انبیا مطرح نیست. همه چیز به صورت انسان باید درآید. می خواهند انسان درست کنند انسان که درست شد همه چیز درست می شود. رژیم ها به تبع خارجی ها می خواستند که در این ممالک شرقی انسان درست نشود. آنها از انسان می ترسند. آنها می خواهند که یک انسانی پیدا نشود. انسان اگر پیدا شد زیر بار زور نمی رود. انسان اگر پیدا شد منافع مملکتش را به خارج نمی دهد. امین است انسان. انسان برای خدا کار می کند و برای خداست. زندگیش برای خداست و مردنش هم برای خداست. یک همچو موجودی ]دوره رژیم پهلوی [ممکن نیست که برای اجانب خدمت بکند و به ضدکشور خودش قیام کند... در این چند سال کوشش کردند که انسان نباشد... نگذارند یک انسانی پیدا بشود. اینها می دیدند که یک فرد انسان اگر پیدا بشود ممکن است یک مملکت را هدایت کند... از این ناراحت بودند نمی گذاشتند کسی تحقق پیدا بکند. آنها از «مدرس» می ترسیدند مدرس یک انسان بود... یک نفری غلبه می کرد بر همه مجلس ! بر اهالی که در مجلس بودند غلبه می کرد یک نفری... من آن وقت مجلس رفتم برای تماشالله جوان بودم... مجلس آن وقت تا مدرس نبود مثل این که چیزی در آن نیست مثل این که محتوا ندارد. مدرس با آن عبای نازک و با آن قبای کرباسی وقتی وارد می شد مجلس می شد یک مجلس. طرح هایی که در مجلس داده می شد آنکه مخالف بود مدرس مخالفت می کرد... وقتی که روسیه در یک قضیه ای اولتیماتوم داد به ایران و آوردند به مجلس و قوای نظامیش هم حرکت کرده بودند به طرف تهران یا قزوین که این را قبول کنند مجلس بهتشان زده بود که باید چه بکنند قوا قوای شوروی است مقاومت نمی توانیم بکنیم قبول این هم که خیانت است. آنجا نوشته است که: یک روحانی با دست لرزان آمد و گفت حالا که ما باید از بین برویم چرا خودمان از بین ببریم ما این را ردش می کنیم. رد کرد. همه هم قبول کردند. آنها هم هیچ کاری نکردند. این ها می بینند یک انسان وقتی در یک ملت پیدا بشود می تواند مجرای امور را از آن طریقی که آنها می خواهند برگرداند.» (1)
در این رهنمودها غایت تعالیم قرآن و تلاش های سخت و همه جانبه پیامبران الهی تربیت و پرورش انسان الهی معرفی می شود همان انسانی که به دلیل انگیزه های سالم و رفتار و عملکردهای پاک برای جوامع و کشورها مفید و تاثیرگذار می گردد. از شاخص های اصلی چنین انسانی جامعیت شخصیت است که البته خاستگاه آن جامعیت تعالیم و قوانین اسلام می باشد که تمام نیازهای انسان را در همه ابعاد تامین می نماید و او را به گونه ای می پرورد که یکسونگر نیست و خویشتن را در امور عبادی و اخلاقی محصور نمی نماید بلکه در کنار آنها به امور اجتماعی و سیاسی نیز نظر می گسترد و از آنجا که عبادت خدا شامل همه انگیزه های سالم و فعالیت های مفید و راهگشا در تمام عرصه های فعالیت های فردی اجتماعی سیاسی اقتصادی فکری و فرهنگی می باشد او در تمام این صحنه ها و حوزه ها انسان الهی است و حاصل تمام تلاش های خالص و هدفمندش در مسیر اعتلای دین و رشد و پیشرفت جامعه و کشور صورت می پذیرد. در این فضای وسیع هم نماز و پرستش عبادت خداست و هم مبارزه با استعمار خارجی هم انفاق عبادت است و هم مقابله با ظلم و فساد هم فعالیت های فکری و فرهنگی و مطبوعاتی عبادت خداست و هم تلاش های عملی برای اصلاحات اجتماعی و رفع موانع رشد سیاسی. به همین دلیل است که قرآن کریم همچنان که جهاد را ارج می نهد(2) احسان و نیکی را نیز مهم می داند(3) و همان گونه که تقوا را یک اصل ضروری می داند(4) مقاومت را نیز تمجید می کند(5) و به همان ترتیب که امربه معروف و نهی ازمنکر را واجب می کند(6) و فعالیت های تبلیغی را ضروری می داند(7) و قلم و آثار سالم و راهگشای آن را بزرگ می دارد(8) هجرت را(9) و تجارت را(10) و عزت را(11) مطلوب می داند و به آنها دعوت می نماید و همین گونه هستند سایر موضوعات در تمام ابعاد و شئون حیات دنیا که به زیبایی تمام در جامعیت قوانین اسلام مورد توجه قرار گرفته اند و مجموعه آنها «انسان الهی» به جوامع بشری تحویل می دهد.
انسان الهی به شدت مورد خشم و نفرت قدرت های استکباری ـ با هر نام و نشان و در تمام ادوار حیات بشر و در همه اعصار و مقاطع تاریخی ـ می باشد. ظالمان و ستمگران تاریخ به این دلیل از چنین انسانی می هراسند که او جامع همه ارزش ها و فضایلی می باشد که پیامبران خدا در قالب دین به بشریت عرضه داشته اند. ظلم ناپذیری نفی سلطه گری قدرت ها مقابله با فساد و تباهی تلاش عملی در مسیر صیانت از هویت دینی و استقلال و آزادی سرزمین های اسلامی و محافظت از منابع ثروت های ملی از جمله شاخص های بارز انسان های الهی می باشد که در هیچ شرایطی نمی توانند در برابر استعمار خارجی که دشمنان دین و استقلال ملل و درصدد استعمار فرهنگی و سیاسی و اقتصادی کشورها می باشند شاهد ساکت باشند و دم برنیاورند و به مبارزه و معارضه اهتمام نورزند. طبیعی است که قدرت های استکباری به هیچ وجه نمی توانند چنین عناصری را تحمل کنند و لذا تلاش می کنند که این انسان های الهی و محو شده در حق و متعهد و مسئول در برابر سرنوشت جوامع و ملت های مظلوم و همواره در حال مبارزه با جبهه باطل تربیت نشوند و چهره ننمایند.
حضرت امام خمینی شهید آیت الله سیدحسن مدرس را مصداق و نمونه کامل «انسان الهی» معرفی می نمایند و این عالم وارسته و نستوه و مبارز را اسوه و الگوی بزرگی برای تمام مقاطع تاریخی و دوره های حیات بشری می دانند زیرا او دارای شخصیتی جامع ـ همان گونه که تعالیم و ارزش های اسلامی می طلبند و پیامبراکرم (ص) و همه انبیای الهی درصدد پرورش و ارائه آن به جوامع بشری بودند ـ می باشد و تمام آنچه یک مصلح بیدارگر باید از ایمان و آزاداندیشی و شجاعت و آزادگی نفس و دانش و تعهد و تدبیر داشته باشد تا بتواند راه بگشاید و مقصد بنماید دارا می باشد.
امام خمینی با این تعبیر که «آنها از مدرس می ترسیدند مدرس یک انسان بود» اشاره به قدرت های استعماری و عوامل داخلی آنان که در مجلس شورای ملی حضور داشتند و در صدد تصویب قوانینی به نفع استعمار انگلیس بودند می نماید و روح آزاده و از همه قید و بندها رسته و به خدا رسیده مدرس را به گونه ای رشد یافته و کامل می داند که «یک نفری غلبه می کرد بر همه مجلس !» و «طرح هایی که در مجلس داده می شد آن که مخالف بود مدرس مخالفت می کرد» و مانع می شد که استقلال و آزادی ملت ایران ملعبه دست نمایندگانی باشد که در جهت تامین منافع استعمار فعالیت می کردند.
اشاره امام به «عبای نازک» و «قبای کرباسی» شهید مدرس و این که بدون وجود او مجلس هیچ بود و با وجود او مجلس جان میگرفت و محتوا پیدا می کرد و نمایندگانی که میخواستند به تبعیت از او در برابر استعمار خارجی بایستند توان و نیرو میگرفتند تصریحات زیبایی می باشد که ساده زیستی و وارستگی و تاثیر آن در آزاد اندیشی و شهامت بی نظیر مدرس را در برابر دشمنان دین و ملت به نمایش میگذارد و نشان می دهد که میتوان اینگونه ساده و بی پیرایه و بدون داشتن اهرم های ثروت و ظاهری پرزرق و برق در برابر جهان استعمار ایستاد و سخن گفت و مخالفت کرد و مبارزه نمود.
امام خمینی به یکی از مصداق های مقابله سرسختانه و شجاعانه شهید مدرس در برابر استعمار خارجی اشاره می نماید و آن عبارت است از اولتیماتوم روسیه قدرتمند آن زمان به مجلس ایران و مرعوب شدن نمایندگان و اقدام تاریخی شهید مدرس در مخالفت با این اولتیماتوم و در نهایت بی نتیجه و ثمرماندن آن. در سال 1290 هجری شمسی دولت ایران برای اصلاح امور مالی خود مورگان شوستر آمریکایی را در خزانه داری کل ایران به کار گماشت. این اقدام با مخالفت شدید روسیه مواجه شد به طوری که در یک اقدام مداخله جویانه و مستکبرانه به ایران اولتیماتوم داد ظرف 48 ساعت مورگان شوستر را از این مقام عزل و اخراج نماید در غیر این صورت تهران را اشغال خواهد کرد!
نمایندگان مجلس ایران شهامت مخالفت نداشتند و در حالت اضطراب و تشویش و رعب و وحشت آماده اطاعت از اولتیماتوم روسیه می شدند که مدرس وارسته و قهرمان با صلابت و شجاعت در برابر این اقدام استعماری می ایستد و مخالفت مینماید و آن را بی اثر می کند. اقدام مدرس به گونه ای خیره کننده بود که در آثار مورخان خارجی نیز انعکاسی می یابد و همان گونه که امام خمینی اشاره کردند یکی از آنها می نویسد: یک روحانی ایستاد و مخالفت کرد و گفت اگر قرار است از بین برویم چرا با دست و امضای خود ! و مخالفت او اثر بخشید و باعث شد که نمایندگان مجلس ایران شهامت پیدا کنند و اقدام روسیه را نپذیرند.
شهید مدرس همچنان که در مقابل استعمار روسیه ایستاد در برابر استعمار انگلیس نیز ایستاد و مبارزه کرد. مخالف سرسختانه شهید مدرس با قرار داد استعماری 1919 که بین دولت وثوق الدوه و سر پرسی کاکس وزیر مختار انگلیس در ایران منعقد گشت نمونه ای از تقابل وقفه ناپذیر این عالم وارسته علیه استعمار انگلیس میباشد. (12)
2 ـ آنچه از حضرت امام خمینی با آن محتوای غنی و پیام های خاص نقل کردیم نمونه و مصداقی از مبارزه شهید مدرس با استعمار خارجی بود. امام خمینی در مناسبت های دیگر و بیانات متفاوت از مبارزات و پیکارهای مستمر این عالم آزاده با «استبداد داخلی» که در آن زمان در «رضاخان» به عنوان مهره دست نشانده قدرت های استکباری متجلی گردیده بود یاد مینماید. آنچه در ذیل می آید یکی از نمونه های رهنمودهای امام خمینی در این زمینه می باشد:
«این مرحوم مدرس... آن طورکه ما خودمان دیدیم تنها آدمی که در مقابل رضاخان قلدر ایستاد این است این شخص... این در مقابل قدرت بزرگ رضاخان ایستاد. آنکه هجوم کرده بود به مجلس که مجلس را چه بکند و «زند باد زندباد رضاخان» می گفتند ایستاد گفت که «مرده باد او و زنده باد من !» یک همچو مرد قدرتمندی بود برای اینکه «الهی» بود برای خدا می خواست کار بکند نمی ترسید.» (13)
امام خمینی برای نمایاندن قدرتمندی شهید مدرس در مقابله با رضاخان به جریان استیضاح رضاخان توسط مدرس اشاره می کند. شهید مدرس در اثر مشاهده قلدری ها و بی قانونی های رضاخان در دوره ای که رئیس الوزرا بود وی را استیضاح کرد. رضاخان از این استیضاح می هراسید و به همین دلیل گروهی از ماموران و جیره خواران خود را به مجلس فرستاد تا با غوغا سالاری و شعار علیه مدرس استیضاح را به هم بزنند خود رضاخان نیز قبل از تشکیل جلسه در ایوان مجلس ایستاد تا فعالیت مزدورانش را به نفع خویش و علیه مدرس نظاره کند.
در همین لحظات مدرس از راه رسید. مامورین رضاخان فریاد زدند: «زنده باد سردار سپه (رضاخان)»
شهید مدرس نگاهی به آنها افکند و با بی اعتنایی عصای خود را به زمین زد و به راه خود ادامه داد.
در همین لحظه مامورین رضاخان فریاد زدند: «مرده باد مدرس».
مدرس قد برافراشت و ایستاد عصایش را به طرف جمعیت تماشاچی نشانه رفت و گفت: مردم بگوئید: «زنده باد مدرس».
مردم در یک حالت منقلب فریاد برآوردند: «زنده باد مدرس»
سپس مدرس رو کرد به مردم و گفت: مردم بگوئید: مرده باد سردار سپه»
مردم با صدای بلند درخواست شهید مدرس را عملی کردند.
مدرس در اوج شهامت و صلابت از پله ها بالا رفت و در بالکان مجلس یقه رضاخان را گرفت و رو به مردم کرد و گفت: مردم بگوئید: «صد بار مرده باد سردار سپه» و «صد بار زنده باد مدرس»
مردم به هیجان آمدند و شعار مدرس را تکرار کردند. رضاخان به شدت از این که از مدرس شکست خورده است به خشم آمد و با مدرس گلاویز شد و تصمیم گرفت او را از بالکان به پایین پرتاب کند که دیگران مانع شدند. ظهر همان روز مدرس به اتفاق وکلای اقلیت از مجلس خارج شدند و مورد ضرب و جرح چاغوکشان وابسته به رضاخان قرار گرفتند.
حضرت امام خمینی در این رهنمود همچون رهنمود پیشین انگشت روی «انسان الهی» می گذارد و شهید مدرس را مصداق عینی آن معرفی مینماید و همان گونه که قدرت خیره کننده و شجاعت شگرف او را در مقابله با طرحها و قوانین تامین کننده منافع قدرت های استعماری و نیز ایستادگی مرحوم مدرس را در برابر اولتیماتوم روسیه تمجید می کند و از جمله عملکردهای این انسان الهی و نتیجه این نوع تربیت و پرورش می داند مواجهه و رویارویی شگفت انگیز او در برابر رضاخان قلدر را نیز از جلوه های مهم و مشخصه های بارز قدرتمندی این انسان الهی معرفی میکند.
به این ترتیب امام خمینی به وضوح و صراحت و با یک نتیجه گیری طبیعی و مشروع و معقول از چند رفتار و سلوک و عملکرد شهید مدرس خاستگاه چنین موجودات کمیاب و تاریخ سازی را تعالیم مقدس اسلام می داند همان تعالیمی که انسان الهی می پرورد انسانی که در خدا ذوب و محو می شود و خود را نمی بیند و از این حالت و صفت ـ که نتیجه جهاد اکبر و مبارزه با نفسانیت های فردی و گروهی میباشد ـ قدرت و توان و شجاعتی خیره کننده به دست می آورد و به اوج آزاداندیشی و آزادگی نفس میرسد و برای دین و ملت ثمر بخش می گردد و از این بالاتر برای همه نسلهای بشر در تمام دوره های تاریخ اسوه و الگو و راهگشا می شود. امروز نه تنها مجلس ما و به این مناسبت که روز شهادت مدرس را «روز مجلس» نام گذاشته اند که قوه قضائیه ما و قوه مجریه ما و همه مسئولان نظام و دولتمردان و کارگزاران حکومت اسلامی باید از اندیشه و سیره و روش شهید مدرس درس بگیرند و پیروی و تبعیت نمایند.
فراموش نکنیم که شهید مدرس «خدا» را میخواست و نه «خود» را در بند «نام» و «مقام» و در «ریاست» و «نشان» نبود در حلقه اسارت جناح زدگی و حزب گرایی و سیاست بازی و هر نوع نفسانیت گروهی دیگر قرار نمی گرفت و ملعبه دست این آن نبود و به «آزاد اندیشی و وارستگی و آزادگی نفس» که از بزرگترین نیازهای این زمانه هستند نائل آمده بود و از همین رو قدرت و شجاعت و علم و عمل و تدبیرش را برای خدمت به اسلام و مردم هزینه می کرد. اکنون مجلسیان و دولتمردان ما بنگرند که در کجا قرار دارند و چگونه می اندیشند و چگونه عمل می کنند.
کد مطلب: 20542