رهبران و روسای انجمن اخوت با اتخاذ یک سیاست همگرایی با تصوف و شبکه های فراماسونری، عملاً به عنوان محفلی برای نفوذ در ارکان حکومت پهلوی و همچنین کانونی برای پرورش نیروهای سیاسی و اجتماعی آینده تبدیل شد. در کنار این موضوع مراسم و آیینها و گرهمایی های انجمن اخوت کانونی بود جهت ترویج و تثبیت فرهنگ غربی در بین نسل جوان و طبقه روشنفکران سیاسی.
جوان و تاریخ- مقالات
مقدمه
تصوف، صوفی گری و عرفان یکی از مقوله های مهم تاریخ معاصر ایران می باشد؛ به ویژه اینکه تصوف در بین عامه مردم طرفداران زیادی داشت و از اینرو مورد توجه شبکه های فراماسونری جهت جذب و عضوگیری از لایه های مختلف جامعه مورد سوء استفاده قرار گرفت و با تشکیل نهادهای مختلف در پوشش عرفان و صوفی گری سعی نمودند عمق استراتژیک جامعه ایران را مورد هدف قرار دهند. یکی از مهم ترین تشکیلات شبکه فراماسونری در پوشش تصوف، انجمن اخوت بود که به دلیل سابقه فعالیت خود در تاریخ ایران، مورد توجه شبکه های فراماسونری قرار گرفت. این انجمن برخلاف اصول اولیه صوفی گری و عرفان که کسوت درویشی را فارغ از طبقه و خاستگاه و مرتبت افراد میدانست، نوع جدیدی از تصوف با ماهیت فرماسونری و وابسته به افراد مهم حکومتی، خاندان سلطنتی و روشنفکران وابسته به دربار را ارائه نمود و سیاست و کسب قدرت سیاسی ، اقتصادی و فراهنگی را جایگزین معنویت به عنوان شاکله اصلی تصوف ماسونی نمود. علی رغم سابقه فعالیت این انجمن از واپسین سالهای سلطنت قاجاریه، ما شاهد این هستیم که فعالیت این انجمن در دوره پهلویها به ویژه پهلوی دوم روند رو به رشدی داشت و به عنوان یکی از کانونهای اصلی قدرت شبکه فراماسونری تبدیل شد.
سنگ بنای انجمن اخوت در دوران ناصرالدین شاه
میرزا محمد حسن اصفهانی، ملقب به «صفی علیشاه» بعد از سفرهای فروان به حجاز، هندوستان و عراق عرب و تالیف متونی چون تفسیر منظوم قرآن کریم و رساله در اثبات خلافت حضرت علی (ع)، سرانجام تهران را به عنوان کانون فعالیت خود انتخاب نمود و شبکه عرفان صفی علیشاه را بنا نهاد و به مرور زمان توانست در بین دولتمردان قجری نیز نفوذ زیادی کسب نماید به طوریکه افراد با نفوذی حکومتی همچون «شاهزاده عبد العلی میرزا»،«میرزا نصر اللّه خان دبیر الملک شیرازی»(که مـناصبی چون وزارت رسائل، داخله،خارجه و نیابت وزارت اعظم را بر عهده داشت)،«سیف الدوله»(حاکم ملایر و برادر عین الدوله)و مهمتر از همه«میرزا علیخان ظهیر الدوله»داماد نـاصر الدیـن شـاه و وزیر تشریفات و دربار نیز، با شرکت در محافل وعظ و سخنرانی وی، به فعالیت وی جنبه رسمی بخشیدند. [1] علی رغم اینکه ناصرالدین شاه از فعالیت این انجمن واهمه شدیدی داشت، اما جذب افراد حکومتی در این نهاد باعث شده بود که این شکبه بدون هیچ پویایی در اندیشه سیاسی خود به یک نهاد فرمانبر و مطیع سلطنت تبدیل شود. و در این میان نقش ظهیرالدوله[2] داماد ناصرالدین شاه از همان سالهای تاسیس انجمن اخوت برجسته بود؛[3] بعدها به طور رسمی انجمن اخوت را تاسیس نمود و با حمایت مالی و اعتباری و بکارگیری درویشان در مراکز دولتی از انجمن اخوت حمایت می نمود. بعد از این تاریخ بود که انجمن اخوت به صورت مجمعی در شکل خانقاه با محتوای فراماسونری، در صدد جذب صاحبان قدرت و وابستگان به سـلطنت و طـبقه نوپای روشنفکری ایران بود.[4]
اتحاد استراتژیک شبکه های ماسونی و کانونهای تصوف
با به قدرت رسیدن رضاخان در نتیجه کودتای سوم اسفند 1299، علی رغم استبداد شدید دولتی و محمدود شدن فعالیت احزاب سیاسی و غیر سیاسی، انجمن اخوت به فعالیت خود ادامه داد و ظهیرالدوله که در سالهای اول دولت کودتا در جلسات هفتگی انمجن شرکت می نمود، با دولت کودتا روابط مناسبی داشت.[5] انجمن اخوت به دلیل اتخاذ سیاست محافظه کاری بعد از خلع رضاخان از سلطنت تا شهریور 1320 فعالیتهای سیاسی خود را توسعه نبخشید. در سال 1327 همزمان با پنـجاهمین سالگرد تأسیس انجمن، با حزب عامیون به همکاری سیاسی پرداخت و ازآنجایی که سران هر دو حزب عامیون و انجمن اخوت از قدیم الایام در سازماهای فراماسونری عضویت داشتند، نفوذ شبکه فراماسونری در این انجمن افزایش پیدا نمود و اما در این میان حادثه سوء قصد به محمدرضا پهلوی در بهمن 1327 و کنترل و محدودسازی احزاب سیاسی، فعالیتهای انجمن اخوت از حالت علنی برای مدتی بیرون آمد.[6] در این میان اعضای عالی رتبه انجمن اخوت به دلیل نفوذ عمیق و دامنه دار تصوف و عرفان در لایه های مختلف اجتماعی جامعه، از این انجمن برای توسعه شکبه های فراماسونری و رسیدن به مقاصد سیاسی و فرهنگی بـا پوشش تصوف در قالب محافل اخوت و فتوت استفاده نمودند. به ویژه اینکه اصول ششگانه درویشی ظهیر الدوله که شامل تـعظیم امـر اللّه، خدمت ولی اللّه، کتمان سر اللّه، محبت اهل اللّه، شفقت خلق اللّه و بذل نفس فی سبیل اللّه جاذبه های اجتماعی و تاریخی بسیاری در بین مردم ایران داشت.[7] درهر حال این اصول شش گانه در ویژگیهای فراسونری نظیر رازداری و کـتمان سـر و سـرسپردگی بـه پیـر و مراد اشتراک نظر داشت؛ اصولی که در آییننامه پذیرش اعـضا بـرای لژ بـیداری ایرانیان نیز تصریح شده بود و بر ارتباط و هـمگرایی فـوق العـاده بـا اخوتیان تاثیر داشت.[8] اعضای هیئت رئیسه انجمن به صراحت به الهامگیری از میرزا ملکم، بنیانگذار فراماسونری در ایران و تلاش برای روشنگری و آشنایی مـردم بـا تمدن جدید همراه با رعایت اصل مخفیکاری و احتیاط در منش بنیانگذاران انجمن توجه و تاکید داشتند.[9] حتی علائم و نشان انجمن نیز شباهت فراوانی به علائم ماسونها داشت. [10] رفته رفته همکاری و همگرایی انجمن با لژهای فراماسونری بیشتر گردید و اولین جلسه گـروه ایـرانی اتـحاد جهانی فراماسونرها (IUF) نیز در 17 دیماه 1346 در ساختمان محل انجمن اخوت برگزار گردید.[11] در این راستا سیاست انجمن در جلب نظر طبقه نخبگان دانشگاهی و روشنفکری و هدایت آنان به سمت فراماسونری و همزمان زدودن آموزههای معنوی از تـصوف و تـبدیل آن به دستمایه قدرت فاقد اندیشه سـیاسی نیز حکایت از برنامهریزی مـرموز فـرهنگی برای جامعه داشت. از اینرو انجمن همکاری وسعی با لژ بیداری ایرانیان و لژهای چهارگانه مهر، آفتاب، وفا، صفا، و لژ مستقل ملی ایران داشت. لازم به ذکر است که تمامی مراسمات رسمی و غیر رسمی لژهای مذکور در محل انجمن اخوت که معبد و خانقاه نام داشت تشکیل و از اصطلاحهایی مانند رفیق، شاگرد و اسـتاد بـرای اشاره بـه سلسله مراتب اعضا استفاده میشد.[12]
به عنوان فرجام سخن باید بگوییم که رهبران و روسای انجمن اخوت با اتخاذ یک سیاست همگرایی با تصوف و شبکه های فراماسونری، عملاً به عنوان محفلی برای نفوذ در ارکان حکومت پهلوی و همچنین کانونی برای پرورش نیروهای سیاسی و اجتماعی آینده تبدیل شد. در کنار این موضوع مراسم و آیینها و گرهمایی های انجمن اخوت کانونی بود جهت ترویج و تثبیت فرهنگ غربی در بین نسل جوان و طبقه روشنفکران سیاسی. لذا انجمن در مسیر ارتباط با بسیاری از لژهای ماسونی قرار داشت و بسیاری از تربیت شدگان این مکتب استمرار روابط نابرابر ایران با استکبار و استعمار جهانی را فراهم نمودند.
پی نوشتها:
[1]غلامحسین افضل الملک، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه(نظاممافی) و سیروس سعدوندیان،چ اول، تهران،1361،صص 22
[2] ظـهیر الدوله سابقه حضور در لژهـای فـراماسونری همچون فراموشخانه و مجمع آدمـیت و نـیز لژ بیداری ایرانیان را نیز داشت.
[3] ابراهیم صـفایی، رهبران مـشروطه، چ سوم، تهران، جاویدان،1363،ج 1، صص 135،137
[4] غلامحسین افضل الملک، ، پیشین، صص 378-377
[5] نورالله عقیلی، انجمن اخوت، فراماسونری و کارگزاران دوران پهلوی ، مجله مطالعات تاریخی ،بهار 1386 ، شماره 16، ص 175
[6] اسماعیل رائین، فراموشخانه و فراماسونری در ایران، چ چهارم، تهران، امیر کبیر،3 جلد سوم، صص 505 و 502
[7] ابراهیم صفایی، پیشین، صص 139-138
[8] مجید بزرگمهری، لژ بیداری ایرانیان، فصلنامه مطالعات تاریخی، س دوم، ش ششم، بهار 1384، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 247
[9] نورالله عقیلی ، پیشین، ص 179
[10]همان، ص 185
[11] اسناد فراماسونری در ایران، مؤسسه مـطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ اول، تهران، زمستان 1380،1/361-360
[12] همان،1/120-119