آنها میخواهند حقایق انقلاب تحریف بشود، به دست فراموشى سپرده بشود؛ پول خرج میکنند، کار دارند میکنند. کسى که آشنا باشد، آگاه باشد با دنیاى کتاب و مطبوعات و مقاله میبیند که دشمنان چهکار دارند میکنند؛ امروز اینها سعى میکنند چهرهى خاندان خبیث و منحوس پهلوى را - رژیم فاسد و وابسته و خبیث و ظالم که کشور ما را سالهاى متمادى به عقب انداختند و ملّت ایران را آنجور دچار مشکلات عظیم کردند - بَزک کنند، آرایش کنند
«ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»
راوی :حسین فردوست، نویسنده: عبدالله شهبازی/ ناشر : اطلاعات
جلد اول این کتاب به خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست میپردازد. در دوران سلطنت محمد رضا پهلوی، فردوست نه تنها صمیمی ترین دوست شاه بود که با «شاه» و «ملکه» بر سر یک میز غذا می خورد، بلکه محرم اسرار محمدرضا و رابط او در مخفیانه ترین ارتباطات نیز بود. بالا تر از این ، حسین فردوست به عنوان «چشم» و «گوش» محمد رضا پهلوی عمل می کرد. فردوست در راس مهم ترین ارگان اطلاعاتی رژیم پهلوی، «دفتر ویژه اطلاعات» که سازمان اطلاعاتی شخصی «شاه» محسوب می شد بر کل سیستم سیاسی و اطلاعاتی کشور و حتی بر «ساواک» نظارت داشت و رابطه شخصی «شاه» را با مهم ترین ارگان های اطلاعاتی هم سنگ برقرار می ساخت.
از همین رو در جلد اول، اطلاعات دست اولی از خاندان پهلوی و روابط بین اعضای آن و ساختار حکومت پهلوی ارائه شده است.
عبدالله شهبازی در جلد دوم کتاب برخی از شخصیتهای طراز اول و مؤثر رژیم پهلوی(از جمله: تیمورتاش، فروغی، هویدا، شریف امامی و...) را با تکیه بر اسناد معتبر معرفی میکند و ابعاد شخصیت پنهان آنان را میکاود.
«یادداشتهای عَلَم»
نویسنده: امیر اسدالله علم / ناشر: معین - مازیار
این مجموعه 6 جلدی حاوی خاطرات روزانه اسدالله علم(۱۳۴۷ تا ۱۳۵۴) است که به خانوادهاش وصیت کرده بود 10 سال پس از مرگش آنها را به چاپ برسانند. خانواده او نیز پس از مرگ علم در سال 57 در آمریکا، این مجموعه را به دست «دکتر علینقی عالیخانی» وزیر اقتصاد و دارایی کابینه علم سپردند تا وی زمینههای نشر آنها را فراهم سازد.
این کتاب اهمیت تاریخی زیادی دارد چرا که اسدالله علم از یکسو تنها کسی در درون دربار پهلوی دوم بوده که یادداشتهای خود را به یادگار نهاده و ثانیا از معدود افرادی است که از تمام زد و بندها، ارتباطات و تحولات ریز و درشت درون درباردوم اطلاع داشته است.
با مطالعه این کتاب میتوان به درونیترین آشنایی با دستگاه حاکمیت پهلوی، افکار، خصال و شخصیت محمدرضا شاه دست یافت. این اثر، زمینههای دستیابی به آگاهی بیواسطهای را نسبت به تصمیمگیریهای و نوع نگاه آخرین پادشاه پهلوی به دنیا و اعتقادات وی، میسر میسازد.
کارشناسان امور تاریخ معاصر معتقدند که این اثر، بهترین و بیواسطهترین منبع برای شناخت محمدرضا شاه به شمار میآید.
«فساد در رژیم پهلوی دوم»
نویسنده: عبدالکاظم مجتبی زاده / ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
در این کتاب تلاش شده است با بهرهگیری از کتابهای خاطرات درباریان و اسناد و مدارک به دست آمده از دوران حکومت پهلوی دوم، مفاسد این دوره بررسی شود که در سه بخش مفاسد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به اضافه یک بخش مقدماتی سازماندهی شده است.
در بخش فساد سیاسی، سوءاستفادهی شاه و درباریانش از موقعیت و مقام خود به عنوان حاکمان کشور و نیز سانسور افکار سیاسی، مباشر پروری، خدمات به دول بیگانه و انتخابات فرمایشی که از طرف آنان اعمال میشد، بررسی شده است.
در بخش مفاسد اقتصادی، ضمن بررسی مسائلی چون رشوهخواری، رانتخواری، اختلاس اموال عمومی و خروج ثروتهای ملی که توسط شاه و اطرافیانش انجام میشد، فهرستی از مؤسسات و مراکز اقتصادی و تجاری که خاندان سلطنت صاحب و یا سهامدار عمدهی آن بودند، ارائه شده است.
در بخش مفاسد فرهنگی به ابتلای اعضای خانواده سلطنتی اعم از زن و مرد به امور غیراخلاقی و مسائل جنسی و نیز ترویج آن در سطح جامعه پرداخته شده است. علاوه بر این توجه ویژه شاه و خانوادهاش به مسائلی همچون قمار، شرابخواری، مواد مخدر و ... و نیز تلاش برای اشاعه و تروج آن در بین سطوح مختلف جامعه ، در این بخش مورد بررسی قرار گرفته است.
مجموعه حاضر، تنها بخشی از مصادیق مفاسد شایع در دورهی پهلوی دوم است که با استفاده از خاطرات درباریان شاه و اسنادی که به عنوان گزارش به وسیلهی ساواک تهیه میشده است، بیان شدهاند.
«پنجاه سال پهلوی؛ خدمات و مفاسد»
نویسنده: احسان آذرکمند،امیدرضا علی اصغرزاده و... / ناشر: بقیه العتره
پنجاه سال پهلوی خدمات و مفاسد، اثری است که به همت جمعی از پژوهشگران در معاونت پژوهشی آموزشی سازمان تبلیغات اسلامی، تهیه و تدوین شده است.
فصل اول این مجموعه تحت عنوان خدمات پهلوی، در حجمی کم کوشیده نگاهی داشته باشد به موارد مورد ادعای شاه مخلوع در مورد خدمات صورت گرفته در طی دوران این حکومت. در این فصل نگاه بیش از هر چیز به کتاب« پاسخ به تاریخ» بوده است و موارد مورد ادعا در آن مورد بررسی قرار گرفته است. البته این فصل را نیز باید بیش از آنکه با عنوان خدمات پهلوی پشناسیم؛ در عنوان چون نقد خدمات مورد ادعای پهلوی در نظر بگیریم. در این فصل اثر با استدلال های مختلفی به نقد موارد مورد ادعا می پردازد و علل واقعی هر مورد از خدمت را نشان می دهد.
فصل دوم اثر با عنوان مفاسد پهلوی پر نکته ترین و حجیم ترین فصل کتاب را تشکیل داده است. این فصل به بخش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی تقسیم شده است و هر بخش نیز دارای زیر بخش های مختلفی است که به روشن شدن موضوع کمک بیشتری می نماید. در این فصل و در تک تک بخش ها روایات و خاطراتی ذکر شده و یا مدارک و شواهدی آمده که مفاسد رژیم پهلوی را به نمایش می گذارد.
فصل سوم با عنوان مقایسه پنجاه و سه سال پهلوی، بیست سال انقلاب اسلامی، به مقایسه این دو بازه زمانی از زوایای گوناگون پرداخته است. در این فصل نیز بخش بندی هایی وجود دارد که کم و بیش مشابهه تقسیم بندی های فصل دو است. شیوه اثر در این فصل بدین صورت بوده که در هر بخش خدمات دوران انقلاب اسلامی ذکر شده است و در مقابل نیز به همان ویژگی ها و تفاوت هایش در دوران پهلوی پرداخته شده است.
مجموعه سه جلدی «دربار به روایت دربار»
نویسنده: ریحانه درودی، نظرعلی کوشکی / ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مجموعه سه جلدی «دربار به روایت دربار» به بررسی فسادهای صورت گرفته در دربار پهلوی در سه موضوع فساد اخلاقی، سیاسی و اقتصادی می پردازد. در این آثار تلاش شده است ضمن رعایت عفت قلم و ملاحظات اخلاقی ، به گوشههایی از مفاسد اخلاقی درباریان – اعم از شاه ، و حلقهی نخست اطرافیان ، دوستان و خانوادهی او – اشاره گردد و از آن جا که اصل بر بیان واقعیت و اجتناب از نقل حوادث غیرواقعی قرار گرفته ، لذا صرفا به خاطرات درباریان در خصوص موضوع فساد تکیه شده است .
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «حسین فردوست رئیس بازرسی شاهنشاهی و محرم راز و اسرار محمدرضا پهلوی درباره آشنایی فرح با شاه چنین میگوید :فرح دختر دانشجوی فقیری بود که از فرط استیصال برای دریافت کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک میرود تا بتواند در پاریس تحصیل وزندگی کند. در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوان منتظر شکار دخترها و زنها مینشتند و هر مراجعه کننده از جنث مونث اگر مورد پسند زاهدی واقع می شد بلافاصله به اتاق خواب میرفتند واگر مورد پسند زاهدی نبود او را به رفقایش که حضور داشتند میداد. این بود کار و شغل زاهدی و البته به دوستان انگلیسی و آمریکاییاش هم چیزهایی میرسید.»
«شاه بی شین»
نویسنده: محمدکاظم مزینانی / ناشر: سوره مهر
عنوان و محتوای این رمان به شکست و ناکامیهای محمدرضا پهلوی اشاره دارد. قصه این داستان از بیماری شاه آغاز شده و سپس با نگاهی به گذشته، از کودکی تا لحظه مرگ شاه را به زبان خودش روایت می کند. همچنین نوع نگاه شاه به زن، جامعه، دنیا، اطرافیان و حتی روابطش با اشیا و حیوانات در این رمان تصویر شده است.
این اثر در مدت 2 سال و با استفاده از تمام منابع مکتوب، اسناد، عکسها، مقالات و بریده جراید نوشته شده است و برای نگاه دقیق به زندگی محمدرضا پهلوی، دستنویسها، نوع خط، تصاویر، مصاحبهها با خبرنگاران خارجی و حتی تغییر حالات چهره و لحن وی نیز مورد توجه قرار گرفه است.
شاه بی شین، "آه" میشود و به تمام حسرتهای شاه خائن نسبت به زندگی، همسر، گذر زمان و بلندپروازیهایش و شکست و ناکامیهایش اشاره دارد.
رضا امیر خانی در ستایش این کتاب می گوید:«شاه بی شین روایتگر لحظاتی از تاریخ ماست که به دلیل بی توجهی فرهنگی یگانه است، حال آنکه از این دست کتب دهها عنوان باید نگاشته می شد. در فضای امروزی شاه بی شین از آن جهت که بی نظیر است و یگانه، به شدت خواندنی است.»
این رمان جزو آثار برگزیده جشنواره داستان انقلاب در سال 1386 هم بوده است.
«خاطرات عزت شاهی»
راوی:عزت شاهی ، نویسنده: محسن کاظمی/ ناشر : سوره مهر
عزت شاهی است که توانست در جریان رویارویی قهرآمیز با رژیم شاه از زیر ضربات مهلک ساواک و شکنجه های روحی دوران بازجویی و زندان جان نه چندان سالم «اما زنده» به در برد و خود را به پیروزی انقلاب اسلامی برساند. با کنار رفتن گرد و غبار از خاطرات عزت شاهی در می یابیم که یاد گفته های او خاطره صرف و یا فقط حکایات تلخ و شیرین و شرح سردی و گرمی و تصویر شادی و غم زندگی نیست، بلکه تاریخ دو دهه مبارزه با رژیم شاه و سرگذشت جریانهای سیاسی قهرآمیز و گروههای مبارز مسلح و قصه آدمهایی که با هر مرام، عقیده و مسلکی، روزی، روزگاری برای رسیدن به آرمانهای همیشگی بشری، همچون عدالت، قسط، مساوات و جامعه خالی از تبعیض قیام کردند و برای آن خون دادند و خون ریختند. عزت شاهی با بیان خاطراتش بی هیچ واهمه و تعارفی بسیاری از جریانها و شخصیتهای مطرح سیاسی تاریخ معاصر را به چالش کشیده است.
وی در خاطراتش بسیاری از گروهها و سازمانهای مبارز و برانداز دهه چهل و پنجاه را به چالش کشیده و نقد و بررسی آن جریانها پرداخته است.
تدوین کننده کتاب برای مستندسازی کتاب در منابع و مآخذ متنوع از قبیل منابع مکتوب الکترونیکی و منابع شفاهی به تحقیق و جستجو پرداخته و حدود سه هزار سند، اخبار، گزارشهای حوادث مربوط به گروهها و مبارزان ضد شاهی قبل از انقلاب و پس از انقلاب، شرح زندگی شخصیتهای مطرح قبل و پس از انقلاب را واکاویده و با عزت شاهی در میان گذاشته است کاظمی در فرایند شکل گیری کتاب تلاش کرده تا جای ممکن برای شخصیت و نقش آفرینان خاطرات عزت شاهی و حوادث و رخدادهای دوران مبارزات وی سند و مدرک ارائه دهد و حقیقت تاریخی را بازسازی نماید تا چیزی پنهان نماند.
«خاطرات احمد احمد»
نویسنده: محسن کاظمی، راوی: احمد احمد / ناشر : سوره مهر
احمد احمد از مبارزان دوره رژیم پهلوی است که با گروههای مبارز بسیاری همکاری و فعالیت داشته و به همین دلیل چندینبار دستگیر، شکنجه و زندانی شده است. او در آخرین برخورد با مأموران ساواک از ناحیه پا تیر خورد٬ مصدوم و معلول شد. در دیباچه کتاب به نقل از دفتر ادبیات انقلاب اسلامی آمده است: «برای احمد در سن پیری دشوار بود با رجوع به بایگانی ذهن خود خاطرات چهل سال پیش را بازگو کند او بارها اذعان میکرد که مصاحبهها برایش صحنههای بازجویی گذشته را تداعی میکند. ساعت اول مصاحبه و یافتن راهی به انبان ذهن او سخت و طولانی بود.»
در واقع این کتاب آغازگر گونه خاطرهنویسی تدوینی است. اثر حاضر شامل خاطرات و زندگی سیاسی احمد احمد به زبان خودش است که در 9 بخش ارائه شده است. محتوای کتاب به طور خلاصه شامل مباحث ذیل است: دوران کودکی و اوضاع خانوادگی، تحصیلات ابتدایی و متوسطه، آشنایی وی با اندیشه امام خمینی (ره)، عضویت در انجمن ضد بهائیت، فعالیت وی در حزب ملل اسلامی و دوران دستگیری و زندان، دوران سربازی و ورود به حزبالله، دوران زندان قزل قلعه و شکنجههای مرگبار، آشنایی وی با سازمان مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق، آشنایی با هاشمی رفسنجانی، ازدواج و دستگیری مجدد وی، دیدار با حجتالاسلام لاهوتی، ارتباط وی با شهید اندرزگو ودرگیری با ساواک، دستگیری وی و ملاقاتش با آیتالله منتظری و طالقانی در زندان اوین، دوران انقلاب و تظاهرات مردمی و آزادی وی، دوران پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی و حضورش در جبهه.
«ماموریت در تهران؛ خاطرات ژنرال رابرت هایزر»
مترجم: نعمت اله عاملی / انتشارات: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ژنرال چهار ستاره نیروی هوایی آمریکا، بالاترین درجه نیروی هوایی آمریکا، در جریان انقلاب اسلامی ایران و در روزهای بحبوحه وقوع انقلاب و لغزش کامل سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، با مأموریت ویژه از سوی جیمی کارتر، رییس جمهور وقت آمریکا، در دی ماه ۱۳۵۷ وارد تهران شد. مأموریت هایزر، حفظ انسجام ارتش پس از رفتن شاه، حمایت از دولت شاپور بختیار و در صورت ناتوانی و سقوط بختیار، انجام کودتا و بدست گرفتن قدرت و توسط ارتش بود.
هایزر هدف از نوشتن کتاب حاضر را باز کردن ماجرا معرفی میکند که با گفتن ما وقع به دنبال آن است که شبهه ها و مطالب نادرستی را که در مورد وی گفته شده را بر طرف سازد.
هایزر در مدت اقامت سی و چند روزه خود در ایران تنها یکبار با شاه ملاقات کرد و در این جلسه، روز و ساعت خروج محمدرضا پهلوی از ایران تعیین شد. هرچند سفر هایزر به ایران به صورت محرمانه صورت گرفت ولی خبر ورود وی دو روز بعد یعنی شانزدهم دیماه فاش شد.
او در صفحه ۳۰۷ بیان داشته است: سولیوان « سفیر آمریکادر ایران» تا روز ۳ ژانویه (۱۳ دی قبل از ورود هایزر) در جریان مذاکرات خود با رهبران اپوزسیون فهرستی از بیش از یکصد افسر ارشد ایرانی تهیه کرده بود که همزمان با شاه کشور را ترک نمایند. یکی از دلائلی که نشان میدهد چرا سولیوان از شنیدن اینکه من به ایران آمدهام و وظیفهام نگهداشتن این افسران در کشور بعد از رفتن شاه است پرچم مخالفت بلند میکند همین است.
بطورکلی، کتاب مأموریت در تهران در چهاربخش تقسیم بندی شده است:
بخش اول مربوط به اوضاع سیاسی ـ نظامی ایران از زمان ورود هایزر به تهران تا زمان خروج شاه میباشد ـ از ۱۴ دیماه تا ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ ـ که تحت عنوان «آخرین روزهای شاه» آمده است.
بخش دوم مربوط به دوران بعد از رفتن شاه تا زمان ورود امام خمینی (ره) ـ از ۲۷ دی ماه تا ۱۲ بهمن ماه ـ تحت عنوان «در انتظار خمینی» میباشد.
بخش سوم مربوط به دوران ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ، یعنی زمان پیروزی نهایی انقلاب اسلامی، تحت عنوان «بازگشت آیتالله» میباشد.
در بخش چهارم و پایانی کتاب، متن نامه کارتر به عنوان تشکر از زحمات هایزر در مدت زمان اقامت در تهران آمده است. در پایان نیز هایزر تحلیلی از اوضاع سیاسی ـ نظامی ایران ارائه کرده است و به این موضوعات پرداخته که اوضاع ایران بعد از انقلاب به چه شکل خواهد بود و روابط آن با غرب، آمریکا، از چه مشخصههایی برخوردار خواهد شد.
«خاطرات دو سفیر»
مترجم: محمود طلوعی / ناشر: علم
خاطرات «ویلیام سولیوان» سفیر آمریکا و «آنتونی پارسونز» سفیر انگلستان در تهران در زمان شکلگیری انقلاب اسلامی ایران در این کتاب گردآوری شده است. این کتاب قبلاً به صورت دو کتاب مجزا تحت عناوین «مأموریت در ایران» به قلم سولیوان و «غرور و سقوط» به قلم آنتونی پارسونز، ترجمه و منتشر شده بود اما پس از گذشت سالها، مترجم تصمیم به انتشار این دو کتاب در یک مجموعه به همراه بخشهایی از خاطرات «جیمی کارتر»، «سایروس ونس» و «زبیگنیو برژینسکی»، رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و مشاور امنیت ملی رئیسجمهوری گرفته که حاصل آن در قالب کتاب حاضر به بازار کتاب عرضه شده است.
سولیوان در بخشی از کتابش می نویسد: روش شاه و تظاهر او به اینکه هنوز خود را پادشاه قانونی ایران میداند در روابط آمریکا و حکومت اسلامی جدید ایران هم مسائل تازهای بوجود می آورد. مادامیکه شاه از ادعای تاج و تحت دست برنداشته و میخواست چنین وانمود کند که روزی به ایران بازخواهد گشت موضع ما در برابر رژیم جدید ایرا قابل دفاع نبود. اگر شاه پس از آنهمه تاخیر و تعلل میخواست برنامه قبلی خود را اجرا کرده و به آمریکا برود موقعیت ما از این هم دشوارتر میشد، زیرا در ایران این تصور قوت میگرفت که ما شاه را در پناه خود گرفته و میخواهیم او را در اجرای نقشههای تازهاش برای بازگشت به ایران یاری دهیم. البته اگر شاه همزمان با مسافرت آمریکا رسما از مقام سلطنت استعفا میداد وضع فرق میکرد، ولی اگر در حفظ عنوان و مقام خود پافشاری مینمود و چنین وانمود میکرد که قصد جمعآوری قوا برای بازگشت به ایران را دارد ما در وضع دشواری قرار میگرفتیم.
«شکنجه گران می گویند»
نوشته: قاسم حسن پور / ناشر: موزه عبرت
خاطرات و اعترافات بهمن نادری پور (تهرانی) و فریدون توانگری (آرش) دو تن از مشهورترین شکنجه گران ساواک شاه در دوران پایانی آن، بخش عمده ی آن را تشکیل می دهد.
این کتاب پس از تبیین نقش دستگاه اطلاعاتی در رژیم پهلوی و جایگاه آن در فصل نخست، زمینههای پیدایش کمتیه مشترک ضدخرابکاری را در فصل دوم بررسی میکند. کمیته مشترک ضد خرابکاری به علت ناهماهنگی بین شهربانی و ساواک تشکیل و کمیته سوم ساواک و بخشی از شهربانی با یکدیگر ادغام شده و کمیته مشترک به وجود میآید. این کمیته، بازداشتگاهی داشته که تهرانی، شکنجهگر معروف در آن از مبارزان اعتراف میگرفته است. بازداشتگاه موقت کمیته مشترک، گاه به زندان تبدیل میشده و حتی مواردی بوده که تا سه سال فردی را آنجا نگه میداشتند.
در فصل سوم، نخست به این موضوع پرداخته شده که آیا شاه از این شکنجهها خبر داشته یا نه؟ تهرانی اعتراف میکند که همه موارد در بولتنهایی به اطلاع دربار نیز میرسیده است. پس از آن، انواع شکنجههای آن دوران با آوردن خاطرات افراد بیان شده است.
مولف در فصل چهارم، فضای باز سیاسی پس از سال ۵۵ را بررسی کرده است. در این سال، دمکراتها در آمریکا به ریاست جمهوری میرسند و بر رژیم فشار وارد میکنند که فضای بسته و استبدادی کشور را تلطیف کند. به همین علت، فضای باز سیاسی در دستور کار قرار میگیرد و در همین راستا، به حقوق بشر توجه میشود. این فضای باز سیاسی، تنها به دلیل وجهه بینالمللی آن بوده و بنا بر اعترافات تهرانی و دیگران، در باطن دستور آمده بوده که به هر ترتیبی شده، مبارزان انقلابی سرکوب شوند. تهرانی میگوید: «از سال ۵۶ که مسئله حقوق بشر و فضای باز سیاسی در ایران اعلام شد، ساواک روش جدیدی را در پیش گرفت. به این ترتیب که کادرهای مخفی را اگر دستگیر میشدند، پس از شکنجه با سیانور و وسایلی که احتمالا مجهز به صداخفهکن باشد از بین میبردند». در پایان فصل، اواخر عمر کمیته مشترک و سپس در فصل پنجم با عنوان «فروپاشی دژ»، تصرف و تسخیر کمیته مشترک و دستگیری شکنجه گران بازگو شده است.
فصل ششم اعترافات تهرانی، آرش و بقیه در هشت جلسه اعترافات دادگاه است. پایان بخش این فصل، اعترافات دیگر بازجویان و شکنجهگران ساواک بوده و پس از آن، فهارس آمده و سپس از صفحه ٣٣۵ تا پایان کتاب اسناد و عکسها آمده است.
در بخشی از کتاب، فردوست درباره همکاری ساواک با موساد میگوید: «هنگامی که از انگلستان و آمریکا درخواست استاد ضد براندازی کردم، صلاحشان نبود که بفرستند و میخواستند که ساواک وابسته و متکی به اسرائیل باشد! از نیمرودی که خواسته شد، برجستهترین متخصص ضد براندازی اسرائیل را به تهران اعزام کرد؛ او همان فردی بود که بعدها معاون سازمان امنیتی سرائیل شد. او کلاس سه ماههای را تشکیل داد و سی نفر در کلاس او آموزش دیدند. وی کتابی نیز به همراه داشت که ترجمه شده و در اختیار پرسنل ذینفع و اداره کل آموزش قرار گرفت. ... در آغاز، دو یا سه تیم و هر تیم مرکب از حدود ده نفر از ادارات کل عملیاتی (دوم، سوم، هشتم) برای آموزش به اسرائیل فرستاده شدند.»
«خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ»
نگارش: محسن کاظمی / ناشر: سوره مهر
خانم مرضیه حدیدچی معروف به دباغ از جمله زنان پیشرو در مبارزه است. وی به سال 1318 در همدان متولد شد، در خانوادهای مذهبی و فرهنگی رشد و نمو کرد و در سال 1333 با محمدحسن دباغ ازدواج کرد و ازدواج، سرآغاز تحولات زندگی وی بود. او پا به میدان مبارزه گذاشت و همزمان به ادامة تحصیلات علوم دینی پرداخت. مبارزات او زمانی اوج گرفت که مادر هشت فرزند بود.
حدیدچی که از شاگردان شهید آیتالله سعیدی است. پس از شهادت ایشان در سال 1349 به مبارزه و تبلیغ خود علیه رژیم شاه شدت میبخشد و سرانجام در سال 1352 توسط ساواک دستگیر میشود. در کمیتة مشترک به همراه دخترش «رضوانه» شدیدترین شکنجهها را تحمل کرده و به سختی بیمار میشود و زمانی که امیدی به زندهماندنش نیست، از زندان آزاد میشود. استقامت وی در مقابل شدیدترین شکنجههای ساواک، یکی از بخشهای خواندنی کتاب است.
دباغ در سال 1353 برای ادامة مبارزاتش به خارج از کشور میرود و تا پیروزی انقلاب اسلامی در هجرت به سر میبرد. وی در پایگاههای نظامی واقع در مرز لبنان و سوریه آموزشهای رزمی و چریکی را طی کرد و در بسیاری از فعالیتهای مبارزان درخارج از کشور شرکت فعال داشت.
خانم دباغ پس از هجرت امام به پاریس، در سال 1357 به خیل یاران ایشان پیوست و وظایف اندرونی بیت امام را برعهده گرفت. او در خارج از کشور، با عناوین خواهر دباغ، خواهر زینت احمدی نیلی و خواهر طاهره شناخته میشد.
وی پس از انقلاب یکی از مؤسسین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و به عنوان اولین فرمانده سپاه منطقة غرب کشور مسئولیت سپاه همدان را برعهده گرفت. یکی دیگر از قسمتهای خواندنی کتاب، خاطرات ایشان از زمان تشکیل سپاه غرب است.
فصلی دیگر از این خاطرات، مربوط است به سفر ایشان به مسکو. در این سفر تاریخی، آیتالله جوادی آملی، خانم دباغ و محمدجواد اردشیر لاریجانی به عنوان نمایندگان امام، نامة ایشان را به گورباچف ابلاغ کردند. دباغ آن روزها را سختترین روزهای عمر خود میداند و خاطرة خود را از هنگام خداحافظی با امپراتور بلوک شرق، اینگونه نقل میکند: «شرایطی نبود که از حاجآقا بپرسم چکار کنم. دیدم اگر توی ذوق گورباچف بزنم، خیلی بد است. از این رو وقتی او دستش را دراز کرد، من چادر را روی دستم انداختم و به او دست دادم. این برخورد و این نوع دستدادنم برای گورباچف که رهبری امپراتوری شرق را بهعهده داشت، خیلی سخت و گران آمد. سعی کرد به روی خود نیاورد و گفت: «من دستم را برای دستدادن دراز نکردم، بلکه دستم را به سوی این مادر انقلاب دراز کردم که بگویم ما همسایههای خوبی هستیم...» گورباچف که هنگام استقبال ما نیامده بود، هنگام خداحافظی تا پایین پلهها به بدرقه آمد.»
«مجموعه: به روایت اول شخص مفرد»
نویسنده: بهزاد دانشگر / ناشر: آرما
این کتاب مشتمل بر چهار جلد است. نویسنده کوشیده تا در این کتاب، با انتخاب فرم روایی جدید، رویدادها و افراد موثر در شکلگیری انقلاب اسلامی را به گونه ای کاملا مستند و البته جذاب بیان کند. آنچه بیش از همه این کتاب را از کتب مربوط به انقلاب مجزا میکند شیوه خلاقه در روایت آن است؛ شیوهای که انتظار میرود ارتباط خوبی با خواننده برقرار کند و در ضمن اطلاعات مناسبی را درباره چگونگی انقلاب، در اختیار او قرار دهد. از این رو سعی میکنیم با بررسی این کتاب، دری به سوی روایتهای جذاب، کارآمد و خلاقانه، از تاریخ انقلاب بگشاییم. چیزی که نیاز دهه چهارم انقلاب اسلامی است.
نویسنده در مقدمه این مجموعه کتاب آورده است:
حقیقتش را بخواهید نگارنده در ابتدا بنا نداشت چنین کتابی درباره انقلاب بنویسد.این کتاب در واقع فیشهایی است برای پاسخ به چند سوال. چند سوال که همه این سالهای جوانی نگارنده با او همراه بوده است و این سالهای اخیر از مهمترین دغدغههای ذهنیاش بودهاند.مثلا اینکه مردم برای کدام هدف انقلاب کردهاند؟ ارزان شدن کالاهای اساسی؟... آزادی؟... دین؟... مگر دین نداشتند؟ مگر آن گونه که گفته میشود در رفاه و آسایش نبودهاند؟ اساسا رهبر انقلاب چه دورنمایی از حکومت آینده برای مردمش تصویر کرده بوده است؟ حرفهایش درباره حکومت پهلوی چه بوده است؟ یا اینکه انقلاب سال 57 از کجا شروع شد، چه روند و حوادثی را طی میکرد تا به 22 بهمن رسید؟طی این سالها کتابها و خاطرات زیادی خواندم تا جوابهایی برای این سوال پیدا کنم. علاقهای به خواندن و دانستن تحلیلهای دیگران درباره حوادث و چرایی انقلاب نداشتم؛ پس سعی کردم مستقیما به خاطرات شخصیتهای حوادث مراجعه کنم و حوادث را از دید راویانی که به متن حادثه نزدیکتر بودند، بشنوم. سعی کردم با این ترفند از تحلیل و توضیحهای مستقیم دوری کرده و فقط حوادث را ببینم.بخشهای جذاب و جالب این خاطرات که نکته جدید و تازهای داشت را برای خودم جدا کرده بودم و بعضا تکههایی از این نکتهها و خاطرات را اینجا و آنجا برای دوستان و علاقهمندان تعریف میکردم. بنا به تشویق و توصیه برخی از این دوستان بنا شد این خاطرات با تنظیمی مجدد منتشر شده و در دسترس عموم قرار گیرد."نو?سنده ادامه داده است:"بنابراین همه کلمات و سطرهای کتاب به خاطرات و نشریات آن روزها تعلق داشته و نگارنده چیزی از خود در این کتاب ندارد. در این جستجو تا جایی که در توانم بود، سعی کردم خاطرات افراد از یک سمت و سو و جهتگیری مشخص نبوده و خاطرات افراد متفاوت با دیدگاههای متفاوت را جمعآوری کنم.
«مجموعه مصاحبههای پروژه تاریخ شفاهی هاروارد»
این مجموعه را آقای محسن کاظمی نویسنده کتابهای «عزت شاهی» و «احمد احمد» و... پیشنهاد دادند. پروژهٔ تاریخ شفاهی ایران نام برنامهای برای مصاحبه با عدهای از ایرانیانی است که در تاریخ معاصر نقشی داشتهاند. این برنامه به ابتکار حبیب لاجوردی در دانشگاه هاروارد انجام گرفت. مصاحبهها عمدتا توسط لاجوردی و دیگر همکاران او انجام شدهاست. در مجموع با 134 نفر مصاحبه شدهاست و تاکنون 14 اثر آن چاپ شده است. در این بین با بختیار، ارتشبد طوفانیان، سپهبد حاج علی کیا، شریف امامی، یگانه و امینی به عنوان مسئولان رژیم محمدرضا پهلوی نیز مصاحبه شده است