جوان و تاریخ- برش کتاب
رضاخان قزاق سواد کوهی چه در آن زمان که سرباز ساده ای بیش نبود و چه در آن هنگام که رضاخان میر پنج و سپس سردار سپه و سرانجام رضاشاه پهلوی عنوان گرفت تنها به یک قانون باور داشت و نها یک قانون را می شناخت و فقط یک عنصر را کاربر و عقده گشا و مفتاح رمزو راز می دانست که نامش قدرت بود. رضاخان در ماجرای مقابله با شیخ خزعل، قصد مسافرت به خوزستان داشت و لذا برای انجام امور به پول نیاز داشت و لیکن خزانه دار وقت که از یاران میلسپو و از مستشاران امریکایی بود پرداخت چنین پولی را آنهم بدون رعایت تشریفات قانونی و مالی جایز نمی دانست.
در ص 149 کتاب آمده است:
یک روز به مجلس خبر می رسد که سردار سپه بی مقدمه مهیای مسافرت به طرف جنوب شده است و از خزانه داری دولت مطالبه پولی به عنوان مساعده شهریه ماه بعد نمود و مامورین خزانه داری نپذیرفتند . رضاخان هم چند نفر نظامی فرستاد و خزانه داری را مجبور کردند پولی که از او خواسته شده است را بپردازد. قزاقها پولها را گرفته و به طرف مقصد خود رهسپار شدند و میلسپو رئیس مستخدمین امریکایی به واسطه این توهینی که از طرف رضاخان رویداده است قهر کرده واستتعفاء خود را به وزیر مالیه فرستاد.