خوشبختانه ،« به محض اینکه قرار داد در جراید منتشرشد تحریکات شدیدی بر ضد وثوق الدوله ،عاقد قرارداد ،به عمل آمد ،جمعی از دمکراتهای ضد تشکیلی و سایر آزادیخواهان شبنامه ها و مقالات شدید اللحنی برضد دولت منتشرساختند و کار را به آنجا رسانیدند که فریاد مرده باد وثوق الدوله درخیابانهای تهران طنین انداز بود ...
انقلاب مشروطه ، بدون شک یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی و سیاسی در تاریخ ایران می باشد . این جریان که تمام مسائل و اوضاع کشور را درآن زمان تحت الشعاع خود قرار داد، درحیات ادبی کشور نیز ،تأثیر و انعکاس وسیعی پیدا کرد .چه بسیارنویسندگان و شعرا که به گروه آزادی خواهان پیوستند و ازراه قلم به مبارزه ی مستقیم با دشمنان آزادی برخاستند .
مسائل و مشکلاتی که درجریان مشروطه ،پدیدارشدند ، بی شمارند . ولی یکی از مهمترین و خطرناکترین آنها ،در دوره دوم مشروطه ،قرارداد 1919بود که در 18مرداد 1928ه.ش به وسیله وثوق الدوله نخست وزیروقت و درزمان سلطنت احمد شاه امضاء شد .
بر طبق این قرار داد ،ایران مستعمره انگلیس تلقی شده و استقلال ایران و آزادی و اختیار او در داشتن هر گونه روابط مستقیم با سایر دولتها و انجام هرگونه گفتگو و قراردادهای سیاسی و اقتصادی از ایران گرفته می شد . همچنین گمرگات ایران در مقابل وامی که دولت انگلیس می داد ،ازاختیار ایران خارج و وزارت دارایی و وزارت جنگ تحت سلطه ی مستشاران انگلیسی قرار می گرفت .
خوشبختانه ،« به محض اینکه قرار داد در جراید منتشرشد تحریکات شدیدی بر ضد وثوق الدوله ،عاقد قرارداد ،به عمل آمد ،جمعی از دمکراتهای ضد تشکیلی و سایر آزادیخواهان شبنامه ها و مقالات شدید اللحنی برضد دولت منتشرساختند و کار را به آنجا رسانیدند که فریاد مرده باد وثوق الدوله درخیابانهای تهران طنین انداز بود ...»(1)
علاوه برمخالفتها و اعتراضات شدید در داخل ایران ،این قرار داد در تمام دنیا نیز انعکاس نامطلوبی پیدا کرد .
میرزا حسن خان ملقب به «وثوق الدوله »فرزند میرزا معتمد السلطنه در سال 1254ه.ش در تهران متولد شد .وی بعد از تحصیلات متداول در وزارت دارایی مشغول به کار شده و در دوره ی اول مجلس شورای ملی به نمایندگی برگزیده شد .در بین سالهای 1296تا1300دو نوبت نخست وزیرگشت .سالهای آخر عمرش را در اروپا زیست و در سال 1329ه.ش در تهران زندگی را بدرود گفت . او برای خاموش کردن صداهای اعتراض به قرار داد ازهیچگونه عملیات قهر و جبر کوتاهی نکرد و عده زیادی را دستگیر و تبعید نمود . با این حال با مخالفتها و شورشهای گسترده ای در تمام نقاط ایران مواجه شد .خیابانی در تبریز و میرزا کوچک خان درگیلان با این قرار داد مخالفت کرده و به مبارزه با آن برخاستند .دربین مطبوعات ،تنها روزنامه ی «رعد »مقالاتی له انعقاد قرارداد منتشرمی کرد،بقیه ی روزنامه به خصوص «دو روزنامه ی معروف (قرن بیستم )به مدیریت میرزاده عشقی و (طوفان )به مدیریت فرخی یزدی مقالات و اشعار شدید اللحن و تندی برضد قرارداد و خود وثوق الدوله نگاشتند .»(2)
از جمله مخالفین جدی قرار داد ،مرحوم «میرزا یحیی دولت آبادی «بود که «عشقی »با او همکاری می کرد .درجلسه ای که از نمایندگان طبقات مختلف و مجلس مؤسسان در باغ گلستان با حضور احمد شاه قاجار تشکیل شد ،براثرنطق مهیجی که این شخص کرد ،بالاخره قرارداد 1919رد شد .
در میان آزادی خواهان فراوانی که در این ایام با جان و دل در راه آزادی کشور می کشیدند به غیراز سیاستمداران و سایر اقشار مردم ،شعراو نویسندگان آزادی خواهی دیده می شوند که اغلب با انتشار روزنامه ای به طور مستقل یا به صورت همکاری و کمک ،مبارزه ی وسیعی را دنبال می کنند افرادی از قبیل دهخدا ،ملک الشعرای بهار- عارف قزوینی ،ایرج میرزا ،میرزاده ی عشقی و فرخی یزدی ...
از جمله این اشخاص ،میرزاده ی عشقی و فرخی یزدی هر کدام مستقلاً روزنامه ای را منتشر می کنند .میرزاده ی عشقی «روزنامه ی قرن بیستم »و فرخی یزدی روزنامه ی «طوفان »را ،وجه تمایزی که بین این دو فرد با مبارزان دیگر وجود دارد ،این است که هردو جان بر سراین کار گذاشته و به خاطر سخنان بی پروا و اشعار شاجاعانه خود توسط حکومت ترور و کشته شده اند .
به همین جهت ،اشعار و آثاراین دو مبارزه را به عنوان نمونه ای از میان سایر آزادی خواهان برگزیده و ذکرمی کنیم .
سید محمد میرزاده عشقی در سال 1272ه.ش درهمدان متولد شد . در سال 1293در همدان روزنامه ای به نام «نامه عشقی »دایرکرد و در همان زمانها که مقارن جنگ جهانی اول بود به استانبول مهاجرات کرده و چند سالی را درآنجا گذراند بعد به همدان برگشته و از آنجا به تهران آمد .و شخصاً روزنامه ی «قرن بیستم »را که در ضمن مهمترین نشریه ی طنز این دوره می باشد ،در سال 1300ه.ش منتشرکرد .«دراین مبارزه و کوشش سیاسی نیش قلم شاعر بیش از همه متوجه وثوق الدوله ،نخست وزیر ایران و عاقد قرارداد معروف ایران و انگلیس بود .عشقی این قرارداد را «معامله ی فروش ایران به انگلستان »نامید و در یکی از اشعار متعدد خود که در سال 1337ه ق در این زمینه سرود ، چنین گفت :
رفت شاه و رفت ملک و رفت تاج و رفت تخت
باغبان ، زحمت مکش کز ریشه کندند این درخت
میهمانان وثوق الدوله خونخوارند سخت
ای خدا ، با خون ما این میهمانی می کنند ...
سخنرانیهای تند و مقالات و اشعارآتشین عشقی بر ضد قرارداد باعث شد که وثوق الدوله دستور دستگیری او را داد و شاعر به زندان افتاد .»(3)
در آغاز زمزمه ی جمهوریت ،عشقی دوباره روزنامه قرن بیستم را در سال 1303ه.ش منتشرکرد که یک شماره بیشتر انتشار نیافت و براثر مخالفت با جمهوری ،و سرودن هجویه ای در زمینه ی اعلام جمهوری رضاخانی مجدداً روزنامه اش توقیف شد و خود شاعر نیز به دست دو نفر در صبح دوازدهم تیرماه 1303ه.ش در خانه ی مسکونی خود هدف گلوله قرار گرفت و بدرود زندگانی گفت . عشقی درمجموع مقالات خود ،مقاله ای برعلیه وثوق الدوله نگاشته که عنوان آن «مقاله چهارم در مورد الفبای فساد اخلاق »می باشد .
«...درمقاله اول الفبای فساد اخلاق در هجی نموده و نیز ثابت کردم که مبتکراین الفبا درایران وثوق الدوله است ...وثوق الدوله علاوه از بستن قرار داد ایران و انگلیس یک گناه بزرگتری را مرتکب شده و آن این است که الفبای فساد اخلاق را در جامعه تدریس کرد ...تمام این بدبختی ،اثر شیوع این الفبای منحوس فساد اخلاقی یعنی رواج این جمله پلید است :«هرکس پول داد برای او باید کار کرد ،وجدان ،عقیده ،مسلک موهوم است »حالا ما اگر واقعاً بخواهیم ریشه ی این شجره ی خبیثه را ازبن بکنیم باید وثوق الدوله و عموم همدستان وثوق الدوله را به چوبه ی دار تحویل بدهیم .»(4)
عشقی همچنین چکامه ای را بر علیه قرار داد درسال 1297ش سروده است .که ابیاتی کاملاً رسا و واضح در مذمت انگلیس و وثوق الدوله دارد و درآخرازاینکه ملت با بی حالی و بی حسی خود را تسلیم چنین قرار دادهایی می کند ،گله کرده است .
...داستان موش و گربه است ،عهد ما و انگلیس
موش را گر گربه بر گیرد ، رها چون می کند ؟
انگلیس آخر دلش ، بهر من و تو سوخته
آن که بهر یک وجب خاک اینقدر خون می کند ؟
آنقدر می دانم امروزه ارکه بر ما داده پنج
غاز ،فردا دعوی پنجاه ملیون می کند ...(5)
در شعر «درد وطن » باز به معاهد اشاره می کند :
...تنها منم که گر نشود حکم قتل من
حاشا،چنین معاهده امضاء نمی شود
گرسیل سیل خون ز در و دشت ملک هم
جاری شود معاهده امضاء نمی شود (6)
عشقی در حبس تاریک شهربانی تهران ،خطاب به وثوق الدوله قصیده ی زیر را سرود و دراین شعرنسبت به علت محبوس شدنش چنین اعتراض می کند ؟
...زیانم را نمی دانم ،گنهکار از چه می خوانی ؟
چه بد کرده که گردانم از آن کرده پشیمانش
اگر گفت بیگانه چه می خواهد در این خانه ؟
خیانت می نه بنموده ،چه می خواهید از جانش ؟
نگهداری این کشور ،اگر تاید ز دست تو
چرا با دست خود بدهی بدست انگلیسانش ؟...
...گنهکارم من ار پابند استقلال ایرانم
و یا خاطر پریشانم ازاوضاع پریشانش ؟(8)
عشقی ،علاوه بر این اشعار ،ابیات دیگری نیزدراین زمینه سروده است .
شاعر و روزنامه نگار دیگری که بر علیه این قرارداد بی محابا اعتراض کرده و با مقالات و اشعار کوبنده ی خود علیه وثوق الدوله مبارزه می کند «فرخی یزدی »می باشد .
محمد فرخی یزدی در سال 1263که.ش در یزد متولد شد .در نوجوانی نخستین بار زیر تأثیرفضای روحی انقلاب مشروطیت در شهرستان یزد که هنوز نظام استبدادی در آن برقرار بود ،منظومه ای به ظاهر در ستایش حکمران ساخت اما در واقع او را به استقرار آزادی و قانون نصیحت کرد .این عمل او موجب خشم حاکم شده و دستور داد با نخ و سوزن دهانش را بدوزند و به زندان بیفکنند .زیرفشارآزادی خواهان فرخی از زندان آزاد شده و به تهران رفت و روزنامه ای به نام «طوفان »تأسیس کرد و به مبارزه پرداخت .بعد ازسرنگونی حکومت سلسله قاجاریه در مجلس هفتم ،فرخی به عنوان نماینده ی یزد به مجلس راه یافت و در سال 1309به علت توطئه علیه حکومت به شوروی گریخت .بعد به برلن رفت و با روزنامه ی «پیکار »درآنجا همراهی نمود .در سال 1311ه.ش به ایران بازگشت .دستگاه حکومت درسال 1316ه.ش به بهانه ی شکایت یکی از طلبکاران او را به زندان افکند و چون در زندان نیز از مبارزه دست برنداشت ،درسال 1318ه.ش در زندان شهربانی به قتل رسید .
فرخی در ماجرای قرار داد 1919ه.ش صریحاً به انتقاد و بدگویی از وثوق الدوله بر می خیزد و خطاب به او می سراید :
داد که دستور دیو خوی زبیداد
کشور جم را به باد بی هنری داد
داد قراری که به قراری ملت
زآن فلک می رسد زولوله و داد ...(8)
فرخی این ابیات را که در زندان وثوق الدوله سروده است به دستور (نخست وزیر )می گوید که ایران را به باد داد و قرار دادی که بست صدای اعتراض همه را برانگیخت .درادامه ی شعر به محبوس شدن همین اعتراضات اشاره می کند .
...حبس نمودی مرا که گفته ام آن دوست
در به روی دشمن وطن زچه بگشاد؟
و یا در شعر دیگری می گوید :
باوثوق الدوله باد صبا گو این پیام
با وطن خواهان ایران بد سلوکی نیک نیست
...آن که استقلال ما را در قرار انشا نمود
مقصدش از آن مواد شوم جز تملیک نیست .(9)
و در این رباعی می گوید :
آنان که پرپر قلب ما را خستند
دیروز قرار با اجانب بستند
دوشینه یگانه عضو دولت بودند
امروز نماینده ی ملت هستند (10)
و در رباعی دیگری می گوید :
بدبختی ایران زد و تن یافت قوام
این نکته مسلم خواص است و عوام
آن دولت انگلیس را بود وثوق
این سلطنت هنوز را هست قوام (11)
البته غیرازاین ابیات ،اشعار دیگری نیز در این زمینه وجود دارند که به عنوان ذکر نمونه به همین مقداربسنده شد .