البته رهبر معظم انقلاب بارها و بارها بر انگاره غلط عادی سازی روابط با آمریکا آشکارا خط بطلان کشیده اند. ایشان در خطبه های نماز عید فطر امسال فرمودند: «سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همان طور که بارها تکرار کردیم ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقه ای مذاکره ای نداریم. در مورد مسائل دوجانبه مذاکره ای نداریم.»
جوان و تاریخ- ابراهیم مفیدیان نایینی
مذاکرات هسته ای صرف نظر از نتایج و پیامدهای آن از معدود صحنه هایی بود که مقامات خودبزرگ بین واشنگتن را تا حدی از برج عاجشان فرود آورد و پای میز گفت و گوی بی قید و شرط با ایران نشاند. هر چند در جریان گفت و گوها نمودهای فراوانی از تلاش آمریکایی ها برای بازگشت به همان برج عاج همیشگی و قرار گرفتن در موضعی بالادست تر نسبت به مذاکره کنندگان ایرانی آشکار شد، اما این واقعیت های انکارناپذیر قدرت ایران بود که مقام های کاخ سفید را در به درِ دستیابی به توافق بر سر پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران ساخت.
از این منظر، رویکرد آمریکا در برون رفت از باتلاق هسته ای را می توان استثنایی نزد قاعده عمومی رفتار سرکردگان این کشور دانست. البته همچنان که گفته شد این استثنا نیز بی تاثیر از مولفه های قاعده تبختر، کبرورزی و نگاه خصومت بار اما ناگزیر آمریکایی ها به مساله مذاکره با جمهوری اسلامی ایران نبود.
در طول مذاکرات هسته ای سیاست «چماق و هویج» باز هم ادامه یافت اما برای جلوگیری از رمیدن دیپلمات های ایرانی و واکنش شدید دیگر اعضای گروه 1+5 به ویژه روس ها که از وضعیت «شکرآب» با واشنگتن به «کارد و پنیر» تغیر موضع داده بودند، آمریکایی ها سیاست یادشده را به شکلی نامحسوس تر به پیش بردند تا مانع از شکست این مذاکرات شوند.
در پاره ای از زمان ها نیز فرایند گفت و گوهای هسته ای وارد فاز «یکی به نعل و یکی به میخ» می شد به شکلی که آمریکا از یک سو از هیچ تلاشی برای راضی نگاه داشتن افراطی های داخلی، شریکان صهیونیستی و سعودی خود مضایقه نمی کرد و از سویی دیگر تهدید به ترک میز مذاکره می کرد.
با وجود این فراز و نشیب ها سرانجام روی جمع بندی برجام توافق و مقرر شد طرفین به مفاد این جمع بندی متعهد بمانند. البته این پایان ماجرا نبود زیرا برخی سرخوش از توافق هسته ای و بی تفاوت به واقعیت های آن یعنی میزان داده ها و ستانده ها خواستار تسری الگوی مذاکرات هسته ای به دیگر موضوع های اختلافات تهران و واشنگتن شدند.
در شرایطی که هنوز بازار تضارب آرا، بررسی های کارشناسانه و بحث و جدل ها بین موافقان و مخالفان برجام آنطور که باید داغ نشده و از قرار معلوم حتی انتظار می رود نحوه اجرا و پایبندی دولت های غربی نیز با اما و اگرهای زیادی همراه باشد، برخی سخن از بازگشایی لانه جاسوسی آمریکا در تهران به میان آورده اند؛ سخنی که نهایت ذوق زدگی برخی را از جمع بندی هسته ای می رساند.
البته رهبر معظم انقلاب بارها و بارها بر انگاره غلط عادی سازی روابط با آمریکا آشکارا خط بطلان کشیده اند. ایشان در خطبه های نماز عید فطر امسال فرمودند: «سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همان طور که بارها تکرار کردیم ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقه ای مذاکره ای نداریم. در مورد مسائل دوجانبه مذاکره ای نداریم.»
رهبری با اشاره به اختلاف های 180 درجه ای سیاست های ایران و آمریکا در منطقه، مذاکره در زمینه تحولات منطقه از جمله مسائل فلسطین را ناشدنی دانستند. البته رهبر انقلاب بارها در بیانات خود ریشه اصلی تقابل و هماوردی تهران و واشنگتن را استکبار، سلطه گری و ستم پیشگی رژیم جهانخوار آمریکا دانسته و ماهیت ضدانسانی رفتارها و سیاست های رهبران آمریکا از جمله پشتیبانی بی قید و شرط از جنایات صهیونیست ها را دلیل ایجاد این دشمنی برشمرده اند.
به این ترتیب تعارض ایران و آمریکا با توجه به ماهیت اهداف، منافع و به طور کلی دیدگاه های سیاسی حاکم بر تهران و واشنگتن از اصالتی ویژه بر خوردار است و نقض کننده گزاره نبود دوستی و دشمنی دایمی در روابط بین المللی است.
آمریکایی ها طی سال های گذشته از هیچ خصومت ورزی در قبال ایران فروگذار نکرده و حتی هزینه های بسیاری بر سر این دشمنی داده اند. این دشمنی و روحیه استکباری آمریکایی ها حتی در جریان مذاکرات حیاتی هسته ای -حیاتی البته برای آمریکایی ها- هم موجب برانگیخته شدن خشم تهران شد.
یکی از نمونه های اقدامات خصمانه و مستکبرانه آمریکا مخالفت با ورود نماینده منتخب ایران در سازمان ملل متحد به مقر این سازمان در نیویورک بود که اوج تکبر و خودبرتر بینی یک رژیم سیاسی را به تصویر کشید و به قیمت زیرپاگذاشتن اصول تردیدناپذیر حقوق دیپلماتیک و تعهدات بین المللی این کشور به انجام رسید.
آمریکایی ها آشکار ساخته اند که در رویکردهای جهانی خود از جمله خصومت پایدار با دولت و ملت ایران حاضر به هیچ دگرگونی نیستند و حتی چشم خود را مگر در مواقع اضطراری به واقعیتی چون جمهوری اسلامی ایران بسته اند.
از این رو است که پاسخی جز تداوم مقابله و تسلیم ناپذیری در برابر مستکبران جهانخوار آمریکایی را نمی توان متصور شد و باید برکنار از خوشبینی های کورکورانه و ذوق زدگی های کودکانه بر فرش واقعیات موجود پای نهاد و تصمیم گیری کرد.