والاحضرت اشرف در یک معامله زمین شرکت کردهاند که ناباب و ناپاک از آب در آمده باعث کدورت خاطر شاه شده. فرمودند به خواهرم بگو شما چه لزومی دارد از یک طرف در کارهای کثیف شرکت کنید و از طرف دیگر بنیاد اشرف پهلوی درست کنید؟ آخر این چه حرکاتی است که میکنید؟ بر فرض بنیاد اشرف درست کردید، مردم نخواهند پرسید که شما فلان مبلغ را از کجا آوردهاید؟
اشرفالملوک پهلوی فرزند رضاشاه و تاج الملوک آیرملو و خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی، روز پنجشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۴ در شهر مونتکارلو در جنوب فرانسه مرد. درباره فسادهای مالی و نقش او در کودتای 28 مرداد، نوشتههای زیادی موجود است اما گفتههای خود شاه درباره اشرف، از اخلاق خواهرش به خوبی حکایت میکند. در ادامه، مواردی را که شاه از اشرف یاد کرده است، از کتاب یادداشتهای امیر اسدالله علم وزیر دربار شاه میخوانید:
جلد دوم - 25 اردیبهشت 1349
شاهنشاه تلفنی فرمودند: این چه مزخرفاتی است که خواهرم در باره حقوق زن و تغییر قوانین اسلام در باره ارث و غیره گفته است؟ چرا اینها نفهمیده میخواهند کشور را به هم بریزند؟
25 اردیبهشت 1351
شرفیاب شدم. اولا شاهنشاه از محاجه دیشب من با والاحضرت اشرف خیلی راضی بودند. با صدای بلند خندیدند و فرمودند حقش را کف دستش گذاشتی. اینها خجالت نمیکشند؟ این همه به من صدمه زدهاند و باز میگویند آبروی کشور را ما حفظ میکنیم.
جلد سوم - 10 شهریور 1352
به من فرمودند: به خواهرم بگو من از حرکات عوامفریبانه خوشم نمیآید. شما ثروت خودتان را وقف بر امور خیریه میکنید در حدود چند 10 میلیون تومان، آنوقت برای تعمیر کاخ خودتان از من میخواهید که به دولت بگویم چندین 10 میلیون تومان به شما بدهد. که را میخواهید گول بزنید؟ خدا را، یا من را، یا مردم را؟ خدا و من را که نمیتوانید گول بزنید. از مردم هم چیزی پنهان نمیماند. این حرکات چیست؟ به علاوه کاخ شما مال من است. چطور جزو ثروت خودتان آن را وقف میکنید؟ من حرفی ندارم اما از این حرکات عوامفریبانه نفرت دارم.
20 شهریور 1352
در امر خانوادگی صحبت کردیم. فرمودند به اشرف بگو شما باید تصمیم بگیرید یا واقعا کار خیر بکنید و از تظاهر و دماگوژی (عوامفریبی) بپرهیزید که در این صورت من حاضرم با شما راه بروم و یا آنکه میخواهید از این کارها بکنید، با من کاری نداشته باشید. آخر چطور میخواهید استفادههای بیربط بکنید و از دست دیگر اموال خود را وقف میکنید؟ من سر در نمیآورم. مگر خواهرم شمس که زندگی عالی برای خود ترتیب داده است و از محل فروش زمینهای خود الان قصور عالی بنا میکند و بهترین زندگی را میکند، کسی از او طلبکاری میکند؟ اتفاقا مردم این زندگی صاف و راست را بهتر دوست دارند.
جلد 4 - 18 مهرماه 1353
والاحضرت اشرف در یک معامله زمین شرکت کردهاند که ناباب و ناپاک از آب در آمده باعث کدورت خاطر شاه شده. فرمودند به خواهرم بگو شما چه لزومی دارد از یک طرف در کارهای کثیف شرکت کنید و از طرف دیگر بنیاد اشرف پهلوی درست کنید؟ آخر این چه حرکاتی است که میکنید؟ بر فرض بنیاد اشرف درست کردید، مردم نخواهند پرسید که شما فلان مبلغ را از کجا آوردهاید؟ چرا اینقدر مرا ناراحت میکنید؟ من که همه چیزم را وقف کشورم کردهام. به هر صورت این معامله باید لغو و اقاله شود، هر قدر برای شما ضرر داشته باشد. من که نمیتوانم بگویم جلوی کثافتکاری دیگران را میگیرم ولی خواهرم هر ... میتواند بخورد. در دلم به شاه آفرین گفتم، حالا مطلب را من چه جور برسانم، آن دیگر گرفتاری من است!
11 آذر 53
جواب عریضههای والاحضرت اشرف را به حضورشان دیکته فرمودند، خوشبختانه عیبی نداشت یعنی اظهار تغیری نبود. فقط فرمودند این تعهدات بیربط که برای کمیسیون حقوق زن در سازمان ملل دو میلیون دلار تعهد کردهاید یعنی چه؟ مگر شما مالکالرقاب کشور هستید؟ دیگر از این کارها نکنید، این بک دفعه را ناچار میدهیم.
19 آذر 53
عریضهای از والاحضرت اشرف رسیده بود، تقدیم کردم. خواندند، پاره کردند. اول عصبانی شدند و بعد خندیدند. فرمودند به خواهرم بنویس شما که تمام اموال خودتان را خیال داشتید وقف کنید، پس چطور حالا این قدر پولدوست شدهاید و وساطت این همه معامله را میکنید و میگویید که اساس همه کارها پول است و من میخواهم پولدار شوم؟ واقعا دلم به حال شاه سوخت.