فعالیتهاى علمى حسینیه در سه بخش پژوهش، آموزش و تبلیغ پیشبینى شده بود. بخش پژوهش شامل گروههاى اسلامشناسى، تاریخ اسلام، فرهنگ و علوم اسلامى، علوم اجتماعى، کشورهاى اسلامى، ادبیات و هنر اسلامى بود. بخش تبلیغ در حیطه وعظ و خطابه دینى، برگزارى اجلاسهاى تخصصى و همایش و مصاحبههاى علمى، دعوت از شخصیتهاى علمى اسلامى خارج و داخل، پاسخ به پرسشهاى فلسفى و مذهبى، انتشار کتابهاى اعتقادى، مناظرات مذهبى و جز آن فعالیت داشت...
حسینیه ارشاد مؤسسهاى است خیریه با اهداف علمى، آموزشى، تبلیغى و پژوهشى در عرصه اندیشه دینى، با رویکرد نوگرایانه که در اوایل دهه 1340ش تأسیس شد.
پس از کودتاى 28 مرداد 1332، گروهى از روشنفکران دینى (با پیروى از پیشگامان جنبش نوگرایى اسلامى و الگو گرفتن از نهادهایى چون انجمنهاى اسلامى، کانون اسلام، کانون نشر حقایق اسلامى مشهد و انجمن ماهانه مباحثه و شناخت راه صحیح دیندارى)، مؤسسهاى دینى بهنام حسینیه ارشاد را با این اهداف بنیان گذاشتند: احداث مسجد و رواق خطابههاى مذهبى براى برگزارى سخنرانیهاى دینى و علمى و اخلاقى و همچنین ترویج و نشر تعالیم و تشریح اهداف دین اسلام؛ تأسیس مراکز تحقیقاتى و تربیتى اسلامى؛ تأمین مراکز تحقیقاتى علمى اسلامى؛ پرداختن به کارهاى خیریه و کمکهاى لازم به دیگر مؤسسات تعلیماتى اسلامى و انجامدادن خدمات بهداشتى؛ اجراى عملیات اقتصادى براى گسترش منظور و موضوع مؤسسه؛ و نشر مطبوعات دینى (حسینیه ارشاد، اساسنامه، ص 1؛ شریعتى مزینانى، ص110؛ رهنما، ص 226؛ میناچى مقدّم، 1384ش، ص 31 - 32 ).
بنیانگذاران حسینیه ارشاد محمد همایون، ناصر میناچیمقدّم و عبدالحسین علیآبادى بودند و در اولین اقدام، زمینى به مساحت چهار هزار مترمربع، در تهران، در خیابان معروف به جاده قدیم شمیران (نام کنونى آن: شریعتى) خریدند (حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، ص 6، 13، 38ـ39؛ حسینیه ارشاد، اساسنامه، همانجا؛ رهنما، ص 227). از 1343ش، بهکوشش مؤسسان و با همراهى مرتضى مطهرى، نویسنده و صاحبنظر نامور در علوم اسلامى، فعالیت مؤسسه آغاز شد، اما بناى ساختمان حسینیه در زمستان 1345ش پایان یافت. این ساختمان با جدیدترین تأسیسات تجهیز گردید و به عنوان یکى از بزرگترین و مجهزترین مراکز اسلامى شهرت یافت. در اواخر 1345ش، اعضاى هیئت مدیره تعیین گردیدند : همایون رئیس، مطهرى نایب رئیس، میناچى خزانهدار، و سیدعلى شاهچراغى و محمدتقى جعفرى، هر دو از روحانیون فعال و محل مراجعه جوانان علاقهمند به مسائل اسلامى، اعضاى جانشین هیئت مدیره شدند (روزنامه رسمى کشور، ش 6686، 11 بهمن 1346، ص 3). شاهچراغى امام جماعت حسینیه نیز بود (شریعتى مزینانى، ص 110).
پس از صدور مجوز رسمى، در آذر 1346 ساختمان حسینیه ارشاد رسماً گشایش یافت و سخنرانیهاى دینى در آن آغاز شد. بسیارى از روحانیان سرشناس و برخى افراد مشهور غیرروحانى از سخنرانان آن بودند، از جمله: فخرالدین حجازى، محمدتقى شریعتى، محمد مفتح، حسین نورى همدانى، اکبر هاشمى رفسنجانى، سیدمحمد محیط طباطبائى، على گلزاده غفورى، محمدجواد باهنر، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، محمدمهدى موحدى کرمانى، ابوالقاسم خزعلى، سیدصدرالدین بلاغى، على دوانى، ناصر مکارم شیرازى، سیدمرتضى شبسترى، سیدعلى خامنهاى و از همه بلندآوازهتر على شریعتى. عباس زریاب خویى و محمداسماعیل رضوانى نیز در آنجا سخنرانى میکردند و افزون بر آن، مدرّس سیره نبوى و تاریخ اسلام بودند. رضا اصفهانى نیز مدرّس فلسفه اسلامى بود (شریفپور، ص 256؛ حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، جاهاى متعدد؛ میناچیمقدّم، مصاحبه مورخ 12 آبان 1387).
نشر مطبوعات دینى از اهداف مندرج در اساسنامه حسینیه بود که با چاپ و نشر آثار و سخنرانیهاى استادان فعال در حسینیه، از جمله مطهرى، محمدتقى شریعتى و على شریعتى، آغاز شد (براى آگاهى از عناوین برخى از این آثار رجوع کنید به شریعتى در نگاه مطبوعات، ج 1، ص 59؛ یادنامه استاد شهید مرتضى مطهرى، کتاب 1، ص 537؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامى، آرشیو، «حسینیه ارشاد»، ش 355، ص 85).
فعالیتهاى علمى حسینیه در سه بخش پژوهش، آموزش و تبلیغ پیشبینى شده بود. بخش پژوهش شامل گروههاى اسلامشناسى، تاریخ اسلام، فرهنگ و علوم اسلامى، علوم اجتماعى، کشورهاى اسلامى، ادبیات و هنر اسلامى بود. بخش تبلیغ در حیطه وعظ و خطابه دینى، برگزارى اجلاسهاى تخصصى و همایش و مصاحبههاى علمى، دعوت از شخصیتهاى علمى اسلامى خارج و داخل، پاسخ به پرسشهاى فلسفى و مذهبى، انتشار کتابهاى اعتقادى، مناظرات مذهبى و جز آن فعالیت داشت. بخش آموزش داراى گروههاى قرآنشناسى، اسلامشناسى، آموزش مبلّغ، ادبیات، هنر و نمایش مذهبى، زبان و ادبیات عرب و زبانهاى خارجى، و تعلیمات عمومى مذهبى ویژه بانوان بود. برنامههاى هریک از این بخشها در روزنامه براى آگاهى همگان منتشر میشد (رجوع کنید به اطلاعات، ش 13791، 19 اردیبهشت 1351، ص 17).
تأسیس کاروان حج و تشکیل جلسات آموزش مناسک حج، و تشکیل گروههاى هنرى و اجراى نمایش از دیگر برنامههاى جنبى و نوآورانه حسینیه ارشاد بود. دو نمایش ابوذر و نهضت شیعى سربداریه را ساواک بسیار خطرناک تشخیص داد و مانع اجراى مجدد آنها شد (حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، ص 256ـ260؛ دکتر شریعتى در آیینهى خاطرات، ص 105ـ 106).
سالهاى 1343 تا 1349ش دوره نخست فعالیت حسینیه ارشاد، و به تعبیرى دوره حضور جدّى مطهرى در برنامهریزى و پیشبرد و مدیریت امور آن، بود. مطهرى ــ که از آغاز کار حسینیه، براى ایراد سخنرانى به جمع بانیان حسینیه پیوسته بود ــ با توجه به اشرافش بر علوم و معارف اسلامى، از سوى هیئت مدیره، متصدى امور پژوهش و آموزش علمى و دینى شد (میناچیمقدّم، 1379ش، ص 5). بر این اساس، حتى گفته شده است که مطهرى بانى حسینیه ارشاد بود (سرگذشتهاى ویژه از زندگى استاد شهید مرتضى مطهرى، ج 1، ص 95، به روایت سیدعلى خامنهاى؛ قس میناچیمقدّم، همان مصاحبه). وى تا 1349ش بیشترین تعداد جلسات سخنرانى را داشت و تأثیرگذارترین فرد در جمع گردانندگان حسینیه ارشاد بود (رجوع کنید به میناچیمقدّم، 1384ش، ص 53ـ54؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).
در 1346ش استقبال جوانان از سخنرانیهاى فخرالدین حجازى و نظر مطهرى بر کنار گذاشتن او از حسینیه ارشاد، موجب بروز بحران در هیئت مدیره شد که با کنارهگیرى حجازى اندکى فروکش کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامى، آرشیو، «حسینیه ارشاد»، ش 353، ص 171، 176؛ رهنما، ص 232ـ 233؛ نیز رجوع کنید به فلسفى، ص 307). على شریعتى، که از 1345ش با تدریس تاریخ اسلام در دانشگاه مشهد شهرت یافته بود، به دعوت مطهرى، از آبان 1347 به جمع سخنرانان حسینیه ارشاد پیوست. وى با قدرت بیان و سبک و رویکرد ویژهاش به مباحث، عملا سایر سخنرانیهاى مؤسسه را تحت تأثیر قرارداد. نخستین سخنرانى وى در سوم آبان 1347، مورد توجه مخاطبان و سخنرانان حسینیه، از جمله مطهرى، قرار گرفت (دوانى، ص 44؛ رهنما، ص 234).
جریانهاى فکرى در حسینیه ارشاد، متأثر از جنبش اسلامى صد سال اخیر در ایران و دیگر کشورهاى اسلامى بود. رویکرد این جریان، تمسک به اسلام به عنوان عامل آگاهیبخش و تحولآفرین بود، که بهویژه بر ابعاد ایدئولوژیک دین تأکید داشت و رسالت خود را هویت بخشى به نسل جوان، خرافهزدایى، مبارزه با تحجر و جمود فکرى، مبارزه فکرى با مارکسیسم و جریانات غیراسلامى در جامعه میدانست (رجوع کنید به یوسفى اشکورى، ص 125ـ126، 131ـ132؛ جعفریان، ص 284). البته این رویکرد به مباحث دینى، مخالفت برخى از روحانیان را برانگیخت. از جمله گفتهاند که از سیدمحمد بهشتى و محمدجواد باهنر، بهعلت طرح مواضع اجتماعى و دینیشان در حسینیه ارشاد، انتقادهاى تند شد (رجوع کنید به «پیشطرح تدوین تاریخ تحلیلى انقلاب اسلامى ایران»، ص 43؛ حائرى یزدى، ص 106؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 27، ج 2، ص 69؛ شریعتى به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 14). حتى مطهرى نیز آماج این انتقادها بود و برخى او را سرمشقى براى حمله به روحانیت تلقى میکردند (رجوع کنید به پاسخى به نامه استاد، ج 2، ص 258). اعتراض بهحضور سخنرانان غیرروحانى، بهخصوص على شریعتى، نیز جدّى بود. انتشار مجموعه دو جلدى محمد (ص) خاتم پیامبران در 1347ـ 1348ش
بهمناسبت آغاز پانزدهمین قرن بعثت و به پیشنهاد مطهرى، به دلیل درج دو مقاله از شریعتى در آن ــ که برخى مطالب آن محل مناقشه علمى و اعتقادى بود ــ بر این انتقادات افزود (رجوع کنید به رهنما، ص 239؛ میزگرد پاسخ به سؤالات و انتقادات، ص 12 به بعد). تعبیرات شریعتى درباره روحانیت، که در سخنرانیهاى او مطرح میشد، نیز اعتراضات علما را شدت بخشید و بهویژه به مطهرى، که سهم جدّى در پیوستن شریعتى به حسینیه داشت، به شدت اعتراض شد (رجوع کنید به دوانى، ص 48ـ49، 53ـ54؛ جعفریان، ص 284ـ285؛ شریعتى به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 274؛ حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، ص280). سرانجام، مطهرى که خود به اظهارات شریعتى و شیوه او در طرح بسیارى از مسائل اعتراض داشت، خواهان کنار رفتن شریعتى از حسینیه ارشاد شد که به تعطیل چند ماهه سخنرانیهاى شریعتى (شهریور 1349 تا فروردین 1350) انجامید. هرچند در پى این کشمکشها، براى سخنرانان مدعو ضوابطى تدوین شد (از قبیل لزوم گذراندن علوم حوزوى)، برخى اختلافات همچنان برجاى ماند (سیرى در زندگانى استاد مطهرى، ص 108؛ میناچیمقدّم، 1384ش، ص 57، 437؛ شریعترضوى، ج 2، ص 227ـ236؛ نیز براى نمونهاى از انتقادات فکرى مطهرى به شریعتى رجوع کنید به مطهرى، ج 3، ص 218ـ221). با اقدامات مطهرى در سازماندهى فعالیتهاى حسینیه به دو بخشِ تحقیقاتى (زیرنظر مطهرى) و تبلیغاتى ـ تعلیماتى (زیرنظر شریعتى)، این اختلافات تا حدودى کاهش یافت. پایانبخش این منازعات، کنارهگیرى رسمى مطهرى در اسفند 1349 از حسینیه ارشاد بود (استاد شهید مرتضى مطهرى به روایت اسناد، ص 59؛ میناچیمقدّم، 1384ش، ص 63؛ براى دلایل مطهرى در خروج از حسینیه ارشاد رجوع کنید به سرگذشتهاى ویژه از زندگى استاد شهید مرتضى مطهرى، ج 1، ص 96ـ100، به روایت سیدعلى خامنهاى؛ جعفریان، ص290؛ رهنما، ص 252ـ253).
از فروردین 1350، در پى خروج مطهرى و به تبع آن شمارى از روحانیان همفکر وى (سرگذشتهاى ویژه از زندگى استاد شهید مرتضى مطهرى، ج 1، ص 99، به روایت سیدعلى خامنهاى؛ جعفریان، ص 284ـ285)، حسینیه ارشاد عملاً پایگاه فعالیت بیوقفه شریعتى شد و او، که با ممنوعیت تدریس در دانشگاه مشهد نیز مواجه شده بود، همه فرصت و توان خود را مصروف تدریس و ایراد سخنرانى در این مرکز کرد (ابوالحسنى، ص410؛ در مورد چگونگى ممنوعیت اعمال شده رجوع کنید به متینى، ص 865؛ نیز رجوع کنید به شریعترضوى، ج 1، ص 159). گردانندگان حسینیه ارشاد نیز ــ که آرمان خود را «بازگرداندن نسل جوان و روشنفکر از غربزدگى به اسلام و نجات توده مذهبى» میدانستند ــ در فراهم آوردن محیط مطلوب براى فعالیتهاى شریعتى تلاش میکردند (رجوع کنید به شریعتى، 1384ش، ص 147؛ نیز در مورد تحلیل خود شریعتى از اهمیت حسینیه ارشاد رجوع کنید به همو، 1377ش، ص 126). جلسات درس شریعتى، با عنوان تاریخ ادیان و اسلامشناسى، و سخنرانیهاى او در مناسبتهاى مذهبى مورد توجه بسیارى از جوانان بهویژه دانشجویان قرار گرفت، اما محتواى مباحث و نیز کثرت مخاطبان آن، حساسیتها و مخالفتهاى فراوانى را برانگیخت. از نظر شمارى از مخالفان و معارضان حکومت، حسینیه ارشاد نقش «سوپاپ اطمینان» را براى حکومت داشت. که در منطقهاى از شمال شهر تهران براى بورژواها ساخته شده بود (رجوع کنید به نجاتحسینى، ص 416؛ رهنما، ص 278؛ بهشتى، ص 108؛ جعفرى، ص 31). مبارزان چپگرا حتى سخنرانان حسینیه را به همکارى با ساواک متهم میکردند (دکتر شریعتى در آیینهى خاطرات، ص 228). این در حالى بود که تفسیرهاى انقلابى شریعتى از تشیع، در نظر برخى تحلیلگران، الهامبخش گروههاى معارض بود (رجوع کنید به آبراهامیان، ص 490؛ نجاتى، ج 1، ص400؛ براى اطلاعات بیشتر رجوع کنید به جعفرى، همانجا).
سران حکومت پهلوى نیز حسینیه ارشاد را از همان آغاز زیرنظر داشتند. ابتدا برفعالیتهاى گردانندگان حسینیه صرفاً نظارت میکردند، اما بهتدریج و در پى توسعه و تعمیق فعالیتها و حضور اشخاص معارض و سیاسى در این مرکز، حساسیت مقامات امنیتى برانگیخته شد؛ با وجود این، باتوجه به امکان نفوذ و سیطره جریان چپ در کشور، که خطرى بالقوه براى آن حکومت بود، آن را به نفع خود ارزیابى کرد. در این میان، سخنرانیهاى ستیزهجویانه شریعتى که بهتدریج رنگ و بوى انقلابى مییافت و نیز تأثیر بیان و قلم او در جذب جوانان به سوى فعالیتهاى سیاسى و مبارزه، به منزله هشدارى براى حکومت بود (در مورد ابعاد سیاسى سخنرانیهاى حسینیه ارشاد و نقش سخنرانان آن در ایجاد انگیزههاى مبارزاتى رجوع کنید به غفارى، ص 97؛ نراقى، ص 132ـ133؛ عمید زنجانى، ص 229؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامى، آرشیو، «حسینیه ارشاد»، ش 355، ص 42ـ45، ش 504، ص 338ـ339؛ فوکو، ص40ـ41).
مخالفت علما و روحانیان با حسینیه ارشاد نیز، پس از گسترش فعالیتهاى شریعتى، افزایش یافت. این مخالفت، که عمدتاً ناظر بر جهتگیریها و محتواى دینى مطالب شریعتى بود، در سطوح گوناگون، از مجتهدان و مراجع تقلید، مدرّسان و نویسندگان حوزه علمیه قم و وعاظ، و از شکل تحریم تا نقد محتوایى و علمى بروز و ظهور داشت (محمدمهدى جعفرى، فعال سیاسى و از همراهان على شریعتى، مصاحبه مورخ 25 مهر 1387؛ براى نمونهاى از نقدها رجوع کنید به نشریه درسهایى از مکتب اسلام، سال 13، بهمن 1350، ش 1، ص 76ـ78؛ براى آگاهى از برخى دلایل مخالفت با شریعتى و به تبع آن حسینیه ارشاد رجوع کنید به انصارى، ص صد؛ رهنما، ص 266ـ276؛ شریعتى، 1347ش، ص 235؛ اسلامى، ص 61ـ65،70ـ74). شدت یافتن لحن شریعتى در نقد مجموعه روحانیت و نیز انتشار گسترده نوشتههایش در اینباره، موجب شد شمارى از علما درباره حسینیه ارشاد و بهویژه مطالب سخنرانیهاى شریعتى، به متدینان هشدار دهند (رجوع کنید به اسناد انقلاب اسلامى، ج 1، ص 352، ج 5، ص 144ـ145؛ حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک، ص 299، 315، 320؛ شریعتى به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 120ـ121). گویا حکومت پهلوى از مقابله روحانیت با جریان فکرى حسینیه ارشاد خرسند بود و از آن بهرهبردارى کرد (رجوع کنید به مرکز اسناد انقلاب اسلامى، آرشیو، «حسینیه ارشاد»، ش 355، ص 83، 121، ش 505، ص 157). گفتنى است که مصدقیها و روشنفکران غیرمذهبى نیز از منتقدان حسینیه ارشاد و شخص شریعتى بودند (رجوع کنید به شریعت رضوى، ج 2، ص 347ـ352؛ سامى، ص10؛ اکبرى، ص 9ـ10).
در 1350 و 1351ش، همزمان با اوجگرفتن مبارزات سیاسى در جامعه و نقش فعال حسینیه ارشاد در جذب جوانان دانشگاهى و گرایش فعالان سیاسى به حسینیه ارشاد و پایگاه شدن آن محل براى مبارزان با حکومت، دستگاه امنیتى حکومت ادامه کار حسینیه ارشاد را در قالب جلسات سخنرانى صلاح ندانست (رجوع کنید به جعفرى، ص 33؛ رزمجو، ص 211؛ شریعتى به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 111، 118). درخصوص تعطیل حسینیه ارشاد در آبان 1351 ــ که به دستور مستقیم محمدرضا پهلوى صورت گرفت ــ چند نظر ابراز شده که از آن جمله است: فشار محافل مذهبى و روحانیان بر شاه و حکومت براى تعطیل کردن حسینیه ارشاد (رجوع کنید به جعفریان، ص 286؛ جعفرى، ص 33ـ34)؛ ناکامى ساواک در بهرهبردارى از حسینیه ارشاد به عنوان مرکزى در برابر «جنبش مسلّحانه» (علیجانى، ص 263)؛ و رفع نیاز حکومت به سخنرانیهاى حسینیه بهعنوان جریان مخالف با روحانیت (روحانى، ج 3، ص 359). به نظر میرسد عمدهترین دلیل براى بستهشدن حسینیه ارشاد، آگاهى یافتن حکومت از عمق و تأثیر فعالیتهایى بود که، به دلیل صبغه مذهبى داشتن، به آنها چندان توجه نشده بود. پس از تعطیل حسینیه ارشاد و بازتاب آن در مجامع و محافل سیاسى و مذهبى و دانشجویى، مقامات امنیتى کشور به بازگشایى و از سرگیرى فعالیتهاى آن نظر دادند و رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور، به رئیس سازمان اوقاف نوشت که چون به تعویق افتادن برنامههاى مذهبى در حسینیه ارشاد از نظر افکار عمومى به صلاح نیست، سازمان اوقاف رأساً متولى اداره این مؤسسه گردد. اما پیگیریها به نتیجه نرسید و محمدرضا پهلوى با بازگشایى مجدد حسینیه مخالفت کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامى، آرشیو، «حسینیه ارشاد»، ش 353، ص 69، ش 505، ص 238ـ240؛ حسینیان، ص 758ـ759). به رغم تعطیل برنامههاى رسمى حسینیه، توسعه و تکمیل بناى آن ادامه یافت و با استفاده از امکانات و فضاى آن، اقدامات محدودى صورت گرفت از جمله: تهیه سرودهاى انقلابى توسط حمید شاهنگیان و حسین صبحدل، و چاپ و تکثیر مخفیانه جزوات و کتابهاى على شریعتى (میناچیمقدّم، همان مصاحبه).
حسینیه ارشاد پس از پیروزى انقلاب اسلامى، بازگشایى و فعالیتهاى اجتماعى و علمى و مذهبى آن از سر گرفته شد (رجوع کنید به آیندگان، سال 12، ش 3326، شنبه 18 فروردین 1358، ص 1). تشکیل انجمن شعر و ادب و برگزارى کلاسهاى آموزش قرآن، تفسیر نهجالبلاغه، ادبیات عرب، حافظ شناسى و تفسیر مثنوى و جز آن، از جمله فعالیتهاى علمىِ پس از انقلابِ حسینیه ارشاد است. همچنین حسینیه ارشاد به مناسبت اعیاد یا سوکواریهاى مذهبى و نیز در سالروز درگذشت على شریعتى، طالقانى، سحابى و بازرگان، همهساله، مراسم ویژهاى برگزار میکند. در آخرین انتخابات مجمع عمومى مؤسسان، ناصر میناچیمقدّم به ریاست دائم هیئت مؤسس و امنا برگزیده شد (میناچیمقدّم، همان مصاحبه؛ روزنامه رسمى کشور، ش 18386، 28 فروردین 1387، ص 14). این مؤسسه بیش از دهها عنوان کتاب تاریخى، ادبى و دینى منتشر کرده است (افسانه عطائى، مدیر انتشارات حسینیه ارشاد، مصاحبه مورخ 14 آبان 1387). نشریه داخلى آن با عنوان ارشاد، که اولین شماره آن در بهمن 1376 انتشار یافت، تا شماره 22 (زمستان 1385ش) منتشر شده است. حسینیه چندین مرکز درمانى خیریه، مانند درمانگاه و بیمارستان و زایشگاه، در مناطق محروم تأسیس کرده است. کتابخانه عمومى حسینیه ارشاد در تیر 1359، بنابه وصیت دکتر على شریعتى، افتتاح شد. این کتابخانه داراى بخشهاى ویژه (مانند بخش کودکان، ناشنوایان، نابینایان و نشریات) بوده و تا 1387ش، بیش از 000، 130 جلد کتاب داشته است (شهمیرنورى، ص 8؛ عطائى، همان مصاحبه). بناى حسینیه ارشاد، شامل دو بخش حسینیه و شبستان (مسجد)، به عنوان یکى از نخستین بناهاى مذهبى مدرن در ایران که داراى عناصر توأمان معمارى سنّتى و مدرن ایرانى است، در فهرست آثار ملى با شماره 10857 به ثبت رسیده است (ایران، ش 2727، چهارشنبه 29 بهمن 1382، ص20).