این دو نفر گرچه در حرم زندگی میکردند، در زمرۀ زنان شاه نبودند اما شاه «مقرّری و مواجب و همۀ اسباب تجمل به جهت آنان مقرر» کرده بود. دستۀ استاد مینا را به دست گلبختخانم سپرده بودند و دستۀ استاد زهره را به دست کوچکخانم. این دو دسته همیشه با هم رقابت میکردند و چشم و همچشمی آنان زبانزد درباریان بود؛ چنان که وقتی در دربار میان دو نفر دشمنی برمیخاست، میگفتند: «مثل دستۀ استاد مینا و استاد زهره منازعه مینمایند.»
درعنوان زنان دربار قاجار؛ از مجلس روضهخوانی تا بساط بزمآرایی می خوانیم:
جدا از موسیقی «عملۀ طرب» و نوازندگان مرد، موسیقی دیگری نیز در مجالس بزم شاه توسط زنان نواخته میشد. نقش زنان در دربار شاه یکی این بود که مجالس روضهخوانی ترتیب دهند و دیگر برگزاری برخی مجالس بزم بود که شاه مسئولیتش را بر عهدۀ آنان گذاشته بود. برای مثال گلبختخانم ترکمانی و کوچکخانم تبریزی که هر دو از زنان حرم حضرت خاقان (فتحعلی شاه) بودند، هر یک مسئولیت دستهای از زنان نوازنده و رامشگر را برعهده داشتند. در تاریخ عضدی از دو دسته زن یاد شده است که «عده هر کدام به پنجاه نفر میرسید» و مجهز به «تمام اسباب طرب از تار و سه تار و کمانچه و سنتورزن و چینیزن و ضربگیر و خواننده و رقاص» بودند. هر یک از این دستهها سردستهای داشت که او را «استاد» مینامیدند. یکی از آنان استاد مینا بود و دیگری استاد زهره که هر دو به گفتۀ عضدی، «در علم موسیقی بینظیر بودند».
این دو نفر گرچه در حرم زندگی میکردند، در زمرۀ زنان شاه نبودند اما شاه «مقرّری و مواجب و همۀ اسباب تجمل به جهت آنان مقرر» کرده بود. دستۀ استاد مینا را به دست گلبختخانم سپرده بودند و دستۀ استاد زهره را به دست کوچکخانم. این دو دسته همیشه با هم رقابت میکردند و چشم و همچشمی آنان زبانزد درباریان بود؛ چنان که وقتی در دربار میان دو نفر دشمنی برمیخاست، میگفتند: «مثل دستۀ استاد مینا و استاد زهره منازعه مینمایند.» جالب آنکه در نقاشیهای بازمانده از دوره فتحعلی شاه و محمدشاه، برخی از این زنان را تصویر کردهاند.
درص 277 کتاب می خوانیم:
چنان که معیرالممالک روایت کرده، برخی از این زنان هنرمند در نهایت «به عقد شاه درمیآمدند و پس از چندی مادر شاهزادهای میشدند.» بعضی از آنان هم که مزدوج بودند، «شاه طلاقشان را میگرفت» و به عقد یکی از امرای دربار خود درمیآورد. این رسم در عصر ناصری هم رواج داشت و ناصرالدینشاه نیز نوازندگانی را که مقبول طبع او بودند به عقد خود درمیآورد.