معرفی و گزارشی از سفرنامه فوروکاوا میباشد که در زمان ناصرالدین شاه نگارش یافته و میتوان گفت چون ژاپن در ایران به دنبال اهداف استعمارگرانه نبوده و هدف اصلی نگارندگان بررسی دقیق وضعیت استراتژیک ایران به منظور برقراری مناسبات اقتصادی و تهیه گزارش بوده، نسبت به آثاری که توسط سیاحان اروپایی و با اغراض مشخص تدوین شدهاند، از لحن صادقانهتری برخوردار است و یقیناً میتواند گزارش مناسبی از حیات اجتماعی سیاسی آن دوران ارائه دهد.
مقدمه:
همزمان با نیمه دوم سده ۱۹میلادی و در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار که ثبات نسبی در ایران برقرار شده بود، عرصه برای رقابت و ورود قدرتهای رقیب خارجی از طریق دیپلماسی و زمینه برای ورود گروه سیاحان خارجی فراهم گشت که وجود تعداد نسبتا معتنا به سفرنامههای خارجی در این دوره موید این مطلب است.
اولین تلاشی که برای ایجاد ارتباط میان ایران و ژاپن صورت گرفت، مربوط به اواخر سده ۱۹م همزمان با حکومت ناصرالدین شاه قاجار در ایران بود. پس از آغاز نهضت تجدد میجی در ۱۸۶۸م و گشوده شدن دروازههای ژاپن به دنیای خارج بود که گروهی از ژاپنیها در قالب مأموران سیاسی، نماینده بازرگانی و نظامی، یا جهانگرد به ایران آمدند و برخی از آنها سفرنامههایی از خود به یادگار گذاشتهاند که البته تعداد آنها انگشتشمار میباشد. در سال ۱۸۷۹م که ناصرالدین شاه قاجار از دومین سفر خود به فرنگ باز میگشت، در سن پترزبورگ روسیه، بنابر تقاضای سفیر کبیر وقت ژاپن در آنجا، دیداری میان ناصرالدین شاه و بویو انوموتو، (سفیر کبیر ژاپن) انجام شد که در آن شاه قاجار علاقه خود را به گشایش مناسبات سیاسی با ژاپن ابراز داشت. حاصل این دیدار، عزیمت یک هیئت ژاپنی در سال ۱۸۸۰م به ایران بود که سرپرستی هیئت ژاپنی با «یوشیدا ماساهارو» از دیپلماتهای نه چندان بلند پایه بود. اعضای هیئت نیز یک افسر به اسم «نوبویوشی فوروکاوا» از ستاد ارتش و چهار بازرگان دیگر بودند. این هیئت که از راه دریا از سمت جنوب به ایران آمده بود، با «ناصرالدین شاه» نیز ملاقات کرد. و پس از مسافرتى ۴۲ روزه از بوشهر به تهران و پس از ۱۱۰ روز توقف در تهران از طریق بندرانزلى و اروپا به کشور خود بازگشتند. دو سفرنامه توسط اعضای این هیئت نوشته میشود، یکی توسط یوشیدا سرپرست هیئت و دیگری توسط فوروکاوا که سفرنامه دومی به خاطر زمان انتشار مقدم است.
آنچه در این مقال بدان پرداخته میشود، معرفی و گزارشی از سفرنامه فوروکاوا میباشد که در زمان ناصرالدین شاه نگارش یافته و میتوان گفت چون ژاپن در ایران به دنبال اهداف استعمارگرانه نبوده و هدف اصلی نگارندگان بررسی دقیق وضعیت استراتژیک ایران به منظور برقراری مناسبات اقتصادی و تهیه گزارش بوده، نسبت به آثاری که توسط سیاحان اروپایی و با اغراض مشخص تدوین شدهاند، از لحن صادقانهتری برخوردار است و یقیناً میتواند گزارش مناسبی از حیات اجتماعی سیاسی آن دوران ارائه دهد.
لازم به ذکر است که «سفرنامه فورو کاوا» نوشته «نوبویوشى فورو کاوا» توسط «هاشم رجبزاده» ترجمه و انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگى در ۳۶۵ صفحه و در سال ۱۳۸۴ش؛ ۲۰۰۵م منتشر کرده است.
معرفی نویسنده سفرنامه
نوبویوشی فوروکاوا (۱۸۴۹-۱۹۲۱م) نویسنده سفرنامه فوروکاوا یک افسر نظامی بوده که در ستاد جنگ ژاپن کار میکرده است. او در مدرسه نظام تحصیل کرده بود و صاحب مناصب نظامی زیادی شده بود. با پیشرفت نهضت تجدد در رشته مهندسی نظام نیز تحصیل میکند و در سال ۱۸۸۰م در مقام عضو نظامی و نایب رئیس هیئت سفارت به مأموریت ایران فرستاده میشود و در این مأموریت از شاه ایران نشان شیر و خورشید و از سلطان عثمانی نشان مجیدی دریافت میکند. او بعدها مناصبی چون فرماندهی گردان سوم مهندسی نظامی و استاد مهندسی دانشگاه نظام و فرمانده مدرسه نظام، و رئیس کل اداره مهندسی نظامی را تصاحب کرد و سرانجام در ۱۹۲۱م به دنبال یک دوره بیماری در توکیو درگذشت. فوروکاوا سفرنامه خود را چهار سال زودتر از یوشیدا در سال ۱۸۹۰م در توکیو با عنوان «پروشییا کیکوء یعنی: یادداشتهای سفر ایران؛ Perushiya Kiko» انتشار داد. البته فوروکاوا پس از بازگشتش به ژاپن در سالهای ۱۸۸۱و ۱۸۸۲م و پیش از انتشار کتاب سفرنامهاش، یادداشتهای خود را در دورههای سوم و چهارم مجله انجمن زمین شناسی توکیو با عنوان کشور پادشاهی ایران انتشار داده بود.
نگاهی به محتوای کتاب
سفرنامه فوروکاوا در قالب چهار بخش تقسیم شده که از آن با عنوان بهره یاد میشود :
بهره اول، موقع و وضع جغرافیایى؛ که با بیان موقعیّت جغرافیایى جمعیّت، آب و هوا و بیمارىهاى بومى ایران آغاز مىشود. در این قسمت اطلاعاتى از خلیج فارس، جزایر ایرانى (بوشهر، قشم و خارک)، فلات ایران، البرز و دماوند، رودها و دریاچهها، نخلستانهاى، جنوب، جنگلهاى شمال، چنارهاى تهران، شهرهاى ایران، پراکندگى و شمار جمعیّت و از بیمارى تب و آبهاى آلوده به دست مىدهد. در ادامه این بهره، تاریخ مختصر ایران از گذشته بسیار دور تا عصر قاجار آمده، که از قدیمترین روزگار آغاز شده، و شرحی ناکارآمد و گاه مغلوط است که به گفته خود نویسنده برگرفته از منابع غربی است. بعد از آن اطلاعات جامع و کاملى از خاندان سلطنت قاجار و معرفى سلطان کنونى این سلسله ناصرالدین شاه مىآید. در اینجا فوروکاوا از سلطنت ناصرالدین به سلطنت خودکامه یاد مىکند و مىنویسد: «حکومت ایران کاملا مستبده سلطنتى است و اختیار حیات و ممات مردم یکسره در دست شاه است. از اینرو، هر فرمان شاه اعتبار مطلق دارد و همه مردم باید آن را اطاعت بکنند». در ادامه این بهره، بحث تعلیم و تربیت و آموزش در ایران مىآید. در اینجا موضوعى که فوروکاوا را به تعجب وا مىدارد، این است که چگونه ملّتى که روزگارى داراى فرهنگ و تمدن غنى بوده، امروز چنین تهى شده و علم و فرهنگ در جامعه آنان، بىارج گردیده است. هر چند وى آشوبهاى پىدرپى را یکى از عوامل عقب ماندگى ایران مىداند؛ امّا از عدم رشد فرهنگى آنان در دوره قاجار که مدّت هشتاد سال آرامش نبسى را در سراسر ایران حاکم کرده، تعجب مىکند و یکى از انتقادهایى که آنجا مطرح مىکند، این است، که دادن و گرفتن رشوه حتى در مدرسه و معلّم در ایران از آن برکنار نیستند و این عادت بد و ناپسند در سراسر ایران گسترده است. با توجه به نظامى بودن فوروکاوا، او توجه خاصى به وضعیّت نظامى مناطق مختلف دارد و به هر منطقهاى که مىرود، گزارش از آن منطقه ارائه مىدهد، که بسیار حائز اهمّیت است. گزارش وى از وضعیّت نظامیان ایرانى و انگلیسى در جنوب ایران، به خصوص وضعیّت نظامى کشور که گزارش قابل توجهى از وضع لشکرى ارائه مىدهد.
بهره دوم، روزنامه؛ که در این بهره خاطرات روزانه فوروکاوا انعکاس یافته است. روزنامه سفر از آوریل ۱۸۸۰ میلادى که آغاز سفر است تا روز ۲۸ مه ۱۸۸۱ میلادى که رسیدن به پایتخت ایران است، مىباشد که گزارش روز به روز سفر و دیدههاى او در طول سفر از تایوان، هنککنگ، سنگاپور، جزایر نیکومار، سیلان، بمبئى کراچى، مسقط، جاسک، بندرعباس، بوشهر، کاروانسراى برازجان و… مىباشد. ویژگى بارز و خاص این سفرنامه توجه خاص فوروکاوا به وضعیت جغرافیایى، آب و هوایى مناطق مختلف مىباشد، به گونهاى که وى در روزشمار خویش حتى درجه حرارت هوا را نیز بیان مىکند. فاصله بین مناطق مختلف تعداد جمعیّت مناطق مختلف و آمار و ارقامى که ارئه مىدهد، از نکات دقیقى است که در سفرنامههاى دیگر یافت نمىشود. البته این یادداشتها اغلب تلگراف گونه و تنها در حد چند سطر است که نشانگر روحیه نظامی اوست. وی درباره وضع قشون و تشکیلات آن و شیوه تعلیم و بسیج افراد و لشکر بیشتر توجه نشان داده و به مفاسد و کاستیهای دستگاه حکومت به خصوص نابسامانی قشون قاجاری پی برده و نمونههایی از این آشفتگیها را یاد کرده و اظهار شگفتی نموده که با این احوال چگونه امور مملکت میگذرد. نویسنده در شرح وضع قشون قاجار نوشته است: «جا دارد که از داستانی عجیب یاد کنم. به تازگی یکی از اشراف فرزند خود را با نامهای نزد سرهنگ اتریشی معلم مدرسه نظام فرستاده و در این نامه خواهش کرده بود که این جوان را یکی دو سال آموزش دهند تا درجه سرتیپی بگیرد. سرهنگ اتریشی پاسخ داده بود که او خود چندین ده سال در مدارج نظامی خدمت و طی مراحل کرده تا به درجه سرهنگی رسیده است و نمیتواند این درخواست را بپذیرد».
بهره سوم، در دارالخلافه؛ این بهره شامل شرح دیدارهاى هیأت ژاپنى از ناصرالدین شاه در تهران و گفتوگوهاى انجام شده در این ملاقاتها میباشد. از نکات جالب این قسمت توجه نویسنده به آرزوهاى دور و دراز شاه ایران است به گونه ای که در متن سؤالها و جوابها رد و بدل شده بین شاه و هیئت ژاپنی انعکاس می یابد. فوروکاوا در مورد ناصرالدین شاه و فرنگىمآبى او مینویسد: «موکب ملوکانه ترکیب و ترتیب خوب و شکوهمندى داشت؛ اما شاه لباس فرنگى پوشیده و عینک آفتابى زده و چتر آفتابگیر فرنگى بالاى سر نگه داشته بود. این سیما و ظاهرش ناساز مىنمود و شکوه شاهانه در آن نبود، و پیدا بود که در نفوذ رسم و راه اروپایى درآمده و فقط زینت ظاهر را فراگرفته است». او در شرح مبسوطی که از دیدار هیات ژاپنی با ناصرالدین شاه میدهد، از آروزهای دور و دراز ناصرالدین شاه سخن میراند. سوال و جوابهای رد و بدل شده بین شاه و هیات ژاپنی که بخشی از کتاب را به خود اختصاص داده، در نوع خود جالب توجه و در عین حال غم انگیز است. اعتراف ناصرالدین شاه به خرابی وضع جادهها و متعاقب آن پرسشهای او درباره راه آهن، وضع حکومت و طرز اداره دولت در ژاپن، نشان از دغدغه خاطر و اعتراف وی به عقب افتادگی ایران دارد که به وضوح در این کتاب آمده است. نویسند به انتقاد از حکومت شاه ایران پرداخته و مینویسد: «شاه به اخذ مظاهر تمدن مسرور است و مىبالد؛ اما از تهران که پا بیرون بگذاریم، یکسره بیابان بىانتها است، و اگر هم اراضى کشت شدنى اینجا و آن جا باشد، زارعانش در خانه محقر یا زیر چادر سر مىکنند و براى کمک به امر معاش خود دام نگاه مىدارند». نویسنده در ادامه انتقادات خود مىنویسد: «پستخانه و خط تلگراف ساختهاند؛ اما راهسازى نکردهاند و مردم بیشتر کاروانى به هر جا سفر مىکند. به گمانم در ایران هم براى خطر نکردن و ایمن ماندن، دفاع مملکت را به دست بیگانگان سپردهاند». در آخرین بحث این بهره، برخى از آداب و رسوم در تهران؛ از جمله تجمل و دوستى و تفاخر اکابر و اعیان، پذیرایى از مهمان با چاى و قلیان، لقمه برداشتن با دست و جشن و اعیاد و… بیان مىکند. فوروکاوا که نگاه کنجکاوانهاى دارد، در جاى جاى سفرنامه خود، حتى بدون پروا، نفرت و انزجار خود را از برخى از آداب و رسوم ایرانی به راحتى ابراز مىدارد.
بهره چهارم، روزنامه سفر بازگشت؛ در این بهره به بیان خاطرات روزانه سفر بازگشت پرداخته شده است و گزارش روزانه نویسنده از دیدههایش در ایران، عثمانى و مختصرى از شرح سفرش به اروپا را شامل میشود. آن طور که مترجمان گفتهاند تمام مطالب این قسمت از اصل کتاب ترجمه نشده است.
جمع بندی محتوای سفرنامه فوروکاوا
این نخستین اثری است، که احوال ایرانیان را از چشم تیزبین و نگاه کارشناسانه نظامى در دیدگاه خوانندگان ژاپنى به تماشا گذاشته است. به ویژه که ایران و ژاپن در آن سالها به تجدّد چشم داشتند و در این راه قدم برداشته بودند، و آوازه پیشرفت ژاپن در این مسیر رفتهرفته در آن سوى خاور هم مىرسید. با توفیق نهضت تجدّد و بنیاد شدن حکومت تازه میجى، بسیارى از دیوانسالاران نظام کهنه هم به این دولت و دستگاه راه یافتند، و فوروکاوا یکى از اینان بود. خواننده در این کتاب نه فقط ارزیابى قشون ایران، که خصلت سربازان و دیوانسالاران ژاپنی آن روزگار را مىیابد. فوروکاوا در شرح خود، بهویژه در معرفى احوال تاریخى و کلّى ایران، از منابع انگلیسىزبان سود جسته است. با این حال او توان و امکانى همچون کرزن دیپلمات متنفّذ و اهل قلم انگلیسى و سرجان ملکم سفیر حکومت انگلیسى هند در زمان فتحعلى شاه نداشت؛ امّا نوشته او در میان سفرنامههاى دیگر ممتاز است، چنانکه اطلاعات لشکرى و احوال دربارهاى ایران و عثمانى که به قلم آورده، شاید که از نخستین وصفهایى در اینباره است، که به ژاپنى نگاشته و در سرزمین آفتاب منتشر شد. ترجمه این سفرنامه نیز با قلمى روان و قابل فهم نوشته شده و دقت شده تا زبان ترجمه مناسب شیوه نثر واژگان همان روزگار باشد، به همین دلیل به جاى نام ارتش یا نام درجات نظامى، قشون و نام درجات نظامى که در دوره قاجار مصطلح بوده، آمده است. در برخی موارد که نویسنده مطالبى را از سر بیاطلاعى یا اشتباه گزارش کرده مترجمان در پاورقی آن را تصحیح کردند. به ویژه در قسمتهای که نویسنده آشنایى کاملی نداشته مانند دین اسلام، احکام، فروعات و آداب آن… در پایان باید گفت سفرنامه فوروکاوا در حقیقت دانشنامهاى است، که در آن از مسائل مختلف سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، کشاورزى، ادبیات و فرهنگ و نظامى سخن به میان آمده است.