دکتر آموزگار احساس مىکند که برنامه اصل 4 ترومن براى مواجهه با مسائل کشور ایران کاملاً مناسب انتخاب نشده است. او همچنین مىگوید که این برنامه زیاده از حد وارد جزئیات شده و پروژههاى بسیارى را تحت پوشش در آورده است، حال آن که بهتر مىبود که این برنامه تلاش خود را در مورد 5 یا 6 پروژه مشخص مؤثر متمرکز نماید.
تاریخ: 10 سپتامبر 1958 ـ 19/6/37
از: سفارت آمریکا در تهران ـ مرسله شماره 195 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: گفتگوهایى با وزیرکار، جمشید آموزگار
دو یادداشتى که به پیوست مىآید توسط دبیر دوم سفارت، جى. سى. میکلاس، در رابطه با گفتگوهاى اخیرش با جمشید آموزگار تهیه شده است. در زمان گفتگوى اول، جمشید آموزگار معاون وزیر بهدارى ایران بود و هنگامى که گفتگوى دوم صورت مىگرفت، به سمت وزارت کار منصوب شده بود. آموزگار یکى از زرنگترین، باهوشترین و جاهطلبترین مردان ایران به شمار مىرود. از نظر سیاسى در مسیرى گام برمىدارد که احتمالاً خواهد توانست از مراحم شاه برخوردار شده و در هر تغییرى که در دولت صورت مىگیرد، نقش قابل ملاحظهاى ایفا نماید. آموزگار به ویژه در وزارت امورخارجه آمریکا به عنوان یک نماینده بسیار تواناى ایران در نشستهاى کمیسیون اقتصادى پیمان بغداد مشهور شده است. یادداشتهاى ضمیمه، الف: چندین نگرش محتاطانه در مورد اوضاع سیاسى اخیر و ب: تصویرى جالب از نیروهاى پنهان و غیر مستقیمى که در تغییرات پستهاى کابینه نقش دارند، را ارائه مىکند. احتمالاً آموزگار در گفتگوهاى خود یا نیمى از حقایق را و یا حتى کمتر از نیمى از آنها را در مورد تغییرات کابینه و همچنین ارتقاى پست خود مطرح مىنماید.براى سفیر جان دبلیو. باولینگ دبیر اول سفارت ضمایم: طبق آنچه گفته شد.رونوشت به: کنسولگریهاى آمریکا در اصفهان، مشهد، تبریز، خرمشهر یادداشت ادارى
تاریخ: 23 اوت 1958 ـ 1/6/37 خیلى محرمانه از: جى. سى. میکلاس به: قائممقام هیئت نمایندگى
موضوع: گفتگوهایى با معاون وزیر بهدارى جمشید آموزگار من تنها مهمانى بودم که در ضیافت ناهار روز 19 اوت، که توسط دکتر آموزگار ترتیب داده شده بود، شرکت داشتم. در خلال این مهمانى ناهار وى فرصت یافت تا در مورد موضوعات بسیار متنوعى که در مورد آنها دیدگاههاى مسلطى از خود نشان مىداد، به بحث بنشیند. 1ـ سازمان برنامه
دکتر آموزگار گفت ابتهاج همسر خوبى را که بیش از بیست سال بود با وى ازدواج کرده بود، از دست داد تا بتواند با فاحشهاى معروف ازدواج کند که در پى به چنگ آوردن سهمى از قراردادهاى فراوان سازمان برنامه بوده است. دکتر آموزگار به ویژه از مورد کوچصفهانى یاد کرد و گفت که کوچصفهانى حدود دو هفته پیش مدارک مناسبى را برعلیه ابتهاج گردآورى کرده بود و ابتهاج را تهدید نموده بود که هر آنچه را در مورد فعالیتهاى همسر وى مىداند افشاء خواهد کرد. کوچصفهانى مدعى است که همسر جدید ابتهاج همان فردى است که وى را وادار نمود تا از شرکت لیچفیلد ویتینگ (Litchfield Whiting)تقاضاى رشوه نماید. دکتر آموزگار خاطرنشان کرد که وى یکى از مشاوران شرکت لیچفیلد ویتینگ در بعضى از مسائل مهندسى (یعنى حوزه تخصصى وى) مىباشد. 2ـ تغییر وزرا
دکتر آموزگار اظهار داشت که احتمال دارد وزیر راه وزیرکار به زودى تعویض گردند، زیرا در مورد هر دو نفر آنها به عنوان افرادى کارآمد و لایق قضاوت نمىشود. آموزگار گفت که شاه احتمالاً تاکنون بختیار (وزیرکار) را به خاطر این نگهداشته بود که پس از طلاق دادن ملکه ثریا نمىخواست با اخراج وزیرکار آن موقع یعنى بختیار این تصور به وجود آید که وى مىخواهد تمامى خاندان بختیار را کنار بگذارد. دکتر آموزگار گفت که احتمالاً رسوایى بزرگى در رابطه با رشوهگیرى وزیر کشور از شرکتهاى خارجى و نقشى که وزیر کشور در قضیه معروف به «جاده سوم به شمیران» (که به گفته آموزگار این طرح منتفى است) داشت، علنى گردد و به همین دلایل نیز ممکن است وزیر کشور در کابینه تعویض گردد. 3ـ نیروهاى نظامى ایران
دکتر آموزگار گفت که شاه را باید متقاعد نمود که به نیروهاى نظامى بیشترى احتیاج ندارد و همچنین شاه باید متقاعد گردد که وجود یک ارتش کوچک و وفادار و خوب آموزش دیده که تنها علت وجودیش حفاظت از شاه در مقابل خطرات داخلى باشد، امرى عاقلانه به نظر مىرسد. آموزگار اظهار داشت که شاه مىداند که 1) ارتش ایران هر چقدر بزرگ باشد هرگز نخواهد توانست به نوعى دفاع در مقابل تهاجم شوروى دست یازد، و 2) ارتشى در ابعاد بزرگ براى حمایت ایران در مقابل تهاجمات هریک از کشورهاى منطقه خاورمیانه نظیر ترکیه ضرورى نیست به این دلیل که سازمان ملل ثابت کرده است که در حمایت از کشورها در مقابل تهاجمات خارجى نقش مؤثرى ایفا نموده است، و براى نمونه قضیه کانال سوئز را طرح کرد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط این امکان را در اختیار مردمى قرار مىدهد که ممکن است روزى خواهان سرنگونى شاه باشند. وى گفت که کیا، هدایت و بختیار دائما براى ایفاى نقش مسلط و کسب قدرت بیشتر در ارتش در حال منازعه و کشمکش هستند. آموزگار در ضمن فکر مىکرد که مسئله قرهنى عمدتا توطئه و دوزوکلک بود و قرهنى که افسرى شایسته است در حقیقت قربانى جنگ قدرت داخل ارتش شد. آموزگار مىگفت که به خاطر وجود این جنگ قدرت در ارتش، باید در انتظار توطئههاى بیشترى نیز بود. وى مىگوید که شاه بیش از حد به ارتش براى مشاوره در مورد جنبههاى مختلف سیاست دولت تکیه مىکند و بعضى اوقات در حوزههایى این مشاوره صورت مىگیرد که ارتشىها مطلقا صلاحیت اظهارنظر ندارند.
4ـ مشاوران غیرنظامى شاه دکتر آموزگار گفت که وى مذاکراتى طولانى با علا وزیر دربار شاه داشته مبنى بر اینکه شاه به مشاوران نظامى تکیه کرده و توجهى در مشاوره با غیرنظامىها از خود نشان نمىدهد و این رفتار شاه باعث شده است که انبوهى از مردم تحصیلکرده علیرغم دستاوردهاى بعد از بازگشت شاه در سال 1953، هنوز ناراضى باشند. آموزگار قرار بود که در بعدازظهر 20 اوت به حضور شاه رسیده و این نظرات را به اطلاع شاه برساند و تلاش کند که شاه را متقاعد سازد با 4 یا 5 مشاور غیرنظامى در امورى غیر از مسائل نظامى مشورت نماید.
5ـ برنامه سازمان بینالمللى ارتباطات
دکتر آموزگار احساس مىکند که برنامه اصل 4 ترومن براى مواجهه با مسائل کشور ایران کاملاً مناسب انتخاب نشده است. او همچنین مىگوید که این برنامه زیاده از حد وارد جزئیات شده و پروژههاى بسیارى را تحت پوشش در آورده است، حال آن که بهتر مىبود که این برنامه تلاش خود را در مورد 5 یا 6
پروژه مشخص مؤثر متمرکز نماید. او با روانشناسى عمومى حاکم بر برنامه سازمان همکاریهاى بینالمللى یعنى افزایش تدریجى سطح زندگى در همه بخشها مخالفتى نداشت. هرچند این فلسفه و نگرش از دیدگاه آموزگار با وضعیت ویژه امروزى ایران تطابق واقع گرایانهاى ندارد و این معلول شرایط کلى خاورمیانه و تغییرات سریعى است که در کشورهاى مجاور جریان دارد. اظهار نظر:
به استثناى نفرت آشکار از ابتهاج که هنگام سخن گفتن از وى مش ود بود، در بقیه اوقات گفتگو دکتر آموزگار نقطه نظرات خود را کاملاً متین و به روشى کاملاً بىغرضانه و بىطرف آرام طرح مىکرد و در من این احساس را بوجود آورد که وى نسبت به شاه وفادار بوده و در مورد آینده کشورش علاقهمند و نگران مىباشد. دلایل این که چرا وى نظراتش در مورد چنین مسائل متنوعى را با من طرح مىکند احتمالاً برمىگردد به 1) روابط شخصى خوبى که ما با همدیگر داریم، 2) ما را متوجه این نکته گرداند که به همراهى و برخورد وى با شاه، احتمالاً با این امید صورت مىگیرد که اگر شاه بهطور مطلوبى واکنش نشان دهد، حمایت آمریکا از خود را درپى خواهد داشت. در آغاز تصور کردم که هدف وى دستیابى به موقعیت شغلى ابتهاج مىباشد، اما اکنون تصور مىکنم چیز دیگرى مثلاً به دست آوردن شغل وزیر مشاور و یا مثلاً
موقعیتى رسمى یا غیر رسمى بهعنوان مشاور شاه را مدنظر دارد. به این جمعبندى رسیدم که وى حمایت قوى علا، وزیر دربار شاه، و حمایت تعدادى از نمایندگان مجلس را با خود دارد. (البته پدر آموزگار نیز سناتور مىباشد.) طبیعتا دکتر آموزگار مسائل مطروحه را به مثابه حرکتى در جهت کسب قدرت بیشتر طرح نمىکرد، اما من قویا مطمئنم که قضیه چیزى غیر از کسب قدرت بیشتر نیست. باتوجه به اظهارات آموزگار، در صورتى که وى در ایجاد روابط نزدیکتر با شاه و کسب قدرت بیشتر موفق شود در آن صورت من فکر مىکنم که خیلى دقیق و حساس به روابط خود با ابتهاج و حمایت آشکارى که از شخص ابتهاج مىکنیم، برخورد نماییم. دور از انتظار نیست اگر گفته شود که ممکن است بتوان با این کار به یک همبستگى واقعى دست یابیم. پایان ضمیمه اول گزارش ادارى
تاریخ: 30 اوت 1958خیلى محرمانه
از: جى. سى. میکلاسبه: قائممقام هیئت نمایندگى
موضوع: گفتگو با وزیرکار، جمشید آموزگار و معاون وزارت دارایى، رضا انصارى
در 29 اوت، پیرو ملاقاتى که آموزگار در 20 اوت با شاه کرده بود، با آموزگار ملاقاتى داشتم (به یادداشتهاى من به تاریخ 23 اوت رجوع کنید)
دکتر آموزگار گفت که وى حدود 3 ساعت با شاه ملاقات داشت و درباره شرایط عمومى کشور به گفتگو پرداخته بودند. آموزگار در این ملاقات صریحا و به طور جدى بعضى از وزراى کابینه را به باد انتقاد گرفته و سیاستهاى آنها را نیز به نقد کشیده بود. آموزگار اظهار مىداشت که شاه در تمام این مدت با دقت به صحبتها گوش مىکرد و هیچگونه اعتراضى به انتقاداتى که از جانب وى طرح مىشد، نداشت. در مورد بعضى از نکات، شاه نظراتى مبهم و غیر صریح ارائه مىکرد، اما در کلیت به نظر مىرسید که با این نظر آموزگار که مردم از دولت خشنود نیستند و حرکتى اساسى و سازنده باید صورت گیرد تا این وضعیت را بهبود بخشد، موافق بود.
ظاهرا شاه در هنگام ملاقات هیچ نشانهاى از کارهایى که قصد انجام آنها را دارد، از خود بروز نداده بود به استثناى این که در پاسخ به انتقادات آموزگار در مورد ابتهاج، اظهار داشته بود که وى احساس مىکند که نمىتواند ابتهاج را برکنار کند زیرا ممکن است بعدها گفته شود که درست هنگامى که ابتهاج شروع کرده بود تا سازمان برنامه را به مسیر صحیح بیندازد، شاه وى را از کار برکنار کرد. شاه اظهار داشته بود که ترجیح مىدهد تا پایان برنامه 7 ساله دوم، ابتهاج در سازمان برنامه باقى بماند و تا آن موقع ابتهاج لیاقت با بىلیاقتى خود را اثبات خواهند کرد. آموزگار فکر مىکرد که این تجربهاى گران خواهد بود اما در شرایط حاضر باتوجه به اظهارات شاه، آموزگار دیگر قصد نداشت که بر حملات خود علیه ابتهاج ادامه دهد. استنباط مىکنم که حدود یک هفته طول کشید تا شاه قبل از تصمیم به جایگزینى بختیار توسط آموزگار در مورد نظرات آموزگار فکر کند و با این انتصاب آموزگار بتواند به بعضى از افکار خود جامه عمل بپوشاند. آموزگار مىگفت هنگامى که اقبال (نخستوزیر) تصمیم شاه را به اطلاع وى رساند،
همچنین گفته بود که آموزگار باید به حزب ملّیون بپیوندد. آموزگار گفت در آغاز از این امر هراس داشت، ولى بعدا با تفکر بیشتر به این نتیجه رسید که اگر پست جدید را مىخواهد، احتمالاً چارهاى جز پیوستن به این حزب را ندارد. من از آموزگار پرسیدم که اگر اقبال قرار باشد برکنار شود، وضعیت وى چه خواهد شد.
او پاسخ داد که هیچ نگرانى خاصى در این مورد وجود ندارد زیرا که شاه وى را به این پست منصوب کرده و نه اقبال و اگر کماکان شاه از وى راضى باشد جایگاهى هم براى وى در نظر مىگیرد.در اوایل گفتگوى من و جمشید آموزگار بود که رضا انصارى، معاون وزیر اقتصاد، به جمع ما پیوست و به آموزگار به خاطر پست جدیدش تبریک گفت. به نظر مىرسد که انصارى عضو «گروهى» است که آموزگار در صحبتهاى خود مکررا را به آن اشاره مىکرد. این گروه شامل 20 نفر ایرانى جوان مىباشد که عمدتا در دستگاه دولتى مشغول به کار هستند و تمایل دارند که عناصر فاسد و بىکفایت را تصفیه کنند، یعنى وزرا و عناصر رده پایینتر دستگاه دولتى که از نظر این گروه ناتوان و فاسد مىباشند. به هر حال این تصفیه قرار است که به آرامى صورت پذیرد زیرا که آموزگار براى توضیح آن از کلمه تغییرات تدریجى و اصلاح به جاى کلمه انقلاب استفاده کرد. این گروه بیادآورنده گروه شبه سیاسى کوچکتر «ایران نوین» است که حدود 4 سال پیش تشکیل شد. همه افراد و یا تقریبا همه آنها اعضاى سابق گروه «ایران نوین» بودند. یک محفل کوچکتر متشکل از 6 نفر در درون این گروه قرار دارد که عبارتند از آموزگار، رضا انصارى و پیرنیا از وزارت اقتصاد و دارایى، افشار و میرفخرایى از وزارت امورخارجه و آرام سفیر کنونى ایران در ژاپن. چنین احساس مىکنم که آموزگار کموبیش رهبرى این گروه را بهعهده دارد و از آنها بهعنوان مشاور استفاده مىکند. در من این احساس مشخص نیز شکل گرفته است که آموزگار، افراد گروه را در جریان فعالیتهاى خود براى کسب قدرت قرار نمىدهد. مثلاً وقتى که من و آموزگار داشتیم راجع به ملاقات وى با شاه صحبت مىکردیم انصارى وارد شد و بلافاصله آموزگار موضوع بحث را تغییر داد و تا موقعى که انصارى در آنجا حضور داشت، دیگر به ملاقات خود با شاه هیچ اشارهاى نکرد.
بخش عمدهاى از صحبت آموزگار و انصارى به اقداماتى اختصاص داشت که قرار است که آموزگار در پست جدیدش انجام دهد.
از محتواى کلى بحث این طور به نظر مىرسید که آموزگار قصد دارد در آغاز به کارى شاخص و برجسته یازد تا بتواند توده مردم را سریعا و به نحو مطلوبى تحت تأثیر قرار دهد (بدون طرح آن با شاه). این امر به توجهى نسبتا درازمدت به پروژههاى مسکنسازى براى کارگران و تعیین احتمالى منابع مالى آن و مناطقى که قرار است این طرحها در آنها اجرا شود، هدایت مىشد. من نیز این مسئله را طرح کردم که به نظر به من یکى از مهمترین مشکلات اساسى کشور ایران عدم هماهنگى تمامى فعالیتهاى نهادهاى رسمى و غیررسمى در رابطه با توسعه اقتصادى کشور مىباشد که هر دوى آنها تأیید کردند که مطمئنا این یکى از مشکلات آنها مىباشد و انصارى ادامه داد که هماکنون وزارت دارایى تلاش مىکند تا فعالیتهاى سرمایهگذارى و توسعه وزارتخانههاى مختلف را از مخارج عمومى دستگاههاى ادارى مجزا نماید و یک بار که این کار صورت گیرد امکانپذیر خواهد شد که بتوانیم این برنامهها را مطالعه نموده و معین نماییم که در کجا این طرحها متناقض با یکدیگر بوده و کدام یک از آنها از لحاظ اقتصادى درست به نظر مىرسند. اظهارنظر:
به نظر من اعتراض به موقع آموزگار نزد شاه با وقوف به این امر که بختیار در حال کنار رفتن است
(چون در حقیقت آموزگار یک هفته قبل همین موضوع را نزد من پیشبینى کرده بود) جاى تعجب دارد. با تأثیرى مطلوب که وى بر شاه داشت طبیعى بود که بهعنوان جانشین بختیار انتخاب گردد. آموزگار تقریبا جاهطلبىهاى بى حد و اندازهاى دارد و تاکنون به نظر مىرسد که نقشهاى بىنهایت زیرکانهاى را بازى کرده تا جاهطلبىهایش تحقق یابند. من احساس مىکنم که او نسبت به محدودیتهاى خود و موانع بیرونى در جهت رشد و ارتقاى سریع (که سرعت این رشد را همه چیز مىتوان نامید غیر از «کند») آگاه باشد و به نظرم مىرسد که اگر وى این مسیر را ادامه دهد به احتمال زیاد پیشرفتهاى بیشترى خواهد داشت و هیچ شکى ندارم که آموزگار شغل جدید را بهعنوان وسیلهاى براى نیل به پیشرفتهاى بعدى در نظر مىگیرد. پایان ضمیمه دوم
سند بعدی
تاریخ: 20 سپتامبر 1958 ـ 29/6/37 خیلى محرمانه مرسله سرویس خارجى ـ مرسله شماره 220
از: سفارت آمریکا ـ تهران به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
عطف به: تلگرام سفارت 35 G مورخ 4 سپتامبر 48 و 42 Gمورخ 11 سپتامبر 58
موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزراى کابینه
اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزیر جدید کار ایران، دکتر جمشید آموزگار، و وزیر مشاور جدید، دکتر نصرتاللّه کاظمى، به شرح زیر است: وزارتخانه از قبل اطلاعات بیوگرافیک کاملى در مورد سومین انتصاب کابینه یعنى سپهبد نادر باتمانقلیچ، وزیرکشور، دریافت کرده است (به گزارش بیوگرافیک سرّى در مرسله شماره 545 مورخ 8 ژانویه 1957 رجوع کنید.)
آموزگار، دکتر جمشید
زمان و مکان تولد: تهران 1923
تحصیلات :
تحصیلات ابتدایى و متوسطه در تهران
در دانشکده فنى و حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرده است.
1947 ـ 1943: لیسانس و فوقلیسانس مهندسى بهداشت و بهداشت عمومى از دانشگاه کرنل
1949 ـ 1947: دکتراى مهندسى هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن، سیاتل، واشنگتن.
زبانها:
فارسى، انگلیسى (بسیار عالى)، آلمانى.
مشاغل:
1949: براى یک شرکت آبوبرق در کالیفرنیا کار کرده است.
1950: تکنسین و استادیار مهندسى هیدورلیک، دانشگاه کرنل
1951: توسط هیئت اجرایى ایالات متحده (USOM) در ایران استخدام شد. رئیس اداره مهندسى
بهداشت و تعاون بهداشت عمومى، وزارت بهدارى.
مه 1955: به معاونت بهداشت عمومى وزارت بهدارى منصوب شد.
1956: عضو هیئت اعزامى ایران به کمیته اقتصادى پیمان بغداد بود.
مه 1957: رئیس هیئت اعزامى ایران در کمیته اقتصادى پیمان بغداد در کراچى شد.
ژانویه 1958: عضو هیئت اعزامى ایران در اجلاسیه پیمان بغداد در آنکارا بود.
ژوئیه 1958: عضو هیئت اعزامى به شوراى وزیران پیمان بغداد در لندن، رئیس کمیته اقتصادى پیمان
بغداد در لندن.
اوت 1958: به سمت وزیر کار در کابینه اقبال منصوب شد.
عضویت در سازمانها:
عضو و مشاور شوراى مدیران کلوپ تهران.
عضو شاخه تهران سازمان جهانى برادرى.
اطلاعات شخصى:
آموزگار فرزند سناتور حبیباللّه آموزگار که نویسندهاى فعال در تمامى زمینهها بود، مىباشد. جمشید سه برادر دارد: جهانگیر و کورس که آنها نیز در ایالات متحده تحصیل کردهاند و هوشنگ که در انگلیس تحصیل کرده و هماکنون براى بانک ملى کار مىکند. آموزگار با یک دختر آلمانى که انگلیسى را به خوبى تکلم مىکند، ازدواج کرد. آنها فرزندى ندارند.
آموزگار با 6 فوت قد و اندامى معمولى مانند همه ایرانیان رنگ مو و چشم قهوهاى معمولى و بهطور کلى زیتونى دارد. وى ظاهرى آرام، چهرهاى جذاب و گرم و شخصیتى دلپذیر دارد. وى در مورد هر موضوعى گفتگو مىکند و همواره تصویرى از مردى با افکار روشن و منطقى از خود ارائه مىدهد. وى بدون تردید یکى از باهوشترین، زیرکترین و جاهطلبترین افراد ایرانى مىباشد. وى حریم خود را حفظ مىکند و از آن خطمشى سیاسى تبعیت مىکند که احتمالاً وى را قادر سازد از حمایت شاه برخوردار شود و در عین حال در صورت سرنگونى شاه در دولت کودتا قدرت قابل توجهى داشته باشد. آموزگار در عادات اجتماعى خود نسبتا یک «گرگ تنها» مىباشد. وى یا او و همسرش معمولاً تنها در رستوران و یا کلوپ تهران مشاهده مىشوند. به نظر نمىرسد وى آنطور که معمول سایر ایرانیان است،
گروهى از دوستان نزدیک به خود را داشته باشد و ساعات فراغت خود را با آنان بگذارند. جداى از همکاران سیاسى وى که لیست آنها در زیر آمده است، ظاهرا یکى از نزدیکترین دوستان وى علىنقى فرمانفرمائیان باشد که یکى از کارمندان سابق وزارت خارجه بوده و در حال حاضر براى سازمان برنامه کار مىکند.
ملاحظات :
آموزگار براى وزارت خارجه آمریکا شاید به بهترین وجه شناخته شده باشد، زیرا وى رئیس مقتدر کمیته اقتصادى پیمان بغداد بود که اجلاسیه آن امسال در آنکارا برگزار شد. وى در آنجا این موقعیت را داشت تا توانائیهاى گسترده خود را در سازماندهى نشان دهد.
آموزگار قطعا طرفدار آمریکا مىباشد، لیکن در بروز احساسات خود را یک مخالف نشان مىدهد. همچنین تصور مىشود وى یکى از تواناترین افراد ایرانى آموزش دیده در زمینه مهندسى بهداشت است و
مدیر آمریکایى سابق PHCO وى را «تنها مهندس بهداشت رقیب در ایران» تصور مىکرد.
گرایشات :
آموزگار شدیدا منتقد ابوالحسن ابتهاج، مدیر سازمان برنامه و بخصوص همسر وى مىباشد، زیرا به عقیده آموزگار او از بسیارى از قراردادهایى که سازمان برنامه منعقد مىکند، سهمى مىگیرد. وى همچنین خاطرنشان کرده است که احترام کمى براى منوچهر اقبال، نخستوزیر ایران، قائل است.
آموزگار معتقد است شاه در مورد تمامى جنبههاى سیاسى دولت، بیش از حد به مردان نظامى خود براى مشاوره متکى است و تصور مىکند شاه بایستى چهار تا پنج مشاور غیرنظامى را انتخاب کند تا در مورد تمام موضوعات به غیر از موضوعات نظامى مورد مشورت قرار گیرند.
در رابطه با ارتش ایران، آموزگار معتقد است شاه باید متقاعد شود که به سربازان بیشتر نیاز ندارد، وى
عقیده دارد: 1) ارتش ایران هرچقدر بزرگ باشد، هرگز نمىتواند امیدوار باشد از کشور در مقابل هجوم شوروى دفاع نماید. 2) سازمان ملل کارآیى خود را در حفاظت از کشورهایى که از خارج مورد هجوم قرار گرفتهاند به اثبات رسانده است و این نیاز ایران را به یک ارتش بزرگ براى حفاظت در مقابل سایر کشورهاى خاورمیانه نظیر ترکیه مرتفع مىسازد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط قدرت را در اختیار کسانى قرار مىدهد که ممکن است روزى خواهان سرنگونى شاه شوند.
آموزگار به اعضاى سفارت گفته است احساس مىکند برنامه اصل چهار براى حل مشکلات در ایران کاملاً مناسب نمىباشد. وى معتقد است که بهتر مىباشد برنامه اصل چهار به جاى کار بر روى پروژههاى
زیاد و توسعه برنامههایش به صورت جزئى، بر روى 5 یا 6 پروژه خاص با کارآیى بالا متمرکز شود.
فعالیتهاى سیاسى :
آموزگار ظاهرا عضو گروهى شامل 20 ایرانى جوان مىباشد که اکثر آنها در دستگاه دولتى بوده و حذف فساد و وزراى نالایق و سایر مقامات نالایق دولتى را بهعنوان هدف خود برگزیدهاند. این گروه شاخه کوچکى از یک گروه سیاسى به نام «ایران نوین» است که چهار سال قبل تشکیل گردید. تقریبا تمام گروههاى فعلى اعضاى ایران نوین مىباشند. در دخل گروه فعلى یک محفل کوچکتر داخلى با 6 عضو وجود دارد: آموزگار، رضا انصارى، معاونت خزانهدارى در وزارت دارایى، باقر پیرنیا، کفیل معاونت
وزارت دارایى که اخیرا بهعنوان وابسته اقتصادى در ایالات متحده منصوب شده است، امیرخسرو افشارقاسملو، مدیرکل امور سیاسى در وزارت امورخارجه، محمود میرفخرایى، مدیرکل امور ادارى در وزارت امورخارجه و عباس آرام، سفیر ایران در توکیو. ظاهرا آموزگار رهبر این گروه مىباشد و کموبیش سایرین را بهعنوان مشاور مورد استفاده قرار مىدهد.
سند بعدی
زمان: 21 ژوئیه 1959 ـ 30/4/1338مکان : وزارت کار
صورت مذاکرات با دکتر جمشید آموزگار، وزیرکارخیلى محرمانه
شرکتکنندگان: دکتر آموزگار، وزیرکار، جرج کیو، سفارت آمریکا، رابرت اسکات، سفارت آمریکا،
ژوزف سالتزمن، سفارت آمریکا
1ـ خانهسازى دولتى:
آموزگار گفت که وى از جانب نخستوزیر بهعنوان هماهنگکننده کلیه برنامههاى خانهسازى در جریان و یا در دست برنامهریزى از طرف بانکها و سازمانهاى مختلف دولتى ایرانى، منصوب شده است.
سازمان وى سازمان ملى مسکن نامیده مىشود و هدف آن ایجاد توازن در امر خانهسازى همگام با منابع ایران است و خواهان آن است که خانهها ارزان قیمت و متناسب با نیازها ساخته شوند. آموزگار سپس شروع به انتقاد از اصل 4 نمود و اظهار داشت که وى در تلاشهایش براى کسب مساعدت و همیارى، مواجه با مسائل بوروکراتیک و عدم تفاهم گردیده است. وى سپس به وام 23 میلیون دلارى آمریکا که چندین سال پیش به ایران داده شده بود و قرار بود سرمایه چندین بانک منجمله بانک رهنى را تشکیل دهد، اشاره کرد. ظاهرا در نتیجه استفاده از منابع مالى دیگر، از این پول آن استفادهاى که انتظار مىرفت به عمل نیامد و براساس گفته آموزگار اینک در حسابى تحت اختیار وزیر دارایى عاطل مانده است. این منابع مالى دیگر از فروش کالاهاى آمریکایى توسط تجار و دلالهاى داخلى ایجاد شده بودند.
آیا طبق گفته وزیر 60 میلیون تومان در این حساب است. وى مىخواهد از این پول براى ساختن آپارتمان استفاده نماید. برنامه اولیه او ساختن 1000 واحد در هر سال (5000 واحد در کل) از طریق به کارگیرى این منبع به علاوه دیگر سرمایههاى داخلى و خارجى بود. براساس گفته آموزگار سازمان بینالمللى ارتباطات واشنگتن تصمیم گرفته است که وى نمىتواند از این منابع به همراه دیگر سرمایههاى که از طریق شرکتهاى خارجى، یعنى شرکتهایى به غیر از شرکتهاى آمریکایى، تأمین شده است براى خانهسازى استفاده نماید.
در حالى که آموزگار این سخن را مردود نمىشمارد، ولى از این که چرا ما اینگونه قیود سیاسى را به وامهایمان پیوند مىزنیم، متعجب است، وى افزود به ویژه این که منافع ما اقتضاء مىکند مسئله کمبود مسکن که اکنون حادتر شده و بهطور جدى بر ثبات سیاسى ایران اثر گذاشته است را سروسامانى بدهیم. وى درخصوص اصل 4، از عدم توانایى براى تصمیمگیرى به موقع در اینجا انتقاد کرد و اشاره نمود که تا چه حد تناقض در گفتههاى مستشاران اصل 4 وجود دارد، چون به ایرانیان مىگویند که بایستى به عدم تمرکز روى بیاورند، ولى خودشان درخصوص هر مورد کوچک و بسیار جزئى مجبورند از واشنگتن کسب تکلیف کنند. وى گفت سه هفته طول کشید تا به سؤالى در مورد تورمزا بودن یا عدم تورمزایى این طرح پاسخ داده شود. آموزگار گفت که شاخص قیمتهاى بانک ملى نشاندهنده این است که سال گذشته اجاره بها 28% افزایش داشته است. او پرسید آیا تنها حفظ وضع نامساعد کنونى نمىتواند تورمزا باشد؟ او گفت هزینه پروژه که 30 تا 50 میلیون تومان است نمىتواند در مقایسه با کل رقم بودجه (6000 میلیون تومان) قابل توجه باشد. او متذکر شد که فقط در تهران به تنهایى 39 هزار کارمند دولت فاقد مسکن وجود دارند که بسیارى از آنان معلمین مىباشند. اگر این معلمین ناراضى باشند و کودکان ایرانى را در موقعیت فعلى روحى که دارند تعلیم دهند، نتیجه مىتواند وخیم باشد. او سپس گفت که آقاى نایت از سازمان بینالمللى ارتباطات واشنگتن به تازگى وارد ایران شده و به وى توصیه کرده است که برنامه 250 واحد آپارتمان دو اتاق خوابه را همچنان به پیش ببرد. آموزگار گفت که وى مىداند توانایى ساخت هزار واحد آپارتمان را در صورتى که دیگران مىتوانند سالیانه چندین برابر آن را در نقاط دیگر بنا کنند، دارد. وى متذکر شد براى خانوادههاى ایرانى با میانگین تعداد 5 تا 8 نفر، آپارتمانهاى دو اتاقه مناسب نیست و گفت که وى آپارتمانهاى 4 اتاقه را ترجیح مىدهد. وزیر فکر مىکند مشاورین آمریکایى، خصائص فکرى ایرانیان را متوجه نیستند و با آن سرعتى که مىآیند و مىروند، فرصت بسیار کمى براى مطالعه احوال ایرانیان دارند. او گفت به آنها گفته است ظرف یک هفته به وى اعلام نمایند که آیا مىتواند با این پول 1000 واحد را بسازد یا خیر، که در صورت منفى بودن به تأمین وجوهات از طریق منابع دیگر اقدام نماید.
آموزگا عنوان نمود که آنها 50 درصد هزینههاى پروژه را افزایش دادهاند، خریداران 20% پیش پرداخت دادهاند، شاه زمین آن را تأمین کرده است. زمین 10 میلیون تومان قیمت دارد. پروژه شامل 30 مجموعه آپارتمانى مىباشد که هزینه هر واحد معادل 4000 دلار است، که این مبلغ طى 15 سال و با نرخ بهره 5 در سال و قسط ماهیانه 2000 ریال پرداخت خواهد شد و این رقم معادل 20 تا 25 درصد حقوق خریداران
طبقه متوسط است که با 50 اجارهاى که هماکنون مىپردازند قابل قیاس نیست. 2ـ بازگشت دانشجویان خارج از کشور وزیر اعلام نمود که وى به عنوان هماهنگکننده فعالیتهاى کاریابى براى دانشجویانى که از خارج باز مىگردند تعیین شده است. وى گفت که در این رابطه مشکلاتى وجود دارد: الف ـ مشکلات خانوادگى: خیلى از دانشجویان همسر خارجى دارند و نمىتوانند با آداب و رسوم و روش زندگى ایرانى خود بگیرند.
ب ـ مشکل کافى نبودن ظریفت دانشگاه تهران.
وزیر گفت ظرفیت دانشگاه خیلى پایین است و تدریس از کیفیت خوبى برخوردار نمىباشد. مواد درسى به
سبک سیستم فرانسوى میل دارند و استادان تعلیم دیده فرانسه هستند. آنان با حسادت در مقابل رخنه نفوذ آمریکائیان مقاومت مىکند. این افراد دوست ندارند که کسى با قدرت تفکر و اندیشه بهتر به آنان بپیوندد. به گفته وزیر، به طور مثال برادر او که اکنون در کالج اکسیدنتال تدریس مىنماید، هرگز نمىتواند به خاطر این طرز تفکر در دانشگاه تهران تدریس نماید. چیزى که ایران بدان نیاز دارد دانشگاه دیگرى است مثلاً دبیرستان البرز که به سبک آمریکایى اداره مىشود. این امر باعث مىشود که کلیه دانشجویان مازاد جذب بشوند و تمامى آنها احساس نخواهند کرد که مجبورند براى تحصیل به خارج از کشور بروند و ضمنا باعث افزایش توان علمى تدریس خواهد شد.
ج ـ گرایشات و مواضع دانشجویان : آموزگار تأکید ورزید که دانشجویان اکثرا از نقطهنظر آموزشى آماده کار در ایران نیستند. تمامى آنها مىخواهند که دکتر یا مهندس باشند. هیچیک میل ندارند که مثلاً حسابدار حرفهاى یا موسیقىدان بشوند، چون که این عناوین در ایران تداعى لفظى بدى دارند. وى اضافه کرد علاوه بر این وقتى دانشجویان از خارج باز مىگردند، انتظارات زیادى دارند و در عین حال که حاضر هستند در شرکتى در خارج از کشور کار کنند، ولى تماما انتظار دارند که به مجرد ورود به ایران وزیر شوند. خیلى از آنان آرزوى مشاغل دولتى را دارند که ممکن است پرستیژ بیشتر و کار کمترى را بطلبد، لیکن حقوق بسیار کمى خواهد داشت. اکثر دانشجویان آن نوع کارى که در بخش خصوصى صنعتى رو به تزاید است و براى کشور منافع زیادى در بردارد را نمىپذیرند. وزیر گفت که دانشجویان هنوز وى را به عنوان فردى مطلع از احوالات آنان مىشناسند. او به آنها توصیه مىنماید که در بخش خصوصى مشغول شوند. او هرگز از احساسات آنها نسبت به ساواک بهرهبردارى منفى نمىنماید، هر چند که آنها گاهگاهى نظریات بسیار افراطى ابراز مىدارند.
آموزگار سپس در مورد موضوع دیگرى گفتگو کرد که زمانى که خود وى از آمریکا بازگشته بود بدانها فکر مىکرد مبنى بر این که بایستى در ایران آزادى انتخابات، آزادى سیاسى و غیره وجود داشته باشد. او اضافه کرد که دانشجویان اکثرا متأثر از دمکراسى در آمریکا به ایران باز مىگردند، لیکن اکثرا نمىفهمند که در آمریکا دموکراسى چگونه به اجرا گذارده مىشود. براى مثال آنها هیچ چیزى راجع به گروههاى ذینفع پشت پرده (TAMMANY: نام سازمانى است که مقر آن در نیویورک مىباشد و به دنبال کسب قدرت سیاسى و اجرایى از طریق اعمال روشهایى است که عمدتا همراه با فساد و پرداخت رشوه و سایر شیوههاى ارعاب و تحمیل مىباشند ـ مترجم) و این که بدون حمایت احزاب و پول آنها یک کاندیداى مستقل و واجد بهترین شرایط هیچ شانسى براى موفقیت ندارد، نمىدانند. او اغلب به افرادى که مىتوانند دانشجویان را تحت نفوذ خود قرار دهند مىگوید که ایران هنوز آماده براى انتخابات آزاد کامل و تمام عیار نمىباشد، او در خصوص گفتگو با دانشجویان در مورد این موضوع بسیار ملاحظهکار است،
زیرا نمىخواهد به عنوان افشاءکننده اسرار دولتى شناخته شود.
آموزگار گفت که اگر انتخابات آزادى برگزار شود هیچ فرد مسئولى انتخاب نمىشود و فقط آنهایى که از طرف ملاها و بازاریان معرفى مىشوند، برنده خواهند شد. (تذکر: معلوم نیست که منظور او چپىها یا کمونیستها هستند.) او تأکید نمود که فقط آنهایى که با دو حزب سیاسى شناخته شده و قانونى روکاردارند، بایستى مجاز به تبلیغات براى انتخابات آینده باشند. او معتقد بود چنانچه احزاب کاندیداهاى خوبى را برگزیده و انتخابات کمابیش آزادانه برگزار شود، به عبارتى مىتواند انتخابات آزاد نامیده شود. او گفت که این نکته براساس طرح شاه است که البته وى با آن موافقت دارد. او اضافه نمود که این امر به احزاب سیاسى بستگى دارد که امور خود را بتوانند مسئولانه اداره کنند و در نتیجه آن، اعتماد عامه را جلب نمایند. او قبول داشت که زمان حق رأى براى کلیه مردان هنوز فرا نرسیده است و به محض این که در قانون اساسى ذکرى از آن به میان آید، امکان لغو آن بدون قلمداد شدن به عنوان اقدامى ارتجاعى میسر نخواهد شد. وزیر این حقیقت را ابراز داشت که مشاورین امور دانشجویى که در اروپا و آمریکا فعالیت دارند، منتصبین سیاسى شاه هستند که واجد شرایط نبوده و فقط در ارتباط با مشاغل خود خواهان حقوقهاى بالا مىباشند. آنان شرایط روحى و روانى دانشجویان را درک نمىنمایند و فىالواقع با اعمال احمقانهشان دانشجویان را بیگانهتر ساخته و تنفر آنها را نسبت به کشورشان با این نوع نمودها بیشتر مىسازند. او متذکر شد که در نتیجه این افراد به جاى اینکه دانشجویان را ترغیب به بازگشت به کشورشان بنمایند، تأثیر مغایرى بر جاى خواهند گذاشت. افرادى که شاه منصوب نموده است علیه بهترین منافع او عمل مىنمایند. براى مثال، زمانى که صحبت از خنثىسازى تبلیغات شوروى و احساسات ضد رژیم مطرح بود، به این مشاورین گفته شد که قدمهایى براى جلب حمایت از شاه بردارند. آنان صرفا به گرد آوردن دانشجویان ایرانى براى صرف چاى و ارائه سخنرانىهاى بىمحتوا اکتفاء نمودند. این امر باعث شد که دانشجویان را نسبت به موضوع سرد نمود و تنفر آنان را تشدید نمایند. آنان احساس مىکردند که به هوش و درایتشان توهین شده است. این مشاورین مىبایستى اطلاعاتى در مورد سابقه ذهنى و مشکلات شخصى هر یک از دانشجویان داشته باشند تا در نتیجه آن بتوانند شخصا به آنان دستیابى پیدا کنند و از اعتماد آنها بهره جویند. از این طریق آنها مىتوانند سودمند باشند و در عین حال حمایت دانشجویان را از شاه بیشتر جلب نمایند.
3ـ پرکردن خلاء بین دانشجویان و دولت :
در گذشته دانشجویان خارج از کشور احساس مىکردند از جانب دولت نادیده گرفته مىشوند. شاید آنان
مایل بودند پس از فراغت از تحصیل، در ایران مشغول کار شوند، ولى از این که چگونه به این تمایل جامه عمل بپوشانند، دچار آشفتگى و سردرگمى بودند.
آنان نسبت به دولت احساس عدم اطمینان و ضدیت داشتند و از عدم وجود دلبستگى نسبت به کشورشان احساس انزجار مىنمودند و در پى آن به این نتیجه مىرسیدند که در خارج از کشور باقى بمانند. آنها این کار را با ازدواج با خارجیان و یافتن شغلى در خارج انجام دادند. اکنون دولت طبق تمایلات شاه مصمم به دست زدن به اقدامى مثبت مىباشد. براى هریک از دانشجویان پرسشنامهاى فرستاده مىشود و وزارت کار بر طبق شرایط دانشجو متعهد مىگردد او را به کارى بگمارد. هدف کسب همکارى دانشجو در برنامه توسعه ایران است.
اظهارنظر:
وزیر مدعى است که وى از جانب شاه، که مىخواهد تا پاییز برنامه خانهسازى را به پایان برساند، تحت فشار قرار دارد. پروژه 1000 واحدى اولیه براساس اصل چهار حدود 5 میلیون دلارى هزینه دارد. اصل چهار تصریح دارد که طرح درازمدت در ارتباط با شرکتهاى خارجى با هیچ برنامه یا فهرست بهائى انطباق ندارد. اصل چهار در ابتدا، سخنان غیررسمى آموزگار را مبنى بر این که وى برنامه خانهسازى را در 20 ژوئیه مورد بررسى قرار داده است، دریافت داشتند. آنها (کارمندان اصل چهار) ابراز مىدارند که نظرات وزیر مبنى بر تأخیرات و بوروکراسى، بدون اساس و پایه هستند. آنها تصریح مىنمایند که با تخصیص منابع براى خانهسازى به طور اصولى موافقت به عمل آمده بود، مشروط بر آن که برنامهاى براى خانهسازى ارائه شود. با قسمتى از برنامه براى احداث خانههاى سازمانى جهت کارکنان دولت در نواحى چهاردهگانه شهردارى موافقت شده بود. آنگونه که آموزگار طرح اولیه را ارائه داده بود، قرار بود با تأمین اعتبار 50 درصد از بودجه توسط بانک ملى و پس از انعقاد موافقتنامهاى در مورد زمین، آقاى نایت به ایران بیاید. اکنون اینطور استنباط مىشود که بانک ملى با تأمین اعتبار 50 درصد موافقت نکرده و زمین نیز آماده نیست. در حال حاضر دو زمین دیگر براى خانهسازى تحت بررسى هستند.
اصل چهار بر این باور است که اگر زمینى یافت شود، 50 درصد مبلغ لازم براى احداث 1000 واحد مسکونى از این وام و مابقى از محل پیشپرداختهاى خریداران به علاوه منابع تخصیص یافته توسط دولت ایران تأمین خواهد شد و هزینه خرید زمین نیز توسط دولت تخصیص خواهد یافت. اصل چهار بر دریافت اطلاعات مرتبط با طرحها، آب، روشنایى و مشخصات سیستم فاضلاب چه به صورت مناقصه یا امانى و کار و نیز جزئیات تأمین مالى و هزینههاى نگهدارى تأکید مىورزد. اصل چهار اظهار مىدارد که با در نظر گرفتن ارقام آموزگار، یک خانه چهار اتاقه 5500 دلار تمام مىشود که بدین معناست که خریداران مىبایست تقریبا 50 درصد حقوقشان را براى تأمین هزینه خرید خانه بپردازند. آموزگار به رسم ایرانى عنوان مىنماید که درخواست براى جزئیات گمراهکننده است و البته این اظهار واقعیت ندارد. اصل 4 بنا دارد به آموزگار کمک نماید و به وى یارى دهد تا پروژه هزار واحدى را به نحوى شایسته و عالى به انجام رساند.
سند بعدی
تاریخ: 29 ژوئیه 1959 ـ 7/5/1338 خیلى محرمانه
از: سفارت آمریکا، تهران ـ مرسله شماره 57به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: صورت مذاکره با جمشید آموزگار
بیوگرافى:
دکتر جمشید آموزگار، وزیر کار، فردى بسیار باهوش، بسیار دقیق و بسیار جاهطلب مىباشد. از زمان عضویت وى در کابینه در سال قبل، به تدریج عناوین و مناصب دیگرى علاوه بر وزارت کسب نموده ست. او متخصص اقتصادى اصلى دولت در پیمان بغداد مىباشد و در کلیه جلسات اخیر آن شرکت داشته و در تعدادى از پروژههاى اصلى اقتصادى داخلى نیز درگیر بوده است. طبق این مذاکره، وى اکنون نیز در زمینه خانهسازى و امور دانشجویان خارج از کشور مسئولیتهایى دارد. ستاره بخت او به روشنى در حال طلوع است. خلاصه مذاکره:
آموزگار گفت که بهعنوان مسئول کلیه طرحهاى عمرانى خانهسازى دولتى منصوب گردیده است و اولین هدفش احداث 1000 واحد مسکونى در تهران براى امسال مىباشد. به هر حال او احساس مىکند که بوروکراسى ادارى اصل چهار بهطور جدى برایش مانع ایجاد کرده است. آنچه او در نظر دارد این است که مىخواهد از بودجههاى برگشتى که مشترکا توسط وزیر اقتصاد و اصل چهار نگهدارى مىشود، استفاده کند. به هر حال وى تاکنون نتوانسته در مورد اصل چهار این نکته را دریابد که آیا استفاده از این سرمایه
براى طرحهاى خانهسازى مجاز خواهد بود یا خیر. آموزگار گفت آمریکائیها از درک اهمیت ابعاد سیاسى و اقتصادى کمبود مسکن در ایران عاجزند. آنچه آموزگار به انجام آن امیدوار است ساختن خانههایى با قیمت نسبتا کم ولى داراى فضاى کافى براى راضى کردن یک خانواده متوسط کارمندى است. امید او فقط آن است که اصل چهار به نحوى بتواند براى استفاده از پول تصمیم بگیرد. آموزگار گفت مسئولیت جدید او هماهنگ کردن امور دانشجویان ایرانى خارج از کشور است. مشکل اصلى موجود در این زمینه این است که از یک طرف دانشجویان به علت عدم وجود امکانات کافى در ایران مجبورند براى تحصیلات لازمه به خارج سفر کنند، ولى از طرف دیگر بسیارى از آنها هرگز باز نمىگردند. آنها به کشور باز نمىگردند زیرا با خارجیان ازدواج کردهاند، زیرا به نظر مىرسد شانس یافتن شغل مناسبى را در ایران ندارند، زیرا احساس مىکنند دولت ایران دیگر به آنها احتیاجى ندارد و یا بدلیل رهبرى کسلکننده افراد بىشعور سیاسى که به عنوان مشاور دانشجویان خارج از کشور خدمت مىکنند. آموزگار امید به اصلاح این مشکلات از طریق برنامهاى دارد که اجازه توجه به مسائل فرد فرد دانشجویان، خصوصا با مساعدت دولت در زمینه ایجاد شغل، را مىدهد. آموزگار به طور معترضه، نظرش را درباره وضعیت دموکراسى در ایران ارائه داد و به وضوح جریان برنامهریزى شده کنونى مبنى بر اجازه وجود دو حزب کنترل شده را تأیید کرد. و احساس مىکرد که ایران هنوز براى بیش از این آماده نیست.
درباره پروژه خانهسازى توجه به این موضوع لازم است که اصل چهار جهت همکارى آماده است، ولى فقط منتظر یک طرح مدون و مشخص توسط دولت ایران مىباشد.
براى سفیر
چارلز سى. استل
رایزن سفارت در امور سیاسى
سند بعدی
وزارت خارجه، اکتبر 1959 ـ مهر 1338 سرّى ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
جمشید آموزگار
دکتر جمشید آموزگار وزیر قبلى کار که از اواخر اکتبر 1959 به وزارت کشاورزى منصوب گردیده، جوانى است با استعداد که به نظر مىرسد ترقى سریع او در سلسله مراتب رهبرى سیاسى ایران شروع شده است. آموزگار که علاوه بر زیرکى، جاهطلب نیز مىباشد؛ مواضع سیاسى خود را اصلاح مىنماید و راهى را انتخاب مىکند که او را قادر سازد از علائق شاه (محمدرضا شاه پهلوى ـ بیوگرافى او را ببینید) بهرهبردارى کرده و همزمان توسط ملىگراها بهعنوان حامى اصلاحات شناخته شود. او طبق گزارش، رهبر گروه کوچکى از ایرانیان جوان است که اکثر آنها در سمتهاى دولتى مشغولند و هدفشان زدودن فساد و بىکفایتى در دستگاه دولتى است. از جمله این افراد رضا انصارى، خزانهدار و معاون مهم وزیر دارایى؛ غلامعباس آرام، وزیر امورخارجه؛ و امیرخسرو افشار قاسملو، مدیرکل امور سیاسى وزارت امورخارجه (به زندگینامه آنها رجوع کنید) را مىتوان نام برد. این گروه بدون شک به شاه وفادارند و احتمالاً این امر، گروه را در تبادل دیدگاهها دچار محدودیت مىکند. آموزگار با اطلاعات وسیع، تیزهوشى و افکار منطقى و توانایى زیاد در سازماندهى، مأمورین آمریکایى را تحت تأثیر قرار داده است. او از تأکید شاه مبنى بر ایجاد ارتش بزرگ و گسترده انتقاد مىکند و مىگوید که ایران توانایى تأمین قدرت بزرگى که بتواند از خود در مقابل تجاوز روسیه دفاع کند، ندارد. او به وضوح متقاعد شده است که ثبات و پیشرفت ایران به فعالیتهاى مؤثر سیاسى و برنامه اصلاح اقتصادى بستگى دارد. به همین جهت او از سازمان همکاریهاى بینالمللى انتقاد مىنماید و اذعان مىدارد که به جاى پرداختن به تعداد محدودى پروژه اصلى خود را به جزئیات مشغول کرده است. آموزگار در ایالات متحده تحصیل کرده و قطعا دوست این کشور مىباشد. او در سال 1923 (1302) در تهران متولد شد و فرزند حبیباللّه آموزگار سناتور و وزیر سابق فرهنگ مىباشد. او تحصیلات مقدمات خود را در تهران به پایان رسانید و در دانشکدههاى حقوق و فنى دانشگاه تهران تحصیلاتش را ادامه داد و در سال 1943 به آمریکا آمد و به دانشگاه کرنل راه یافت. او لیسانس و فوقلیسانس خود را در رشته بهداشت عمومى و مهندسى پزشکى در دانشگاه کرنل در سال 1947 به پایان رسانید، سپس براى اخذ دکتراى مهندسى هیدرولیک (در سال 1949) وارد دانشگاه واشنگتن شد. پس از ترک دانشگاه در سال 1949 براى مدتى با یک شرکت آب و برق (Utilities) در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان دستیار پروفسور مهندسى هیدرولیک به کرنل بازگشت.
در سالهاى اخیر او به ایران بازگشته و به استخدام هیئت اجرایى ایالات متحده (USOM) درآمد. پس از ترک USOMبه عنوان مسئول بخش مهندسى پزشکى وارد وزارت بهدارى شد و در ماه مه 1955 به سمت معاونت بهداشت عمومى منصوب شد. آموزگار تا سال 1958 که به وزارت کار منصوب شد در این پست باقى ماند، ولى در این مدت فعالیتهاى او در وزارت بهدارى محدود نشد. در ژانویه 1956، او یکى از اعضاى هیئت ایرانى شرکتکننده در کنفرانس اقتصادى در بغداد بود. و در ماه ژوئن همان سال او رهبرى گروه کار کمیسیون کنفرانس تهران و در سال 1957، رهبرى هیئت شرکتکننده از طرف این کشور در کنفرانس کراچى را به عهده داشت. در ژانویه 1958، عضو این هیئت در آنکار براى شرکت در کنفرانس مضاى قرارداد مشترک بود و در ماه ژوئیه همان سال با چنین سمتى به لندن سفر کرد. در کنفرانس لندن به عنوان رهبر کمیسیون اقتصادى که همزمان برگزار شد، فعالیت مىکرد.
انتصاب آموزگار، به سمت وزارت کار از طرف دولت انعکاس توجه شاه به عدم موفقیت دولت، در کسب پشتیبانى نیروهاى کارگرى بود. آموزگار با پشتیبانى شاه اقداماتى در جهت ایجاد آسایش فردى و بهبود سطح زندگى کارگران به عمل آورد. او همچنین براى احیاى مجدد سندیکاى کارگران فراخوانده شده است.
تا اکتبر 1959، نتایج به علت مخالفت مسئولین با تغییرات و رقابتهاى سیاسى بین کارگران و تصور شخصى وزارت چندان مطلوب نبود. آموزگار در تلاش خود براى اجراى برنامهاش، با بررسى مجدد قوانین اولیه کار، وزارت را بر مبناى ارتباط ادارى بیشتر تجدید سازمان نمود و گروهى از همکاران توانا را در اطراف خود گردآورد. انتصاب او به وزارت کشاورزى در اکتبر 1959 نمایانگر یک ترفیع بارز در ارتقاى مشاغل اوست. وزارت کشاورزى بیشتر از وزارت کار مورد توجه است، زیرا اتکاى آن بر صادرات اصلى داخلى ایران و اصلاحات ارضى است. در حالى که وزیر قبل از وى بنا به گزارشى با منوچهر اقبال، نخستوزیر، نسبت به
برنامه اصلاحات ارضى توافق نداشتند، از آموزگار انتظار مىرود که برنامه مطلوب شاه و اقبال را فعالانه به اجرا گذارد. آموزگار از بدو ورود به دفتر جدیدش، با طرح گسترش سازمان متبوعش شروع به ایجاد چندین تغییر در وزارتخانه کرد. جمشید آموزگار که حدود 6 فوت قد دارد فردى ساکت، مؤدب و خوش مشرب و جذاب است. او و همسرش که دخترى آلمانى است، ولى انگلیسى حرف مىزند، به نظر نمىرسد که دوستان بسیار نزدیکى داشته باشند و بخواهند براى خودشان نگهدارند. آنها فرزند ندارند. آموزگار علاوه بر فارسى به آلمانى و انگلیسى خیلى خوب صحبت مىکند.
سند بعدی
آقاى شوارتز
این مطلب پراکنده نظرات اد ویلت در مورد آموزگار مىباشد. از جانب خود باید بگویم که آموزگار به نحو فزایندهاى بهعنوان یک فرد جوان با روحیات تهاجمى و متکى به خود شناخته مىشود که بسیار مشتاق است در زمینه مشاغل سیاسى خود ترقى نماید. اما تصور مىکنم اِد در مورد این فرد بسیار شتابزده نظر داده است، زیرا آموزگار در حال حاضر تا حد زیادى بخشى از رژیم شده و با آنچه که اِد از وى سراغ داشت، تفاوت کرده است. وى جوانى متفکر و جاهطلب مىباشد که به دنبال راهى جهت ترقى است، اما هنوز تمایل دارد در مورد نظام موضعى منتقدانه بگیرد. لطفا این یادداشت را به من برگردانید. میگرین مایلز ـ این نظریات نسبتا پراکنده هستند، زیرا فرصت تنظیم و پاکنویس و حتى یافتن عبارات زیبا را نداشتهام. نمىدانم در نظردارى با این یادداشت چه بکنى، در هر صورت اختیار با شماست، اسمى از من نیاور. آموزگار بخصوص از هنگام انتصاب خود به سمت وزارت در سال 1958، چهرهاى جدید و ناآرام از شخصیت خود را بروز داده است. بدلیل ارائه چهرهاى بسیار جاهطلب، اشرافى و غیرقابل اعتماد از خود، عملاً تمامى اطرافیان از وى دورى مىکنند. وى بسیارى از آنهایى را که قبلاً از او به خوبى یاد مىکردند، از خود بیزار کرده است. در حالى که قبلاً آموزگار به عنوان یک جوان روشنفکر و داراى آیندهاى خوب مورد احترام بود، هماکنون به وى مانند فردى نگریسته مىشود که زیرکى چندانى ندارد و خود را به نظام و جاهطلبىهاى پدرانه پدر خویش «فروخته» است. موارد: آموزگار به هنگام انتقال از وزارت کار به وزارت کشاورزى، کنترل خود بر شوراى ملى مسکن را حفظ کرد. در این شورا که عملاً تاکنون هیچ اجلاسیهاى نداشته، آموزگار شیوههاى بسیار خوبى به مورد اجرا گذاشته است. بهعنوان مثال، آموزگار تنها پس از مقدماتىترین مباحث شورا، قراردادى براى یک پروژه ساختمانى منعقد نمود. هیچ مناقصهاى اعلام نشد و در حقیقت هیچ یک از اعضاى شورا در مورد این که چنین قراردادى منعقد شده است، مطلع نشدند. پس از اتمام اجراى قرارداد، آموزگار خواستار تشکیل شورا گردید. از چنین رفتارى حدس زده مىشود که آموزگار هدایاى پولى فوقالعادهاى از موقعیت خود کسب مىکند.
سناتور آموزگار ظاهرا جمشید را براى کسب اشتهار، جلب محبت و یا کسب درآمدهاى شخصى، تحت فشار قرار مىدهد. در طى هفته گذشته فرزند دیگر وى یعنى جهانگیر، که یک استاد کارآمد مسائل اقتصادى از کالیفرنیا مىباشد، تحت حمایت ملّیون براى مجلس بیستم انتخاب گردید. جهانگیر در طول تابستان به ایران سفر کرده بود، دو هفته قبل از انتخاب شدن در شیراز، در سواحل دریاى خزر دست به «مبارزه انتخاباتى» زده بود و ظاهرا هیچ تمایلى ندارد که در مجلس مشغول به کار شود و تنها براى دلخوش کردن پدرش اجازه داده است نامش (در لیست کاندیداها ـ م) ثبت گردد. از نظر اجتماعى، آموزگار قبلاً به نظر مىرسید اشتیاق پذیرش وظایف اجتماعى که به عهده معاصران و افرادى نظیر وى است را دارد، در حالى که فعلاً چنین نیست. همسر جهانگیر نسبت به وى بیشتر دیده مىشود هر چند تنها و بىکس است. (وى سابقا گهگاهى به میهمانى شام ما مىآمد، ولى از زمان تصدى سمت وزارت، حتى سرى هم به ما نمىزند.)
آموزگار نیروى اصلى گروه به اصطلاح ایران نوین مىباشد. این گروه انجمنى است از افرادى که اکثرا جوان بوده و تحصیلات آمریکایى و گرایشات میانهروانه، اما انقلابى (یا اصلاحطلب) دارند. جمشید تا زمان دستیابى به وزارت گروه خود را تقویت مىکرد. سپس دیگر به آن هیچ احتیاجى نداشت و آن را طرد کرد. آن گروه به تدریج از صحنه ناپدید شد و تنها در بین اعضاى سابق خود مقدارى کینه و عداوت به ارث گذاشت. این افراد خروج ناگهانى آموزگار را نوعى تسلیم تلقى مىکنند.
در سال 1960 (زمانى که آموزگار به سمت وزیر کشاورزى منصوب شد) یک ایرانى جوان تحصیلکرده در آمریکا که اخیرا از آمریکا برگشته بود، خواستار مشاورت شخص آموزگار شد. آموزگار به وى توصیه کرد که یک شغل دولتى که ظاهرا در آن زمان براى وى میسر بود، به دست آورد. طرف مقابل پاسخ داد که تصور نمىکند بتواند با حقوق چنین شغلى زندگى کند و از او پرسید چگونه آموزگار مىتواند با چنین حقوقى ترتیب ساختن یک خانه را بدهد (کارى که هماکنون انجام مىدهد.) آموزگار پاسخ داد که وى هنوز ماهیانه 50000 ریال حقوق از اصل چهارم (ترومن ـ م) دریافت مىکند. (او دریافت نمىکند.) اشتهار آموزگار به این که عامل دست آمریکا در کابینه است، قبلاً ذکر گردید. در این سمت، هم وى و هم آمریکائیها، حداقل توسط قشر نسبتا بزرگى از جامعه مورد لعن و نفرین قرار مىگیرند. هیچ تردیدى وجود ندارد که آموزگار چنین اشتهارى را به سود خود و به زیان «آمریکائیها» مورد بهرهبردارى قرار مىدهد. بهعنوان مثال، انتصاب وى به وزارت کشاورزى عمدا به این منظور صورت گرفت که زمینههاى اعلام و اجراى «لایحه اصلاحات ارضى» را که از نظر جهانى هم نامطلوب بود، فراهم شود. بدین ترتیب برچسب لایحه به عنوان یک اقدام آمریکایى قوت گرفت به نحوى که مسئولیت چنین لایحهاى (که هرکسى را ناراحت مىکرد و کارى از پیش نمىبرد) کاملاً متوجه سفارت آمریکا شد. رفتار اشرافمنشانه و چاپلوسانه آموزگار به خوبى در خدمت جاهطلبىهاى وى قرار گرفت. همراهى مستمر وى با مقامات رده بالاى سفارت آمریکا (که در چنین شرایطى بیش از ننگآور مىباشد) کمک مىکند تا وى موضع خود را بهعنوان آلت دست آمریکا حفظ کند، در حالى که اقدامات وى به هیچوجه به گونهاى طراحى نشده است تا بر پرستیژ آمریکا بیفزاید و از طرف دیگر اهداف خوب و صداى دولت ایران را به پیش ببرد. یکى از کارمندان اقتصادى سفارت آمریکا وى را «یکى از بدترین دشمنان ما که سعى مىکند خود را بهترین دوست ما نشدن دهد»، معرفى مىکند. من نیز مایل هستم این طرز تلقى را تأیید کنم. سند بعدی
خیلى محرمانه صورت مذاکرات شرکتکنندگان: بهمن روشن از وزارتخارجه، چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم
زمان: 28 ژانویه 1965 ـ 8/11/43مکان: منزل آقاى راسیاس در طى گفتگوهایمان، آقاى روشن مطالب زیر را بیان نمود: 1ـ شاه امینى را احضار مىکند: او از یک منبع موثق شنیده است که شاه امینى را فراخوانده است تا در مورد تشکیل احتمالى آتى دولت توسط امینى با وى گفتگو نماید.
ظاهرا امینى گفته است که این کار را مشروط بر موافقت شاه با اجازه انجام دو اقدام، خواهد پذیرفت: الف) به استثناى وزیر جنگ و رئیس ساواک، وزراى تمامى وزارتخانهها را آزادانه انتخاب نماید، ب) انحلال مجلس و برگزارى انتخابات براى ایجاد پیکره مردمى نمایندگان مجلس. همانطور که انتظار مىرفت شاه شرایط امینى را نپذیرفت. 2ـ دولت هویدا: پیشبینى روشن این است که نخستوزیر هویدا اجازه خواهد داشت تا پس از نوروز در مصدر کار بماند و دولت جدید احتمالاً تا ماه ژوئیه تشکیل خواهد شد.
3ـ مدعیان احتمالى بعدى پست نخستوزیرى: روشن اعتقاد دارد که احتمالاً جمشید آموزگار پس از هویدا نخستوزیر خواهد شد. شاه مایل است به تظاهر خود در مورد این که اجازه مىدهد «افراد جوان» امور را اداره کنند، ادامه دهد. آموزگار زیرک و توانا و دانشجویى عالى بوده است. او جایگاه مشخصى در بین روشنفکران جوان دارد.
روشن تصور مىکند آموزگار «عامل سیا باشد، مانند فرزانگان دیگر». چرا؟ زیرا (1) او به وضوح تمام از ملاقات با خارجیان بخصوص آمریکائیها امتناع مىکند، و (2) آموزگار و پدرش (خانواده آموزگار) نسبتا ناگهانى کاملاً مشهور شدند، بدون اینکه روش مشخصى براى رسیدن به این منظور مشاهده شده باشد. روشن تصور نمىکند آموزگار بتواند یک نخستوزیر قوى یا کارآمد بشود و علت آن پایبندى معمول و کنترل اعمال شده از جانب شاه و اینکه او مانند تمام نخستوزیران قبلى پایگاه مردمى ندارد، مىباشد.
4ـ سفیر ایران در کویت: روشن گفت که تقریبا صددرصد مطمئن است که محمدرضا امیر تیمور، رئیس فعلى اداره اول سیاسى (امور اعراب و ترکیه)، به سفارت ایران در کویت منصوب خواهد شد. 5ـ پیراسته احتمالاً به بغداد باز نمىگردد: روشن مىگوید هنوز معلوم نیست، ولى به عقیده وى اگر ایران خواستار بهبود روابط با عراق است به نفع ایران نمىباشد که پیراسته را به آن کشور بازگرداند. احتمال قوى آن است که عباس آرام بهعنوان سفیر به بغداد اعزام شود و احمد اقبال (سفیر فعلى ایران در یوگسلاوى و وزیرمختار در رومانى و بلگراد) به جاى آرام وزیر امورخارجه شود. 6ـ عوده کجاست؟ روشن براساس اطلاعات کسب شده از یک منبع معمولاً موثق گفت ساواک رد عوده مصرى را گم کرده است. وى اطلاعات بیشترى ندارد.
7ـ سخنرانى ششم بهمن شاه: به عقیده روشن این سخنرانى از دید اکثر آگاهان سیاسى بسیار ضعیف تلقى شد. روشن متوجه شد که این سخنرانى پس از سوءقصد به منصور ضبط شده بود. شاه پس از آن که مشخص گردید منصور زنده نخواهد بود در رابطه با منصور یک برنامه تلویزیونى کوچک ترتیب داد و این صحنه بعدا در برنامه اصلى گنجانده شد. روشن گفت به استثناى مطلب مربوط به منصور که مکتوب بود، شاه از روى یادداشتهاى مختصر صحبت مىکرد، اما در حین سخنرانى ظاهرا از ارائه مطالب (مکتوب خود ـ م) منحرف شده بود. روشن تصور مىکند این سخنرانى مطالب زیر را در برداشت: (1) شاه هر چند با دقت تمام از هر اشارهاى به نام مصدق پرهیز مىکرد، ولى در عین حال از یک چهره کم اهمیتتر مانند فاتح نام برد و تصدیق کرد «که آن پیرمرد هنوز وى را مىآزارد»، (2) اشاره به اقدامات گذشته انگلیس و روسیه لحن بدى داشت و بىربط بود و حساسیت واقعى شاه در مورد این ادعا که وى آلت دست خارجیان است را نشان مىداد، (3) تأثیر کلى این سخنرانى مبین گیجى افکار و فقدان استدلال بود و بیشتر حاکى از کشمکش روحى و بدون پیوستگى کارتزى بود تا این که بیانگر افکار متعالى یک رئیس کشور باشد. روشن گفت در مورد برداشت سایرین نیز بررسى کرده است، زیرا فکر مىکرد تعصب ضد رژیمى وى بر عکسالعمل او نسبت به سخنرانى اثر گذاشته باشد. وى گفت اکثر آنهایى که مورد پرسش رار داده است اصولاً با برداشت وى موافقت داشتند. روشن با گفتن جملهاى مبنى بر این که وى تصور مىکند این سخنرانى بوضوح نشان مىدهد که شاه ارتباط خود را با حقایق از دست داده است، اظهارات خود را جمعبندى کرد.
اظهارنظر: تعداد کمى از رابطین من اخیرا اظهار کردهاند که شاه امینى را دیده است اما در اینباره از منابع دیگر هیچ مطلبى به دست نیاوردهام. روشن معمولاً درباره تحولات وزارت امورخارجه بسیار قابل اعتماد بوده است. امیرتیمور یکى از شایستهترین کارمندان وزارت امورخارجه است و در کویت و همچنین به تصور من در بغداد خدمت کرده است. قسمت سیاسى: چارلز ان. راسیاس
سند بعدی از: منبع کنترل شده آمریکایى (CAS) به: رئیس بخش اقتصادى
سرّى ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان ـ فقط براى استفاده داخلى تاریخ: 10 فوریه 1965 ـ 21/11/43
موضوع: مشکلات کسب مجوز تولید دارو مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفادهاى که مایلید در محدوده امنیتى تعیین شده از آن به عمل آورید، مىباشد. هر گزارشى از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت براى بیگانگان» را داشته باشد، ولى نیازى به ذکر (CAS) بهعنوان منبع نیست.
1ـ طى دو یا سه هفته اخیر، جمشید آموزگار، وزیر بهدارى، چندین مجوز جهت تولید اقلام مختلف دارویى را به شرکت داروپخش که توسط بنیاد شاهنشاهى خدمات اجتماعى و بنیاد پهلوى مشترکا تأسیس گردیده، اعطا نموده است. سایر شرکتهاى دارویى از جمله شرکتهاى آمریکایى که در تهران هستند مدت یک سال منتظر صدور مجوز ماندهاند، بدون آنکه وزارت بهدارى هیچ عملى در رابطه با صدور مجوز تولید براى آنها انجام داده باشد. وزیر بهدارى در سفر اخیر خود به نواحى خراسان تأکید کرد که بیمارستانها و دکترها داروهاى مورد نیاز خود را از بخش توزیع و فروش شرکت داروپخش خریدارى کنند. شرکت داروپخش با همکارى شرکت انگلیسى (Allen and Hamburys Limited) تأسیس گردید.
2ـ بیشتر پزشکان و بیمارستانهاى تهران استفاده از داروهاى ساخت آمریکا را ترجیح مىدهند، اما از این عمل منع مىشوند. سپهبد ایادى به دکتر یحیى عدل گفته است که تولیدات شرکت داروپخش نامرغوب هستند. ولیکن او براى خرید از شرکت داروپخش تحت آنچنان فشارى قرار دارد که چارهاى جز عمل به آن ندارد. سپهبد ایادى مىپذیرد که سالهاى گذشته براى حق ساخت دارو مزایده انجام گرفته است، ولى اظهار مىدارد که وى و وزیر بهدارى، قدرت مقاومت در مقابل فشار را ندارند و آنها مجبورند تولیدات داروپخش را خریدارى نمایند.
3ـ اکثر دکترهاى ایران مىدانند که محصولات داروپخش در حد استانداردهاى آمریکا نیست و اینکه بنیاد پهلوى و بنیاد شاهنشاهى خدمات اجتماعى هستند که مانع خرید محصولات ارزان و بهتر ساخت ایران و آمریکا مىشوند. 4ـ (اظهارنظر: منبع اظهار مىدارد که شایعهاى وجود دارد ـ این مطلب از گزارشى که در بالا به صورت یک حقیقت آمده واضح است ـ مبنى براینکه اخیرا توسط شرکت داروپخش 4 میلیون تومان به حساب بانکى شاهزاده اشرف واریز شده است.)
سند بعدی
از: منبع کنترل شده آمریکایى (CAS) به: رئیس بخش سیاسى
تاریخ: 31 مارس 1965 ـ 11/1/44 سرّى ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان ـ فقط براى استفاده داخلى موضوع: اظهارات جمشید آموزگار راجع به دولت و لایحه مالیات مطالب زیر جهت اطلاع شما و هر استفادهاى که مایلید در محدوده امنیتى تعیین شده از آن به عمل آورید، مىباشد. هر گزارشى راجع به این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت براى بیگانگان» را داشته باشد، ولى نیازى به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.
1ـ جمشید آموزگار وزیر بهدارى در تاریخ 24 مارس 1965 اظهار نمود که او مىخواهد کنارهگیرى کند، اما هنوز نتوانسته است موافقت شاه را جلب نماید. آموزگار گفت که از لایحه مالیات در کابینه انتقاد نموده بود و وزراى کابینه اظهار نمودند که به نظر مىرسد او اطلاع کمى از لایحه مالیات دارد و او را دست انداختند. آموزگار گفت که او اکنون بر روى لایحه جدیدى کار مىکند. او از بسیارى از وزراى کابینه انتقاد داشت و گفت که در آینده نزدیک احتمالاً 5 وزیر از جمله آرام، وزیر امورخارجه، تعویض خواهند شد. 2ـ آموزگار همچنین گفت که شاه از آقاى شادمان، شهردار تهران، ناراضى است. شاه او را خیلى از مسئولیتهاى شهردارى از جمله آسفالت خیابانها، کوشش براى کاهش قیمتها، آب و برق و غیره براى تهران دور نگهداشته است. آموزگار براین عقیده بود که شادمان بزودى تغییر خواهد کرد.بخش اقتصادى سند بعدی
دکتر جمشید آموزگارخیلى محرمانه
وزیر بهدارى
وزیر بهدارى در کابینه منصور ـ 7 مارس 1964
دکتر آموزگار که چند سال قبل در دنیاى سیاست پیشرفت شایان توجهى داشت و با انتصاب متوالى به وزارت کار و سپس کشاورزى در دولت منصور این پیشرفت به اوج خود رسید، از شغل مقاطعهکارى خصوصى که گفته مىشود کاملاً موفق بود به مشاغل دولتى بازگشت. وى به جاى دکتر طب یک مهندس
بهداشت ماهر است. در چند هفته اخیر شایعات و اخبارى به گوش ما رسیده است مبنى بر این که آموزگار ممکن است بهعنوان نخستوزیر، جانشین هویدا گردد.
دکتر آموزگار در سال 1923 در تهران در یک خانواده مشهور متولد گردید. پدر وى یک سناتور و وزیر فرهنگ سابق بوده است. وى تحصیلات ابتدایى و متوسطه خود را در تهران گذراند و در دانشکده حقوق و فنى دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. در سال 1943 به ایالات متحده رفت و در دانشگاه کرنل به تحصیل پرداخت و لیسانس و فوقلیسانس خود را در بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت دریافت نمود.
در سال 1949 دکتراى خود را در مهندسى هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن در سیاتل دریافت نمود. وى براى مدت کوتاهى براى یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان استادیار تکنسین مهندسى هیدرولیک به کرنل بازگشت. در سال 1951 به ایران بازگشت و براى مدت کوتاهى در اداره مهندسى هیئت اجرایى ایالات متحده (USOM) (USAID ـ کمکهاى آمریکا) استخدام شد و سپس ئیس اداره مهندسى بهداشت و تعاون رفاه عمومى در وزارت بهدارى گردید. تا سال 1955 پیشرفت کرد و به سمت معاون زیر بهدارى در امر بهداشت عمومى رسید. در سالهاى 1956، 1957 و 1958 عضو هیئت اعزامى ایران به اجلاسیه کمیته اقتصادى سنتو بود. وى در این اجلاسیه که در بخشى از آن رئیس هیئت اعزامى بود به صورت خاصى از لحاظ تیزهوشى و قدرت و مدیریت ناظران آمریکا را تحت تأثیر قرار داد.
اوج این مرحله از مشاغل وى در دولت اقبال بود. در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب گردید. وى با اتکاء بر حمایت شاه، بخصوص در زمینه رفاه اجتماعى، برنامهاى را به منظور افزایش استانداردهاى زندگى کارگران آغاز نمود. وى همچنین خواستار تشکیل محتاطانه سندیکاى کارگران گردید. نتایج آن خیلى درخشان نبود، اما وى توانست قانون کلى را به تصویب مجلس براند. وى وزارتخانه را بر مبناى ارتباط ادارى بیشتر تجدید سازمان نمود و در اطراف خود گروهى از همکاران توانا را جمع کرد. انتصاب وى به سمت وزیر کشاورزى در اکتبر 1959 نشانه یک ارتقاء قابل توجه بود. با این حال هنگامى که لایحه اصلاحات اراضى که توسط دولت اقبال ارائه شده بود، توسط مجلس رد شد، استعفا نمود.
سوابق آمریکایى وى تأثیر زیادى بر وى داشته است و او بدون تردید دوست ایالات متحده و حامى اصلاحات خواهد ماند. با این حال بعضى از بدگویان وى ادعا مىکنند که بیشتر ایدهآلهاى وى (از بین ـ م) رفتهاند و به دلیل جاهطلبىهاى مشهور خود، با نظام سازش کرده تا حدى که خود را از طریق روابط عمومى ثروتمند ساخته است. ما هیچ دلیلى مبنى بر صحت این موضوع در دست نداریم.
وى با دختر آلمانىالاصل ازدواج کرده است. وى سه برادر دارد به نام کورس، هوشنگ و جهانگیر. نفر آخر وزیرمختار امور اقتصادى در سفارت ایران در واشنگتن مىباشد.
قسمت سیاسى: چارلز ان: راسیاس
28 آوریل 1965 ـ 8/2/44
سند بعدی
6 مى 1965 ـ 16/2/44
جمشید آموزگار، وزیر دارایى
جمشید آموزگار که در کابینه منوچهر اقبال، نخستوزیر قبلى، به ترتیب سمت وزارت کار و وزارت کشاورزى را بهعهده داشت، با کار در هیئت دولت بیگانه نیست. وى که در دانشگاه کرنل و واشنگتن آموزشهاى بهداشت و مهندسى هیدورلیک را دیده است در 7 مارس 1964 در کابینه حسنعلى منصور نخستوزیر اسبق، وزیر بهدارى گردید. در مورد کار وى در آن وزارتخانه تعابیر مختلفى صورت گرفته است. حامیان وى ادعا مىکنند که او یک مجرى سختکوش بوده، کارها را تا پایان دنبال کرده و نظام ادارى خوبى به وزارتخانه آورده است. بهعنوان مثال، وى با انجام پروژههاى پر و سروصدایى نظیر ساخت بیمارستان و درمانگاه در کردستان و خوزستان کار خود را پیش برده است. بدگویان وى ادعا مىکنند که وى فردى انعطافناپذیر مىباشد و مسئولیتها را محول نکرده و اقدامات جزئى وزارتخانه را در اختیار گرفته و با بىاعتنایى به نظریات پزشکى دکترهاى متنفذ با آنان مخالفت مىنماید. انتقادات نیز با اعطاى اجازه ساخت دارو به داروپخش مرتفع گردید. داروپخش شرکتى است که با بنیاد پهلوى ارتباط دارد و بر یک شرکت داروسازى آمریکایى که تحت مالکیت و مدیریت ایرانىها مىباشد، ترجیح داده شده است.
شاید وزارت دارایى بدترین جنگل بوروکراسى در ایران باشد، ولى براى پیشرفت واقعى اقتصاد ایران اصلاح آن ضرورى است. البته ما هنوز نمىدانیم که آیا آموزگار یک وزیر اصلاحطلب است یا خیر، اما حدس مىزنیم تلاش خواهد کرد تا اصلاحاتى را که در زمان تصدى حکومت هویدا بر وزارتخانه شروع شده بود، به پیش ببرد، ما نمىتوانیم، درباره موفقیت وى در زمینه هر نوع تلاش اصلاحطلبانهاى که انجام مىدهد خوشبین باشیم. اولاً، به استثناى مدتى که وى اخیرا رئیس یک کمیته دولتى براى اصلاح مالیاتها بوده است، تجربیات وى در رشته مالى محدود مىباشد. ثانیا، او خدمات دکتر فرهنگ مهر که یک معاون وزیر توانا است را از دست مىدهد. توانایى ایجاد اصلاحات در وزارتخانه، مستلزم برآورده شدن دو نیاز اولیه مىباشند که عبارتند از: دانش علوم مالى و شناختن وزارتخانه و متأسفانه به نظر مىرسد که آموزگار در مورد اول چیز کمى مىداند و یک زیردست کلیدى را که در مورد دوم آگاه است، از دست خواهد داد. هویدا به هنگام وزارت، و مهر که از زمان انتصاب هویدا به نخستوزیرى سرپرست وزارتخانه بوده و سمتهاى بالایى در آنجا داشته است، علیه افراد با سابقه وزارتخانه به پیشرفتهایى دست یافتهاند. در صورتى که آموزگار بتواند دستیارانى پیدا کند که هم در زمینه مالى و هم درباره امورات وزارتخانه کارآزموده باشند، چنین اقدامات اصلاحطلبانهاى ممکن است تا چند مدتى ادامه داشته باشند. علاوه بر کمبودهاى احتمالى
آموزگار بهعنوان یک دولتمرد، که در بالا به آن اشاره شد، عداوتى که احساس مىشود هنوز اعضاى قدیمى وزارتخانه علیه اقدامات اصلاحى برادرش جهانگیر آموزگار (که در سال 1961 چند ماهى سمت وزارت داشت) دارند، براین مشکل مىافزاید. تمایلات آموزگار نسبت به ایالات متحده دوستانه است و با گروههاى متجدد که شامل بسیارى از ایرانیان تحصیل کرده در آمریکا مىباشند، ارتباط دارد. بعضىها مىگویند وى احساس مىکند متعهد است که تمایلات آمریکایى خود را به حداقل برساند تا این تصور را که وى مهره آمریکایى است از بین ببرد. ما باتوجه به این مطلب که او نه تنها زبان ما را مىداند بلکه منظور ما را نیز مىفهمد، حدس مىزنیم در زمان تصدى وزارت دارایى روابط خوبى با وى داشته باشیم. اما اتوجه به این که وى مىخواهد به صورت
مهره ما جلوهگر نشود، نباید از وى انتظار داشته باشیم در بسیارى از مجادلههاى ما به نفع ما وارد عمل شود. سند بعدی
تاریخ: 20 اکتبر 1965 ـ 28/7/1344خیلى محرمانه از: بخش اقتصادى ـ ال. میلنر دون به: بخش سیاسى ـ بایگانى بیوگرافیک موضوع: جمشید آموزگار (وزیر بهدارى، 65 ـ 1964)
آموزگار بنا به گفته مشاوران سازمان مساعدتهاى آمریکا که از نزدیک با او همکارى داشتهاند، فردى جاهطلب، سختکوش، با استعداد و گاهى در برخورد با زیردستانش بىرحم است. براى مثال: در ملاقات با گروهى از پرستاران در حضور مقامات سازمان مساعدتهاى آمریکا از استعداد آنها انتقاد نموده و خطاب به همه آنها گفت که بهتر از دوازده سال پیش که با آنها همکارى مىکرده، نیستند. او بهعنوان وزیر بهدارى، اغلب حتى براى مسئولین بخشهایش قابل دسترس نبود. او تمایل چندانى براى هزینه کردن بودجه در محل تخصیص داده شده نشان نمىداد و پس از صرف سرمایه براى پروژههاى مورد توجهاش، حقوق پرسنل بیمارستان را براى مدتى پیش از سه ماه به عقب مىانداخت و حتى از تأمین مالى بیمارستانها عاجز بود. (براساس گفتگو با سازمان مساعدتهاى آمریکا در 1965، ویلیام ـ اچ. لارکین)
سند بعدی
354 ـ A ، از تهرانمحرمانه
زمان: 13 نوامبر 1965 ـ 22/8/44مکان: وزارت دارایى، تهران
صورت مذاکرات شرکتکنندگان: عالیجناب دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایى، عالیجناب هارولد. اف. لیندر، رئیس بانک صادرات و واردات، آقاى ویلیام جى. ولک، از بانک صادرات و واردات، آقاى رابرت اچ. هارلان، رایزن امور اقتصادى سفارت، آقاى تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت موضوع: اوضاع مالى ایران
آقاى لیندر با پرسیدن این مطلب که ایران چگونه تمامى اقداماتى را که به تازگى در پیش گرفته است، تأمین مالى خواهد کرد، بحث را شروع نمود. دکتر آموزگار گفت ایران منابع انسانى و اقلام مورد نیاز براى رشد اقتصادى را در اختیار دارد و به شرط برقرارى امنیت، مىتواند سریعتر از همسایگان خود «جهش» نماید. با این حال، ایران بهطور کلى بسیار کم تحمل است و این کمتحملى ریشه مشکلات عظیمى است که ایران با دوستان آمریکایى خود دارد. علاوه بر این در رابطه با کسب راههاى تأمین مالى برنامههاى عمرانى ایران، بزرگترین مشکل همین کمتحملى است. اگر قرار باشد ایران از دو درصد نرخ رشد سالیانه راضى باشد، مىتواند بهطور کامل بر منابع خود متکى باشد. ولى آنها از نرخ دو درصد راضى نیستند. خواستار شش درصد هستند. این خواسته به این معنى است که ایران براى ده سال آینده به کمکهاى مالى خارجیان نیازمند خواهد بود و پس از آن ایران باید بتواند از نظر مالى بر روى پاى خود ایستد، هر چند ممکن است باز هم به کمکهاى فنى نیاز داشته باشد.
دکتر آموزگار ادامه داد و گفت که ظرف چند هفته، دولت قانون مالیاتى جدیدى به مجلس خواهد برد. این قانون نظام «جامعى» در زمینه مالیات ارائه خواهد داد و انگیزههایى نیز جهت سرمایهگذارى به نحوى که موجب شود سرمایهها در ایران باقى بمانند، فراهم خواهد نمود. قرار است کمبود درآمدهاى ناشى از تحریک به سرمایهگذارى در قانون جدید، از طریق درآمدهاى ناشى از طرح جامع تأمین گردد. آقاى وزیر افزود: علاوه بر این به نظر مىرسد درآمدهاى نفتى ایران تا سال 1970 به حدود یک میلیارد دلار افزایش یابد، که بر مبناى تولید سالانه 170 میلیون تن نفت خواهد بود. از این گذشته صادرات در حال افزایش است و باید به رقم 200 میلیون دلار در طول سال جارى برسد. تلاش گستردهاى در حال انجام است تا (کالاهایى ـ م) به شیخنشینان خلیج فارس فروخته شود و ایران با استفاده از استانداردهاى بستهبندى و ملونقل بهتر، لبنانیها را از خلیج(فارس) براند. ایران در حال حاضر نیز مقدارى کالاهاى ساخته شده را به کشورهاى همسایه و کشورهاى دیوار آهنین صادر مىکند. آقاى وزیر گفت جنبه بدبینانه، حسادت دیگران نسبت به موقعیت ایران است. در مقابل چنین حسادتهایى ایران بایستى از خود دفاع کند. وجود ایران بستگى به خوزستان و جزیره خارک دارد و این مناطق و همچنین فرودگاههاى اصلى ایران در مقابل حملات بشدت آسیبپذیر هستند. این خطر باتوجه به این حقیقت که نخستوزیر جدید عراق یک دیوانه مىباشد، افزایش یافته است اگر وى خشم بگیرد، باید متذکر شد که جنگندههاى اف ـ 5 ایران، سرعت جنگندههاى میگ ـ21 عراق را ندارند. ایالات متحده نمىتواند با سرعت کافى به دفاع از ایران بشتابد و لذا ایران بایستى اقداماتى اتخاذ کند تا خود را حداقل به اندازه همسایگانش قدرتمند نماید. آقاى وزیر اضافه کرد که حتى افغانستان از نقطهنظر پدافند هوایى نسبت به ایران برترى دارد.
دکتر آموزگار در ادامه گفت هنگامى که از ایالات متحده درخواست کمک مىنماییم گفته مىشود ایران کشور ثروتمندى است. کمکهاى آمریکا به حد ناچیزى کاهش یافته است و بنابراین ایران باید تجهیزات نظامى خود را خریدارى نماید. این کار به برنامههاى عمرانى ایران آسیب وارد مىکند، اما باید انجام شود. چنین اقدامى موازنه بودجه ما را مشکل مىکند، اما امیدواریم بتوانیم کمربندهاى خود را محکمتر بسته و با صرفهجویى بر هزینههاى خود نظارت کلى بهترى اعمال نماییم. هزینههاى غیر ضرورى مانند (خرید ـ م) ماشینهاى دولتى کاهش خواهند یافت. دکتر آموزگار گفت این مرحلهاى است که بانک صادرات و IBRD و شاید کلوپ وامدهندگان مىتوانند کمک کنند. ایران از مساعدتهاى گذشته بانک صادرات تشکر مىنماید. ایران گدایى نمىکند، پول را پس خواهیم داد. اما اگر قرار باشد ایران به صورت کشورى قوى و آزاد براى زندگى به سبک غربى درآید، ده سال آینده سرنوشتساز خواهد بود.
آقاى لیندر اظهار داشت نگرانیها و خوشبینىهایى دارد. مسئله بزرگ این است که کارهاى زیادى در یک زمان در حال انجام هستند، چگونه مىتوان آنها را از نظر مالى تأمین نمود. مسائلى نیز در زمینه نفت
وجود دارند که بعضى تصنعى و بعضى مخاطرهآمیز مىباشند. حوزههاى نفتى جدید بسیار بزرگى نظیر ایران در لیبى و الجزایر وجود دارند. آیا با این وجود مىتوان قیمتها را حفظ کرد؟ بنابراین، این هزینههاى دفاعى جدید هستند که بر موازنه پرداختهاى ایران بارى را تحمیل مىکنند. آقاى لیندر گفت بانک (صادرات و واردات ـ م) امیدوار است بتواند همچنان مفید واقع شود و شاید بیش از آنچه که در گذشته انجام داده است، عمل نماید. اما در مورد آنچه که بانک مىتواند انجام دهد محدودیتى وجود دارد. علاوه بر این، هدف اصلى بانک پیشبرد تجارت ایالات متحده مىباشد، لذا تعهدات آن در قبال هر منطقهاى باید محدود باشد. با این حال، به طور کلى مىتواند همچنان براى ایران مفید واقع شود. دکتر آموزگار گفت که ایرانیان در مورد مسئله بحث مىکنند که آیا با سرعت بیش از حدى به جلو مىروند؟ لازم است نسبت به یک طرح توافق داشت. این احتمال وجود دارد که لازم شود بعضى از پروژهها نظیر خانهسازى کاهش یابد. در مورد آنچه به نفت مربوط مىشود، وزیر شنیده بود که ذخایر لیبى ممکن است آنقدرها هم بزرگ نباشند. علاوه براین دولت لیبى درباره افزایش قیمت نفت در چهارچوب اوپک مشغول مذاکره است. خوشبختانه با مک لیبیاییها مىتوان سطح قیمتها را حفظ نمود. در عین حال مصرف در حال افزایش است. علاوه بر اینها، ایران به زودى گاز صادر مىنماید و پروژه خط لوله (انتقال گاز ـ م) به شوروى ظرف چهار سال هزینه خود را در مىآورد. نکته مهمى که دکتر آموزگار برآن تأکید نمود، ثبات سیاسى مىباشد. ایران در زمره کشورهاى غربى محسوب مىشود و از طریق وابسته کردن اتحاد جماهیر شوروى به گاز ایران در حقیقت به غرب خدمت مىکند. روسها قبل از شیطنت نسبت به ایران دوبار فکر خواهند کرد.
در مورد پروژه کارخانه ذوبآهن، دکتر آموزگار گفت هزینه ارزى چندانى نخواهد داشت، البته به استثناى اینکه بهاى آن با کالاهایى پرداخت مىشود که ممکن است با ارز نقدى مبادله شوند. در اکثر قراردادهاى تهاترى تجارى با ایران، طرف دیگر قرارداد کالاهایى دریافت مىکند که به هر صورت معمولاً با ارز نقدى به فروش نمىرسند. کالاهایى نظیر تنباکوى ارزان، چاى نامرغوب و غیره. دکتر آموزگار در هنگام نتیجهگیرى گفت ایران اشتباهاتى مرتکب مىشود، ولى از آنها درس مىگیرد. کمال مطلق، غیرممکن است، اما ما حداکثر تلاش خود را خواهیم کرد و از این مهمتر روحیهاى که از ابتدا شروع کنیم، داریم بیش از حد عجله نخواهیم کرد و نفت خود را واگذار نخواهیم نمود. ما بایستى در وهله اول از منابع خودمان استفاده کنیم و سپس خواستار کمکهاى خارجى شویم. ما در حال ارزیابى مجدد طرحها، چه نظامى و چه اقتصادى و منابع، خود هستیم. ما براى پوشاندن کمبودهاى موجود در منابعى که براى اجراى طرحها ضرورى هستند، خواستار مساعدت خارجى خواهیم شد. بخش اقتصادى: تى. ال. الیوت
با موافقت و تصدیق: آقاى ولک، آقاى هارلان سند بعدی
از: سفیر 29 ژانویه 1966 ـ 9/11/44
اگر دستورالعملهایى که به تازگى دریافت کردهایم به حل معضلات مربوط به برنامه PL - 480(برنامه
کمکى آمریکا در فروش غله به کشورهاى خارجى) کمک کند، آنگاه نیازى نخواهد بود که مطالبى را ازآقاى آموزگار با تلگراف دریافت کردهایم، براى شما ارسال داریم. من میل دارم تمام این موضوعات را به شکلى توسط پست هوایى برایتان بفرستم. حق با شماست که نسبت به طرفدارى آموزگار از آمریکا تردید داشته باشید. بنده هم که سابقا او را طرفدار آمریکا مىدانستم، اشتباه مىکردم. من به خوبى در جریان هستم که وى عامل و باعث اصلى حذف واژه آمریکا از نام سازمان دانشجویان بازگشته از خارج بود و هم او بود که شاه را نسبت به مسائل واهى نظیر طرح شعار «ایران در چنگ ماست» و مسائل دیگرى از این قبیل تحریک نموده است. اما این قرائن بیشتر از جاهطلبىهاى سیاست آمریکا در خاورمیانه حکایت دارند. این مطلب را من به کرات با دانشجویان AUBکه انتقادات به مراتب حادترى نسبت به مسائلى از قبیل فلسطین از ما نمودهاند گوشزد ساختهام. با این حال آموزگار سالهاى زیادى را در آمریکا گذرانده (همینطور براى سازمان مساعدتهاى آمریکا کار کرده است) که این امر خواهناخواه بر روند فکرى وى تأثیراتى بر جاى گذاشته است که به عقیده من دراز مدت جنبه مثبت خواهد داشت نه جنبه منفى. ظن من این است که این کینه ضد «آموزگار»ى که شما به دل گرفتهاید تا حدى معلول شستشوى مغزى ىباشد که مهدى سمیعى و همدستان او به شما القاء کردهاند. طبعا او و آموزگار رقیب یکدیگرند و مسیر رقى و پیشرفت این دو نیز هراز گاه با هم تصادم و تلاقىهایى مىیابند. سمیعى هم به همان گردهایى متوسل مىشود که آموزگار معمولاً براى سوءاستفاده از نارسایى کار آمریکائیان بدانها تمسک مىجوید. او نیز هر چند وقت یک بار شاه را تحریک مىکند که مورد اعمال محدودیت بر میزان سرمایهگذارى سرمایهاى، به هیچوجه از کوچکترین اقدامات وى نبوده است. اما به نظر من او هم مانند آموزگار اساسا یکى از منابعى مىباشد که ما روى آن حساب مىکنیم. تاریخ: 29 ژانویه 1966 ـ 9/11/44 خیلى محرمانه از: بخش اقتصادى، رابرت اچ. هارلان به: سفیر
موضوع: تلگرام شما در مورد گفتگوهایتان با آموزگار مىدانم که چنین برخوردى با طرح سفیرکبیر گستاخى است، اما بدلایل زیر ما فکر مىکنیم که منافع زیادى در این امر باشد که طرح شما به تلگرامى درباره معامله کارخانه ذوبآهن و یک تلگرام هوایى در مورد کمکهاى فروش غله به کشورهاى خارجى تقسیم شود و اطلاعات دیگرى که از آموزگار دریافت شده همراه با موضوعاتى که از منابع دیگر به دست آوردهایم، گزارش شود. ضمایم، شامل پیشنهادات ما درباره طرح تلگرام و تلگرام هوایى مورد نظر مىباشد. دلایل ما اینهاست: 1ـ کمکهاى فروش غله به کشورهاى خارجى: در حال حاضر ما دستورالعملهایى درباره طرح 3ساله کمکهاى فروش غله به کشورهاى خارجى دریافت کردهایم.
2ـ آنچه که ما از آموزگار مىدانیم این است که او طرفدار آمریکا نیست (تازهترین بررسى ما را از زندگینامه وى که ضمیمه است مطالعه کنید.) من اولین بار که او را به دلیل اشتهار به طرفدار آمریکا بودن،
ملاقات کردم، از برخوردهاى ترشرویانهاش درباره عدم کارآیى ایالات متحده شگفتزده شدم، اما بایگانى غنى زندگینامهها در سفارتخانه، وجود دیدگاههاى کاملاً انتقادى و ناساز را در او، طى 4 ـ 3 ساله اخیر تأیید کرد. او بشدت «طرفدار آموزگار» (طرفدار آمریکا ـ م) است و شنیدهایم در صورتى که فکر کند حمله به ما به نفع شخص وى تمام مىشود، در انجام آن ـ در درون دولت ـ کوچکترین تردیدى نخواهد کرد.
3ـ هدف بیشتر مطالبى که آموزگار مىگوید ظاهرا تکذیب نظریات انتقادآمیز از شخص وى است که احتمالاً مىداند، از مقامات دیگر شنیدهایم. براى مثال، بانک مرکزى به کمک صندوق بینالمللى پول، بانک انگلستان و فدرال رزرو، پیشنویس لایحه جدیدى در مورد اصلاح عملیات استقراض داخلى ارائه کرده است. گویا آموزگار به این دلیل که جرئت نمىکند اقدامى برعلیه منافع مرسوم و مسلم پنداشته شده وزارتخانهاش (که از قوانین فعلى تغذیه مىکند) به عمل آورد، چند ماه است این پیشنویس را مسکوت گذاشته است. بدین ترتیب به نظر مىرسد انتقادات از او اقدامات دولت در مورد استقراض داخلى در لحظه کنونى، یک رکن اساسى دارد که عبارت از توجیه اعمال خودش مىباشد. ضمنا آموزگار یک لایحه مربوط به مدرنیزه کردن عملیات بانکى را هم مسکوت گذاشته (ظاهرا به این دلیل که نمىخواهد قدرت به طور ساوى بین وى و رئیس بانک مرکزى تقسیم شود و لایحه جدید چنین امرى را مطرح مىکند) و در مورد اصلاح امور مالیاتى نیز هیچ اقدامى نکرده است و در نتیجه، این امور همچنان در اختیار مقامات
رشوهبگیرى است که سالها زیر دست او کار کردهاند.
4ـ دو نکته درباره «جنون صنعتى شدن» :
الف ـ آمار و ارقام آموزگار غلط است. سپردهها و ودیعههاى مدتدار بخش خصوصى در بانکهاى ایران مجموعا بالغ بر 550 میلیون دلار است. بنابراین نقطه نظرات وى در مورد قدرت استقراض دولت چندان معقول نیست. ب ـ در روزهاى اخیر ما اطلاعات زیادى درباره طرحهاى متنوع ساخت لوله در ایران کسب کردهایم. منجمله بنیاد پهلوى ظاهرا دارد درگیر این پروژه مىشود. «تام استیو» تحقیقات بیشترى کرده است، ما میل داریم آنچه را که آموزگار در تلگرام هوایى راجع به این موضوع، به شما گفته است مورد استفاده قرار دهیم.
5ـ در مورد «توهمات مالى»، یک تلگرام هوایى فرستادهایم که ضمیمه است. براى این که موضوع همواره مد نظرمان باشد، ماندهایم که آیا از بخشى از اطلاعاتى که آموزگار به شما داده است در تلگرام بعدى استفاده کنیم یا در گزارش اقتصادى دو هفته یک بارمان. بالاخره، شما احتمالاً به اظهارنظر ضمیمه شده در مورد تلگرام ذوبآهن دایر بر اینکه ممکن است اظهارنظرهاى آموزگار انعکاس حسادت او نسبت به عالیخانى باشد که توانسته معامله ذوبآهن با روسها را به انجام برساند، تمایل دارید. عالیخانى شاید رقیب بالقوه عمده آموزگار در کابینه براى کسب مقام نخستوزیرى در فرصت بعدى باشد.بخش اقتصادى: تى. ال. الیوت / آر. اچ. هارلان سند بعدی
تاریخ: 1 فوریه 1966 ـ 12/11/44خیلى محرمانه از: سفارت آمریکا، تهران، 526 ـ Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن موضوع: نقطهنظرات وزیر دارایى ایران درباره اوضاع مالى فعلى ایران
جمشید آموزگار، وزیر دارایى، در 28 ژانویه تقریبا بهطور مفصل درباره وضعیت مالى ایران صحبت کرد. آموزگار با نظر من در مورد این که تمایل فعلى شاه و دولت وى براین است که به تمام معنى از شرّ گزارشات متملقانه در مورد نامحدود بودن عملى ذخایر ایران آسوده شود، موافقت نمود. آموزگار یادآور شد که درآمدهاى سال 1965 از محل کنسرسیوم نفتى کمتر از 540 میلیون دلارى بود که دولت ایران حدس مىزد و فقط به 512 میلیون دلار رسید (بند اول گزارش 504)، زیرا افزایش تولید در سال گذشته به جاى رقم رویایى 12 تا 17 درصد فقط به 9 درصد رسید. علىرغم این حقیقت، بودجه سال آینده ایران براساس یک درآمد 600 میلیون دلارى از نفت تهیه شده است. آموزگار خاطرنشان نمود که حتى 10 درصد افزایش درآمدها نسبت به سال گذشته، تنها مبلغ 560 میلیون دلار به همراه خواهد داشت، ولى کسى گوش نمىدهد. آموزگار همچنین به صورت کاملاً محرمانهاى گفت که وى حتى به اندازه کافى پول ندارد تا عیدى نوروز کارمندان دولت را در ماه مارس بپردازد. وى یادآور شد که دولت هویدا بهعنوان یک اقدام یاسى
از طریق کاهش بهاى نان، نفت و غیره هزینههاى زندگى را کاهش داده است، اما تأثیر کلى آن برابر است ا از دست رفتن 8 میلیون دلار از درآمدهاى دولت. در عین حال آموزگار با یک اقدام غیرمنتظره از طریق اعمال مالیاتهاى مستقیم، درآمد دولت را تا 20 میلیون دلار افزایش داد و این عمل سبب شد تا شاه، آموزگار را بهعنوان بهترین وزیر دارایى که تا به حال داشته است، مورد تمجید قرار دهد.
من به آموزگار اطمینان دادم که ما در تلاشهایش براى ممانعت از مخارج بسیار گسترده در ایران، بخصوص در زمینههاى نظامى، همراه هستیم. وى نسبت به مسئله آگاهى داشت و در مورد آن پاسگزارى نمود. آموزگار همچنین گفت فشارى که وى به عنوان وزیر دارایى احساس مىکند، آنقدر یرقابل تحمل است که چندین بار استعفاى خود را تقدیم کرده است. من گفتم هم وى و هم شرکتهاى نفتى معمولاً بار را به دوش مىکشند. اظهارنظر: اگر آموزگار واقعا به نیروهایى در دولت پیوسته باشد که اصرار مىکنند تا دولت کمربندها را محکم ببندد، یک تحول خشنودکننده مىباشد و امید به داشتن سال مالى خوبى در سال آینده را افزایش مىدهد. از طرف دیگر آموزگار مکن است مطلع باشد که ما انتقادات مربوط به سیاستهاى وى و روش اداره وزارت دارایى را از منابع دیگر (در وهله نخست بانک مرکزى) شنیدهایم و ممکن است بیان چنین نظریاتى براى من تا حدى براى مقابله با چنین انتقاداتى باشد. تلگرام مرجع زمینههایى در مورد نگرانیهاى خاصى که توسط آموزگار مطرح شده است را فراهم مىنماید. آرمین اچ. مایر
سفیر آمریکا
سند بعدیتاریخ: 3 فوریه 1966 ـ 14/11/44خیلى محرمانه
از: بخش اقتصادى، رابرت اچ. هارلان یادداشت جهت بایگانى
موضوع: تغییرات مجدد کارکنان در وزارت دارایى در مورد 480 ـ زس (کمکهاى فروش غله به
کشورهاى خارجى) ـ نارضایتى از آموزگار
آقاى احمدعلى رجایى که اخیرا در وزارت دارایى عهدهدار مشاغل گوناگونى از جمله امور 480 ـ PL شده است، امروز صبح به من تلفن زد. این گفتگو بسیار غیرعادى بود. آقاى رجایى از عدم پاسخگویى سریع به تعیین وقت ملاقاتمان براى بحث پیرامون برنامه سه ساله جدید 480 ـ زس عذرخواهى نمود، ولى گفت که وزیر وى را به دنبال کارهاى دیگرى فرستاده بود و در هر صورت دیروز را در وزارت خارجه گذرانده و انتظار داشته است تا تأییدیه هیئت وزیران را در خصوص انتقال وى به آن وزارتخانه بگیرد.
رجایى چنین ادامه داد که فکر مىکند کنار آمدن با رئیس جدیدش غیرممکن باشد و به نظر مىرسد که وى بیشتر متخصصى در زمینه امور بهداشتى باشد تا هر چیز دیگرى او اضافه نمود فکر نمىکند در این لحظه وزیر در دفترش حضور داشته باشد (او این پاسخ را در جواب به سؤال من درخصوص این که رخواستم براى دیدار وى فعلاً در چه مرحلهاى قرار دارد، ارائه نمود) و گفت که این امر بهطور مکرر اتفاق مىافتد. چون آموزگار عملاً هیچ معاونى ندارد، تلاش مىنماید که همه امور را شخصا اداره نماید و هر روز
تعهدات زیادى مىنماید که فرداى آن روز همه را از خاطر مىبرد. در هر صورت رجایى تصور مىکرد که بهترین رویه براى ما ادامه برنامه حلوفصل امور به صورت مستقیم با خود وزیر مىباشد، چون هیچ شخص دیگرى در وزارتخانه نیست که در خصوص مسائل مربوط به 480 ـ زس ما اقدام نماید و فىالواقع هیچ فرد مطلع دیگرى نیز وجود ندارد. رجایى گفت که وى از آخرین روز حضورش در محل کار استفاده مىنماید تا مطمئن شود پروندهاى کامل در خصوص موضوع 480 ـ زس که منعکسکننده وضعیت فعلى وقایع است جود دارد تا هرکس که
در جاى وى قرار گیرد، بتواند فورا میزان پیشرفت امور را متوجه گردد. او گفت آقاى راهدارى را که سرپرست غفارى در گروه غله است بهطور کامل توجیه نموده و این شخص احتمالاً دومین فرد در هرم قدرت است. به هر تقدیر وى اصلاً انگلیسى نمىداند. رجایى گفت نمىداند که وى در وزارت امورخارجه چه شغلى را خواهد داشت، ولى با ما در تماس خواهد بود و مقام جدید و شماره تلفن خود را به اطلاع ن
خواهد رسانید. اظهارنظر: ظاهرا رجایى از دفتر کارش به من تلفن مىکرد و من تا حدودى از لحن صحبت وى متعجب شدم. من فکر مىکنم که ممکن است موضوع ناراحتکنندهاى در میان بوده باشد، چون تجربه ما در مدت 3 الى 4 هفته گذشته مبین این است که رجایى زیاد حرف مىزند ولى در عمل بسیار ضعیف است. بسیار تعجبآور بود که مشاهده نمودیم فقط چند روز قبل آموزگار تنها تغییرات پرسنلى را در انتصاب رجایى، این مرد جوان باهوش، براى مساعدت و یارى به خودش به عمل آورد که بسیار جالب توجه به نظر مىآمد. ترک خدمت رجایى ما را براى جمعوجور کردن مسائل مربوط به 480 ـ زس در وضعیتى مشابه وضعیت حدود چند ماه پیش قرار مىدهد. متخصصین مسائل 480 ـ زس در وزارت دارایى یعنى مهر، نجمآبادى و به نظر مىرسد که اکنون رجایى، به سرعت از کارشان کناره گرفتند.
سند بعدی
21 مارس 1966 ـ 1/1/45خیلى محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
جمشید آموزگار ـ وزیر دارایى
جمشید آموزگار در دوم ماه مى 1965 جانشین وزیر قبلى امیرعباس هویدا بهعنوان وزیر دارایى شد. او وزیر سختکوشى است که وضعیت اداره سه وزارتخانه کار، کشاورزى و بهدارى، که قبلاً در آن کار کرده بود را بهبود بخشید. به هر حال او به دلیل انعطافناپذیرى، امتناع از واگذارى مسئولیت به زیردستان و مقاومت در برابر پذیرش پیشنهاد متخصصین مورد انتقاد قرار گرفته است. او که زیرک، متین و جاهطلب است به نظر مىرسد آینده سیاسى روشنى داشته باشد. اگرچه تکبر و بىرحمىاش بعضى از مردم را یزار کرده، اما با قدرتش احترام دیگران را کسب نموده است. او به خاطر تجددطلبى و صداقت فردى و انتقاد از فساد و بىکفایتى شهرت یافته است. او اظهار مىدارد شخصیت مقامات رژیم کنونى را دوست ندارد، ولى خود را مورد اعتماد شاه قرار داده و ممکن است یکى از مطلعترین افراد در صحنه سیاسى باشد. آموزگار در آمریکا تحصیل کرده است و علاقهمند به همکارى صادقانه با ایرانیان تجددگراى تحصیلکرده آمریکا مىباشد که در واقع بسیارى از آنها دوستان او هستند. در سال 1960 موقتا پیشرفتش کند شد که یکى از علل آن همکارى نزدیک با آمریکا بود. او در سالهاى اخیر در نظر دارد این ارتباط را به حداقل برساند. اگرچه دوست آمریکا است، کوشش مىکند از هر عملى که باعث شود به عنوان مهره آمریکا قلمداد شود، پرهیز کند. او بهطور قابل توجهى مفید براى منافع آمریکا نبوده است.
آموزگار در وزارت دارایى با مشکلات عدیدهاى مواجه است. او در رشته مهندسى تحصیل کرده و تجربه کمى در امور اقتصادى مالى دارد. برادر اقتصاددان او جهانگیر در مدت کوتاه تصدى وزارت دارایى در سال 1962، به دلیل کوششهاى اصلاحطلبانهاش، دشمنانى براى خود تراشید. وزارت دارایى احتمالاً بدترین پیچ و خمهاى بوروکراسى در دولت را داراست. هویدا و معاونش فرهنگ مهر شروع به یافتن راههایى براى اصلاح کردند، اما مهر همزمان با هویدا وزارتخانه را ترک کرد و آموزگار از داشتن دستیارى با ارزش محروم شد. با این حال، آموزگار قدرتمندانه با حذف مشاورین وزارت در اوت 1965 شروع به زدودن مشکلات کرد.
آموزگار که فرزند سناتور سابق حبیباللّه آموزگار است در سال 1923 میلادى در تهران متولد شد. پس از تحصیل در رشتههاى حقوق و مهندسى در دانشگاه تهران در سال 1943 عازم آمریکا شد و لیسانس و فوقلیسانس خود را در رشته بهداشت عمومى و مهندسى پزشکى از دانشگاه کرنل گرفت و در سال 1949 درجه دکتراى مهندسى هیدورلیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود.
آموزگار به مدت یک سال در دانشگاه کرنل و در سال 1950 براى شرکت آب و برق کالیفرنیا
(California Utilities Company) کار کرد و سپس به عنوان متخصص آبهاى زیرزمینى به سازمان ملل پیوست. در سال 1951 براى اجراى پروژه سه ماهه سازمان ملل به ایران بازگشت و سپس به پروژه اصل چهار در ایران که به تازگى تشکیل شده بود، به عنوان مسئول بخش مهندسى بهداشت پیوست. در سال 1953 به سمت معاونت مدیر همکاریهاى بهداشت عمومى، که پروژه مشترک ایران و آمریکا تحتنظر وزارت بهدارى بود، منصوب شد.
در سال 1955 بهعنوان معاون وزارت بهدارى برگزیده شد. انتصاب او به دو دلیل لیاقت خودش و جلب پشتیبانى پدرش در مجلس سنا از بعضى برنامههاى وزارتخانه بود. آموزگار عضو ثابت هیئتهاى شرکتکننده در کمیسیون پیمان اقتصادى بغداد بود و در سال 1965 رهبرى گروه کار کمیسیون را بهعهده داشت. روشنبینى، حضور قدرتمندانه و نقطهنظرهاى مترقیانهاش برجستگى او را نشان داد. وى همچنین کمیته را در کنفرانس 1958 آنکارا رهبرى نمود و در نهمین و یازدهمین کنگره جهانى بهداشت شرکت جست. در 31 اوت 1958، براى اولین بار بهعنوان وزیرکار به کابینه منوچهر اقبال راه یافت. وى وزارتخانه را که مدتها فاسدترین و بىکفایتترین نهاد دولتى بود مجددا سازماندهى کرد، قانون اساسى کار را با اصرار بر تأمین خدمات اجتماعى مورد تجدیدنظر قرارداد و دلگرمىهایى براى تشکیل محتاطانه
سندیکاهاى کارگرى داد. او به شرکتش در کنفرانس پیمان بغداد و بعد سنتو ادامه داد و در سال 1959 رهبرى هیئت شرکتکننده در سازمان جهانى کار در ژنو را بهعهده داشت. در هنگام تصدى وزارت کار، آموزگار شروع به درگیر کردن خود در دیگر فعالیتها نمود. وى بهعنوان متخصص اقتصاد در امور پیمان بغداد، مدیریت طرح خانهسازى دولتى و هماهنگکننده امور دانشجویان ایرانى خارج از کشور عمل کرد و در بسیارى از پروژههاى بزرگ اقتصادى داخلى شرکت نمود.
در اکتبر 1959 در یک جابجایى در کابینه به سمت وزارت کشاورزى ارتقاء یافت. او این وزارتخانه را نیز مجددا سازماندهى کرد و قبل از خروجش از کابینه در سپتامبر 1960، موفق به تصویب لایحه مهم تقسیم اراضى، که یکى از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضى بود، شد. آموزگار اگرچه از نظر سیاستمداران کهنهکار، سیاستمدارى نوپا تلقى مىشد، روابط خوبى بین او و اقبال نخستوزیر، برقرار شد (که چنین رابطهاى با وزیر سابق کشاورزى وجود نداشت) و شهرت خوبى بهعنوان مدیرى کارآ داشت. او در کمیته اجرایى حزب دولتى ملّیون خدمت نمود. آموزگار در سال 1960 به مهندسى بخش خصوصى بازگشت و بهعنوان مهندس مشاور تا سال 1964 به کار اشتغال داشت. او هیئت ایرانى شرکتکننده در سازمان جهانى کار (ILO) در سال 1961 را رهبرى کرد.
در سال 1964 به وزارت بهدارى منصوب گردید. وزارت را از نوسازماندهى کرد و قسمت ماشینآلات بهدارى را بنیان نهاد. در ژانویه 1965 در کنفرانس سازمان بهداشت جهانى در اروپا شرکت جست.
جمشید آموزگار حدودا 6 فوت قد و جثهاى متوسط دارد. او مردى ساکت، مؤدب و داراى شخصیتى پسندیده و خوش مشرب است. توانایى صحبت هوشیارانه و منطقى پیرامون تقریبا هر موضوعى را دارد. وى و همسرش که زنى آلمانىالاصل اهل دانزیگ است و به انگلیسى صحبت مىکند، فرزندى ندارند. آنها زیاد اجتماعى نیستند و معمولاً با هم مىباشند و تعداد کمى دوست نزدیک دارند. آموزگار عضو و مشاور قانونى هیئت مدیران کلوپ تهران و عضو سازمان جهانى برادرى شاخه تهران مىباشد. وى سه برادر دارد: جهانگیر که وزیر سابق کابینه بوده و هماکنون بهعنوان نماینده اقتصادى سفارت ایران در واشنگتن خدمت مىکند، کورس، معاون وزارت مسکن و شهرسازى و هوشنگ که فارغالتحصیل انگلیس و کارمند بانک
ملى است. جمشید آموزگار علاوه بر فارسى به زبان آلمانى و انگلیسى به روانى صحبت مىکند.
سند بعدی
تاریخ: 24 مارس 1966 ـ 4/1/45محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
از: سفارت آمریکا، تهران، 646 ـ Aبه وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع : سخنرانى آموزگار، وزیر دارایى، براى گروه دانشکده ملى جنگ
به پیوست یادداشت گزارشى است در مورد بازدید آموزگار وزیر دارایى از گروه دانشکده ملى جنگ به تاریخ 20 مارس 1966. سخنرانى نسبت به خطى که در هفتههاى اخیر توسط مقامات ایران از شاه به پایین به صورت مکرر دنبال شده بود، لحن وفادارانهاى داشت. مضمون اصلى این سخنرانى را مىتوان در این ضربالمثل قدیمى ایرانیان که اخیرا در مقالهاى در روزنامه پیغام امروز درج شده خلاصه نمود: «به هنگام دوستى از توقعات خود کم کن و برآنچه که مىتوانى ارائه دهى بیفزایى».
باتوجه به اینکه به دکتر آموزگار اطمینان داده شده بود که سخنرانى وى غیررسمى بوده و ضبط نخواهد شد، مایه امتنان خواهد بود اگر تمامى خوانندگان به این محدودیت توجه داشته و از این سخنرانى وزیر
دارایى مطلبى نقل قول نکنند.
براى سفیر
رابرت اچ. هارلان
رایزن امور اقتصادى سفارت
ضمیمه: صورت مذاکرات، 20 مارس 1966
محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
تاریخ: 20 مارس 1966 ـ 29/12/44مکان: USAFOOM، تهران
صورت مذاکرات
ایران در درک متحدین خود (عمدتا به معنى سیاست کمکهاى ایالات متحده)
موضوع : سخنرانى آموزگار، وزیر دارایى ایران، براى گروه دانشکده ملى جنگ درباره عدم توانایى دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایى ایران، در یک سخنرانى بلیغ ضبط نشده که در عصر 20 مارس 1966 در مقابل 37 نفر از بازدیدکنندگان دانشکده ملى جنگ صورت گرفت، اوضاع فعلى اقتصاد ایران را تشریح نمود. وى بر عدم توانایى ایران در درک متحدین خود، بخصوص سیاستهاى ارائه مساعدتهاى ایالات متحده بشدت تأکید نمود. به هنگام این کار، صادقانه اظهارات علنى و خصوصى شاه را در هفتههاى اخیر منعکس کرد.
وى سخنان خود را با تشبیه ایران به یک جزیره در خاورمیانه شروع کرد. در حالى که با همسایگان خود مشکلات معمولى دارد، با این وجود تنها مىباشد. ممکن است مذهب مشترکى با همسایگان عرب داشته باشد، ولى آرزوهاى آنان عمیقا متفاوت است. آنها اصولاً نسبت به همدیگر مظنون هستند. نسبت به افغانستان، ایران خصوصیات فکرى و فرهنگى برترى دارد و افغانها داراى خصوصیات فکرى و فرهنگى پایینترى هستند. اتحاد جماهیر شوروى، همسایه بزرگ شمالى، داراى یک سیستم دولتى مىباشد که با سیستم ایران کاملاً ناسازگار است. ترکیه متحد ایران مىباشد، اما ایران مجبور است برآنچه که ترکیه در ناتو به آن تسلیم مىشود، نظارت دقیق داشته باشد. ترکها دائما دانشجویان ایرانى در آذربایجان (منطقهاى که زبان ترکى بهطور گسترده رایج است) را اغوا مىکنند و ایران مجبور است کاملاً مراقب اعمال ترکها در رابطه با دانشجویان ایرانى باشد. از نظر نژادى، ایران مخلوطى از تمام همسایگان خود مىباشد. با این وجود شاید لازم باشد براى این ضریب هوشى، شکرگزارى کرد (و بنابراین، از تفوق خصوصیات فکرى و فرهنگى.) آنها امور را به نحوى اداره کردهاند تا در طول هشت سال گذشته به نرخ رشد سریعى دست پیدا کنند و در طى سال اخیر (1344: 20 مارس 1965 تا 21 مارس 1966) رشد تولید ناخالص داخلى به بیش از 10 درصد رسیده است. وى گفت این رقم از طریق کالاهاى مصرفى و تولیدى مورد ارزیابى قرار گرفت و با این وجود در هر کدام از روشهاى ارزیابى به رقم 10 درصد رسیدیم. وى اضافه کرد که رشد تولید ناخالص داخلى ایران در طى سه سال گذشته به 32 درصد رسیده است. (تذکر تهیهکننده: ما در مورد چگونگى رسیدن به این رقم، هیچ نظرى نداریم.) با اشاره به سیاست کمکهاى اقتصادى ایالات متحده، وى متذکر گردید که معیارهاى اصلى امریکایى همواره براى ارائه این کمکها ضرورى بوده است. وى با آن مخالفتى نداشت و ارزشهاى اخلاقى و انسانى آن را تأیید نمود و قبول کرد که این کار با شیوه زندگى آمریکایى کاملاً سازگار است، اما سؤال نمود آیا بذل توجه بیش از حد به این معیارها منجر به ایجاد یک متحد قوى خواهد شد یا «نمایشى از
دموکراسى» در خارج از ایالات متحده خواهد بود. وى با اشاره به هندوستان به عنوان یک نمونه گفت مشاهده کرده است که این کشور در سالهاى اخیر نرخ رشد سالانهاى معادل 4 درصد داشته است در صورتى که نرخ رشد جمعیت آن سالانه حدود 5/2 درصد مىباشد و بنابراین نرخ رشد سالیانه آن به ازاى هر نفر برابر 5/1 درصد خواهد شد. درآمد سرانه هند حدود 60 دلار در سال مىباشد و به این معنى است که درآمد سالانه براى هر نفر حدود 90 سنت افزایش یافته است. باتوجه به این نرخ چند سال طول خواهد کشید تا هند بتواند به درآمد سرانه حداقل 500 دلار برسد؟ این رقمى است که گفته مىشود کشورهاى در حال رشد را از کشورهاى پیشرفته مجزا مىکند. (این درآمد در مقایسه با 1500 دلار درآمد سرانه هر
سال در اروپاى غربى و 3500 دلار درآمد سرانه در ایالات متحده هیچ حساب مىشود.)
در ایران نرخ رشد به مراتب بیشتر بوده است و همانطور که اشاره شد در سالى که تازه به پایان رسید برابر 10 درصد بوده است و دولت ایران در نظر دارد این شتاب را حفظ نماید. بنابراین هرکسى مىتواند تصور کند ایران مکان خوبى خواهد بود که مىتوان اطمینان داشت کمکهاى آمریکا در راههاى تولیدى استفاده مىشود (مکان خوبى براى به «نمایش گذاشتن دموکراسى»).
اما چه اتفاقى افتاد؟ چند سال پیش تمامى کمکهاى اعطایى ایالات متحده قطع گردید. در حال حاضر حتى وام جدیدى هم وجود ندارد. براى مدتى کالاهاى 480 ـ ز س (کمکهاى فروش غله به کشورهاى خارجى) با پرداخت ریال در اختیار ایران قرار مىگرفت. هماکنون این کار متوقف گردیده است و براى پرداخت آن دلار خواسته مىشود. جانسون، رئیس جمهور آمریکا، در پیام خود تحت عنوان برنامه «غذا براى آزادى» به جاى برنامه «غذا بر صلح»، برنامه جدیدى پیشنهاد نمود و در آن برتمایل ایالات متحده بر فروش هر چه سریعتر کالاهاى کشاورزى براساس اصول تجارى اشاره کرد. اما ایالات متحده هنوز به ارائه مواد غذایى اضافه به کشورهایى نظیر هند ادامه مىدهد. این کشورها حداقل تا این اواخر هیچ تلاش جدى براى افزایش محصولات کشاورزى خود انجام ندادهاند بلکه به جاى آن بر تولیدات صنعتى متمرکز شدهاند و همواره به ایران پاسخ دادهاند که «شما درآمدهاى نفتى خود را دارید.»
وزیر دارایى در ادامه گفت که ایران براى پذیرش این تغییرات آماده است، اما همچنان مصمم است شتاب رشد خود را حفظ نماید. با پذیرش این حقیقت که ایران نمىتواند براى همیشه به درآمدهاى نفت متکى باشد، باید به سختى تلاش نماید تا سایر منابع خود را گسترش دهد و اقتصادى بسازد که بتواند مستقل از نفت باشد. با این حال هنگامى که به دنبال کمک اقتصادى هستیم، گفته مىشود «شما درآمدهاى نفتى خود را دارید.» اما هنگامى که در صدد افزایش این درآمدهاى نفتى، که براى حفظ سرعت انجام کارهاى عمرانى ضرورى است، برمىآئیم، شرکتهاى نفتى غربى (آمریکایى، انگلیسى، آلمانى و سایرین) ظاهرا چنین ضرورتى را نمىپذیرند. آنها ظاهرا ترجیح مىدهند. تولید را در سایر کشورهاى خاورمیانه افزایش دهند، کشورهایى که جمعیت قابل توجهى نداشته و 95 ـ 90 درصد و شاید 99 درصد عایدات آنها صرف هزینههاى جارى نظیر ماشینهاى بزرگتر و حرمسراهاى گستردهتر مىشود. برعکس در ایران، یعنى کشورى که از تمام کشورهاى خاورمیانه جمعیت بیشترى دارد، درآمدها براى اهداف توسعه اقتصادى صرف مىگردند، امسال 75 درصد درآمد نفتى ایران مستقیما به سازمان برنامه مىرود. دکتر آموزگار گفت که این سیاست را درک نمىکند، سیاستى که از یک طرف به بهانه اینکه ایران درآمدهاى خارجى خود را دارد (درآمدهاى نفتى)، از ارائه هر نوع مساعدت مالى بیشتر خوددارى مىکند، اما از طرف دیگر احتیاج ایران را به افزایش این درآمدهاى نفتى به هیچوجه نمىپذیرد. وى گفت مىداند که دولت ایالات متحده عنوان مىکند هیچ رابطهاى با شرکتهاى نفتى ندارد و نمىتواند در مورد رفتارشان به آنها دستورى بدهد، اما اضافه کرد که باید کلمهاى جادویى وجود داشته باشد تا دولت بتواند گاهى براى شرکتها زمزمه نماید، زیرا متوجه شده که در سایر کشورهاى تولیدکننده نفت افزایش ناگهانى و سریعى در تولید نفت صورت گرفته است که به نظر مىرسد به نحوى ناشى از تمایلات دولت ایالات متحده باشد.
دکتر آموزگار گفت طى چند سال گذشته، مشکل ایران با ورود عنصر جدید پیچیدهتر شده است. تا حدود دو سال قبل وى مىتوانست بگوید مشکلات ایران صرفا اقتصادى هستند. حال وى باید بگوید که مشکلات هم اقتصادى و هم دفاعى مىباشند، زیرا با ساخت تجهیزات توزیع نفت خام در جزیره خارک (یک طرح 250 میلیون دلارى که نیمى از هزینه آن را ایران تقبل کرده است)، ایران یکى از بهترین تجهیزات را در جهان دارد، تجهیزاتى که آسیبپذیرترین هم مىباشند. تجهیزاتى که در حال حاضر ایران در دفاع از آن کاملاً ناتوان است. یک هواپیما مىتواند جزیره را بمباران کند و تهران تا پس از انجام این کار را از آن مطلع نخواهد شد. یک قایق با چند بسته دینامیت مىتواند به این تجهیزات نزدیک شود و هیچ ترسى از دستگیرى نداشته باشد، زیرا در حال حاضر هیچ ترتیبات پدافندى در اطراف آن مستقر نشده است.
تا این اواخر دوستان آمریکایى ایران از فهمیدن این که تهدیدى یا خطرى متوجه (خارک ـ م) است امتناع مىورزیدند، اما اخیرا شاه به وى گفته است که آمریکائیها هماکنون پذیرفتهاند که چنین خطرى وجود دارد و به نظر مىرسد ایران اجازه خواهد داشت پولهاى خود را براى خرید تجهیزات دفاعى مورد نیاز خود مورد استفاده قرار دهد. این موضوع نیز به مقدار زیادى مشکلات وى را به عنوان وزیر دارایى افزایش مىدهد.
دکتر آموزگار در ادامه گفت ایران از تجربه پاکستان در تابستان گذشته و به هنگام مناقشه هند و پاکستان بسیار متعجب شده است. این مسئله براى پاکستان تجربه تلخى بود که مشاهده کند علیرغم تحاد با دو گروه مختلف به هنگام بروز مناقشات منطقهاى، چنین اتحادى هیچ ارزشى ندارد و این در حالى بود که طرف دیگر این مناقشه به اصطلاح یک کشور «بىطرف» بود که براى پیوستن به چنین اتحادیه هایى تمایل نداشت. تمامى این جریانات به سادگى نشانگر ضرورت نیاز ایران به تأمین دفاع از خود در مناقشات منطقهاى مىباشد. وزیر دارایى مىگوید با چنین فشارهاى اضافهاى بر اقتصاد ایران، اگر قرار باشد هیچ مساعدت مالى دریافت نکند، این کشور ناچار شد جستجو براى یافتن اقلام ارزانتر را شروع نماید، حتى اگر این اقلام از نظر کیفیت بهطور قابل ملاحظهاى نامرغوب باشند. چطور مىتوان در ازاى هر تراکتور مسى فرگوسن، مبلغ 5000 دلار نقد پرداخت نمود در حالى که مىتوان 15000 تراکتور رومانیانى را به قیمت 1500 دلار براى هرکدام با یک وام هفت ساله به نرخ بهره 5/2 درصد خریدارى نمود؟ وى گفت چنین یشنهادى توسط دولت رومانى ارائه شده است. این تراکتورها از طرف رومانى و با تأمین مالى شوروى براى فروش به چین کمونیست تولید شده بود، ولى معامله آن برهم خورده و تراکتورها هماکنون آماده مىباشند. دکتر آموزگار در ادامه سوالات صریح خود پرسید علیرغم این که مىداند تراکتورهاى رومانیایى به خوبى تراکتورهاى به جاى یک تراکتور ولى آیا وى بهعنوان وزیر دارایى مىتواند از تأیید خرید سه تراکتور آمریکایى نیستند، آن هم با وامهاى کم بهرهخوددارى نماید؟ وى گفت ایران به واسطه سیاستهاى غربى، بخصوص سیاست ایالات متحده، به صورت غیرمستقیم مجبور شده است در این زمینه به سمت شرق تغییر جهت دهد. همین ملاحظات در مورد کارخانه ذوب آهن نیز مدنظر قرار گرفتند. وى گفت مىتواند از جانب دولت ایران و به عقیده خودش از جانب شاه اعلام نماید که آنها (شاه و دولت ـ م) براى ساخت کارخانه ذوبآهن با اکراه به اتحاد جماهیر شوروى روى آوردهاند. این کار فقط در زمانى صورت گرفت که آمریکائیها، فرانسویها، آلمانیها و سایر غربىها، هر سال علاقه ایران به داشتن یک کارخانه ذوبآهن را سرکوب کردند. دکتر آموزگار در ادامه ادعا کرد که ایران براى اجراى برنامهاى عمرانى اقتصادى خود چندین راه جایگزین را پیشرو دارد. وى تذکر داد که دولت وى در حقیقت براى سال آتى با شرایط بودجهاى سختى مواجه مىباشد. چنین شرایطى شامل وام 180 میلیون دلارى (توضیح: عملاً 190 میلیون دلارى) براى تأسیسات نفتى فلات قاره ایران که بهار گذشته گرفته شد، نمىباشد. این (تأسیسات ـ م) در سالى که اخیرا خاتمه یافت با شرایط ناگوارى مواجه بودهاند. یکى راههاى جبرانى، کاهش هزینههاى دولت است. وى از نقطهنظر نظام بودجهاى سعى کرده است شدیدترین نظم را به کار ببرد. در بودجه سال 1945 به جز مسائل
دفاعى، فقط سه درصد افزایش در بودجه عملیاتى دولت وجود داشته است. براى امور دفاعى، افزایش 60 میلیون دلار (توضیح: 21 درصد بیش از سال 1944) اجتنابناپذیر بوده است. بنابراین در این مورد، محل چندانى براى سخت گرفتن به منظور صرفهجویى وجود ندارد. تنها محل در بودجههاى عمرانى مىباشد و ایران مصمم است سرعت برنامههاى عمرانى را حفظ نماید. راه دوم عبارتست از افزودن بردرآمدهاى نفتى، اشاره به این مطلب وى را به مسئله افزایش درآمدهاى نفتى برگرداند، که به نظر مىرسد به نحو روزافزونى براى پیشرفت آتى ایران حیاتى مىباشد. آموزگار احتمال قرض گرفتن سرمایه توسط ایران از سایر منابع را بهطور جدى منتفى دانست.
دکتر آموزگار با لحنى نسبتا مزاجگونه، اما حاکى از احساسات قابل ملاحظهاى، مساعدتهاى فنى گستردهاى را که ایران در اختیار ایالات متحده قرار داده است، تشریح نمود. وى گزارش داد که در حال حاضر تعدادى در حدود یک هزار نفر از پزشکان ایرانى که اکثر آنها تحصیلات مقدماتى خود را در آموزشگاههاى ایران گذراندهاند، در آمریکا مشغول طبابت مىباشند. وى گفت ایجاد چنین شرایطى مستلزم دهها هزار دلار سرمایهگذارى مىباشد. دکتر آموزگار وزیر دارایى ایران در فاصله زمانى سؤال و جواب، در پاسخ به سؤالى درباره نقش بخش خصوصى، بهطور مفصل درباره تأکیدى که دولتش بر بخش خصوصى دارد صحبت کرد. وى گفت منظورش این نیست که اظهارات خود را نادیده گرفته است و افزود که منظور وى در مورد 10 درصد رشد تولید ناخالص داخلى و رشد بیشتر و کار بیشتر به این معنى نیست که چنین کارى توسط دولت به اجرا درخواهد آمد و در بخش دولتى پیاده خواهد شد. وى سپس مالیاتهاى تشویقکننده را یادآورى نمود. وى در مورد این مالیاتها که هماکنون در مورد سرمایهگذاریهاى بخش صوصى اعمال مىشود، به تشریح عوامل تشویقکننده مطلوبترى که در قانون مالیاتى وجود دارد، پرداخت و گفت که چنین قانونى را چند هفته قبل تقدیم مجلس کرده است.
دکتر آموزگار در حین سخنرانى خود چندین بار با صداى بلند خندید. وى ادعا کرد که ایران به نقطه جهش اقتصادى رسیده است و اقتصاد ایران همچون یک هواپیماى جت مىباشد که به انتهاى باند پرواز رسیده است و بایستى یا پرواز کند و یا سرنگون شود. سند بعدی
تاریخ: 12 ژوئن 1966 ـ 22/3/45خیلى محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان از: چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت به: بایگانى بیوگرافىها موضوع : جمشید آموزگار و انجمن فارغالتحصیلان دانشگاههاى آمریکا اردشیر مولوى، مهندس پتروشیمى جوان مؤسسه تحقیقاتى شرکت ملى نفت ایران در دانشگاه تهران و عضو فعال حزب مردم، اخیرا به نقل از کورش آموزگار برادر جمشید آموزگار گفت که برادرش خود به فکر تغییر نام این انجمن (AGAU) به نامى گستردهتر که فارغالتحصیلان مؤسسات غیرآمریکایى را نیز در برگیرد، افتاده است. شاه این موضوع را به جمشید پیشنهاد نکرده بود. عملاً آموزگار مىخواهد خودش را نزدیک به آمریکائیان نشان ندهد و این احساس مىشود که شاه چندى قبل به وى فهمانده بود که واقعا سیاست مستقلانهترى از آمریکا را دنبال نماید. بنابراین تغییر نام انجام (AGAU) اشارهاى براى توجه دادن به عدم وابستگى به آمریکائیان است. در جلسهاى که جمشید پیشنهاد تغییر نام انجمن را نمود، با چنان تکبر و نخوتى برخورد کرد که تعدادى از حضار با تعجب غیرقابل باورى گفتند که آیا جمشید واقعا در آمریکا تحصیل نموده، براى این که به نظر مىرسد رفتار دموکراتیک و مناسب را فراموش کرده است. مولوى گفت تا جایى که او مىداند AGAU هنوز به همان صورت هست و شکل یا نامش تغییر نیافته است. او گفت که بیشتر اعضا از جمله خودش با تغییر نام مخالفند.بخش سیاسى: چارلز ان. راسیاس سند بعدی
تاریخ: 1 اکتبر 1966 ـ 9/7/45خیلى محرمانه ـ غیرقابل رؤیت براى بیگانگان از: منبع کنترل شده آمریکایى (CAS)به: رئیس بخش اقتصادى موضوع : قبول این مطلب توسط شاه که آموزگار، وزیر دارایى به مسائل مربوط به اختصاص بودجه دفاعى نیز بپردازد
مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفادهاى که مایلید در محدوده امنیتى تعیین شده از آن به مل آورید، مىباشد. هر گزارشى از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت براى بیگانگان» را داشته باشد،
ولى نیازى به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. 1ـ طى ملاقات با مسئولان بانک مرکزى در اواخر سپتامبر 1966، شاه با تمجید از عملکرد جمشید آموزگار، وزیر دارایى گفت که وى مخصوصا باید به خاطر نحوه اداره امور مربوط به تخصیص بودجه دفاعى مورد تمجید قرار گیرد. شاه گفت که براى اولین بار در سالهاى اخیر، وزارت دارایى منابع مورد نیاز را به موقع در اختیار وزارت جنگ قرار داده و در واقع این وزارت جنگ است که به خزانه دولت مقروض است.
2ـ (اظهارنظر: رئیس بانک مرکزى خداداد فرمانفرمائیان در تاریخ 28 سپتامبر اعلام نمود که موزگار با مسائل مربوط به بودجه وزارت دفاع آنچنان برخورد مؤثرى دارد که در حال حاضر خزانه ولت در مورد بخش غیرنظامى دولت 3 میلیارد تومان دیون معوقه دارد (400 میلیون دلار). در نتیجه روژههاى عمرانى با کندى پیشرفت کرده و پیمانکاران دولتى نیز دیگر صبر و حوصلهاى ندارند.) خش سیاسى
سند بعدی ادداشت براى بایگانى خیلى محرمانه
از: بخش سیاسى ـ چارلز ان. راسیاس 4 ژانویه 1967 ـ 14/10/45 موضوع: جمشید آموزگار، وزیر دارایى شاهرخ فیروز یک تاجر، هتلدار و غیره، سهشنبه گذشته (31 دسامبر) به من گفت که شنیده به مشید موزگار تفهیم شده است که وى یک مقررى 25000 ریالى از جانب سرمایهگذاریهاى لاجوردى ریافت ىنماید. همچنین مشهور است که وى مقررى کمترى (10 ـ 15 هزار ریال) نیز از جانب جعفر ریفامامى، رئیس مجلس سنا، دریافت مىکند. فیروز که نشان مىداد به قابلیتهاى بالاى آموزگار حترام مىگذارد، گفت اگر چنین گزارشى صحیح اشد، نمىتواند درک کند که آموزگار چگونه چنین اشتباهى را مرتکب شده است. وى گفت بدون تردید
وزارت دارایى به همراه وزارتخانههاى آموزش و پرورش و دادگسترى از بدترین عملکرد و فاسدترین حیط برخوردار مىباشند و اقدامات آموزگار براى تجدید بناى آن مىبایستى قهرمانانه بوده باشد. هر وع اشارهاى به فساد در مورد آموزگار که سعى مىکند وزیر پر انرژى و اصلاحطلبى قلمداد شود، منجر به رابى و نابودى سیاسى وى مىگردد. منابع فیروز همچنین گزارش مىدهند که اگر آموزگار برکنار شود،به احتمال زیاد توسط علىنقى عالیخانى، وزیر اقتصاد فعلى جایگزین خواهد شد. این منابع همچنین اطرنشان مىکنند که وزارت اقتصاد بار دیگر به هم خواهد ریخت.
فیروز در مورد این که عبدالرضا انصارى از وزارت کشور برکنار و وزیر دارایى شود، اظهار تردید نمود.
سند بعدی
یادداشت براى بایگانى خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکتکنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى، دکتر الیزابت ک. هرتز
زمان: 31 ژانویه 1967 ـ 11/11/45 مکان: اقامتگاه سفارت اطریش
موضوع: اوضاع مالى ایران
به هنگام صرف نهار در اقامتگاه سفارت اطریش، خانم هرتز و زیر دارایى ایران بهطور اتفاقى در پشت میز کوچکى قرار گرفتند. تا زمانى که سایر افراد پشت میز آنجا را ترک کردند، صحبتها بىربط و بىاستفاده بودند، ولى پس از آن آموزگار براى مدتى بیش از نیم ساعت با خانم هرتز باقى ماند و مطالب زیادى رد و بدل شد که خانم هرتز فقط نکات زیر را به یاد دارد:
وزیر دارایى گفت اوضاع مالى ایران بشدت مخاطرهآمیز مىباشد. وى سعى کرد که قبل از مسافرت شاه به اطریش این مطلب را به وى بگوید و شاه اظهار تعجب نمود و اظهار تمایل کرد تا پس از مراجعت به صورت مفصلترى در این باره گفتگو نمایند. اما آموزگار گفت تمامى اهمیت صحبت وى (براى شاه ـ م) هنوز مشخص نشده است و علت اصلى آن این است که هویدا نخستوزیر ایران دائما به شاه مىگوید همه چیز مرتب است.
آنچه که منصور در پاییز 1964 انجام داد با توجه به نقطهنظرات اقتصادى بود نه با در نظر گرفتن امور سیاسى و روانشناسى. آموزگار گفت، اما از طرف دیگر ممکن است آنچه که هویدا هماکنون انجام ىدهد
در کوتاه مدت سیاستمدارانه و روانشناسانه به نظر آید، ولى از نظر اقتصادى هیچ موضوعیتى ندارد، هویدا تسلیم هر کسى شده است و هرگز به دولت اجازه انتخاب نداده است. دولت خصوصا با این حقیقت مواجه
نشده است که یک کشور نمىتواند تورم نداشته باشد، رکود نداشته باشد، مالیاتهاى بیشترى نگیرد و با این حال بودجه نظامى رو به افزایشى داشته باشد.
آموزگار گفت در طى سالهایى که از مرگ منصور مىگذرد، وضعیت مالى ایران اساسا دوام آورده است که علت آن موفقیتهاى حاصل از ثروت بادآورده مىباشد. مرحله اول تنها محصول چنین ثروت بادآوردهاى بود. آنچه که خصوصا مایه نگرانى آموزگار شده این است که وى ترتیبى داده است تا درآمدهاى مالیاتى را 58 درصد افزایش دهد، زیرا وى متوجه صورت حسابهاى نادرست و پرداختهاى غیرقانونى دیگر شده است، اما از وى انتظار مىرود همان عملکرد را براى سال آتى داشته باشد، کارى که آموزگار مىگوید کاملاً غیرممکن است. آموزگار در ارتباط با موافقتنامه اخیر کنسرسیوم که خانم هرتز آن را یک ثروت بادآورده دیگر خواند، گفت که این کار بشدت بىفایده است. وى گفت منطقه صرفنظر شده ارزش کمى دارد و فقط تصور مىشود تولید واقعى از 12 به 5/12 درصد افزایش یابد ولى این که ایران قادر باشد نفت خام حاصل از کنسرسیوم را بفروشد، قویا مورد تردید است. در ارتباط با این مسئله آموزگار گفت واقعا مضحک است اگر شخصى فکر کند ایران در شرایطى که مجاز نیست به مشتریان کنسرسیوم یا روسیه نفت بفروشد، بتواند دو میلیون تن نفت خام را به فروش برساند. وى گفت عالیخانى، وزیر اقتصاد ملى، از روى ناامیدى «فرق خود را شکافته» زیرا نتوانسته است براى بیش از 200 هزار و یا حداکثر 300 هزار تن نفت مشترى جلب نماید. آموزگار مطالب بیشترى گفته بود ولى خانم هرتز بیش از این به خاطر نمىآورد. وى گفت چندین بار مىخواست به سایر میهمانان ملحق شود، ولى آموزگار وى را نگهداشته و اظهار داشته که مطالبش تمام
نشده است. آموزگار تا حدى در مورد گرفتن مالیات توضیح داده است. ولى خانم هرتز نتوانسته مطلب را درک نماید. نتیجه سخن آنکه وى گفت حدس مىزند ظرف یک سال و نیم آینده و احتمالاً زودتر، یک بحران مالى در ایران بروز خواهد کرد. وى بهگونهاى صحبت مىکرد و قصد داشت مطالب خود را منتقل کند که خانم هرتز آن مکالمه را مانند «جریان آبى از یک سوراخ در سد» توصیف نمود. البته باید افزود که مکالمه صددرصد خودجوش نبوده است، زیرا خانم هرتز دوست دارد در مورد ملاحظات حرفهاى مردم سؤالاتى بکند و قبلاً نیز به هنگام صرف نهار مسائل متعددى در مورد امور اقتصادى از آموزگار پرسیده بود. آموزگار احتمالاً صور کرده است که خانم هرتز فرد مطلعى درباره این موضوع مىباشد. به مجرد این که آموزگار سخنان خود را در مواردى که فوقا گزارش شد به اتمام رساند، به اتفاق خانم آموزگار میهمانى را ترک کردند.
سند بعدی
خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکتکنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى جان. آرمیتاژ، رایزن سفارت
مکان و زمان: منزل ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 ـ 23/9/47
موضوع: عبدالرضا انصارى، وزیر کشور سابق آموزگار مىگفت که مشکلات انصارى از اکراه یا قصور او در عزل تعدادى از منصوبینش، منجمله چند مقام پایینتر از استاندار، که نامشان در لیست اخراجىها آمده بود، ناشى شده است. آموزگار اظهار مىکرد که شاه از مجارى امنیتى خودش گزارشاتى مبنى بر خطاهاى ادارى تعدادى از این مقامات دریافت کرده و انصارى را نیز در جریان نارضایتى خودش از عدم شایستگى این مقامات گذاشته بود. گویا انصارى تا مدت زیادى هنوز به کار آنان نپرداخته بود. آموزگار اشاره کرد که در رساندن خبر اکراه انصارى در عزل این مقامات به شاه، هویدا نقشى داشته است. تعدادى از منصوبین انصارى مشخصا بد هستند، آموزگار (مثل دیگران) به استاندار کرمان، هوشنگ انصارى، که دوست نزدیک انصارى شناخته مىشود، اشاره و اظهار نظرى نیز در مورد ادیب محمدى، معاون پارلمانى وزارتخانه کرد. آموزگار شک داشت که علت اصلى عزل انصارى انتصابات او (و اختلافاتش با خسروانى در زمینه انتخابات) باشد. او مىگفت که خلیل طالقانى، مهدى پیراسته (سفیر ایران در بلژیک که فعلاً در تهران به سر مىبرد) و انصارى در منزل طالقانى جمع شده و به این نتیجه رسیده بودند که مسائلى در درون حکومت جریان دارد که ممکن است به تغییر نخستوزیر بىانجامد و در مورد چگونگى اقدامشان در این قضیه به توافق رسیده بودند.
آموزگار بدون تأکید خاصى از هر سه، بهعنوان نامزد نخستوزیرى نام برد. او فکر مىکرد که این گفتگوها مطمئنا به گوش هویدا رسیده و بدون شک عکسالعمل او در این مورد عامل مهمى در عزل انصارى بوده است. آموزگار آنچه را که ما از مجارى دیگر شنیدهایم، یعنى این که هنوز هیچ پستى براى انصارى در نظر گرفته نشده و این گمان که عدم حمایت از انصارى با گستردگى کنونى حملات دشمنانش علیه وى قوت گرفته است، را تأیید کرد. آموزگار نسبت به شرافت انصارى اظهار اطمینان کرد و گفت که احتمال نمىدهد هیچ اتهام جدى به او بچسبد. خود وى چندبار از انصارى خواسته است که اجازه ملاقات با شاه را بگیرد و در مورد خودش با صراحت با وى صحبت کند. انصارى از زمان عزل، بیشتر اوقات خود را در رامسر گذرانده است. آموزگار نسبت به اینکه انصارى خواهد توانست خود را، حداقل در محدوده سیاسى، جمعوجور کند خوشبین است و عقیده دارد که او از بسیارى از اعضاى فعلى کابینه تواناتر است.
آموزگار فکر مىکرد که براى آمریکائیان تماس با انصارى در این موقعیت بحرانى مفید نیست. من از وى خواستم سلام و بهترین درودهاى ما را به انصارى ابلاغ کند.سند بعدی
خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکتکنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت
مکان و زمان: محل اقامت ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 ـ 23/9/47
موضوع: وضعیت مالى ایران
آموزگار در یک بحث طولانى، مطالب قابل توجهى در مورد وضعیت اقتصاد ایران ایراد نمود. وى احساس مىکند که وضعیت ذخایر خارجى ایران به شدت روبه وخامت مىگذارد و دولت نسبت به تعدیل و به حداقل رساندن اثرات «این بحران» هیچ چارهاى نیندیشیده است. وى از این گرایش ابراز تأسف نمود که طرحهاى اقتصادى را بدون در نظر گرفتن منبع درآمدى براى هزینههاى غیر مترقبه و پیشبینى نشده اجرا مىکنند و سپس تمامى بار این کار را بر اقداماتى به منظور کسب درآمدهاى نفتى بیشتر (که خود وى مجبور است کسب کند) تحمیل مىنمایند. وى تصور مىکند ایده نرخ رشد 10 تا 11 درصد چیزى به مثابه آزمایشى براى دولت مىباشد. دولت نیز شاه را با چنین ایدهاى تحت تأثیر قرار داده است. وى متذکر شد که در هر صورت مسئله اصلى بر سر دقت اندازهگیرى رشد است و به ویژه عدم توانایى براى تعیین رقم مناسب معرف افزایش مصرف در روستاها که دو سوم جمعیت را دارند. آموزگار گفت وى و عالیخانى، وزیر اقتصاد، به هنگام بحث درباره این موضوع اختلافات متعددى با یکدیگر دارند. آموزگار معتقد است که باید جریان پول داخلى به سمت بخش خصوصى و بخصوص سازمانهاى تحت مالکیت دولت نسبت به گذشته بیشتر کنترل شود و اعمال محدودیت بر واردات کالاهاى مصرفى یک نیاز حتمى است. وى یادآورى نمود که از رابطه بین واردات این کالاها و تلاش دولت براى حفظ سطح قیمتها آگاه است، ولى فکر نمىکند روند اخیر قابل حفظ باشد. وى تصور مىکند درک شاه از حقایق اقتصادى زندگى، تحت تأثیر عدم اطلاع کامل در مورد راههاى عملى اقتصادى که در مقابل دارد مىباشد و حتى آماده است تا براى خریدهاى خارجى خود به مقدار ریالهاى موجود به دنبال تضمینهایى باشد. وى به شاه پیشنهاد کرده است تا افزایش قابل ملاحظهاى بر مالیات افرادى که براى تجارت شخصى و یا تفریحى به خارج مىروند، صورت گیرد (وى گفت هویدا مخالفت کرده است، زیرا وى از «عدم افزایش قیمتها» یک بت ساخته است و با آنهایى که با چنین افزایشى مخالفند رابطه برقرار کرده است). آموزگار گفت شاه به لزوم پرهیز از افزایش قیمتها اشاره کرد، ولى او (آموزگار ـ م) تفاوت بین «مالیات» بر موارد رفاهى نظیر مسافرت به خارج و افزایش ناخوشایند قیمت نفت و بنزیک (که در سال 1964 توسط دولت منصور ارائه شد) که مستقیما بر هر خانوادهاى منجمله خانوادههاى بسیار کم درآمد اثر مىگذارد، توضیح داد. وى بر لزوم یک بودجه محدود براى سال 1948 و ضرورت ارزیابى هزینههاى خارجى (وى وانمود کرد که به هزینههاى نظامى اشاره کرده است) تأکید نمود. آموزگار این عقیده را توضیح داد که هویدا (که به عقیده وى ابتدایىترین برداشتها را نسبت به مسائل اقتصادى و مالى دارد) به سبک معمول خود و با کمک افراد حقهباز سعى دارد با این شرایط مقابله نماید. وى سمیعى را که هماکنون مسئول هزینههاى «طرح» مىباشد در مقابل فرمانفرمائیان دستیار قدیمى خود که فعلاً مسئول مدیریت مالى مىباشد، قرار داده است. آموزگار گفت به شاه اصرار کرده است که باید هر چه سریعتر کارى انجام شود و اضافه کرده است که نمىخواهد در مورد پنهان کردن فوریت نیاز به یک اقدام علاجبخش از شاه سلب مسئولیت نماید. طبق اظهارات آموزگار، ه نظر رسیده که شاه به طور کلى کمى عقب نشسته، ولى تحت تأثیر بعضى از نکاتى که آموزگار اظهار کرده، قرار نگرفته است. شاه گفته است به مجرد بازگشت، از نخستوزیر خواهد خواست کل مسئله را مورد بررسى قرار دهد.
سند بعدی
تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) ـ 21/1/48 خیلى محرمانه
مکان: خانه سیروس فرمانفرمائیان
صورت مذاکرات شرکتکنندگان: آقاى جمشید آموزگار، وزیر دارایى جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسى
سفارت
موضوع : لیست سیا
آموزگار گمان مىکرد عنصرى از فراماسونها در کار فاش ساختن لیست سیا (CIA) دست داشته است. وى گفت که چندى پیش از او خواسته شده بود به آنها ملحق شود، اما چون نفع ویژهاى در این امر نمىدیده، امتناع ورزیده بود. وى خاطرنشان کرد که زاهدى، وزیر امورخارجه، تا حد زیادى از علنى شدن لیست مزبور، مضطرب است و آن را عملى غیرمسئولانه و بدخواهانه مىداند. زاهدى ظاهرا کوششهایى را که براى کشف منشاء این قضیه صورت مىگیرد، تشویق مىکند.
آموزگار گفت که نکته جالب نامهایى است که در هیچ یک از دو لیست (فراماسون یا سیا) نیستند. آشکارا منظور وى علم بود و صراحتا نظر خود را چنین گفت که علم با مشاهده تضعیف موقعیت هویدا و طمینان کمتر نسبت به مقام خویش در دربار، براى کسب مقام نخستوزیرى مىکوشد. وى مستقیما این نتیجه را نگرفت که مقام دربارى علم ممکن است ترکیبى از موقعیت و نفوذى باشد که غالبا با بلندپروازیهاى او همساز است، اما براین امر پا مىفشرد که علم خواهان مقام نخستوزیرى است. (از آنجایى که از آموزگار آشکارا بهعنوان نامزد نخستوزیرى نامبرده شده است، ممکن است که وى هر شخص واقعا با نفوذى را رقیبى براى خود ببیند.)
سند بعدی
تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) ـ 21/1/48خیلى محرمانه
مکان : منزل سیروس فرمانفرمائیان
صورت مذاکرات شرکتکنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایى آقاى جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسى
سفارت آمریکا
موضوع : کمبود گوشت
آموزگار گفت کمبود گوشت قیمت واقعى گوشت را افزایش داده است. وى تصمیم هویدا را در مورد پایین نگهداشتن قیمت گوشت بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادى مورد انتقاد قرار داد، زیرا حدس مىزند که گوشت وارد بازار سیاه خواهد شد. وى گفت مبلغ 78 ریال براى هر کیلو گوشت رقم مناسبى براى روانه کردن گوشت کافى به بازار نیست. گوشت وارداتى از ترکیه به قیمت 84 (یا 86) ریال تمام ىشود و بندرت مىتوان آن را به توزیعکنندگان فروخت تا به قیمت 78 ریال بفروشند. قیمت واقعى جارى حدود 100 تا 110 ریال مىباشد و وى توصیه کرده است این قیمت مورد تأیید رسمى قرار گیرد تا بدین ترتیب تأمین گوشت به صورت دائم تضمین گردد.
سند بعدی
بیوگرافى جمشید آموزگار
از : آقاى آرمیتاژ27 اوت 1969 ـ 5/6/48
جمشید آموزگار از سال 1965 در کابینه و از سال 1964 وزیر دارایى بوده است. وى که تحصیلات امریکایى دارد و محصول اصل چهار (اعطاى بورس فرهنگى برنامه اصل چهار ترومن ـ م) مىباشد، معمولاً بهعنوان یکى از طرفداران امریکا قلمداد مىشود، ولى دقیقتر است که گفته شود وى شدیدا جاهطلب (غالبا از وى بهعنوان نخستوزیر احتمالى بعدى یاد مىشود) بوده و اقدامات وى در دولت همواره به سود ما نبوده است. وى و همسرش گاهى با خانواده مایر بریج بازى مىکنند و آموزگار در صورتى که از وى درخواستشود، هیچ اکراهى از ملاقات با سفیر امریکا ندارد. با این وجود از نقطهنظر سنت قدیمى سیاسى ایران از اینکه بهعنوان «فرد (تحت کنترل) آمریکا» قلمداد گردد، حساس مىباشد. وى دیدگاههاى استوار و محکمى داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادى صریح صحبت مىکند. وى که مجبور است براى برنامههاى جاهطلبانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادى که سرشار از خوشبینى نسبت به دورنماى اقتصادى ایران هستند، فردى است که در ارائه یک دیدگاه بدبینانه از دورنماى اقتصادى ایران به ما کمک مىکند. وى بهعنوان یکى از اعضاى اوپک و وزیر دارایى، به خوبى از مذاکرات نفتى با کنسرسیوم اطلاع دارد و در مواردى براى انتقال ملاحظات واقعگرایانه در مورد این مذاکرات به شاه به سفیر امریکا کمک کرده است. همچنین مشهور است که وى بهطور کلى به صورت نسبتا دوستانهاى با شاه صحبت مىکند.
سند بعدی
جمشید آموزگار ـ وزیر دارایىخیلى محرمانه
آموزگار فرزند سناتور سابق حبیباللّه آموزگار، در سال 1933 در تهران متولد گردید. آموزگار تحصیلات آمریکایى دارد و در رشته مهندسى بهداشت عمومى لیسانس و در رشته مهندسى بهداشت فوقلیسانس خود را از دانشگاه کرنل اخذ نمود و در سال 1949 دکتراى مهندسى هیدرولیک را از دانشگاه واشنگتن دریافت کرد.
وى در سال 1952 به ایران بازگشت و چند سال در استخدام برنامه اصل چهار ایالات متحده بود. در سال 1955 در وزارت بهدارى معاون وزیر گردید. آموزگار به هنگام تصدى معاونت وزارتخانه عضو هیئتهاى اعزامى براى پیمان بغداد و سازمان بهداشت جهانى بود. آموزگار در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب شد. وى در هنگام تصدى وزارت کار، شروع به درگیر کردن خود در سایر فعالیتها نمود. وى متخصص اقتصادى ایران در مسئله پیمان بغداد، مدیر طرح خانهسازى دولتى، هماهنگکننده امور دانشجویان خارج از کشور بوده و همچنین در چند طرح بزرگ اقتصادى داخلى دست دارد.
در سال 1959 آموزگار به وزارت کشاورزى منصوب گردید و به هنگام اشتغال به این کار وزارتخانه را تجدید سازمان داده و موفق شد قبل از خروجش از هیئت دولت در سپتامبر 1960 لایحه مهم تقسیم اراضى (یکى از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضى) را به تصویب برساند. آموزگار در سال 1960 به شغل مهندسى در بخش خصوصى برگشت و تا سال 1964 بهعنوان مهندسمشاور کار کرد. وى در مارس 1964 به سمت وزیر بهدارى منصوب گردید و وزارتخانه را تجدید سازمان کرد و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در مه 1965 آموزگار به امیرعباس هویدا، که نخستوزیر شد، به سمت وزیر دارایى منصوب گردید. هر دو نفر آنها یعنى آموزگار و هویدا از سال 1965 تاکنون مناصب خود را حفظ کردهاند. آموزگار بهعنوان وزیر دارایى مسئول کسب و تأمین درآمدهاى دولتى مىباشد و در اکثر طرحها و مذاکرات مالى درگیر است. وى همچنین سرپرستى نهادى را به عهده دارد که شاید غامضترین پیچیدگىهاى بروکراتیک در دولت ایران در آنجا قرار گرفته باشد، اما توانسته است در تنظیم سازمان وزارتخانه موفقیتهایى کسب نماید.
آموزگار همواره بهعنوان یکى از نخستوزیران احتمالى ایران مطرح بوده است و در واقع عدهاى تصور مىکنند وى بعد از هویدا نخستوزیر خواهد شد. موفقیت آموزگار در مذاکرات نفتى فوریه 1971، اگرچه وى مراقب بود تا تمامى اعتبار را به شاه اختصاص دهد، ولى یقینا در کسب چنین اشتهارى به وى کمک کرده است. آموزگار باهوش بوده، شمرده صحبت مىکند و جاهطلب است. وى طرفدار تجدد است و به صداقت شخصى اشتهار دارد و از فساد و عدم کارایى انتقاد مىکند. با این وجود انتقادات زیر نیز به آموزگار وارد است: وى انعطافناپذیر نبوده و از واگذارى اختیارات پرهیز مىکند و نسبت به پذیرش توصیه متخصصین اکراه دارد و تکبر و بىرحمى وى افراد بسیارى را رنجانده است.
آموزگار در محافل بسیارى مشهور به جانبدارى از آمریکا مىباشد و در حقیقت ممکن است به دلیل همین اشتهار به تمایلات امریکایى از کابینه شریفامامى در سال 1960 کنار گذاشته شده باشد، اما به نظر مىرسد در خلال گذشت این سالها، جاهطلبى آموزگار بر دوستى وى نسبت به ایالات متحده برترى یافته باشد. عملکرد وى در دولت همواره در جهت منافع آمریکا نبوده است.
آموزگار به زبان آلمانى صحبت مىکند و انگلیسى را به روانى فارسى تکلم مىنماید. وى با یک زن انگلیسى زبان آلمانى از دانزیک ازدواج نموده است و فرزندى ندارد. آوریل 1971 ـ فروردین 1350 سند بعدی خیلى محرمانه
صورت مذاکرات شرکتکنندگان : عالیجناب جمشید آموزگار، وزیر دارایى داگلاس مک آرتور دوم، سفیر ایالات متحده تاریخ: تهران، 14 فوریه 1972 ـ 25/11/50
موضوع : جرائم مالیاتى وضع شده براى شرکتهاى امریکایى و غیر امریکایى به دلیل عدم تطبیق با ضوابط دولت ایران در زمینه حفظ سوابق تجارى صبح امروز به هنگام ملاقات خداحافظى با آموزگار، وزیر دارایى ایران، بهطور خصوصى به وى یادآورى کردم که چندین شرکت امریکایى شاغل در ایران توجه مرا به این نکته جلب کردهاند که آنها براساس یک ارزیابى دلخواه و غیرمنصفانه توسط وزارت دارایى به پرداخت مالیاتهاى سنگین محکوم شدهاند و علت آن نیز عدم تطبیق دقیق آنها با تمامى ضوابط دولت ایران در رابطه با حفظ و نگهدارى سوابق تجارى بوده است. در ادامه صحبت افزودم همانطور که آموزگار مىداند حداکثر تلاش خود را به کار بردهام تا امریکائیها را به سرمایهگذارى در ایران ترغیب نمایم. با این حال شکایات مربوط به ارزیابى نامعقول و بیش از حد مالیاتى به شرکتهایى در آمریکا که تصور داشتند در ایران سرمایهگذارى کنند، رسیده است و موجب ایجاد روحیه منفى قابل درکى گردیده است. لذا امیدوارم وزارت دارایى به هنگام چنین ارزیابىهایى، درخواستهاى غیرمنصفانه و بیش از حد شرکتهاى شاغل در ایران نداشته باشد. وزیر دارایى گفت از نکاتى که مطرح کردهام، قدردانى مىنماید. وى گفت مشکل اصلى این است که در گذشته بعضى از شرکتها، احتمالاً راهنمائیهاى نادرستى از دوستان و مشاوران ایرانى خود دریافت نموده و تصور کردهاند لازم نیست سوابق تجارى خود را مطابق با ضوابط دولت حفظ نمایند و اگر مسئلهاى بروز کند از طریق شخصى در وزارت دارایى «قابل حل» خواهد بود. در عین حال که ممکن است چنین مطلبى در گذشته درست بوده باشد، ولى موضوعیت «کارچاقکنى» تمام شده است و تلاش پیگیرى به عمل مىآید تا تحت رهبرىهاى شاهنشاه، به تمام فسادها، کارچاقکنىها، پنجدرصدىها و غیره و... خاتمه داده شود.
آموزگار گفت تا جایى که به آینده مربوط مىشود، شرکتها لازم نیست مطابق سیستم سال 1932 سوابق خود را بایگانى کنند، بلکه مىتوانند از طریق سیستم کامپیوتر و مشابه آن بایگانى خود را به صورت مدرنترى تشکیل دهند. علاوه بر این، وى گفت به مدیران اجرایى شرکتهاى امریکایى اطمینان مىدهم که مشکلات خود را با افراد مناسبى در وزارتخانه مطرح نمایند و اگر احساس مىکنند تصمیمات این مقامات بىپایه و غیرمعقول است، مىتوانند مشکل خود را مستقیما با من طرح نمایند و من شخصا پرونده را بررسى خواهم کرد. ابراز قدردانى نموده، گفتم احساس مىکنم چنین کارى بسیار مناسب مىباشد.داگلاس مکآرتور سفیر سند بعدی
جمشید آموزگار، وزیر اقتصاد و دارایى سرى
جمشید آموزگار از 1964 عضو کابینه و از 1965 وزیر اموراقتصادى و دارایى بوده است. او که محصول اصل چهار (برنامه اعطاى بورسهاى فرهنگى اصل 4 ترومن ـ م) مىباشد در آمریکا تحصیل کرده است، معمولاً به چشم یکى از طرفداران امریکا نگریسته مىشود؛ با این وجود از این که بهعنوان «فرد (تحت کنترل) امریکائیان» تلقى شود، حساس مىباشد.
وى نقطه نظرات استوار و محکمى داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادى صحبت مىکند. او که مجبور
است براى طرحهاى بلندپروازانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادى که سرشار از خوشبینى نسبت به دورنماى اقتصادى ایران هستند، فردى است که در ارائه جنبههاى بدبینانه این چشم انداز، براى ما فرد مفیدى است. بهعنوان یک عضو اوپک و وزیر دارایى، از نزدیک از مذاکرات مربوط به نفت با کنسرسیوم اطلاع دارد و در مواردى براى انتقال برخى ملاحظات واقعگرایانه در مورد این مذاکرات به شاه، براى ما مثمرثمر بوده است. وى این شهرت را هم دارد که بهطور معمول در گفتگو با شاه، نسبتا صریح است.
آموزگار در مذاکرات اوپک که منجر به انعقاد موافقتنامه تهران در فوریه 1971 شد، نقش قاطعى ایفا کرد. در نتیجه بهطور قابل ملاحظهاى به اعتبار او نزد شاه و افکار عمومى افزوده گشت. در صورتى که شاه
بخواهد براى هویدا از کابینه حاضر جانشین بیابد، وى علىالظاهر مدعى درجه اول به حساب مىآید. آموزگار که افتخار مىکرد عضو هیچ حزبى نیست در اواخر سال 1971 به حزب ایران نوین پیوست و بدین ترتیب به یکى دیگر از شرایط نخست وزیر شدن تحقیق بخشید. آموزگار 49 ساله و همسر آلمانىالاصلش فرزندى ندارند؛ هردوى آنها به انگلیس سلیس صحبت
مىکنند.مى 1972 ـ اردیبهشت 1351
سند بعدی
تاریخ: 3 دسامبر 1973 ـ 12/9/52 محرمانه
مطالب استخراجى از یادداشت براى بایگانى
از: وزیر مختار ـ داگلاس هک
موضوع : شایعات متفرقه
مطالب زیر در میهمانى شب گذشته از میان سخنان چند ایرانى که معمولاً افراد مطلعى هستند، استخراج شده است. بهعنوان قسمتى از اقدامات ضد فساد شاه و فرامین وى به مقامات ادارى مبنى بر اینکه اگر هنوز افرادى در بخش دولت هستند که سرمایهگذاریهاى شخصى دارند باید خود را کنار بکشند، گفته مىشود تغییرات زیر در هیئت دولت صورت خواهد گرفت. آموزگار (وزیر دارایى): هویدا مىخواهد وى از هیئت دولت کنار برود، زیرا براى وى یک تهدید محسوب مىشود، اما احتمالاً براى کنار گذاشتن وى به اندازه کافى قدرت ندارد. آموزگار آنطور که گفته مىشود از طریق یک شرکت ساختمانى که با سازمان برنامه ارتباطاتى دارد، هنوز درگیر قضیه مشارکت در بخش خصوصى مىباشد.
سند بعدی
جمشید آموزگار، وزیر دارایى خیلى محرمانه
عنوان خطاب: آقاى وزیر
جمشید آموزگار که 50 سال دارد، از سال 1965 وزیر دارایى بوده است. او که چهره برجسته بینالمللى ایران در زمینه نفت مىباشد، در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک انتخاب شد. او باهوش، خوشبیان و مذاکرهگرى جذاب و جدى است. او نسبت به ایالات متحده روش دوستانهاى دارد لیکن تلاش مىنماید از اتخاذ موضعى که ممکن است در اثر آن به وى برچسب آمریکایى بودن زده شود،
اجتناب ورزد. وى در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروى و ایالات متحده دیدار کرد. آموزگار داراى مدارج تحصیلى در بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و یک دکترا در مهندسى هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن مىباشد. وى در مناصب وزارتکار، کشاورزى و بهداشت خدمت کرده و در هریک از آن مناصب پویایى، طرفدارى از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان داده است. وى به داشتن شخصیتى سالم و قدرتمند شهرت دارد.
آموزگار،آرام و خوش برخورد و خونگرم مىباشد و داراى شخصیت خوشایندى است. او مىتواند تقریبا در مورد هر موضوعى باهوش و درایت مباحثه نماید. او و همسرش که یک زن آلمانى انگلیسى زبان است، فرزندى ندارند. آنها در شمال تهران زندگى مىکنند و عضو کلوپ جدید تهران هستند، لیکن به ندرت در مجامع دیده مىشوند. آموزگار سه برادر معروف دارد: جهانگیر، رایزن اقتصادى سفارت ایران در واشنگتن است، کورس وزیر مسکن است و هوشنگ قبل از نوامبر 1972 رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بود. آموزگار به زبانهاى انگلیسى و آلمانى به خوبى صحبت مىکند. 18 آوریل 1974 ـ 29/1/53
سند بعدی
جمشید آموزگار وزیر کشور و امور خدمات شهرىخیلى محرمانه
عنوان خطاب: آقاى وزیر
در 27 آوریل 1974، جمشید آموزگار 50 ساله، وزیر کشور و امور خدمات شهرى گردید. وى قبلاً و از سال 1965 سمت وزیر دارایى را عهدهدار بود. وى از دیرباز از مدیران بینالمللى صنعت نفت ایران و مذاکرهگر اصلى آن در اوپک بوده است. در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک برگزیده شد. آموزگار باهوش، خوشبیان و مذاکرهگرى جذاب و جدى است. وى نسبت به آمریکا روش دوستانهاى دارد، ولى تلاش مىنماید از اتخاذ هر موضعى که ممکن است در اثر آن به وى برچسب امریکایى بودن زده شود، اجتناب ورزد. وى در سال 1972 از شوروى و آمریکا بازدید نمود.
آموزگار داراى مدارج تحصیلى در بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و دکتراى مهندسى هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن مىباشد. وى در مناصب وزارت کار، کشاورزى و بهداشت خدمت کرده و در هر یک از این مناصب پویایى، طرفدارى از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان داده است. وى به داشتن شخصیتى سالم و قدرتمند شهرت دارد.
آموزگار فردى آرام و خوش برخورد و خونگرم مىباشد و داراى شخصیتى خوشایند است. او قادر است در مورد هر موضوعى باهوش و درایت مباحثه کند. او و همسرش که یک زن آلمانىالاصل انگلیسى زبان است، فرزندى ندارند. آموزگار سه برادر دارد و هر از چند یک بار از هر چهار نفر آنها براى خدمت در امور دولتى دعوت شده و مىشود. جهانگیر رایزن امور اقتصادى سفارت ایران در واشنگتن است ؛
کورس اخیرا وزیر مسکن شده بود (تا آوریل 1974)؛ و هوشنگ رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بوده است (تا نوامبر 1973). آموزگار انگلیسى را عالى و آلمانى نیز صحبت مىکند. 11 اکتبر 1974 ـ 19/7/53
سند بعدی
جمشید آموزگارخیلى محرمانه
دریافتهام که آموزگار تا حدى بیش از آنچه بیوگرافىهاى ادارى نشان مىدهند، حساستر و ملىگراتر مىباشد. متوجه شدهام که وى نسبت به هرگونه بىاعتنایى شخصى احتمالى بشدت حساس مىباشد (وى حتى از دیوید راکفلر رنجیده خاطر شده است) و وقتى مسئلهاى که از نقطهنظر احساسات ملىگرایانه وى حساس است، مطرح مىشود، ممکن است سریعا حالت متعارف خود را از دست بدهد. گاهى از خود مىپرسم آیا ممکن است طرفدارى وى از امریکا نوعى قیافه گرفتن باشد تا خشم نهانى خود را نسبت به نوعى بىاعتنایى که ممکن است در طى دوران تحصیلش در امریکا صورت گرفته باشد،
بپوشاند. آموزگار قیافهاى تیره دارد و فکر مىکنم در طول مسافرتهایش در داخل ایالات متحده در مواردى با مشکلات نژادى مواجه بوده است. وى نظیر تمامى وزراى دیگر، خدمتگذار کوشاى تمایلات شاه مىباشد، اما در مواردى که مىتوان درباره مسائلى بحث کرد که شاه هیچ نقطهنظرى در آن مورد ندارد و یا مسائلى که از اهمیت چندانى برخوردار نیست، وى نامى از شاه نمىبرد تا بدین ترتیب براهمیت دیدگاههاى خود بیفزاید. یکى از این موضوعات مشکل قدیمى اموال مازاد و یا اجارهاى مىباشد که با ایالات متحده درگیرى دارد. اگرچه بارها به صورت مورد به مورد براى وى شرح داده شده است، ولى او از پذیرفتن آن امتناع مىورزد و مطالب خود را تکرار مىکند. مطالبى که بارها عدم صحت آن به صورت مستند براى زیردستان و همکاران وى به اثبات آموزگار رسیده است.
همچنین با معشوقهاش به تفریح مىپردازد و تنها چیزى که در مورد آن مىدانم این است که چنین شخصى وجود دارد و حتى وجود وى براى همسر آموزگار قابل تحمل مىباشد.
لهفلدت، 18 مارس 1975 ـ 27/12/53
سند بعدی
یادداشت براى کاردار12 ژوئن 1975 ـ 22/3/54
موضوع: مصاحبه آقاى رُوان (Rowan) جمشید آموزگار
کارل گفت به هنگام مصاحبه با آموزگار، آموزگار به وى گفت منتظر افزایش 20 درصد در قیمت نیز در پاییز امسال باشم.
آموزگار همچنین گفته است که هرکسى را در غرب تشویق کرده است تا ثابت نمایند که ارزش دلار از ابتداى ژانویه 1974 تا سپتامبر 1974 به میزان 30 درصد کاهش نیافته است. وى از این جریان به عنوان نمونهاى از وخامت قدرت خرید یک بشکه نفت که بر حسب دلار به فروش مىرسد، یاد کرد. سومین نکته اصلى مطرح شده توسط آموزگار در این مصاحبه با رُوان: لحن وى با حالتى چون کینهنژادى تغییر یافت ؛ به عبارت دیگر، آموزگار با نگاه به رُوان گفت آیا مىدانید آنچه که واقعا آنها را نسبت به افزایش بهاى نفت و کسب پول از نفت خودمان بهعنوان یک منبع طبیعى خشمگین مىسازد، این است که آنها از مشاهده رشد ما و احتمال این که آنها را در موضع ضعیفى در جهان قرار دهیم، بیزار هستند. طبق اظهارات کارل، آموزگار به اختلافات بین ما، منظور ایرانیان و اعراب، از یک طرف و نژادهاى چشم آبى و بور در جهان از طرف دیگر اشاره کرد. مارلین و. رمیک کفیل کارمند روابط عمومى
سند بعدی
جمشید آموزگاروزیر کشور و امور خدمات شهرى
عنوان خطاب: آقاى وزیر
جمشید آموزگار که 52 ساله مىباشد از آوریل 1974 تاکنون وزیر کشور و امور خدمات شهرى بوده است. وى قبل از آن به مدت 9 سال وزیر دارایى بوده است. آموزگار یکى از صاحبنظران پیشرو ایران در مورد مسائل بینالمللى نفت و طرف اصلى مذاکره در سازمان کشورهاى صادرکننده نفت (اوپک) مىباشد. وى در ژانویه 1974 بهعنوان رئیس کنفرانس اوپک انتخاب گردید و در دوم سپتامبر 1975 در زمینه قیمت نفت در مجمع عمومى سازمان ملل سخنرانى نمود. آموزگار مدارجى تحصیلى در زمینه بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و دکتراى مهندسى هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن دارد. وى تصدى وزارتخانههاى کار، کشاورزى و بهدارى را عهدهدار بوده و در هر یک از آنها پویایى و حرکت به سمت مدرنیزاسیون ایجاد کرده است. آموزگار فردى باهوش، خوشبیان و مذاکرهکنندهاى جذاب و جدى مىباشد. وى به داشتن شخصیتى سالم و قدرتمند اشتهار دارد. نسبت به ایالات متحده نظرات مساعدى دارد.
آموزگار سه برادر دارد و هرچهار نفر آنها هرازچندگاه براى کار در بخش عمومى دعوت شده و مىشوند. جهانگیر رایزن امور اقتصادى در سفارت ایران در واشنگتن است ؛ کورس تا این اواخر (تا آوریل 1974) وزیر مسکن بود؛ هوشنگ تا قبل از نوامبر 1973 رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک بوده است. آموزگار در ژوئیه 1975 علاوه بر سمت وزارت و مسئولیتهاى بینالمللى خود به دبیرکلى دفتر اجرایى حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق که براى بیش از یک دهه حاکم ایران بوده است) برگزیده شد.
آموزگار فردى آرام و خوش برخورد با شخصیتى خونگرم و خوشایند مىباشد و مىتواند در مورد هر موضوعى با درایت گفتگو کند. وى با یک زن آلمانى ازدواج کرده است و فرزندى ندارند. خانواده آموزگار انگلیسى را عالى و به زبان آلمانى نیز صحبت مىکنند. 18 سپتامبر 1975 ـ 27/6/54 سند بعدی
جمشید آموزگار وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران (از اکتبر 1976) خیلى محرمانه عنوان خطاب: آقاى وزیر براى بیش از یک دهه جمشید آموزگار مناصب بالایى از جمله وزیرکار، کشاورزى، بهدارى، دارایى و
کشور، در دولت ایران داشته است. وى همزمان با تصدى این مشاغل، مشاور اصلى شاه در امور نفتى و طرف مذاکره از جانب کشور خود در اوپک بوده است. وى بهعنوان سرپرست هیئت اعزامى به اجلاسیه آتى وزرا در کنفرانس همکارىهاى بینالمللى اقتصادى، دیدگاههاى شاه را درباره موضوعات مطروحه منعکس خواهد نمود. موضوعات کنفرانس
ایران از این به بعد درصدد حفظ قدرت خرید نفت خود از طریق وضع تعرفه (ارتباط دادن قیمت نفت به تورم) نخواهد بود. خود آموزگار معتقد است که تعرفههاى قیمت نفت که یک هدف غیر عملى و نامناسب مىباشند و روش خوب، دستیابى به موافقتنامه در مورد فرمولى است که موجبات افزایش تدریجى قیمت نفت را تا رسیدن و یا تساوى با هزینه منابع انرژى جایگزین، فراهم آورد. لذا وى تصور مىکند تحقیق براى یافتن چنین منابعى یکى از مهمترین نیازهاى دو دهه آینده خواهد بود. وى یادآور شد که اگر محرک اقتصادى کمى در این مورد وجود داشته باشد، چنین تحقیقاتى پیشرفت چندانى نخواهد داشت. به عقیده وى تنها راه ایجاد چنین محرکى، نزدیک کردن قیمت نفت به قیمت چنین (منبع انرژى ـ م) جایگزینى مىباشد. آموزگار معتقد است پیشنهاد UNCTADدر مورد یک صندوق مشترک تأمین مالى خرید
موجودىهاى معلق مورد نیاز براى حمایت از قیمتهاى مورد نظر کالاها، بهطور کلى ایده خوبى است، ولى موجب مىشود ایران سهمیه تعهدى خود را به صندوق ویژه اوپک قطع نماید. وى پیشبینى مىکند در راه رسیدن به توافق خرید ذخایر معلق، مشکلات بزرگى وجود داشته باشد. به عقیده وى، صندوق مشترک بایستى براى تسهیل مشکلاتى که در اثر تغییر قیمت کالاها ایجاد مىشود، مورد استفاده قرار گیرد. آموزگار از پیشنهاد امریکا در مورد صندوق انرژى استقبال مىکند؛ ولى تکرار مىنماید هر نوع کمکى از جانب ایران، از محل سهمیه ایران در صندوق ویژه اوپک کسر خواهد شد. در مورد مسئله دیرکرد پرداخت وامها، وى با بخشیدن بدهىها بشدت مخالف است و اظهار مىدارد که سوابق ناخوشایندى به دنبال خواهد داشت، اما انعطاف نشان داده و در مورد «rollover» و یا «تمدید» آن براى کشورهاى پیشرفته که تحت فشار قرار دارند، ایده خوبى دارد، نهایت این که وى با هر تصمیمى که در کنفرانس اتخاذ گردد، همراهى خواهد نمود.
نقش محلى
آموزگار در سال 1976 در دومین کنگره حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق) که براى بیش از یک دهه حزب حاکم ایران بوده است، به سمت دبیرکلى آن انتخاب شد. وى در این سمت بر 1200 همکار حزبى تمام وقت و 300 دفتر مرکز حزبى و 50000 شعبه حزبى نظارت عالیه (حزب حدود 5 میلیون عضو دارد) و در هیئت دولت نیز یک کرسى دارد. با این حال، چنین موقعیتى به وى یک پایگاه سیاسى در صحنه داخلى ایران نداده است ؛ وى این سمتها را در دست دارد، زیرا علاوه براین که شاه وى را انتخاب کرده است وى از اعتماد دستگاه سلطنتى برخوردار است.
اطلاعات شخصى
آموزگار که بدعتگزار ایده نتیجهگرایى مىباشد، یکى از تکنوکراتهاى بىشمارى است که شاه براى مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار داده است. وى در رشته بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل مدارکى گرفته و دکتراى مهندسى هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت کرده است. آموزگار با 53 سال سن، مرد مرتب، آرام و مؤدب مىباشد و شخصیتى صمیمى و خوشایند دارد. وى مىتواند تقریبا درباره هر موضوعى به انگلیسى سلیس و زبان آلمانى با درایت گفتگو کند.
سوابق برجسته
65 ـ 1964: وزیر بهدارى
74 ـ 1965: وزیر دارایى
76 ـ 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهرى
اکتبر 1974 تاکنون: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران
16 مى1977 ـ 26/2/56
سند بعدی
محرمانه
صورت مذاکرات شرکتکنندگان: جمشید آموزگار، دبیرکل حزب رستاخیز جان دى. استمپل، کارمند
سیاسى، پنج رهبر سیاسى جوان آمریکایى که از ایران بازدید مىنمایند
زمان و مکان: یکشنبه، 22 مى1977 ـ 1/3/56، دفتر آقاى آموزگار
موضوع: سیاستهاى ایران ـ نقش حزب رستاخیز
آموزگار براى تشریح حزب رستاخیز موافقت کرد که 5 رهبر جوان سیاسى آمریکایى را که از ایران دیدار مىکنند، بپذیرد. موضوع بحث به زندگى سیاسى ایران، فلسفه سیاسى و چشماندازههاى آینده کشید. آموزگار رک و صریح بود و به سؤالات به خوبى پاسخ گفت. او از خود دانش وسیعى در مورد نحوه عملکرد سیستم احزاب سیاسى ایران نشان داد و توجه پنج رهبر جوان سیاسى بسیار جلب شده بود. در ذیل نقطهنظرات جدید یا برجستهاى که وى ابراز داشت، مىآید.
سازمان حزب
آموزگار گفت حدود 50000 شعبه حزبى در 468 منطقه تقسیم شدهاند که در حال حاضر مشغول انتخاب شوراها مىباشند. آموزگار در رابطه با زمانى که طول خواهد کشید تا کادر مرکزى سازمان حزب تکمیل شود، بسیار بدبینتر از هریک از مقامات سطح بالاى حزب که قبلاً با پنج رهبر سیاسى جوان ملاقات داشتهاند، بود. آموزگار تصور مىکرد که ساختار اولیه در یک سال و نیم آینده روشن خواهد شد، لیکن ماشین حزب براى سه تا چهار سال آینده عمل نخواهد کرد. او و رهبران سیاسى جوان نظریات بسیار منفى در مورد مشکلات ترغیب افراد به عضویت در یک حزب سیاسى ابراز داشتند و عنوان نمودند که در این رابطه سیستم تک حزبى ایران خیلى با سیستم دو حزبى ایالات متحده تفاوت نخواهد داشت.
ارتباط دولت با حزب
آموزگار درگیر شدن حزب با دولت از طریق کمیته سیاسى حزب رستاخیز را تشریح نمود. وى در پاسخ به سؤالى توضیح داد که چگونه حزب درگیرى فیمابین یک وزیر و مجلس راه حل و فصل مىنماید. چنانچه اختلاف شدیدى بین یک وزیر کابینه و مجلس بر سر قوانین پیشنهادى وجود داشته باشد، موضوع به کمیته سیاسى حزب رستاخیز کشانده خواهد شد که تلاش خواهد نمود تا موضوع را حل و فصل نماید. اگر این امر غیرممکن شود، کمیته موضوع را به اطلاع شاه خواهد رساند و توصیه خود را نیز ارائه خواهد کرد.
شاه مىتواند که یا به وزیر دستور دهد که اقدام نماید، یا او را از کار برکنار نماید و یا تلاش خواهد کرد که به مجلس بقبولاند که اشتباه مىکند. تأثیر حزب رستاخیز
آموزگار در پاسخ به سؤالى درخصوص تأثیرات حرکت از یک سیستم چند حزبى به سوى یک سیستم تک حزبى گفت که تأثیر اصلى کاهش خصومتهاى سیاسى بوده است، خصوصا در مناطق روستایى که خصومتهاى شخصى در سیستم قدیمى به خصومتهاى حزبى تبدیل شده بودند. اعضاى حزب مخالف هیچ امیدى به مشارکت در دولت نداشتند، در نتیجه آنها فقط به خاطر نفس مخالفت اقدام به مخالفت مىکردند. اکنون اینگونه مخالفت صورت نمىگیرد و مسائل شخصى به مسائل حزبى تبدیل نمىشوند، چنانکه یک هرم سازمانى وجود دارد که این نوع مباحث را حل و فصل مىنماید و آن را از سیستم سیاسى خارج مىسازد.
فلسفه سیاسى
آموزگار به آرامى درخصوص امید شاه به اینکه قبل از ترک سلطنت به نفع پسرش، سیاست به صورت نهادى درآید، صحبت کرد. شاه به آموزگار گفته است که حزب رستاخیز حداکثر 10 تا 15 سال فرصت دارد تا کشور را آماده مشارکت در جریان حزب سیاسى به صورت مؤثرى بنماید. شاه براى اینکه اجازه دهد ایران به چنگ «افراد حقیر» بیفتد که اصلاً علاقهاى به ایران ندارند، هیچگونه قصدى ندارد. بنابراین حزب رستاخیز تلاشى براى استقرار یک چهارچوب آموزشى ـ عملیاتى براى تعلیم مردم به مشارکت است.
آموزگار گفت تاکنون نتایج نامنظم بوده است، ولى تفهیم یک چنین هدف جاهطلبانهاى زمان زیادى مىبرد. هنگامى که از آموزگار درخصوص «جناحها» سؤال شد، وى پاسخ داد که این امور مربوط به افراد پیشرفتهترى مىباشد که ایدههایى براى کمک دادن دارند و گفت که فقط 50000 نفر در دو جناح فعال هستند. او اشاره کرد که جناحها ایدههایى براى 22 کمیته حزب رستاخیز ارائه مىکنند که هریک محدوده زندگى ملى مختلفى را دنبال مىنمایند و جریان روشنفکرى فعلى حزب رستاخیز را هدایت مىنماید. سند بعدی
آقاى سولیوان عزیزتهران، 16 اوت 1977 ـ 25/5/56
براى پیامى که از جانب ونس، وزیر امورخارجه، به من رساندید تشکر مىکنم. پاسخ آن را از طریق سفارت خود در واشنگتن ارسال نمودهام. در این موقعیت مایلم به احترام تمام از تبریکات محبتآمیز شما قدردانى نموده و بهترین آرزوهاى خود را براى شادى کارمندانتان و موفقیت در پیشبرد پیوندهاى قلبى دوجانبه بین دو کشورمان ابراز نمایم.
دوستدار شما جمشید آموزگار نخستوزیرایران
عالیجناب آقاى ویلیام اچ. سولیوان
سفیر ایالات متحده آمریکا تهران
سند بعدی
تاریخ: 23 اوت 1977 ـ 1/6/1356سرّى
از: جان سیدلیادداشت براى: سفیر
موضوع: نظراتى در مورد شخصیتهاى کابینه
نظرات زیر از منبع موثقى که دسترسى خوبى به درون کابینه دارد، دریافت شده است
1ـ آموزگار، نخستوزیر، یک مدیر لایق نیست. براى مثال وى وزارت دارایى را به نحو بدى اداره کرد و بدون توجه به جزئیات یا کارایى حداکثر، تمایل به اجتناب ورزیدن از مشکلات متعارف مدیریت و اداره امور وزارتخانه داشت. زمانى که وى وزیر کشور بود، هرگز با استانداران ملاقات نکرد، که به نحو قابل توجهى چشمگیر بود. در زمان دبیرکلى حزب رستاخیز، وى شخصا دستاورد بسیار کمى داشت. او باهوش و سخنرانى ماهر و از حمایت قوى برخى افراد برخوردار است و از جانب برخى دیگر مورد تنفر شدید واقع است. زیردستان و همتاهاى وى یا وى را بسیار تحسین مىنمایند و یا از وى تنفر دارند. او به هیچ اقدامى که ممکن است خشم شاه را برانگیزد، دست نمىزند و تا آنجایى که امکانپذیر است بهطور کامل و بى هیچگونه انتقادى، کمر به خدمت شاه بسته است. او شخصا «خسیس»، گوشهگیر و اکثر اوقات مخرب و فرساینده است. وى بدون توجه به سوابق تحصیلى، اصلاً روشنفکر نیست. (نظریه: ممکن است طرفدارى منبع ما از انصارى، بشدت نظر وى در مورد آموزگار را تحت تأثیر قرار داده باشد.)
سند بعدی
خیلى محرمانه
گزارش بیوگرافیک جمشید آموزگار نخستوزیر جدید ایران
سپتامبر 1977 ـ مهر 1356 اطلاعات امنیت ملى افشاى بدون مجوز، محکومیت جنایى دارد این گزارش توسط دفتر مراجعات مرکزى تهیه و در مواقع لزوم با سازمان سیا نیز هماهنگ شده است. اساس این گزارش مبتنى بر گزارشهاى وزارت خارجه که از طریق سفارت آمریکا در تهران ارسال شده است، مىباشد. سؤالات خود را براى آقاى ویلیام چاید کل ارسال نمایید.
خلاصه بیوگرافى
جمشید آموزگار که 15 سال از 19 سال گذشته را عضو هیئت وزراى ایران و بیش از یک دهه مشاور اصلى شاه در امور نفتى بوده به عنوان مذاکرهکننده اصلى کشورش در اوپک به صورت یک شخصیت جهانى درآمده است. در داخل کشورش، وى لیاقت خود را بهعنوان یک سازماندهنده و همچنین خدمتگزارى سختکوش در قبال رئیس کشورش به نمایش گذاشته است. انتصاب آموزگار که تحصیلات آمریکایى و افکار جدیدى دارد از نظر داخلى و خارجى نشانه هیچ سیاست جدیدى نیست، اما تغییراتى در اولویتها را نشان مىدهد. این کار نشانگر تمایل شاه به برخورد فعالانهترى با مشکلات داخلى (عمدتا اقتصادى)، که در اواسط سالهاى 1970 بروز نمودهاند، مىباشد. باتوجه به این که آموزگار به تازگى دوره ریاست بر حزب حاکم (و تنها حزب قانونى) ایران را به پایان رسانده، انتصاب وى به نخستوزیرى تأکیدى است بر تعهدات رسمى اخیر مبنى بر ایجاد یک سیستم سیاسى دموکراتیکتر. تحت صدارت آموزگار که گاهى بىرحم و متکبر مىباشد، ممکن است تغییر روشى نیز در دولت به وجود آید (کابینه وى شامل چندین وزیر مقتدر دیگر بوده و خود نخستوزیر نیز ماهیتا فرد سازشکارى نیست).
جمشید آموزگار نخستوزیر (از 7 اوت 1977) خیلى محرمانه
جمشید آموزگار قبل از اینکه شاه وى را به نخستوزیرى منصوب نماید به صورت فعالى در چندین پست دولتى خدمت کرده است، اما نقش وى به عنوان مشاور اصلى شاه در امور نفتى و طرف اصلى مذاکره کشور خود در سازمان کشورهاى صادرکننده نفت (اوپک) بوده که از وى یک چهره بینالملى ساخته
است. آموزگار اولین نخستوزیر ایران است که در ایالات متحده تحصیل کرده است. وى که شخصى پویا و بدعتگذار ایده نتیجهگرایى است، یکى از تعداد بىشمار تکنوکراتهایى است که شاه براى مدرن کردن کشور مورد استفاده قرار داده است. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از قدرت سازماندهى و دانش اقتصادى خود، حمایت عمومى را براى برنامههاى سیاسى و اقتصادى داخلى بسیج نماید.
نخستوزیر جدید ایران که فردى باهوش و با قدرت تمرکز غیرمعمول مىباشد، مىتواند تقریبا درباره هر موضوعى به صورت منطقى و هوشیارانه صحبت کند و غالبا عبارات جدید و غیرمتعارف را به کار مىبرد. وى در آگاهى از ایدههاى کلى و همچنین جزئیات امور از خود مهارت نشان مىدهد. وى تحصیلات فنى، تسلط بر اطلاعات و توانایى گفتگوى قاطع را درهم آمیخته است، و این کار در کشورى که امورات دولتى نسبتا مبهم و قابل چانهزدن هستند کار غیرمعمولى است. وى در دستیابى به هدف خاصى، تقریبا نوعى غرور آمریکایى دارد.
امیرعباس هویدا، نخستوزیر برکنار شده (که تقریبا 5/12 سال عهدهدار این سمت بود)، وزیر دربار شاهنشاهى شده است. وى در چنین سمت مشاوره حساسى، نقشى مهمتر از هر زمان دیگر را ایفا مىنماید و نفوذ نسبى هویدا و آموزگار، بیش از موقعیت خاص دولتى آنها، به شخصیت و محیط آنها بستگى دارد. تغییر نخستوزیر نشانگر هیچ تغییر اساسى در سیاستهاى ملى یا بینالمللى نمىباشد.
به نظر مىرسد شاه با انتصاب آموزگار حداقل به سه هدف دست یافته باشد. اولاً، وى توانسته است هویدا را به جاى اسداللّه علم، که فرد نامناسبى است، به وزارت دربار شاهنشاهى منصوب نماید. ثانیا، نسبت به انتقادات اخیر در مورد کمبود کالا و نیروى برق به صورت مثبت پاسخ داده است و ثالثا، این تغییر گامى است به سوى متحول کردن نظام سیاسى ایران که شاه در صدد انجام آن بوده است، نظامى که بتواند بدون به مخاطره انداختن سلطنت بعضى از جلوهها و مزایاى دموکراسى غربى را تأمین نماید. آموزگار تقریبا 10 ماه تمام به عنوان دبیرکل حزب رستاخیز ایران، یعنى تنها حزب سیاسى کشور، و همچنین به عنوان وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز کار کرده است و ارتقاء وى موجب تقویت اظهارات رسمى در زمینه تأکید بر اهمیت حزب رستاخیز مىباشد.
باقى ماندن وزراى مقتدر نظیر هوشنگ انصارى (وزیر امور اقتصادى و دارایى) در کابینه آموزگار، احتمال بروز اصطکاک در دولت جدید را نشان مىدهد. آموزگار، برخلاف هویدا که مصالحهگر متبحرى بود، احتمالاً سعى خواهد کرد همفکران خود را در کابینه تقویت نماید. این کار هنگامى صورت مىگیرد که وى بخواهد در اصلاح زمینههاى اقتصادى حساسى چون تلاش براى برچیدن فساد، تجدیدنظر در ساختار مالیاتى و متحول کردن سرمایههاى بزرگ از طریق ضوابط مشوقانه دولتى، مداخله نماید. عدم تمایل آشکارى وى به واگذارى اختیارات و پذیرفتن نظر افراد متخصص، مىتواند روابط نخستوزیر جدید و کابینه را پیچیده نماید.
موقعیت در اوپک
آموزگار در سال 1965 به سمت وزیر دارایى منصوب گشت و بلافاصله پس از آن در اوپک فعال گردید. وى در آنجا زمینهاى ایدهآل براى بروز ماهیت توانا و سختکوش خود به دست آورد. وى در فوریه 1971 رئیس هیئت مذاکرهکننده اوپک بود و در این زمان از طریق تهدید به توقیف کشتىها در بنادر، شرکتهاى نفتى را وادار به پذیرش افزایش قابل ملاحظهاى در قیمت و عوارض محمولههاى نفتى نمود. در طى سالهاى پس از آن، وى به صورت یکى از شاخصترین چهرههاى اوپک که طرفدار افزایش قیمتها مىباشد، درآمد.
آموزگار به هنگام ایراد سخنرانى در مجمع عمومى سازمان ملل در آوریل 1974، از کشورهاى صنعتى به دلیل حفظ استانداردهاى زندگى خود به قیمت استفاده بیش از حد و به هدر دادن ذخایر زیرزمینى، انتقاد نمود و ادعا کرد که این کشورها نسبت به وضعیت کشورهاى روبه رشد بىتفاوت هستند، کشورهایى که متحمل اثرات سیاستهاى حفاظتى، تورم، بىثباتى بازار، شرایط نامناسب قراردادهاى تجارى و کمکهاى ناچیز مىباشند. وى شدیدا از افزایش قیمت نفت دفاع نمود و استدلال کرد که کشورهاى پیشرفته، قیمت نفت (و سایر مواد خام) را بهطور عمدى پایین نگه مىدارند تا استانداردهاى بالاى زندگى خود را حفظ کنند.
آموزگار در سال 1974، از وزارت دارایى به وزارت کشور و امور خدمات شهرى منصوب گردید، ولى اداره مذاکرات نفتى توسط وى براى شاه آنقدر خوشایند بود که سبب شد شاه همچنان وى را بهعنوان مشاور و طرف مذاکره در موضوعات اوپک حفظ نماید. در دسامبر 1975 هنگامى که تروریستهاى عرب وى و چند تن از اعضاى دیگر اوپک را در اجلاسیه وین به گروگان گرفتند و تهدید کردند که اگر درخواستهایشان عملى نشود آنها را خواهند کشت، امکان داشت زندگى آموزگار به صورت ناگهانى و خشونتبارى خاتمه یابد. گروگانها پس از 30 ساعت عذاب و سختى آنها را آزاد کردند.
موقعیت در حزب
در اکتبر 1976 در کنگره دوم حزب رستاخیز ایران، اعضاى حزب آموزگار را به عنوان دبیرکل آن انتخاب نمودند. این سمت علاوه بر این که یک کرسى وزارتى براى وى داشت، سبب شد سرپرستى 1200 عضو تمام وقت حزبى 300 دفتر مرکزى حزب و 50000 شعبه حزبى را عهدهدار شود. (این حزب 5 میلیون عضو دارد.) با این حال این موقعیت یک پایگاه سیاسى در ایران براى وى به دنبال نداشت، زیرا براثر اعتماد شاه به چنین موقعیتى دست یافت. وى که در نظام حزبى امریکا مطالعه کرده بود، دیدگاههاى فعالتر و جدیدترى براى حزب رستاخیز ایران مطرح کرد. وى همچنین افراد وفادار به خود را در سمتهاى کلیدى به کار گمارد.
مردى با قدرت سازماندهى
جمشید آموزگار فرزند حبیباللّه آموزگار (نویسنده و سیاستمدارى که بعدها وزیر کابینه و سناتور شد) در 25 ژوئن 1923 در تهران متولد گردید. پس از تحصیل در رشته حقوق و مهندسى در دانشگاه تهران در سال 1943 به ایالات متحده رفت. وى از دانشگاه کرنل با بورس اعطایى، در رشتههاى بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت مدارکى دریافت نمود و سپس براى یک سال در یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد. وى در سال 1950 به تدریس در کرنل مشغول شد و براى مدت کوتاهى به عنوان متخصص آبهاى زیرزمینى براى سازمان ملل کار کرد. وى در سال 1951 دکتراى مهندسى هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود. آموزگار در همان سال به ایران بازگشت و براى برنامه اصل چهار ایالات متحده در زمینه همکاریهاى بهداشت عمومى که یک پروژه مشترک ایران ـ آمریکا بود کار کرد. مراودات وى با آمریکائیان و روشهاى آمریکایى وى مشکلاتى برایش بوجود آورد و از آن موقع نسبت به این که فردى طرفدار امریکا قلمداد گردد، حساس بوده است. با این وجود هنوز نسبت به ایالات متحده تمایلات دوستانهاى دارد. آموزگار ترقى خود را از سال 1955 با یک سمت دولتى آغاز نمود. وى در آن زمان معاون وزیر بهدارى گردید. با انتصاب به وزارت کار در سال 1958، وزارتخانه را تجدید سازمان داد (وزارتخانهاى که مدتها بهعنوان فاسدترین و کمکارترین وزارتخانه دولت شناخته شده بود). وى متن اصلى قانون کار را که بر رفاه اجتماعى تأکید داشت، تهیه نمود و واحدهاى کارگرى را به طور موقت دلگرم کرد. وى در سال 1959 وزیر کشاورزى شد. (این سمت از نظر اهمیت یک گام به جلو بود.) وى این وزارتخانه را نیز تجدید سازمان نمود و در تصویب لایحه تقسیم اراضى کرد (که در زمره اولین اقدامات در جهت اصلاحات ارضى بود) از مجلس فرد مؤثرى بود. وى از سوى تعدادى از سیاستمداران قدیمى بهعنوان فردى تازه به دوران رسیده قلمداد مىشد.
در سال 1960، شاه کابینه را منحل و آموزگار را اخراج کرد. آموزگار نیز مشغول کار مهندسى عمران گردید. با این وجود 4 سال بعد به دولت بازگشت و این بار به وزارت بهدارى منصوب گردید. در طى یک سالى که در این وزارتخانه بود آنجا را تجدید سازمان داده و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در سال 1965
هنگامى که هویدا به جاى حسنعلى منصور به نخستوزیرى منصوب شد، آموزگار نیز جاى هویدا را بهعنوان وزیر دارایى گرفت.
آموزگار علاوه بر مسافرتهایى که براى شرکت در مجامع اوپک داشته به نقاط بسیار دیگرى به ویژه بهعنوان وزیر دارایى سفر نموده است. وى چند بار براى شرکت در مجمع عمومى سازمان ملل و همچنین شرکت در هیئت وزارتى صندوق بینالمللى پول و کمیته عمران و بازسازى بانک بینالمللى به ایالات متحده مسافرت کرده است. وى در سال 1972 بهطور رسمى به اتحاد جماهیر شوروى مسافرت نمود.
اطلاعات شخصى
آموزگار یک دیپلمات آرام، زرنگ، مؤدب با شخصیتى صمیمى و دلپذیر مىباشد، ولى در عین حال مىتواند رک، مقتدر، متکبر و بىرحم باشد. وى به زمان آلمانى و انگلیسى روان تکلم مىکند. نخستوزیر (آموزگار ـ م) ازدواج کرده و لیلى همسرش یک زن آلمانىالاصل از دانزیک (گدانسک فعلى در لهستان) ىباشد که به زبان انگلیسى صحبت مىکند. از همسرش بهعنوان یک زن با سلیقه یاد مىشود که براى جبران فقدان زیبایى خود، لباسهاى خوبى مىپوشد. خانواده آموزگار که فرزندى ندارند به آرامى در شمال تهران زندگى مىکنند و در زمره شیکپوشان کلوپ تهران محسوب مىشوند. با این حال از نظر اجتماعى فعال نبوده و معمولاً گوشهگیر هستند و دوستان نزدیک اندکى دارند. آموزگار معشوقهاى دارد که وجود او توسط همسرش تحمل مىشود.
آموزگار سه برادر دارد. جهانگیر متولد 1920 و عضو سابق هیئت دولت که از دسامبر 1962 به سمت رایزن امور اقتصادى و سرپرست هیئت اقتصادى ایران در سفارت ایران در واشنگتن کار کرده است. کورس متولد 1927، یک مهندس عمران که در طى سالهاى 1970 تا 1974 وزیر مسکن بوده است. هوشنگ نیز حداقل از 1969 تا نوامبر 1973 سرپرست اداره اطلاعات دبیرخانه اوپک در وین بوده است. جهانگیر و کورس از دانشگاههاى امریکا درجه دکترا دریافت نمودهاند. اطلاعات در مورد تحصیلات هوشنگ فعلاً در دسترس نمىباشد، ولى وى نیز احتمالاً در امریکا تحصیل کرده است. 19 اوت 1977
سند بعدی
جمشید آموزگار نخستوزیر (از 7 اوت 1977)خیلى محرمانه
عنوان خطاب: آقاى نخستوزیر
جمشید آموزگار براى مدت نزدیک به 20 سال مناصب بالاى دولتى را تصدى و همزمان با آن مشاور اصلى شاه در امور نفت و طرف مذاکره اصلى از جانب دولت ایران در سازمان کشورهاى صادرکننده نفت (اوپک) بوده است. وى از اکتبر 1976 تا اوت 1977 دبیرکل تنها حزب سیاسى ایران، یعنى حزب رستاخیز ایران، بود. این سمت به وى یک کرسى در دولت تحتعنوان وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز داد. انتصاب وى به نخستوزیرى از جمله اقداماتى است که شاه در نظر دارد براى دگرگونى سیستم سیاسى ایران انجام دهد، سیستمى که بدون به خطر انداختن نظام سلطنتى، بعضى از مزایا و جنبههاى دموکراسى غربى را فراهم خواهد نمود. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از توانایى سازماندهى و سوابق اقتصادى خود، حمایت جامعه را براى اجراى برنامههاى سیاسى و اقتصادى داخلى جلب نماید. با این حال این واقعیت که وى دست راست شاه در مسائل مربوط به امور نفت مىباشد، آموزگار را براى ایالات متحده فرد مهمى کرده است. وى نسبت به امریکا احساس دوستانهاى دارد، ولى سعى مىکند از هر موقعیتى که ممکن است براى وى اشتهار به آمریکایى بودن را همراه داشته باشد، پرهیز نماید. آموزگار در کنفرانس اوپک یک طرف مذاکره زیرک و هوشیار بوده و شخصیتى صریح و قدرتمند نشان داده است. وى در کنفرانسهاى 1971، 1973 و 1974 سمت ریاست داشته است. وى در سال 1975 در یک سخنرانى براى مجمع عمومى سازمان ملل اظهار داشت با تعیین بهاى نازل براى مواد خام، نظیر نفت، تعداد کمى از کشورها به منظور تأمین استانداردهاى عالى زندگى براى خود، منابع زیرزمینى کشورشان را به نابودى مىکشانند. وى ادعا کرد که نفت ارزان، شکاف بین کشورهاى رو به رشد و توسعه یافته را عمیقتر مىکند. آموزگار یکى از گروگانهایى بود که در اجلاسیه 1975 اوپک در وین توسط اعراب تروریست دستگیر و براى مدت 30 ساعت زندانى شد. وى در اجلاسیه اوپک در دوحه سال 1976: تأکید ایران بر افزایش 15 درصد بهاى نفت را منعکس کرد.
معرفى و ویژگیها
آموزگار که فردى سختکوش و بدعتگذار ایده نتیجهگرایى مىباشد، یکى از تکنوکراتهاى بىشمارى است که توسط شاه براى مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار گرفته است. وى مدارکى در رشتههاى بهداشت عمومى و مهندسى بهداشت از دانشگاه کرنل و دکتراى مهندسى هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نموده است. وى پویایى، تشویق و انتقاد از فساد را با سمت جدید خود به همراه آورده است. آموزگار با 54 سال سن، مردى مرتب، آرام و مؤدب بوده و شخصیتى صمیمى و خوشایند دارد. وى مىتواند تقریبا درباره هر موضوعى با درایت صحبت کند. وى در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروى و
ایالات متحده دیدار نمود. وى در اجلاسیه صندوق بینالمللى پول و بانک توسعه جهانى (IBRD) در سال 1971 (واشنگتن) و 1973 (نایروبى) شرکت داشت. در سال 1975 به عراق و پرو مسافرت نمود. آموزگار با یک زن آلمانى ازدواج کرده و فرزندى ندارند. هر دوى آنها انگلیسى را به روانى و زبان آلمانى صحبت مىکنند. آموزگار سه برادر دارد که آنها نیز مناصب شایستهاى در دولت داشتهاند.
سوابق برجسته
59 ـ 1958: وزیر کار 60 ـ 1959: وزیر کشاورزى 64 ـ 1960: مهندس مشاور
65 ـ 1964: وزیر بهدارى 74ـ 1965: وزیر دارایى 76 ـ 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهرى
از اکتبر 1976 تا اوت 1977: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران
7 اوت 1977: تاکنون نخستوزیر 19 اکتبر 1977 ـ 27/7/56
سند بعدی
خیلى محرمانه
مکان: اتاق ناهارخورى اختصاصى نخستوزیر زمان: 7 مه 1978 ـ 17/2/57 صورت مذاکرات شرکتکنندگان: عالیجناب جمشید آموزگار، نخستوزیر ایران، جک سى ـ میکلاس، رایزن سفارت امریکا در تهران نخستوزیر آموزگار به مناسبت عزیمت قریبالوقوع من از ایران، مرا به یک ناهار خصوصى دعوت
نمود، پس از گفتگوهاى متعارف ابتدایى و تجدید خاطره در مورد مراودات 22 سال گذشته، از وى درخواست نمودم در صورت امکان، خلاصهاى از ارزیابى خود را در مورد حکومت نه ماههاش ارائه نماید. آنطور که وى مىگوید یکى از مشکلات اصلى وى به حرکت در آوردن بوروکراسى در ایران مىباشد. وى گفت هنگامى که در ردههاى پایینتر از معاونتها، سیاستهایى براى اجرا اتخاذ مىگردد با تنبلى، بىتفاوتى و عدم کارایى بسیار زیاد مواجه مىشود. نظام بوروکراتیک در قالب خود ساختهاش قرار گرفته و بهطور اتوماتیک عمل مىکند، ولى حتى حرکت ابتکارى ناچیزى هم از خود بروز نمىدهد. وى تصور مىکند سالهاى بسیارى طول خواهد کشید تا براین کمبودها غلبه کنیم. من سؤال کردم که وى قصد دارد چه اقدام خاصى انجام دهد. وى گفت محور اصلى تلاشهایش ایجاد تغییراتى در ساختار اقتصادى و سازمانى دولت مىباشد. به این معنى که مثلاً وى در حال زدودن انحصارات مىباشد و بهعنوان نمونه ورد واردکنندگان فولاد را نام برد. وى گفت قبلاً واردات فولاد تحت کنترل سه یا چهار نفر بود که خود آنها نیز از تولیدکنندگان داخلى فولاد بودند و بدین ترتیب با حفاظت از بازار انحصارى خود منافع بسیارى کسب مىکردند. در حال حاضر، گرچه عوارضى باید به دولت داده شود، ولى هرکسى مىتواند فولاد وارد کند. این عوارض قابل توجه نیستند، به نحوى که هماکنون حدود 250 مقاطعهکار وارد تجارت فولاد شدهاند و هزینه فولاد براى مصرفکننده تا حد یک سوم کاهش یافته است. آموزگار در ادامه گفت تلاش مىکند تا دولت را از بسیارى از فعالیتهاى اقتصادى دیگر خارج نماید. وى تصور مىکند اکثر انحصارات دولتى بیهوده و بیش از حد هزینه در بردارد. وى معتقد است سرمایهگذاریهاى خصوصى بایستى اکثر فعالیتهاى انحصارى دولت را در دست بگیرند. وى گفت تا جایى که امکان داشته باشد، باید سرمایهگذارى آزاد، مشخصه اقتصاد ما را در آینده تشکیل دهد. آموزگار همچنین گفت تلاش مىکند ساختار دولت را تغییر دهد و یا حداقل تغییراتى ایجاد کند تا ادارات و سازمانهاى مختلف دولتى تا حد ممکن از لحاظ فیزیکى به حوزه فعالیتهاىمربوط به خود نزدیکتر شوند. وى گفت به عنوان مثال ترتیبى داده است تا شیلات و محیط زیست از تهران خارج و در منطقه دریاى خزر و خلیج فارس مستقر شوند. کار مشابهى نیز در رابطه با جنگلبانى صورت گرفته است. وى پیشنهاد بسیارى از همکاران خود در هیئت دولت مبنى بر تأسیس یا توسعه واحدهاى جدید در تهران را رد کرده و به آنها توصیه نموده است که براى چنین فعالیتهایى مکان دیگرى در کشور را پیشنهاد نمایند. در رابطه با مسئله بودجه، وى گفت شاه اجازه داده تا به استثناى بودجه نظامى، هر اقدامى لازم است در زمینه بودجه انجام دهد. وى نیز متعاقبا اولویتهایى براى هزینهها تعیین کرده و بسیارى از فعالیتهایى که ممکن است ضرورت داشته باشند، ولى از نقطهنظر نیازهاى مردمى فوریتى ندارند، به حالت تعلیق درآمدهاند. وى بار دیگر با ذکر مثالى گفت طرح تئاتر پیشنهادى در اصفهان به حالت تعلیق درآمده است. مردم اصفهان سالهاى گذشته را بدون سالن تئاتر سپرى کردهاند و حداقل مىتوانند تا پنج سال دیگر نیز بدون چنین ساختمانى به حیات خود ادامه دهند.
سؤال کردم که به عقیده او عناصر مذهبى در این کشور چه نقشى مىتوانند داشته باشند و یا ایستى در آینده اجرا کنند و آیا دولت وى با هیچ یک از رهبران مذهبى در این مورد صحبت کرده است یا خیر. وى گفت دولت عملاً با رهبران مذهبى در تماس مىباشد، در حقیقت چند تن از این رهبران در طى نوروز با وى ملاقات کردهاند و بدون کنایه و صریح براى وى مشخص کردهاند که آنها قدرت واقعى در کشور را در اختیار دارند. آموزگار گفت وى نیز در پاسخ گفته که او هم یک مسلمان خوب است (به هنگام اداى این جملات لبخند کوچکى بر لب داشت) و از آیتاللّهها پرسیده است که اگر تا این حد قدرتمند مىباشند چرا بازاریها را مجبور نمىکنند تا فعالیتهاى اعتبارى خود را بدون ربا انجام دهند. قرآن آنها مىگوید گرفتن سود براى وام گناه است و در حال حاضر هرکسى مىداند که نرخ بهره در بازار 25 درصد مىباشد. آموزگار در ادامه تذکر داد که آیتاللّهها از پیروان خود خواستهاند تا به یادبود کشتهشدگان قم، در خانه مانده و از برپایى جشنهاى بزرگداشت نوروز خوددارى کنند. وى نیز به آیتاللّهها تذکر داده است که در پاسخ به درخواست آنها بیش از چهار میلیون ایرانى براى گذراندن تعطیلات خود کشور را ترک کرده و یا به منطقه دیگرى رفتهاند. وى نتیجهگیرى کرد این عقیده که رهبران مذهبى بر بازاریها و توده مردم نفوذ دارند، افسانه بوده و زائیده محافل منزوى دانشگاهى مىباشد. وى گفت حقیقت این است که وقتى منافع آیتاللّهها با نافع بازاریها در یک جهت مىباشد، حمایت بازاریها وجود دارد. هنگامى که منافع آنها در یک جهت نباشد، مانند دو موردى که وى یادآورى کرد، عقیده مذهبیون به هیچ گرفته مىشود. آموزگار این مطلب که بینوایان بىسواد و ناآگاه هنوز تحت تأثیر نفوذ مذهبیون مىباشند را مسلم دانست. با این حال وى معتقد است هنگامى که بخش اعظم جمعیت کشور باسواد شوند و ببینند که عقاید مذهبیون تا چه حد قدیمى و در رابطه با ایران جدید از دور خارج شده مىباشد، تغییر خواهند کرد. وى گفت در صورتى که دولت در زمینه تأمین مسکن مناسب، لباس، غذا، تحصیلات و مراقبتهاى پزشکى براى این گروه به موفقیتهایى دست یابد، مشکلات سیاسى تا حد قابل اغماضى کاهش خواهند یافت. محافل روشنفکرى و دانشگاهى نیز تا حدى یک اقلیت ناچیز، که از گوشه و کنار نق مىزنند و هیچ تأثیرى بر زندگى سیاسى یا سرنوشت کشور نخواهند داشت، کاهش مىیابند. به عبارت دیگر، آموزگار اینگونه القاء کرد که به علیت اقتصاد، راسخى دارد. در مورد شایعاتى که در زمینه تغییرات احتمالى کابینه شنیده بودیم، از وى سؤال کردم. وى گفت تنها تغییرى که ممکن است درآینده نزدیکى انجام شود، خسروشاهى وزیر بازرگانى مىباشد. علت این است که قرار است قانونى به اجرا گذاشته شود که براساس آن از تمامى وزرا و سایر مقامات عالیرتبه دولتى خواسته مىشود، داراییهاى خود را علنى نمایند و در شرایطى که احتمال تقابل این منافع وجود داشته باشد، داراییهاى خود را به صورت سپرده نگهدارند. وى گفت خسروشاهى بسیار ثروتمند است و سرمایههاى بسیارى دارد و مایل نیست براثر اجراى این قانون مانعى در مقابل خود ایجاد کند. وى (خسروشاهى) درخواست کرده است تا استثنا قائل شوند، ولى آموزگار پاسخ داده است دولت به سختى مىتواند لایحهاى را امروز از مجلس بگذارند و بلافاصله در روز بعد براى یک وزیر استثنا قائل شود. بنابراین وى تصور مىکند که خسروشاهى استعفا خواهد داد. تا جایى که وى مىداند هیچ یک از وزراى دیگر چنین مشکلى ندارند و آموزگار تصور نمىکند به هر دلیل دیگرى تغییراتى در کابینه بوجود آید.
در خاتمه از وى پرسیدم به عقیده او، چه مدت طول خواهد کشید تا حکومت وى امور را به آن صورتى که وى مایل است در اختیار بگیرد. وى گفت حداقل چهار سال. اما وى احساس مىکند که اگر دولت بتواند امور اقتصادى را به نحو معقولى سالم نگهدارد و نیازهاى اقتصادى مردم را به صورت قابل قبولى برآورده سازد، فشارهاى سیاسى قابل تحمل و کنترل خواهد بود. ظاهرا وى مطمئن است امور به نحوى پیش مىرود که چنین مطلبى اثبات خواهد شد. سند بعدی
11 ژوئیه 1978 ـ 21/4/57
عالیجناب دکتر جمشید آموزگارنخستوزیر ایران آقاى نخستوزیر عزیز
از فرصتى که براى ملاقات در طول سفر این جانب به ایران به من دادید، صمیمانه تشکر مىکنم. لطف شما در پذیرفتن من موجب امتنان است. کشورهایمان براساس تبادلاتى که از آن بهرهمند مىشویم، روابط دوستانه و عمیقى با یکدیگر دارند. چنین مراوداتى نشانه تداوم تعهد دوجانبه ما در همکارى جهت نیل به صلح و ثبات بینالمللى مىباشند. امیدوارم شما را به زودى ملاقات نمایم.دوستدار شما دیوید دى. نیوسام