اینکه رضاشاه به توصیه آتاتورک حجاب را برای زن ایرانی قدغن کرد، جدای از تاریخنویسی دولتمدار چنان در ذهن مردم جا افتاده است که نقل دهان به دهان میشود. تعدادی از مسافران ایرانی که رهسپار سفر یک هفتهای به استانبول میشوند، در کادربندی عکسهایشان جوری میایستند که سمت راست مجسمهٔ آتاتورک در میدان تقسیم در عکسهای یادگاریشان ثبت بشود.
در بخشهایی از کتاب می خوانیم:
فاطمه صادقی در این کتاب سعی میکند از داوریهای یکسویه فاصله بگیرد و در عین حال ریشهها و تحلیل درستی در اینباره به خواننده ارائه بدهد. او حتی در بررسی انگیزهها و ایده اولیهٔ این ماجرا هم سعی کرده است روایتهای مختلف را بررسی کند، برخلاف تصور عمومی که رضاشاه بعد از دیدار با آتاتورک و سفر به ترکیه یک شبه قزاقها را فوج فوج روانه کرد تا حجاب و روبند از سر و صورت زنان بکشند، عناصر دیگر دخیل در این تصمیمگیریها را هم مطرح و بررسی کرده است.
اینکه رضاشاه به توصیه آتاتورک حجاب را برای زن ایرانی قدغن کرد، جدای از تاریخنویسی دولتمدار چنان در ذهن مردم جا افتاده است که نقل دهان به دهان میشود. تعدادی از مسافران ایرانی که رهسپار سفر یک هفتهای به استانبول میشوند، در کادربندی عکسهایشان جوری میایستند که سمت راست مجسمهٔ آتاتورک در میدان تقسیم در عکسهای یادگاریشان ثبت بشود، چون معتقدند مردی که کنار دست پدر ترکیه امروز ایستاده رضاخان است، همانی که با خودش کشف حجاب و بسیاری چیزها را از تنها سفر خارجیاش سوغات آورد، غافل از اینکه او سردار سزمیک، همرزم پدر ترکیه امروزین است و رضاشاه این قدرها هم برای ترکیه نورچشمی نبوده که مجسمهاش را در میدان اصلی شهر بسازند.
صادقی در این جستار، بازخوانی این ریشهها را روشنتر میکند و تا آستانۀ انقلاب ۵۷ این تاثیرگذاری را پیش میآورد: «بخش مهمی از تاثیرات این مداخله را باید در سیاستهای متضاد آن پس از انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ جستوجو کرد که با مشروعیتزدایی و اعتبارزدایی از کشف حجاب پهلوی و گفتارهای برآمده از آن همراه بود.»