برای ایجاد این نهضت ابتدا به زمینههایی اجتماعی، فرهنگی و فکری نیاز بود که این زمینهها در نشریات عصر مظفری با درج مقالاتی ایجاد شد. در پژوهش حاضر این زمینهها در روزنامۀ تربیت نشان داده خواهد شد. اطلاق عنوان نهضت از آن رو است که این مدارس در مرحلۀ نخست توسط دولت و سپس درباریان و در مرحلۀ بعد به دست مردم عادی در تهران و سپس شهرستانها بنیانگذاری شد.
انقلاب مشروطه ایران که در قرن نوزدهم میلادی رخ داد پدیدهای خلقالساعة محسوب نمیشد و نیازمند زمینههایی چون ایجاد بیداری اجتماعی در میان ایرانیان بود.
پدیدهای که اگر چه در دورۀ ناصرالدین شاه و با گسترش روابط ایران و اروپا زمینههای شکل گیری خود را پیدا کرده بود، اما پس از او و در زمان شاهنشاهی مظفرالدین شاه بود که به منصۀ ظهور رسید. آنچه این پدیده را به چنین مرحلهای رساند وجود چند عامل بود که در کنار یکدیگر این بیداری اجتماعی را خلق کردند. یکی از این عوامل مدارس بود که موجب شد تا ایرانیان با علوم روز و تغییر در شرایط کشورهای گوناگون آشنا شوند. این مدارس پس از ایجاد زمینههایی ابتدا در تهران و سپس سایر نقاط کشور شکل گرفتند و نشریات به بسط و گسترش آنها کمک فراوانی نمودند، به طوری که در هر شماره از نشریات این دوره میتوان مطلبی در این رابطه مشاهده کرد. یکی از نشریات هفتهنامه و بعدها روزنامۀ تربیت بود که از ابتدای تأسیس به نهضت مدارس نوین پرداخت و در هر شمارۀ خود قسمتی را به مدارس و مکاتب اختصاص داد که در آن مطالب موجود در این رابطه به اشکال مختلف اعم از مقاله، گزارش و یا خبر بازتاب مییافت. در پژوهش حاضر بخشی از این مطالب در فاصلۀ سالهای 1314 تا 1320 هجری قمری بررسی شده و با استفاده از این بررسی مدارس تأسیس شده در این سالها معرفی شدهاند. سدۀ سیزدهم هجری قمری را میتوان سرآغاز حرکت نوین آموزشی ایران به حساب آورد. آنچه در این سده مشاهده میشود گذر از آموزش و پرورش سنتی به نظام آموزشی مدرن و البته کمی دقیقتر شبه مدرن است. نخستین تلاشها در این راستا با گشایش دارالفنون انجام گرفت و آن را میتوان حرکتی نوین در نظام آموزش ایران محسوب کرد. اگرچه این مدرسه بیشتر با تدریس علوم پزشکی و نظامی شناخته شده و بیش از آنکه کارکردی به عنوان مدرسه داشته باشد حالتی شبیه به دانشسرا داشت و شاید به این دلیل بود که نتوانست تأثیر شگرفی در تحول نظام آموزشی ایران بگذارد. یکی از دلایل این ناکارآمدی را میتوان مشکل مکاتب آن روز دانست، چرا که مکاتب که باید به عنوان پیش درآمد دارالفنون فعالیت میکردند و شخص جویای دانش را با علوم اولیه آشنا میساختند در این امر موفقیت چندانی نداشتند و این مسئله با بررسی وضعیت آنها به وضوح مشاهده میشود. بر اساس آنچه در بسیاری از منابع وجود دارد و به اعتقاد مورخین، مکاتب در آن روزگار از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و بسیاری از آنها با مشکلاتی متعدد مواجه بودند. از جمله اینکه بسیاری از مکتبدارها سواد چندانی نداشتند و حتی خود مدرسۀ دینی را نگذرانده بودند. دیگر اینکه بسیاری از آموزشهای آنها چندان با اوضاع زمان و جهان رو به تحول هماهنگی نداشت.1 به این صورت دیده میشود که مکاتب به عنوان پیش زمینهای برای دارالفنون عمل نمیکردند و این به ناکارآمد شدن دارالفنون میانجامید. اما بهرغم همۀ این مشکلات باز هم باید از دارالفنون به عنوان سرحلقۀ تحول نظام آموزشی ایران نام برد. تحولی که پس از ترور ناصرالدین شاه با شتاب بیشتری به حرکت خود ادامه داد. چرا که قتل ناصرالدین شاه در سال 1896 و نشستن مظفرالدین شاه بر تخت سلطنت انگیزۀ بزرگی برای اصلاح نظام آموزشی در ایران ایجاد کرد.2 بر اساس همین انگیزه بود که در نیمۀ دوم قرن سیزدهم، مدارس سنتی و مکتبخانهها آماج حملات و انتقادهای شدید جریان روشنفکران به ویژه فارغالتحصیلان دارالفنون و دانشگاههای اروپایی واقع گردید. بحثی که علیه این مدارس مطرح میشد بیشتر متوجه ناتوانی مدارس در تربیت کودکانی ناآشنا به دنیای نو بود.3 به این ترتیب همزمان با ادامۀ فعالیت مکتبخانهها تلاش خستگی ناپذیری برای ارائۀ تعلیم و تربیت نوین از سوی پیشگامان آن صورت پذیرفت.4
روشنفکرانی چون یحیی دولتآبادی، میرزا حسن رشدیه - بعدها یکی از نخستین مدارس با شیوۀ نوین آموزش را در تهران تأسیس کرد – و همچنین محمد حسین فروغی سردبیر روزنامۀ تربیت، نخستین نشریۀ روزانۀ غیردولتی ایران که از جریدۀ خود به عنوان ابزاری برای ایجاد سیستم آموزشی نوین بهره جست و یکی از بنیان گذاران نهضتی شد که از آن به نام نهضت مدرسه سازی نام برده میشود.
نهضتی که این پژوهش با تکیه بر گزارشها و اخبار روزنامۀ تربیت به عنوان یکی از نشریات تأثیرگذار پیشا مشروطه آن را بررسی خواهد کرد. سئوالاتی را که این بررسی در پی پاسخگویی به آنها میباشیم چنین است:
الف– این نهضت چگونه به وجود آمد؟
ب- بانیان این مدارس چه کسانی بودند؟
ج- آیا مدارس فوق تنها در تهران ایجاد شد یا در شهرستانها نیز شاهد تأسیس این مدارس هستیم؟
در پاسخ به این پرسشها فرضیههای زیر مطرح است :
برای ایجاد این نهضت ابتدا به زمینههایی اجتماعی، فرهنگی و فکری نیاز بود که این زمینهها در نشریات عصر مظفری با درج مقالاتی ایجاد شد. در پژوهش حاضر این زمینهها در روزنامۀ تربیت نشان داده خواهد شد. اطلاق عنوان نهضت از آن رو است که این مدارس در مرحلۀ نخست توسط دولت و سپس درباریان و در مرحلۀ بعد به دست مردم عادی در تهران و سپس شهرستانها بنیانگذاری شد. اما پیش از پرداختن به مطلب اشاره به این نکته ضرورت دارد که منظور از مدارس در این پژوهش مدارس ابتدایی و متوسطه است و به این منظور از مدرسهای چون مدرسۀ اسلام و دیگر مدارس دینی و همچنین مدارس موزیک و نظامی چشمپوشی خواهد شد و دیگر اینکه با توجه به محدودیت حجم گزارشات موجود از ابتدای تأسیس روزنامه تا سال 1320 ﻫ.ق مورد بررسی قرار میگیرد.
زمینههای نهضت مدارس جدید
در پاسخ به پرسش نخست این پژوهش گزارشها نشان میدهد که فروغی برای ایجاد زمینۀ لازم این تحول ابتدا مقالاتی در خصوص اهمیت آموزش و تعلیم و تربیت در ایران را به نگارش در میآورد و برای جلب توجه مخاطبین به این موضوع استعداد علمی ایرانیان در گذشته را یادآور میشود و در خصوص این استعداد در یکی از مقالات خود چنین مینویسد:
ابتدا علم در میان ما انتشار یافته و مردم آسیا شرف تدوین آن را دارا شده. حاصل کلام آنکه ما فاقد این استعداد نیستیم، بلکه آن را ما اول از قوه به فعل درآوردیم ... تا اینجا از عموم ممالک آسیا و بلاد مشرق زمین گفتگو کردیم حالا خوب است در خصوص ایران هم اشارتی نماییم. نظر به این قصد گوییم دانشمندان جهان کلاً برای ایران برتری و مزیتی قائل میباشند. چنانکه اروپاییها ایران را فرانسۀ آسیا مینامند و باید دانست که فرانسویها در تمام فرنگ به مزید هوش و دانش معروف گشتهاند ... پس برای ایرانیها دو شرافت و اختصاص حاصل است یکی آسیایی بودن و دیگر در میان آسیاییها منزلت فرانسویها را که در حکم خلاصه و نقاده میباشند داشتند.5
پس از یادآوری این گذشتۀ درخشان به وضعیت مکاتب میتازد و در مقالهای ابتدا از وضعیت کتابهای موجود گلهمندی خود را اعلام کرده و بر این باور است که اطفال ما بیجهت کتابهایی را میخوانند که بیشتر برای شب نشینیها مناسب است. او تأکید میکند:
عجالتاً عرض میکنم چون منشأ جمیع معایب و مفاسد جهل است و تا پای علم و دانش به میان نیاید اصلاح مملکت ممکن نیست، باید نخست این در بسته را گشاد یعنی بنا را از بنیان محکم و درست نهاد تا سقف خراب نشود و کسی زیر آوار نماند.6 و به این ترتیب معتقد است تا سیستم آموزش مطلوب نباشد پیشرفت کشور ممکن نیست. این اعتراض در شمارههای دیگر نیز به چشم میآید و او در یکی از مقالههای خود ابتدا از لزوم توجه به مکاتب صحبت میکند و سپس با کاربرد عنوان «مکتب در ایران بر وزن محبس است» وضعیت نامناسب مکاتب را تأکید کرده و به ارائۀ راهکارهایی در خصوص چگونگی تربیت طفل در مکتبخانه میپردازد.7 اما به موازات این گونه اعتراضها در جهت بهبود وضعیت الگوهایی نیز معرفی میکند. چنانکه در یکی از شمارهها ضمن خبررسانی از ساخت مکاتب و مدار توسط خارجیها و ارامنه مینویسد:
در شهر چند خانوار ارمنی هستند که عدۀ اشخاص آنها شاید زیاده از سیصد چهارصد نفر نباشد، این ملت که از رعایای خوب دولت ایران میباشند درست ملتفت شده یک دو باب مدرسه یا مکتب برای اطفال خویش دایر کرده[اند].8 سپس به چگونگی ساخت این مکاتب اشاره کرده و ادامه میدهد:
افراد عجل ملت با هم اتفاق نموده هر یک در سال به قدر وسع مبلغی میدهند و آن نقود جمع میشود و به مصارف عمارت مکتب و معلم و خادم سرای و کتاب و کاغذ و غیرها میرسد و کمتر سالی است که شاگردان آن مکتبخانه امتحان ندهند و بعضی دانشمندان ما به موجب دعوت در آن مجلس امتحان حاضر نباشند.9
این زمینه سازیها گاه از مکاتب و مدارس پسران فراتر رفته و ضرورت تربیت دختران نیز مورد توجه قرار میگیرد. چنانکه در سرمقالۀ یکی از شمارهها نویسنده ابتدا به تربیت مردان میپردازد و اشاره میکند که این تربیت و آموزش باید برای دختران و زنان نیز صورت گیرد.10
این نگاه به ضرورت و لزوم تربیت دختران در مقالههای دیگر نیز دیده شده و در خلال بیان اهمیت تغییر الگو و ساختار آموزش به آن پرداخته میشود. آن گونه که در یکی از مقالات ابتدا تربیت نسوان مورد توجه قرار گرفته و به رعایت این نکته در اروپا اشاره میشود سپس در ادامه به تربیت اطفال به طور کل پرداخته و بیان میشود که بعد از تربیت اطفال باید کار مکاتب بهبود پیدا کند و شرح داده میشود که ایجاد مکاتب با شرایط معین در محلات از فرایض اولیه و واجب و فوری است. اول باید مکاتب را اصلاح کرد، بعد از آن مدارس ابتداییه و پس از آن مدارس عالیه را باید مرتب کرد.11
این گزارش حاوی یک نکتۀ بسیار مهم است و آن تأکید بر ایجاد مدارس ابتداییه به عنوان پیشزمینۀ مدارس عالیه است، که چندی بعد به تأسیس مدارسی توسط دربار و نزدیکان آن ختم میشود و این قسمتی است که میتوان آن را پاسخی به پرسش دوم مطرح شده در پژوهش حاضر دانست.
دربار و دیگر حامیان نهضت مدارس
گزارشهای موجود در روزنامۀ تربیت نشان میدهد که نخست بانی این «بنای خیر» مظفرالدین شاه قاجار بوده است. چنانکه در یکی از گزارشها تأکید شده است که: اول بانی این بنای خیر از قراری که محقق و معلوم شده ذات کامل الصفات اقدس همایونی است.12 و او است که به وزیر علوم وقت نیرالملک دستور تهیۀ نقشۀ مدرسهای را میدهد. پس از شاه صدراعظم او امینالدوله است که در پارکی حوالی خانۀ خودش در دروازه شمیران اقدام به تأسیس مدرسهای میکند. مدرسهای که بنا به اخبار تکمیلی آن که در شمارههای بعد چاپ میشود در تاریخ 1315ﻫ.ق افتتاح شده و گزارش کامل آن به این شرح است:
عجالتاً یک باب مدرسۀ ابتداییه به همت بلند جناب مستطاب اشرف ارفع معظم بندگان آقای امینالدوله صدراعظم مدظلهالعالی دایر شده. مدیر آن جناب معالی نصاب آقا شیخ محمد حسن تبریزی مؤسس مکتب رشدیۀ تبریز است که در ترتیب این مکاتب و وضع و تعلیم آن به اعلی درجۀ حذق و کیاست میباشد.13
ساخت این مدارس پس از امینالدوله توسط دیگر درباریان نیز دنبال شد که نخستین نفر آن با توجه به گزارشها منتظمالدوله سردار مکرم فیروز کوهی امیر تومان، رییس قورخانه و مدرسۀ نظام و فرماندۀ افواج سواد کوه است که «مدرسۀ خیریه» را بنیان میگذارد. این مدرسه را میتوان از نخستین مدارس شبانهروزی ایران نامید که تحصیل در آن هزینهای به همراه نداشت و متعلمین مجانی در آن درس میخواندند. گزارش مربوط به تأسیس و افتتاح این مدرسه بدین شرح است: مقصود از این مدرسه مکتب ابتدایی است و مخصوص اطفال ایتام که اقلاً بیست نفر را شب و روز در آن مدرسه نگاه میدارند و خوراک و پوشاک و سایر لوازم و معاش میدهند و در اول آن به سبکی بسیار سهل و صحیح خواندن و نوشتن آموزند. همین که خوانا و نویسا شدند اصول دین و فروع دین و اخلاق حسنه درس داده بعد تاریخ و جغرافیا و حساب و غیره.14
آن گونه که گزارشهای بعدی نشان میدهد سردار مکرم برای رشد و ترقی این مکتب یا مدرسه از هیچ کوششی فروگذار نمیکند، چنان که برای نیل به مقصود از هدایت و مشاوره دیگران نیز استفاده میکرده است و جلساتی به این منظور در خانۀ خود ترتیب میداد. گزارش یکی از این جلسات که توسط حاجی نجمالدوله منجم باشی به دفتر روزنامه ارسال شده چنین است: روز یکشنبه بیست و شش ماه جمادی الولی که ماه گذشته باشد جناب جلالت مآب اجل اکرم سردار مکرم دام اقباله العالی برای مشاوره در ترتیب و تنظیم امور مدرسۀ ابتداییه که تازه بنا نهادهاند در بهجت سرای خود وقت عصر مجلسی از بزرگان اهل و کمال و دانش آراستند و تقریباً بیست و پنج نفر در آن انجمن معرفت به موجب دعوتنامه حاضر شدند و از آن جمله بودند؛ نواب مستطاب اشرف والا عمادالدوله و جناب جلالت مآب اجل اکرم نیرالملک وزیر علوم و جناب مستطاب آقا میرزا عبدالرحیم الهی و از این طبقه مردم که یکی هم که خود شما[فروغی] بودید.15 و در ادامه به شرح سخنان مطرح شده در این جلسه میپردازد. این توجه درباریان به تأسیس مدارس تا جایی پیش میرود که برای نخستین بار یک «کمپانی» ساخت مدرسه تشکیل میشود که خبر آن در روزنامه درج شده است: این اوقات از ثقات میشنویم چند تن از جانهای آگاه یعنی خاصان درگاه آسمان جاه خسروی بر آن شدهاند که به صورت شراکت و کمپانی مدرسه بنا کنند و لوازم این کار را به اتفاق فراهم آورند.16 تشکیل این کمپانی نشان از تحولاتی عظیم بود که نظام آموزشی ایران از مدتها قبل به آن احتیاج داشت و آن حمایت دربار از حرکت نوسازی به ویژه نوسازی مدارس بود. حمایتی که چندی بعد در سایۀ تأسیس انجمن مکاتب و مدارس ملیۀ مظفریه که بعدها انجمن معارف نامیده شد، شکل پررنگتری به خود گرفت و تأسیس انجمن به ساخت تعداد مدارس بیشتری انجامید. اگرچه پیش از تأسیس انجمن نیز مدارسی چند تشکیل شد که به یکی از آنها با نام خیریه پرداخته شد. و نیز مدرسۀ رشدیه تهران که توسط میرزا حسن رشدیه مؤسس رشدیۀ تبریز بنیانگذاری شد.گزارش موجود از مدرسه رشدیه در خصوص ساختار و مقررات آن، به این شرح است: این مدرسه در ابتدای ماه رمضان سال 1315 هجری افتتاح شده و از غره شوال شاگردان به خواندن درس شروع کرده و مشغول تحصیل شدهاند... پنجاه نفر طفل مبتدی را برای تحصیل قبول کرده به آنها درس میدهد و کار یاد گرفتن را در خواندن و نوشتن نیک آسان کرده و راه ما را مبلغی نزدیک نموده است... هر سال پنجاه نفر شاگرد علاوه شده تا در سال چهارم عدۀ آنها به دویست نفر رسد و سال پنجم پنجاه نفر شاگرد تحصیل کرده را به مدرسۀ دارالفنون داده، 50 شاگرد تازه به جای آنها قبول نماید و بعد از آن به ترتیب هر سال پنجاه نفر از این مدرسه خارج و پنجاه نفر داخل شوند.17
اما پس از تأسیس انجمن، ساخت مدارس شتاب بیشتری به خود گرفت. یکی از نخستین مدرسههایی که بعد از تأسیس انجمن به وجود آمد مدرسۀ علمیه که خبر ساخت آن در روزنامه اینگونه درج شده است: به یمن عاطفت و شمول عنایت اعلی حضرت شاهنشاهی رعیت پرور، عدالت گستر، علم دوست مظفرالدین شاه خلدالله ملکه و سلطانه از پرتو احاطت و سعۀ دایره دانش و بینش صدراعظم آگاه خیرخواه جناب مستطاب اشرف معظم یمینالدوله و امینالدوله مدظلهالعالی چندین مدرسه دایر شده و میشود ... از مدارس مزبوره یک باب مدرسۀ ابتدایی است و یک باب مدرسۀ علمی و نیز مدرسهای برای بحث علم قانون [که] جناب مستطاب اجل اکرم مشیرالدوله وزیر امور خارجه دام اقباله در وزارت جلیله خارجه تأسیس میفرمایند.18
نظام نامه این مدرسه نیز به این شرح است: اولاً شاگردانی که در این مدرسه پذیرفته میشوند باید خط و سواد فارسی داشته باشند که بتوانند از عهده نوشتن و خواندن برآیند. ثانیاً علوم لازمه که در این مدرسه تعلیم و تدریس خواهد شد از قرار تفصیل ذیل است. حساب بالتمام، جبر و مقابله تا درجۀ دوم، مثلثات مستقیم الخط، هندسه و ... ، جغرافیای مفصل، علم و ثروت ملل، تاریخ مفصل، هیئت، فیزیک و شیمی، علم نباتات، طبقات الارض، حیوان شناسی و یکی از السنۀ خارجی از قبیل فرانسه و روسی هم به میل شاگردان هرکدام که بخواهند. ثالثاً مدت تحصیل شاگردان در این مدرسه تا پنج سال خواهد بود. رابعاً تمام شاگردان این مدرسه در تحت حکم واحد و قانون مساوات خواهند بود. خامساً لباس شاگردان این مدرسه به میل و اختیار خودشان خواهد بود. سادساً برای مخارج و مصارف اثاثیۀ این مدرسه از قبیل فرش، نیمکت، میز، صندلی و تخته و غیره در ابتدای امر از هر شاگردی چهار تومان گرفته خواهد شد. سابعاً تمام مخارج و مصارف مدرسه از قبیل مواجب و مخارج مدیر و ناظم و معلمین و دیگر اجزا و کرایۀ مدرسه و مصارف تحریرات و غیره تماماً به عهدۀ مباشرین مدرسه خواهد بود و فقط از هر شاگردی ماهی پانزده هزار دینار گرفته خواهد شد که در اول سر هر سه ماه خواهند داد. ثامناً کتابهایی که برای شاگردان لازم شود خودشان به دستورالعمل مدرسه خواهند خرید. تاسعاً ناهار این شاگردان هم مثل مدارس ابتداییه به عهده خودشان خواهد بود. عاشراً اشخاصی که شغل و نوکری و مانعی داشته باشند و برای آنها ممکن نباشد که از صبح حاضر مدرسه شوند و مایل به تحصیل علوم و داخل شدن در این مدرسه علمیه باشند از چهار ساعت به غروب مانده تا یک ساعت به غروب مانده پذیرفته خواهند شد با رعایت فقره ششم و هفتم.19
مدرسۀ ابتداییه که در گزارش مذکور، جز ساخت آن آمد دارای نطامنامهایی است که در بیشتر مفاد هشتگانه خود با نظامنامه مدرسه علمیه یکسان است و تنها تفاوت آن در چند مورد است: اولاً شاگردانی که در این مدرسه پذیرفته میشوند کمتر از هفت سال و زیاده از دوازده سال نخواهند داشت. ثانیاً تحصیل شاگردان در این مدرسۀ ابتداییه خط فارسی و سواد فارسی و عربی و اصول و فروع دین و عقاید مذهبی و تهذیب اخلاق و مسائل شرعیه و تاریخ و مختصری از علم حساب و جغرافی و غیره به موجب دستورالعملی علی حده که شرح آن در اینجا موجب اطناب است خواهد بود. ثالثاً لباس شاگردان این مدرسه از حیثیت وضع و ترتیب و رنگ به دستورالعمل مدرسه خواهد بود ... مهاء امکن باید لباسها از پارچههای ایرانی باشد. رابعاً تمام مخارج مدرسه به عهده مباشرین خواهد بود، فقط برای مصارف شاگردان از هر شاگردی ماهی یک تومان گرفته خواهد شد که باید در اول هر سه ماه بدهند. خامساً کتابهایی که از طرف به عنوان اعانه به مدرسه برسد به شاگردان مجاناً داده خواهد شد.20
پس از این دو، مدرسهای دیگر به دست انجمن معارف بنیان گذاشته شد که نام آن «مدرسۀ افتتاحیه» بود و جا و محل این مدرسۀ ابتداییه در محله سنگلج در خانه مرحوم محمد اسماعیل خان وکیلالملک قرار داشت و روز دوشنبه پانزدهم شهر ربیعالثانی 1316ﻫ.ق این مدرسۀ مبارکه ملی افتتاح شد و ترتیبات آن همانند دو مدرسۀ علمیه و افتتاحیه بود. تنها در این موارد اختلاف داشت: اولاً در این مدرسه به مناسبت وسعت محل و استعداد و مکان تا پانصد نفر شاگرد پذیرفته خواهد شد. ثانیاً تمام مصارف و مخارج این مدرسه از قبیل مخارج مدیر و معلمین و اجزا و خدام و کرایۀ مدرسه و اثاث البیت و اسباب کار از صندوق انجمن [انجمن معارف] داده میشود و فقط از هر شاگردی ماهی یک تومان گرفته خواهد شد که باید در اول هر ماه بدهند. ثالثاً بعد از رسیدن عدد شاگردان ماهیانه به ده به یکصد نفر آن وقت تا بیست و پنج نفر هم از اطفال یتیم و بیبضاعت و فقیر در صورت داشتن ضامن و معرف مجاناً و بدون مطالبۀ هیچ وجهی پذیرفته خواهند شد و اجزای انجمن لوازم تحصیل آنها را از هر جهت فراهم و برای آنها اطاق مخصوص و معلمین جداگانه معین خواهند نمود و همچنین بعد از افزوده شدن هر یکصد نفر بر عدد شاگردان ماهیانه به ده بیست و پنج نفر دیگر بر عدد شاگردان مجانی افزوده و پذیرفته خواهند شد به تفصیل مذکور.21
تأسیس این مدارس شوق تأسیس مدرسهای دیگر به نام شرف را به دنبال داشت. مدرسهای از مدارس ملیۀ مظفریه که تحت ریاست و ادارۀ میرزا علیاکبرخان ناظم الاطبا قرار داشت. با توجه به گزارشی موجود در روزنامۀ تربیت این مدرسه ابتدا در خیابان چراغ گاز واقع بود و پس از مدتی پیش از افتتاح در روز پنجشنبه دوم شهر ربیع الثانی به محلۀ عربها به خانۀ حاجی میرزا حبیبالله از تجار کاشان انتقال یافت و افتتاح شد: صبح روز مزبور جناب مستطاب اجل اکرم نیرالملک ادام الله اقباله العالی با آن ساحت به جهت امتنا تشریف فرما شده و به استظهار و پشتگرمی مدیر و معلم و کارگذار و متعلم افزودند و کلماتی چند مبنی به تشویق و ترغیب رئیس و مرئوس فرمودند. جمعی از اجزای محترم انجمن معارف نیز حضور داشتند و از تمجید جناب ناظم الاطبا چیزی فرونگذاشتند.22به این ترتیب نهضت مدرسه سازی ایران حرکت خود را شتاب بیشتر میبخشید و مدارسی گوناگون تأسیس شد که در ادامه برخی از آنها معرفی خواهند شد.
نخست مدرسۀ قدسیه: یکی از مدارس ملیۀ مظفریه مدرسۀ قدسیه واقع در محلۀ پاچنار است که بالنسبه بعد از سایر مدارس مفتوح شده. این دارالعلم به مدیری جناب سعید العلما و ریاست جناب میرزا سید حسینخان نظامالملک دایر میباشد.23 آنچه موجود است نشان میدهد که این مدرسه از سبک تعلیم و تعلم و الفبای رشدیه استفاده میکرد و چند نسخه از آن الفبا را در مراسلهای از مدیر مدرسۀ رشدیه درخواست نموده است. در بخشی از این مراسله چنین آمده است: در سبک تربیت و روش تعلیمات جاریه در مدارس جدیده تجسس نموده هیچ یک را ارجح و انفع از سبک و روش مدرسۀ مبارکۀ رشدیه که در تحت ریاست و تعلیم جناب مستطاب اجل عالی است نیافته، لهذا استدعای اولیای این مدرسه آن است که عده[ای] از الفبای مخصوصه به آن مدرسۀ مبارکه را با اجازۀ اجرای سبک مخصوص به آن را مرحمت فرمایند.24و در ادامه مدرسۀ مظفریه که در کوچۀ غریبان تحت ریاست حاج مهدی کاشانی ساخته میشود. از دیگر مدارسی که در این زمان تأسیس گردید مدرسۀ دانش بود که خبر تأسیس آن در شمارۀ صد و پنجاه و نهم روزنامۀ تربیت درج شده است، در این گزارش چنین آمده است: قریب به پنج ماه است مدرسه[ای] موسوم به مدرسۀ دانش در محلۀ پاچنار در کوچۀ قهوهچی باشی در عمارت مرحوم حاجی شکور خان معتمد نظام دایر شده ... ریاست و اداره کردن امور مدرسۀ مزبوره را جناب مستطاب علام مهام آقای آقا شیخ علی سلمالله تعالی و جناب میرزا عبدالرحیم خان سرتیپ مهندس و برادر کهتر ایشان جناب میرزا عبدالوهاب خان اعتماد حضور و منشی خلوت متقبل گشته و مدیری آن را بر عهدۀ معتمدالسلطان میرزا محمد خان موکول داشته، هر شاگردی که در این مدرسۀ مبارکه داخل و قبول شود از ابتدایی و علمی باید ولیّ او ماهی یک تومان به کارگذاران مدرسه از بابت حق التعلیم و کلیۀ مخارج کارسازی کند ... فهرست تحصیل شاگردان مبتدی یا ابتدایی که مدت تحصیل ایشان چهار سال است از این قرار میباشد. (خط و سواد فارسی)، (قرائت قرآن مجید)، (صرف و نحو فارسی)، (مقدمات عربی)، (تاریخ)، (حساب)، (جغرافیا)، (تعلیم خط و غیرها)، فهرست تحصیل شاگردان علمی که مدت تحصیل آنها شش سال میباشد (ترجمه قرآن کریم)، (صرف و نحو عربی)، (تاریخ)، (حساب)، (جغرافیا)، (هندسه)، (زبان فرانسه مبسوط) ... باید دانست. این مدرسه در هر شش ماه امتحان خصوصی دارد و در هر یک سال امتحان عمومی [دارد].25
مدرسۀ ادب نیز از همین مدارس است که زیر نظر انجمن معارف و توسط شرکت مطبوعات روز 25 ذی الحجۀ سال 1316 بنیان گذاری شد. از این مدرسه که در حوالی خانههای صاحب دیوان تأسیس شد گزارشی موجود است که سیر تغییرات آن را در طول 6 ماه پس از تأسیس نشان میدهد: رفتار و سیر مدرسۀ مبارکۀ ادب از قرار ذیل است، ماه اول اجزای مدرسه مدیر، دفتردار، ناظم، معلم زبان، معلم ریاضی، معلم عربی، معلم فارسی، معلم ابتدایی، ماه دویم و سیم به اشخاص مزبور یک نفر معاون فارسی افزوده شد، ماه چهارم دو نفر معاون ابتدایی و فارسی اضافه کردند، ماه پنجم و ششم یک نفر معاون عربی زیاده نمودند ویکی از مستخدمین کم شد.26
گویا این مدرسه مروج صنایعی نیز بوده است و آموزش صنایع نیز جزء برنامه درسی آن محسوب میشده است. چرا که در ادامه همین گزارش آمده است: از صنایع مدرسه که در اعلان افتتاح نوشته شده بود عجالتاً خیاطی، صحافی و جوراب بافی دایر گشته و بعضی از شاگردان به خوبی آموختهاند.27 همچنین آماری از شاگردان مدرسه نیز ارائه میشود که بر اساس دریافت شهریه است، چرا که بر اساس همان گزارش در شرایط پذیرش شاگردان وضعیت مالی آنها مد نظر بوده است به وجهی که: برخی از شاگردان را مجانا قبول نموده و چند نفری را به نصف شهریه لهذا در ماه جمادیالاخر[1317 ه.ق] که رسیدگی به این کار شده دانستند در مدرسۀ مبارکۀ ادب، 20 نفر شاگرد پنج هزار ماهیانه و نود وهفت نفر یک تومانی و 14 نفر پانزده هزاری مشغول تحصیل میباشند28
سیر این نهضت مدرسه سازی با تأسیس مدرسۀ خرد و بازتاب آن در روزنامه ادامه مییابد. گزارشی از تأسیس این مدرسه را با هم مرور خواهیم کرد، در این گزارش ابتدا به محل مدرسه اشاره شده است که در بیرون دروازه قزوین در خانۀ میرزا حسنخان مستوفی کاشانی قرار داشت و توسط مصباحالسلطنه نایب وزارت خارجه دایر گردید و سپس به تاریخ افتتاح و ساختار آن میپردازد: اما افتتاح مدرسۀ مبارکۀ خرد روز شنبه سیزده شهر [رجب 1317 ه.ق] دست داد... ترتیبات مدرسۀ خرد از قرار ذیل است: در این مدرسه از طفل هفت ساله تا دوازده ساله قبول میشود و علوم قدیم و جدید را به آسانترین وضعی درس میدهند. ریاست مدرسه به عهدۀ کفالت جناب جلالت نصاب مصباحالسلطنه نایب وزارت جلیلۀ خارجه دام اجلاله میباشد. معلم علوم ریاضی معتمدالسلطان محترم میرزا عبدالرزاق خان سرتیپ مهندس دام افاضاته میباشد و سایر معلمین در همین ایام تعیین میشوند. اما تحصیلات مدرسه عبارت است از: خط و سواد فارسی، اصول دین و فروع آن، عقاید صحیحۀ مذهبی، علم تهذیب، اخلاق، تاریخ، مقدمات عربی، حساب، هندسه، جبر و مقابله، جغرافیا و غیرها... محض دعاگویی و سلامت وجود اعلی حضرت مظفرالدین شاه در هر صد نفر شاگرد ده نفر از اطفال سادات و ایتام و فقرا را مدرسۀ خرد مجاناً قبول میکند.29
پس از این مدارس، یکی از با اهمیتترین مدارس تأسیس میشود که میتوان آن را از حیث علم سیاست مهم تلقی خواهد کرد. مدرسۀ علوم سیاسی که توسط میرزا نصراللهخان مشیرالدوله وزیر امور خارجه تأسیس و در روز 15 شعبان 1317 ه. قمر با حضور وی، نیرالملک وزیر علوم و معارف، ناصرالملک، معاونالدوله وزیر تجارت، منتظمالدوله وزیر قورخانه و صاحب مدرسههای نظامی و خیریه و ندیم السلطان افتتاح شد. گشایش این مدرسه مورد حمایت مظفرالدین شاه قرار گرفت چنان که در رابطه با حمایت از این مدرسه فرمانی به این شرح صادر کرد: به صواب دید جناب مستطاب اشرف ارفع صدر اعظم از ابتدای میزان هذهالسنه تنکئوزئیل و ما بعدها هر ساله مبلغ چهار هزار تومان بدون رسوم از بابت تفاوت تذکرۀ خراسان برای مخارج آن مدرسه منظور و مقرر میداریم هر ساله وجه مزبور را اخذ و دریافت داشته به مصرف مخارج مدرسه رسانند.
المقرر مستوفیان عظام شرح فرمان مبارک را ثبت دفاتر خلود نموده و در عهده شناسند.
حرّر فی شهر شعبانالمعظم 1317 ه. ق30
انتقال نهضت مدارس به دیگر نقاط کشور
مرور تاریخ عصر مظفری نشان از سیر تکوینی بیداری اجتماعی ایرانیان دارد که یکی از نشانههای آن را میتوان در تأسیس مدارس نوین جستجو کرد. مدارسی به شیوۀ نوین اروپایی که ابتدا در دارالخلافه شکل یافت و سپس به سایر نقاط کشور منتقل شد و به تأسیس مدارسی در مناطق مختلف ایران انجامید. مدارسی چون مدرسۀ لقمانیۀ تبریز که در شمارۀ صد و هفتادم روزنامۀ تربیت به صورتی گذرا به آن اشاره شده است.31 و نیز مدرسۀ سعادت بوشهر از قدیمیترین و نامدارترین مدارس خارج از تهران در این عصر که به همت دریابیگی ساخته شد و گزارش آن در روزنامه چنین درج شده است: از قرار مسطورات جریدۀ فریدۀ معارف جناب جلالت مآب اجل عالی میرزا احمدخان امیر تومان دریابیگی و حکمران بندر بوشهر دام اقباله قصد کرده در این شهر مدرسه[ای] موسوم به سعادت دایر نمایند و مخارج بیست نفر از اطفال یتیم به شخصه متکفل شده در آن دارالعلم به تحصیل وادارند و مدتی است به هم دستی و همراهی جناب جلالت مآب حاجی میرزا علیخان واثقالملک امیر اسلحه و مفتش بنادر فارس مشغول تهیۀ این کار خیر میباشند. نظر به این منظور چندی قبل مجلسی از مهان و سران مفخم در دارالحکومۀ بوشهر منعقد ساخته ... دفتر اعانه برای مخارج مدرسۀ مزبوره باز کرده هر یک از حضار جلالت و ثار به قدر قوه مبلغی به اسم خود در آن دفتر نوشته تقریباً هزار و دویست تومان در همان مجلس حاضر شده و امید است که آن فرضۀ معموره نیز به زودی دارای دارالعلمی معتبر شود.32
همچنین شهر رشت که در ادامۀ این سیر شاهد تأسیس مدرسهای نوین با سبک و سیاق آموزش اروپایی است. این مدرسه به نام «مدرسۀ شرافت» نامگذاری و در تاریخ هفده شوال سال 1317 افتتاح شد که گزارش آن با عنوان «افتتاح مدرسۀ مبارکۀ مظفریۀ شرافت رشت» به چاپ رسیده است. در گزارش مزبور ابتدا اشاره شده که این مدرسه از خدمات نصرالسلطنه والی گیلان است که در ترویج علوم و معارف و انتشار تمدن کوشش تمامی داشته است و سپس به تأسیس مدرسه پرداخته و آن را مصداقی بر معارف دوستی نصرالسلطنه معرفی میکند: مصداق این گفته مدرسهای است در شهر رشت [که] در جنب دیوانخانه در منزل جناب رفیعالملک برای اطفال ایتام دایر کرده و اجالتاً مخارج تعلیم و تعلم و خوراک و پوشاک بیست نفر طفل یتیم را برعهده گرفته ... روز یکشنبه هفدهم ماه شوال این مدرسۀ مبارکه افتتاح شده و به موجب رقعههای دعوت مخصوص عموم امرا و ارکان و اعاظم و اعیان شهر حتی معتبرین اروپاییهای مقیم رشت در ساعت معین در مدرسه حاضر شده جشن افتتاح سعادت را زینت و رونقی به کمال دادند.33
این سیر در ادامه با تأسیس مدارسی در استان خراسان دنبال میشود که به گفتۀ وقایعنگار روزنامۀ تربیت از تمام آنها بهتر تأسیس مدرسهای است منظم و به قاعده مخصوص تربیت اطفال و اشخاص بیبضاعت مشهد مقدس که چند تن از اهل خیر و طالبان ترقی و سعادت ملت به خیال دایر کردن آن میباشند و عنقریب آن دارالعلم مفتوح میشود و جمعی از اطفال مردم متوسط الحال را در آن مدرسه مجاناً میپذیرند.34
شهر یزد نیز از نقاطی بود که در این انتقال نهضت مدارس جدید از تهران به دیگر نقاط کشور صاحب مدرسه شد. خبر ساخت این مدرسه پیش از افتتاح توسط شخصی که در ناحیۀ قهستان سیاحت کرده بود به دفتر روزنامه ارسال میشود. شخص مزبور در شرح خدمات حکمران یزد میرزا فتحاللهخان مشیرالممالک از ساخت این مدرسه چنین یاد میکند: بنده گمان میکنم شهر یزد به زودی دارای مدرسۀ منظم شود ... جناب جلالت مآب مشیرالممالک عمارت وسیع و بسیار خوبی ابتیاع کرده میخواهد آن را مدرسه نماید. این دارالعلم به وضع مدارس جدید دارالخلافه خواهد بود و از قرار مذکور معممهای عالم و اجزای کاروان از تهران برای اداره کردن مدرسه خواستهاند. چیزی که یقین است و از دهن خود مشیرالممالک شنیده شده ایشان تمام مخارج یک سالۀ مدرسه را از مواجب معلمین و اجزا و اساسیه و سایر لوازم را از کیسۀ فتوت خویش میدهند... ظاهراً این مدرسه در ماه ربیعالاول دایر میشود35
چندی بعد گزارش تکمیلی این مدرسه به روزنامه رسیده و به شرح زیر چاپ میشود: کار مدرسۀ مبارکۀ یزد به آن کمال رسیده که جز به دیدن قبول آن مشکل باشد... حال تحریر یکصد و ده نفر شاگرد در این مدرسه مشغول تحصیل فنون عدیده میباشند36
نتیجهگیری
بررسی سیر تأسیس مدارس در تهران و نقاط مختلف کشور در روزنامۀ تربیت در میانۀ سالهای 1314 ﻫ.ق تا 1320 ﻫ.ق نشان از رشد یک باره مدارس نوین در تهران و به طور کل ایران دارد. چنانکه در تهران این دوره بالغ بر 20 مدرسه تأسیس میشود که تنها تعدادی از آنها در پژوهش حاضر بررسی و معرفی شدند. این مدارس چه در تهران و چه سایر نقاط از حمایت درباریان و افراد عادی برخوردار بودند چنانکه در خصوص مدرسۀ رشدیه و کمک دو هزار تومانی حاج زین العابدین تقی اف تاجر بادکوبهای به مدرسه مذکور37 دیده میشود.
از سویی از تعداد مدارس فوق در حدود 16 مدرسه پس از تأسیس انجمن معارف به وجود آمده و تنها میتوان به چند مورد چون مدرسهای که اتابک بنیان گذاشت، مدرسۀ سردار مکرم موسوم به مدرسۀ خیریه و یک یا دو مدرسۀ دیگر اشاره کرد، که تأسیس آن به قبل از بنیان این انجمن باز میگردد. همچنین یادآوری این نکته ضرورت دارد که نهضت مدارس جدید مورد توجه خاص مظفرالدین شاه بود، چنانکه پس از تأسیس مدرسۀ سیاسی در حمایت از آن فرمانی صادر کرد. به نظر میرسد همین حمایت شاه بود که موجب شد تا والیان مناطق مختلف ایران نیز به تأسی از شاه قاجار با انگیزههای گوناگون چه علمی و چه غیر آن به تأسیس مدارس نوین روی آورند. مدارسی که سبب شد تا مردم در نقاط مختلف کشور با علوم روز از سویی و با تغییرات شرایط در خارج ایران از دیگر سو آشنا بشوند. به طوری که میتوان گفت مدارس در کنار مطبوعات، بیداری اجتماعی ایران و ایرانی را به دنبال داشت و باعث شد تا آنها خواهان تغییر شرایط و وضعیت حاکم بر کشور شوند، خواستهای که چندی بعد به شکل کامل در انقلاب مشروطه تبلور پیدا کرد.