ماجرای مداحی که تا آخر عمر نتوانست شعری از حفظ بخواند/ روضه باز جا و مکان خودش را می خواهد
من بارها گفتهام یک مداحی بود، پیرمرد که آخرعمری وقتی به منبر میرفت یک پله را میرفت و می ایستاد و نفسی چاق میکرد برای پله دوم و بر پله دوم میرفت، می ایستاد نفس میگرفت تا بتواند پله سوم را برود. وقتی به بالای منبر میرفت و بر فراز آن مینشست آنجا یک «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» میگفت و مجلس منقلب میشد.
حاج ماشاءالله عابدی را به سالها فعالیتش در مداحی و روضهخوانی در مجالس اهلبیت(ع) میشناسند. وصفی بهتر از نیست اگر زیبایی منش و گذران روزگار یک فرد در میان عامه مردم شهره به آن باشد. حاج ماشاءالله علیرغم همه تلاشها و شناختی که مردم پیر و جوان از او و مجلس داریهایش دارند، عموماً در عرصه رسانهها حضور پیدا نمیکند. این را از سر تواضع و کتومبودنش برمیشناسند. شهره است به مسجدی بودن، آن هم در روزگاری که برخی از مداحان جوان کمتر به سراغ اهالی مسجد میروند. مردم مساجد محله خیابانِ ایرانِ شهرِ تهران او را به حضورش در نمازهای جماعت مسجد میشناسند. این حضور هرچند این روزها وصف خاصی در میان برخی قلمداد نشود اما از برندهای برتر در تأیید سیر زندگی یک فرد در میان افراد معتبر و جامعه دیندار سنتی ایران و محلههای مذهبی نشین تهران است. جنس روضههای بعد از نماز او نمک مساجد این محلههاست.
هر چند که همه سفیدی موهایش را خرج خاک خوردن در حریم حسینی میدانند اما حاجماشاءالله علیرغم سن و سالی که این سالها پیدا کرده هنوز برای حتی دانشآموزان مدارس هم وقت میگذارد. معلمی و تدریس اخلاق و معارف دینی در مدارس یکی از خاطرات بسیار خوش شاگردان قدیم و جدید اوست. دانشآموزانِ سالها قبل او که امروز همه جوانانی هستند که خانواده تشکیل دادهاند از کردارش میگویند که مصداق کلامش است. همین را رمز ماندگاری و سوز روضههای وزین و متیناش میدانند.
دست بلندی هم در شعر و شعر شناسی دارد. دم خور شاعران بزرگی همچون حاج غلامرضا سازگار، حاج علی انسانی، استاد حسان، موید و ... او چیردهدست عالم شعر و شعری هم کرده است. او تکیه دارد بر تمرکز بر فهم و شعور نهفته در اشعار، در میانه ادبیات فاخر و گفتار زیبای نثری که در هیئت میخواند. توصیه او به مداحان جوانتر هم همین است. برخی بر این باورند که علت این همه دقت و توجه حاج ماشاءالله در روضهخوانی و مجلس گردانی حضورش در پای منابر بزرگان وعظ و علمای اخلاق همچون مرحوم آیتالله مجتبی تهرانی، آیتالله حق شناس و در این روزها، آیتالله جاودان است.
استاد روضه است برای همین بحث و گفتوگوی ما با او بیشتر حول روضهخوانی در مجالس اهلبیت(ع) گذشت. از «بهت» تا «روضه باز» و از «رعایت شئون» تا «مکان و زمان روضه» در حد بضاعت خود از محضرش بهره بردیم. در آخرین روزهای ماه ذیالحجه سال ۹۳ شمسی "حاج ماشاالله عابدی" جهت انجام گفتوگو برای پرونده ویژه ماه محرم میهمان خبرگزاری تسنیم بود که پس از انجام مصاحبه از تحریریه خبرگزاری هم بازدیدی به عمل آورد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
امام حسین (ع) در رأس تمام ماندگاریهاست
حاج آقای عابدی براساس فرمایشات رهبر معظم انقلاب هیئت جزء ظرفیتها و منبر رسانه منحصر به فرد شیعه است که مجامع مردمی فرهنگی بعضاً آنها را به صورت خودجوش شکل میدهند و تا حد زیادی هم اثر گذار هستند. به همین دلیل برخی بر این باورند که سرمایهگذاری همه جوره در مساله هیئت و پرداختن به آن میتواند منافع زیادی برای ما داشته باشد. برای شروع بحث ابتدا اگر مطلبی در خصوص این نگاه دارید، بفرمائید؟
حرف زدن برای من آسان نیست و خیلی هم دوست ندارم حرف بزنم و حرف زدن برایم سخت است. ماندگاری هر کاری بسته به این است که چقدر به خدا وابسته باشد هر چقدر بستگی او به خدا بیشتر باشد ماندگارتر است و این به خدا بسته بودن هم به حرف نیست عملاً باید نشان دهیم که چقدر در کارها و ذهن ما خدا میآید. مثلا با خودمان فکر کنیم چقدر در شبانهروز به خدا توجه داریم. موقعی که نماز میرویم با چه وضعیتی میرویم اگر به نماز جماعت نرسیدیم تکانی میخوریم یا نه؟در پیگیری امور خانه،رفتار ما با خانواده، رفت و آمد و زن و بچه، در مدرسه، خیابان و محل کار و... چقدر خدا دخیل است و چقدر خدا در آن نقش دارد و چقدر همه اینها رنگ خدایی دارد.
پیوستگی به خدا قدم اول در تشکیلات امام حسین (ع) است
چون بحث ما امام حسین (ع) است در رأس تمام ماندگاریها خود امام حسین (ع) است. پس پیوستگی به خدا در تشکیلات امام حسین (ع) قدم اول است. یک زمانی یزدیان برنامه ریختند و طوری عمل کردند که گفتند امام حسین (ع) تمام شد و رفت، همه یاران او شهید شدند، باقی ماندهها اسیر شدند و چنین شد و تمام شدند و همین خطر را ادامه دادند. متوکل آمد و کربلا را شخم زد که هیچ اثری از آن نماند ولی الان نام امام حسین (ع) عالم را پر کرده است. مرحوم آیتالله بهجت حرف ظریفی میفرمودند که "آخرالزمان وقتی امام زمان (عج) میآیند امام حسین (ع) پیش مردم معروفتر از خود امام زمان (عج) است به همین دلیل که امام زمان(عج) هم خودش را به واسطه نسبتش با امامحسین (ع) معرفی میکند. این نشان میدهد که مردم امام حسین (ع) را بیشتر میشناسند تا خود امام زمان (عج). آنجایی که میگویند من پسر امام حسین (ع) هستم. امروز میبینیم امام حسینی را که میخواستند خاموش کنند تا اثری از او نباشد، شده اسم و برند مکتب ما که وادی امام حسین(ع) است. بنابراین هرچقدر همانند آنها شویم، ماندگار میشویم. هرچقدر حرکتی از اینها جدا شود مثل کف روی آب است و خاموش میشود. کسانی که آمدهاند و یک برههای از زمان جولانی دادهاند و بعد اسمی اصلا از آنها نیست. من اگر بخواهم نام ببرم میتوانم ولی صحیح نیست. به هر جهت رمز بقا پیوستگی به خدا است. شماها هم در این کار اول قدم با این دید باشید، اگر با این دید جلو رفتید موفق میشوید من هم باید با این دید بیایم.
خدا حفظ کند آقای مصباح را. روزی یک مرد خدایی جدای از وابستگی سیاسی میگفت در تشکیلات میخواستند یک کتاب و مجموعهای بدهند و روی آن گروهی زحمت کشیده بودند و به جایی هم رسیدند بعد آقای مصباح باخبر شد یک گروه دیگری دارد این کار را میکند به آنها فرمود تمام این تشکیلات و کارها را بدهید به آن گروه که آن ها انجام دهند. گفته بودند وقتی هدف خداست فرقی نمیکند کار به نام شما باشد یا گروه دیگر. همین کافی است. اما این سبک کارها کم است. امروز بسیاری از ما در پی مطرح شدن خودمان هستیم.
برخی اشعار ضعیف درپس صدای خوب مداحان قوی گم میشود
در زمینه همین نگاه معرفتی که بزرگان هم بر عمیقتر شدن روز به روز آن در پای منابر و در مجالس تأکید دارند، بنظرم جلو برویم خوب باشد. مثلاً در زمینه اشعار و ... این معرفت را چگونه تفسیر میکنید؟
در این راه شخص مقام معظم رهبری قدمهای بسیار موثری برداشتهاند. شاید بیش از ۳۰ سال باشد که این جلسه مداحان در حضور ایشان تشکیل میشود یعنی از زمان ریاست جمهوری تا به حال و هرساله روز میلاد حضرت زهرا (س) مداحان میروند خدمت ایشان و ایشان هم توصیههایی میفرمایند. من چند وقت پیش در یک جلسهای در بسیج مداحان با آقای نقدی و مداحان برجستهای مثل آقای سازگار بودم؛ صحبت همین مباحث شد که من آنجا عرض کردم آقا راجع به شعر و شاعری و شعر قوی خواندن صحبت میکنند ما همایش و سمینار میگذاریم و به این بسنده میکنیم. آقا دارد به ما میگوید و ما به سایرین میگوییم که اینطوری کن. ما راه را گم کردهایم یا بدون آگاهی هستیم.
یکی از توصیههای مهم آقا در مداحی راجع به همین انتخاب شعر و شاعر بود. ما گاهی در جلسات خودمان به بعضی از این جوانها هرچقدر میگویم این شعر ضعیف را نخوان باز میخوانند و انتخاب میکنند. دلیل آن هم این است که خودش تشخیص نمیدهد که شعر ضعیف است در آخر میگوییم روی شاعر، شعر را انتخاب کنید یعنی اگر شعر خوب را نمیتوانی تشخیص بدهی، این شاعران که ما معرفی میکنیم شعرهای خوبی دارند و میگویم مثلا از استاد سازگار، مؤید، شفق، علی انسانی و یا غیره بخوان.
بهتر است جوانترها، برای شروع کار شعر را از روی شاعر انتخاب کنند
من اگر بخواهم وارد این موضوع شوم دامنه حرف وسیع میشود. متاسفانه بعضی از این شاعرانی که برای مداحان شعر میگویند شاعران برجستهای نیستند در نتیجه شعرهای قوی نمیگویند. بسیاری از آنها نمیخواهم بگویم که شاعر ضعیفی هستند ولی این را میتوانم بگویم شعرهایی که بیرون می دهند، قوی نیست و چون آن مداحان قوی با صداهای خیلی خوب میخوانند این ضعف شعر گم میشود. این که بگوییم چون فلان مداح شعر ضعیف خوانده پس فلان شاعر، شاعر برجستهای است نه اینطور نیست، بعضی مداحان امروزی به قدری خوب میخوانند و هنرمندانه مجلس را اداره میکنند که اگر ضعیفترین شعر را هم بخوانند مستمع نمیتواند بهفمد مگر اینکه خیلی خبره باشد که بفهمد و بگیرد.
تفاوت است بین شاعر یک مداح برجسته بودن با یک شاعر برجسته بودن
یک نکتهای که مهم است و باید به آن دقت کنیم این است: به صرف اینکه فلان شاعر، شعرهای فلان مداح برجسته را میگوید، شاعر برجستهای محسوب نمیشود و این کافی نیست. اگر بعضی از این شعرهای بعضی از این مداحان برجسته و مشهور را ببریم، مثلا به آقای انسانی یا سازگار نشان دهیم و ایشان خیلی هم وسواس نشان ندهند آن وقت یکسری از اشکالات را میگویند که با یک دو دو تا چهار تای بدیهی میشود تشخیص داد. در بعضی از گوشیهای بعضی از جوانان دیدهام که شعری دارند که خیلی با آن صفا میکنند بعضی از آنها را که یک توضیح مختصری دادهام که این شعر این محتوا را دارد و همین که مختصری از محتوا را فهمیده دیگر آن را پاک کرده بدون آن که من بگویم آن را پاک کن. در وادی شعر و شاعری با اینکه تأکیدات مهم مقام معظم رهبری را داریم و بیشترین اشارات ایشان راجع به این موضوع بوده، هنوز توجه کاملی محقق نشده است. البته خیلی بهتر از گذشته شده و شعرای جوان هم خیلی پیشرفت کردهاند ولی باز هم خیلی ضعف و نقصان در این موضوع وجود دارد.
همین ۲ سال پیش که محضر آقا بودیم و شعرا میآمدند و شعر میخواندند گاهی اوقات بعضی از شعرها را میخواندند که برخی آقایان لبخند میزدند و لبخند اینچنینی یعنی شعر اینقدر ضعیف است. البته سال گذشته یک مقداری از این ضعف را جبران کردند. میخواهم بگویم که بسیاری از تذکرات آقا راجع به این موضوع بوده که آنطوری که باید و شاید تحول ایجاد نشده است یک علت آن این بوده که متوجه نشدهاند که منظور آقا چیست و چه کسانی را مد نظر دارند لذا همان را ادامه دادهاند مثلا یک غلطی را آدم نداند که غلط است و آن را صدبار میخواند چون نمیداند این موضوع، یک موضوع غلطی است.
برخی مداحان اصرار دارند هر سال با یک «سبک جدید» بخوانند
آقا اخیرا بر روی یک موضوعی تأکید کردهاند شاید در دیدار همین هیأت امنای هیئت رزمندگان بود که فرمودند خیلی لزومی ندارد که هرسال یک سبک یا نوحه جدیدی بخوانیم که مجبور باشیم سبکهای ضعیف و از آن طرف آبی را بیاوریم. این مضامین صحبتهای ایشان بود حالا اگر تکرار هم بشود چه مانعی دارد یک سبکی تکرار شود و پیام جدیدی در آن بیاورید چه مانعی دارد. الان یک علت اینکه سبکهای آن چنانی میآید این است که میخواهند جدید بخوانند. امسال این سبک را خواندهاند دیگر سال بعد نمیخواهند تکراری بخوانند و دید آنها این است و میروند دنبال سبک جدید و از هرجایی که گیر میآورند میخوانند.
ائمه و بزرگان دین از ما ایجاد شور به هر قیمت نمیخواهند، صادقانه خواندن میخواهند
نکته دیگری که هم مقام معظم رهبری، هم دیگران و هم امامان معصوم (ع) به طرق مختلف به آن توصیه کردهاند این است که از ما نمیخواهند که مثلا چرا در این جلسه جمعیت نداری و انقلاب به پا نکردی و شور و هیجان نداشتی و به هر طریقی این شور و هیجان را ایجاد کنی. بلکه از ما میخواهند که صادقانه بخوانیم و آن روضه صحیح را بخوانیم و مطالب واقعی بگوییم. اگر صادقانه خواندیم و صادقانه مطلب را گفتیم کسی هم گریه نکرد و ما آنجا انشاالله محشوریم، نه اینکه دروغ بگویم و جمعیت هم گریه کند. چرا که ما آنجا مؤاخذه میشویم و ائمه میگویند ما نخواستیم به هر طریقی شما مردم را بگریانید. آقا هم یک اشاراتی در این زمینه داشتهاند که متاسفانه این یکی از مسائلی است که در محافل مداحی وجود دارد و ما میبینیم و میشنویم که یک چیزهایی از این طرف و آن طرف میخوانند و ما هرچی آن مطلب را بررسی میکنیم سند و منبع و استنادش را پیدا نمیکنیم. مثلا ما چندین سال است که در این وادی هستیم برخی افراد چیزهای جدیدی را مطرح میکنند که اصلا تا به حال نشنیده و ناخواندهایم، این هم واقعا یکی از آفات است. البته من در حدی نیستم که در بحث آفات مداحی صحبت کنم اما این را میگویم که همین سفارشات مقام معظم رهبری را که هرچه روضه صحیحتر و سالمتر باشد، بهتر است گوش بگیریم.
شما خودتان یکی از مداحان قدیمی و با سابقه هستید. یکی از موضوعات درون ذهن ما این است که یک سری از شعرها و یا کسبهای قدیمی مثل «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» و یا «بریز آب روان اسماء» و ... سالیان سال خوانده میشود و هیچ گاه تکراری نمیشود و همیشه اثر خود را دارد چطور است که امروز یکسری از شعرها و سبکها بیشتر از نمیشود خوانده شود و آن ماندگاری و وزن را ندارد. به نظر شما علت این که بعضی از اشعار اینگونه هستند چیست؟
اول حرفم گفتم عمده حالت آن به خلوص نیت سراینده و گوینده است چه بسا شاعری با خلوص و پیوستگی به خدا شعر گفته و تا خدا هست آن شعر هم است. مثلا همین حاج اکبر ناظم که از مداحان و نوحهخوانهای قدیم بود، اصلا سواد نداشت یا خیلی سواد نداشت ولی شعر میگفت و دیگران برایش می نوشتند ولی سبک و بعضی از نوحههای او هنوز مانده و به آن میگویند سبک حاج ناظم، چرا؟ چون خلوص داشت و من در محافل و مجالس با ایشان برخورد داشتم در حالتش گفته شده، برای رفتن به هیچ مجلسی از قبل برنامه نمیچیده که چه بخواند و از کجا بخواند. بلکه در همان مجلس به ذهنش وارد شده و خوانده است. این به این دلیل است که او او آدم پری بوده و هر لحظه آماده بوده است. یعنی اول خیلی کار کرده و شعر حفظ کرده و در ذهن داشته و در مجلس به نیت خالصش بروز میکند که چه بخواند و این عامل ماندگاری است، حاج اکبر ناظم الان سالهاست که از دنیا رفته شاید ۳۰ سال باشد ولی جلسات و شاگردان و سبک او هنوز زنده است و من معتقدم این به دلیل خلوص ایشان است.
ماجرای مداحی که تا آخر عمر نتوانست شعری از حفظ بخواند
من بارها گفتهام یک مداحی بود، پیرمرد که آخرعمری وقتی به منبر میرفت یک پله را میرفت و می ایستاد و نفسی چاق میکرد برای پله دوم و بر پله دوم میرفت، می ایستاد نفس میگرفت تا بتواند پله سوم را برود. وقتی به بالای منبر میرفت و بر فراز آن مینشست آنجا یک «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» میگفت و مجلس منقلب میشد. چرا اینگونه میشد؟ به دلیل پیوندی بود که با خدا و امام حسین (ع) داشت. خدا رحمت کند مرحوم "علامه" مداح را که میگفت یک مجلسی در کربلا گرفته بودند و روضه حضرت علی اکبر (ع) را میخوانند با یک عده از خانمها پشت پرده هماهنگ کرده بود که تا من رسیدم به این جای روضه، شما بیایید و بریزید و بین روضه این کار را کرده بود و خانمها آمده بودند و یک انقلابی به پا شده بود بعد از این قرار شد که یک مداح مسنی بخواند و گفت که اگر این کاری که او کرد برای خدا بود خدایا بر عزت او اضافه کن و اگر برای اینکه من نخوانم بود خدایا خودت با او معامله کن او هم روضه خود را خواند و رفت دیری نگذشت که این آقای مداحی که این کار را کرده بود هر جا می رفت به منبر و شروع میکرد به خواندن، اول شعر را میخواند و دنباله آن را فراموش میکرد، هر شعری میخواند همین طور بود. کلاً از زندگی افتاد.
میخواهم بگویم گاهی اوقات این کارها است که آدم را میسوزاند و برعکس خلوص آدم را احیا میکند به هر جهت ماندگاری نوحههای قدیم که شما به آن اشاره کردید مثل «ای اهل حرم» و... ماندگاری آن به خاطر خلوص شاعر و مداح خواننده آن است. شاید از نظر ادبی خیلی هم شعر قوی نبوده باشد که بگوییم ادبیات آن سبب ماندگاری آن شده است. بعضی اوقات بعضی از شعرها هم از جهت ادبی و هم از جهت معنوی و خلوص قوی هستند، که نمونه بارز آن اشعار حافظ است. در این وادی خاص بخواهیم وارد بشویم اشعار مرحوم محتشم کاشانی هم از ویژگیهای زیادی برخوردار است، شاید همه دیوان او همین ۱۰ تا ۱۲ ترکیببند باشد ولی ماندگاری دارد.
شعرای جوان قبل از عرضه شعر خود نزد اساتید برجسته رفع اشکال کنند
شعر قوی را چطور باید تشخیص داد؟ شاخصها و معیارها چیست و چه مولفههایی برای این که بگوییم این شعر قوی است، وجود دارد؟ یکی از مولفهها خلوص نیت شاعر بود که شما فرمودید رمز ماندگاری هم همین است. یکی بحث معرفت است که معرفت او نسبت به اهل بیت(ع) و جایگاه آنان چقدر است و از چه زاویهای ورود میکند و حرمتها را چگونه نگه میدارد . شئ.ن را چطور حفظ میکند. در مجموع چند شاخص و معیار و ملاک بگویید که هم برای شاعران مفید باشد و هم به مداحان در تشخیص شعر قوی کمک کند.
خود شعر یک شاخصهایی دارد و هرکسی که میخواهد شعر بگوید باید برود و تحقیق کند هم قواعد شعر و شاعری را بخواند هم اشعار شعرای بزرگ را بخواند و با آنها انس بگیرد مثل سعدی، حافظ، صائب و... و رمز و رموز شعر آنها را بداند این یک راه است که تحقیق و مطالعه لازمه آن است و یک راه آسانتر این است که شعرای جوان قبل از اینکه شعرشان را به بیرون عرضه بدهند به یک شاعر برجسته و استاد همچون آقای انسانی، سازگار، شفق، موید و استاد حسان نشان بدهند و اشکالات را بگیرند و حرف آنها را گوش کنند.
یک وقتی آدم میخواهد شعر بگوید که در شعر گویی تقویت بشود، عیبی ندارد بگوید اما یک وقتی میخواهد شعر را بیرون بدهد. باید قبل از آن شعرش را به یک شاعر برجستهای نشان بدهد. ولی شاعران جوان، نوعاً از این غافل هستند نه اینکه یک طوری نشان بدهند که تاییده بگیرند بلکه طوری بگویند که او اشکالات را بگوید و این اشکالات را برطرف کنند. مثلا آقای انسانی سالهاست که شعر میگوید از خیلی سال پیش ولی کتاب شعر او چند سال است که بیرون آمده سن ایشان حداقل بالای ۵۰ سال بود که کتابش چاپ شد، قبلا هم میتوانست این کار را بکند. اما حتی این کتاب را هم که منتشر کرده به گفته ناشرش حساسیت و وسواس نشان داده و بارها اشعار را عوض کرده است. برای اینکه روی آنها فکر کرده که کجا چه کلمهای بگذارد.
شعری که از شعور بیاید و روی آن کار شده باشد خیلی کم است
درست است شعر قریحهای است که به ذهن میآید ولی باید شاعر روی آن کار کند و نشان بدهد گاهی اوقات به قول برخی از این شاعران برجسته نظم، عنوان شعر ندارد، یعنی آدم مینشیند و در ذهن خود یک قافیهای را ردیف میکند و یکسری جملات روی آن میسازد میشود شعر، ولی شعری که از شعور بیاید و روی آن کار شده باشد خیلی کم است. شاعر اینجوری خیلی ارزش ندارد. شاعران جوان اگر بخواهند شعرهای آنها یک شعرهای آب دیده و قوی باشد قبل از اینکه آن را بیرون بدهند باید با شعرای برجسته بنشینند و آن را نشان بدهند و عیب و ایرادهای آن را برطرف کنند.
پیرغلامان در خلوت خود برنامههایی داشتند که به این جایگاه رسیدند/مداحی که به درجه پیرغلامی رسیده از جوانی مراقب خودش بوده
بحث بعدی ما برگرفته از کلام خود شماست. در بخشی از صحبتهای خودتان اشاره داشتید به این پیر غلامانی که عمری از آنها گذشته اما وقتی میروند بالای منبر و یک چیزی میگویند مجلس منقلب میشود خیلی از آنها شاید قدیمها روضه را میشنیدند و بعد گریه میکردند ولی الان تا اسم حضرت را میشنود حالت بکاء به آنها دست میدهد و گریه میکنند و فضای آنها عوض میشود. همان انقلابی که در وجود آنها اتفاق میافتد حتی اگر چیزی هم نگویند، مجلس را عوض میکنند. این شاید چیزی باشد که با ملاک عقلی به راحتی تفسیر نشود. یک بخش دیگری از دستگاه اباعبدالله(ع) است که شاید هرچه بیشتر در این دستگاه خاک بخوری بهتر میتوانی درک کنی دلیل این چیست؟
اینها که امروز پیرغلام هستند به مرور زمان خودشان را تقویت کردهاند و قاعده هم این است که دو روز انسان با هم مساوی نباشد و روز بعدش بهتر باشد اینها در این راه قدم برداشتهاند و تلاش کردهاند. خودشان معمولاً در خلوت خودشان برنامههایی دارند مثلا در سحر روضهای میخوانند و گریه میکنند و روز به روز بلکه ساعت به ساعت دل آنها لطیفتر شده تا میرسند به یک وضعیتی که به قول عرفا میشوند آن «بی خود از خود شدم و کوس انا الحق بزدم» امام میگوید «همچون منصور خریدار سر دار شدم». "کوس انا الحق" یعنی اینکه من غرق خدا هستم حالا بعضی تفسیرهایی میکنند که درست نیست و این معنای حداقلی است. مداحان گاهی قدم به قدم جلو می روند و وقتی آنها را میبینی انگار امام حسین(ع) را دیده و اسم امام حسین (ع) که میآید انگار همه وجود آنها را میگیرد، این راهی است باریک ولی شدنی، آنها رفتهاند و دیدهاند کسانی که خواستهاند این راه را بروند و آرام و قرار نداشتهاند.
مثلا همین حاج اسماعیل اربابی یکی از پیرغلامان امام حسین (ع) بود که خودش مداح نبود و مجلس روضه نداشت ولی اینقدر در امام حسین (ع) و اهل بیت (ع) غرق بود که با اینکه پیرمرد بود ولی دست خودش نبود آن چنان جیغ میکشید و فریاد میزد همه را منقلب میکرد. چون از همان ابتدا هم واقعا مواظب بود. من یادم است همین آقایی که عرض کردم گاهی برخی از مداحان را راه نمیداد که بخوانند یا مثلا "آمیرزا ابوالقاسم عطار" ایشان هم ید طولایی در این وادی داشت اصلا آرام و قرار نداشت و دست خودش هم نبود، یادم است در مجلس عروسی یکی میخواند نتوانست خودش را کنترل کند، مجلس عروسی که اقتضای گریه ندارد نتوانست خودش را کنترل کند یعنی غرق بود در امام حسین(ع)، گاهی یکسری از مداحان هم اینچنین هستند. اگر آدم سالم پیش برود، غرق میشود و آن وقت خودش به حال خود میشود، یعنی مسلما وقتی از دنیا برود پیش امام حسین (ع) است هرکس هرچه را دوست داشته باشد پیش او میرود. اینها همه وجودشان پیش امام حسین (ع) بود. گاهی اوقات هم متاسفانه برعکس میشود یعنی این وادی را رعایت نمیکنند و قدم به قدم دور می شوند تا آخر هم با یک وضعیت ناهنجاری مواجه میشوند.
سرور بعد از روضه سرور عبادت، نماز، دعا و ذکر است/ مداح واقعی باید گاهی در خلوت برای خود روضه بخواند
راجع به آدابی که گفتید، گاهی برخی از افراد برای خود یک سیر تربیتی درنظر میگیرند، آقا مهدی توکلی میگفتند مداحی یعنی کسی که سحر بلند میشود و روضه میخواند و اشک میریزد و بعد در هیات تاثیر آن را میبیند، خیلی از اوقات روضه باز هم نمیخواندند. یک گریز کوچک میزدند و مجلس غوغا میشد. این روزها اسم روضه که می آید بعضیها میگویند روضه باز که میخوانیم اگر مجلس آماده نباشد اثر وضعی هم روی مستمع و هم روی مداح دارد این چطور توجیه میشود؟ بعضیها میگویند این که بدون آمادگی خود مداح و مستمع روضه باز خوانده شود نوعی هتک حرمت به ساحت معصومان(ع) هم محسوب میشود.
یک مداح واقعی که برای اهل بیت(ع) شعر میخواند و روضه میگوید، باید واقعا اعتقادش از رفتار، کردار و وجودش تراوش کند به خصوص زن و بچه او در خانواده ببینند و بفهمند که او واقعا اهل این چیزها است نه اینکه برای دیگران میخواند و دیگران را به گریه میاندازد و با همان خصوصیات میآید مثلا در خانه و مسخره میکند آن وضعیت را. در این صورت زن و بچه آدم دو چیز ناهماهنگ را میبینند و اثرات نامطلوب دارد به هر جهت مداح واقعی باید در خانه به خصوص زن و بچه او ببینند که واقعا معتقد است یعنی آن چیزی که شما اشاره کردید که گاهی زن و بچه را جمع کند و برای آنها روضه بخواند گاهی خودش به تنهایی بنشیند روضه بخواند و گریه کند نه اینکه همهاش در فکر این باشد که مردم را چطوری به گریه بیندازم. گاهی من در بعضی از جاها میبینم که الان مجلس داغ داغ است و بعد از آن ۱۸۰ درجه برعکس میگویند و میخندند و بعد هم توجیه میکنند که سرور بعد از روضه است نه سرور بعد از روضه این نیست. در بعضی از موارد نشان میدهد که روضه بی محتوا بوده که اینطوری شده وگرنه سرور بعد از روضه سرور عبادت، نماز، دعا و ذکر است، لذا مداحان باید این خصوصیت را رعایت کنند.
نفس روضه باز خواندن خوب است، اما در مکان و زمان مناسب
اما درباره این که اصلا روضه باز باید خوانده شود یا نه هم بحثهایی هست. اگر جای مناسبی بود و اقتضای وقت و زمان میکرد باید خوانده شود. اگر بنا بر این باشد که اصلا روضه باز نخوانیم این موردپسند دشمن است. بخواهیم روشنتر شود مثلا در زمان خود ما آمریکا یک جنایتهایی در سطح دنیا میکند و خواسته آمریکا این است که جنایتهایش برملا نشود و کسی آن را نگوید تا سرپوش بگذارد. مثلا دستگاههای خبری پوشش ندهند وحاضر است خرج کند که اگر در عراق یکسری را کشت آن طرف دنیا کسی با خبر نشود یا اگر در ایران جنایتی کرد هیچکسی باخبر نشود عینا همین خصوصیات برای یزید و یزیدیان هم است اگر در عاشورا آن جنایتها شد بعد هم ۳ سال حکومت دست یزید بود، میخواست که آنها برملا نشود و بعد هم دست تابعین یزید بود آنها هم می خواستند که برملا نشود به همین دلیل در کتابهای مقتل واقعه عاشورا آن طور که باید و شاید ثبت نشده است. یعنی این مقداری هم که میگویند باز کمتر از آن چیزی است که اتفاق افتاده، پس اصل اینکه روضه باز خوانده شود، باید باشد منتهی به جای خود.
اگر کسی بگوید نباید روضه باز بخوانیم به نفع دشمن است. باید بدانند که یزید چه جنایاتی با امام حسین (ع) و اهل بیت امام حسین (ع) کرده است البته به جای خود و در زمان مناسب باید خوانده شود. عرض کردم ممکن است حتی روز عاشورا هم موقعیت ایجاد نکند که روضه باز بخوانیم همه خسته هستند و نمیکشند. به جا که میگویم نه اینکه امروز چون عاشوراست حتما باید روضه باز خواند، نه؛ مجلس باید تحویل بگیرد، ممکن است گاهی به ظاهر عاشورا نیست ولی مجلس میکشد، همه گریه میکنند، ضجه میزنند و تحویل میگیرند به جای خود باید خوانده شود. اینجا من این را گسترش بدهم که سفارش ائمه معصومین (ع) حداقل بیشتر راجع به روضه امام حسین (ع) و بسط و گسترش روضه آن حضرت است.
توصیه ائمه و بزرگان دین توسعه روضه سیدالشهداء است
الان یک زمزمههایی برای بسط حوزههای دیگر میشود، نمیخواهم بگویم اصل آن خلاف است ولی بعضی از بزرگان ما این را نمی پسندند که ما روضههای دیگر را بسط بدهیم. میگویند همین سبب میشود عاشورا و تاسوعا تضیف شود یک دلیل دیگر هم این است که توصیه ائمه (ع) راجع به امام حسین (ع) بوده بنابراین نباید چیزهای دیگر را بیش از حد بسط داد و مقام معظم رهبری هم روی این موضوع بعضی از جاها به طور خاص اشاره کردهاند که مثلا با دسته بیرون آمدن در این موقعیتها موافق نیستم و چنین و چنان است. البته ایشان با این اطلاعات و آگاهیای که از دنیا دارد و بیش از برخی از مراجع دیگر هم در این وادی مطلع است نظر داده اند و نظر ایشان هم حق و به سزا است. مثلا بعضی از این دستهجات میآیند بیرون در زمان غیرعاشورا خوب یک شعارهای تفرقهآمیز هم میدهند آنها را چطوری میخواهند جمع کنند؟ اگر بنا شود فلان روز خاص همه دسته راه بیندازند و بیایند بیرون هم خود آن روضهها طوری خوانده میشود که تفرقهآمیز است. البته روضه ائمه دیگر مثل روضه حضرت زهرا (س) سفارش شده ولی خود حضرت زهرا (س) و امام رضا (ع) و امام زمان (عج) راجع به امام حسین (ع) گفتهاند و این یک نکتهای است که باید به آن توجه کنیم.
آیت الله حق شناس گرفتاری خود را با روضه حضرت علی اصغر(ع) برطرف میکرد
در رابطه با بحث روضه چند سوال دیگر هم داریم، در برخی مواقع در هنگام خواندن روضه چند حالت پیش میآید یکی برمیگردد به توجه مداح؛ اینکه مداح همیشه حواسش باشد که حال مستمع چگونه است. یکبار یادم است روز عرفه بود. حاج قربان میخواست روضه علی اصغر(ع) بخواند و دید مجلس هم آماده است در همان لحظه کیک و ساندیس بخش کردند و حاج قربان کلام خودش را خورد و روضه را نخواند و گفت حق آن ادا نمیشود و نخواند و به این توجه داشت. لذا مداح به حال مستمع قطعا باید توجه داشته باشد. دوم اینکه این موضوع گاهی برمیگردد به مستمع. اینکه مستمع آماده نیست و حالش مساعد نیست. هرچه مداح تلاش کند برای مستمع فرقی ندارد و آن حالت اشک را ندارد. خب در همه اینها مسیر مشخص است. یا مداح یا مستمع باید دائم حواسشان باشد و روی خودشان کار کنند. اما یک حالت سومی هم برخی مواقع شایع است و آن اینکه یک موقعی یک حالتی اتفاق میافتد که اسم آن را گذاشتهاند حالت «بهت». یا مجلس قفل شده یا فرد قفل شده. این یک مرزی دارد. یا من آماده نیستم یا به مداح بر میگردد یا برخی میگویند نظر خود اهل بیت (ع) است و دست گذاشتهاند و آن را نگه داشتهاند. مثلا در حرم امام حسین (ع) شاید خیلیها این تصور را دارند که اگر بروند در آن محل خیلی گریه میکنند ولی اکثرا میگویند که تا ۲ یا ۳ روز قفل کرده بودیم و حالت بهت داشتند. قضیه این چیست یک مقدار این را برای ما توضیح دهید؟
باید توجه داشت که خود روضه صحیح فی نفسه موثر است. برای خود من اتفاق افتاده حاجتی داشتهام و نشستم و روضه خواندم و حاجتم را گرفتهام حالا نمیخواهم وارد جزییات بشوم. یا مثلا آقای حق شناس نقل میکرد حاجتی داشتم مشهد بودم یکی از این روضه خوانها را صدا کردم و خواستم که روضه حضرت علی اصغر(ع) خواند همین متن روضه را و من حاجتم را گرفتم. یعنی خود روضه فی نفسه اثر دارد، اگر چه گریه کن به آن معنی نباشد. دوم این که مثلا خدای خواسته و مجلس قفل شده. در این مورد باید یک کسی باشد که وصل باشد و خبر را بیاورد که درست است یا نه که آیا واقعا خدا خواسته یا نه؟ گاهی اوقات هم من خودم کم و بیش آزمایش کردهام مثلا در یک جمعی یک فردی میآید و گاهی اوقات او را میشناختیم آدم فاسدی بوده حضور همان یک نفر باعث میشود دیگر نشود، گاهی اوقات این چنین است.
بعضی بزرگان بودند که کسی اشک آنها را به صورت جاری و ساری ندیده بود/ کار نیکان را قیاس از خود مگیر
مرحوم «آقا فخر» مرد خدا بوده و همه روضهای هم نمیرفته حتی در روضه خواندن هم خالص بوده و خودش هم زار زار گریه میکرد، البته آن سر و صدا را هم نداشت. طرف دیگر را هم باید دید ممکن است یک کسی از داخل خیلی بسوزد ولی اشکی نداشته باشد. واقعا بعضی از بزرگان ما که من اسم نمیبرم زیرا میترسم جسارت بشود، خیلی بزرگ بودند ولی حداقل در محافل و مجلس کسی اشک آنها را به صورت جاری و ساری ندیده بود این یک حسابهایی است بین خودشان، لذا "کار نیکان را قیاس از خود مگیر" به هر جهت در محافل و مجالس عوامل مختلفی در اینکه روضه بگیرد یا نگیرد و اثرگذار است. خود مکان بسیار مهم است. یک مواقعی خود آقای حقشناس که میخواست خانه خودش را عوض کند اول یک قسمتی از آن دو رکعت نماز میخواند و از همان نماز میفهمید که این مکان، مکان خوبی است یا نه؟ و مکانهای مختلف را به واسطه نمازش تشخیص میداد.
میخواهم بگویم مکان در روضهی ما اثر دارد اینکه کجا تشکیل میشود. یک وقت محل حسینیه شما یک پارکینگ است که همیشه داخل آن ماشین بوده است. ۱۰ روز محرم ماشینها را جمع میکنند و سیاه پوش میکنند این هم یک محفل روضه است اما یک وقت یک جایی است که همیشه حسینیه و همیشه فرش پهن و سیاهی به دیوار زده است و آماده است و در طول سال آنجا روضه میخوانند آن مکان با این یکی مکان خیلی فرق میکند. البته افرادی که در مجلس روضه شرکت میکنند نیز تاثیر دارد. آن کسی که روضه میخواند نیز تاثیر گذار است و همه دست به دست هم میدهند. یک وقت میشود همه این چیزها فراهم است اما باز نمیشود و مجلس نمیگیرد، معلوم است که یک سر معنوی دارد در این وادیها. اول باید سراغ خودمان برویم و ببینیم اشکال کارمان کجاست؟ درباره کربلا هم که گفتید، آن مکان ویژگی خاص خودش را دارد، انسان وقتی آنجا میرود احساس میکند که یک کسی او را نگه داشته و این واقعا هست.