کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

شاه خراسان شعری از رهی معیری

28 آذر 1393 ساعت 18:41

رهی معیری یکی از شاعران پارسی گوی معاصر است که در غزل سرایی شهره بوده است و طبع زیبا و دلکشی داشت.



دیده فرو بسته‎ام از خاکیان
تا نگرم جلوه افلاکیان

شاید از این پرده ندایى دهند
یک نفَسم راه به جایى دهند

اى که بر این پرده خاطرفریب
دوخته‎اى دیده حسرت نصیب

آب بزن چشم هوسناک را
با نظر پاک ببین پاک را

آن که در این پرده گذر یافته است
چون سَحر از فیض نظر یافته است

خوى سحر گیر و نظرپاک باش
رازگشاینده افلاک باش

خانه تن جایگه زیست نیست
در خور جانِ فلکى نیست، نیست

آن که تو دارى سرِ سوداى او
برتر از این پایه بوَد جاى او

چشمه مسکین نه گهرپرور است
گوهر نایاب به دریا دَر است

ما که بدان دریا پیوسته‎ایم
چشم ز هر چشمه فرو بسته‎ایم

پهنه دریا چو نظرگاه ماست
چشمه ناچیز نه دلخواه ماست

پرتو این کوکب رخشان نگر
کوکبه شاه خراسان نگر

آینه غیب نما را ببین
ترک خودى گوى و خدا را ببین

هر که بر او نور رضا تافته است
در دل خود گنج رضا یافته است

سایه شه مایه خرسندى است
مُلک رضا مُلک رضامندى است

کعبه کجا؟ طَوف حَریمش کجا؟
نافه کجا؟ بوى نسیمش کجا؟

خاک ز فیض قدَمش زر شده
وز نفسش نافه معطّر شده

من کیم؟ از خیلِ غلامان او
دستِ طلب سوده به دامان او

ذرّه سرگشته خورشیدِ عشق
مرده، ولى زنده جاویدِ عشق

شاه خراسان را دربان منَم
خاک درِ شاه خراسان منَم

چون فلک آیین کهن ساز کرد
شیوه نامردمى آغاز کرد

چاره‎گر، از چاره‎گرى باز ماند
طایر اندیشه ز پرواز ماند

با تن رنجور و دل ناصبور
چاره از او خواستم از راه دور

نیم‎شب، از طالع خندانِ من
صبح برآمد ز گریبان من

رحمت شه درد مرا چاره کرد
زنده ‎ام از لطف دگرباره کرد

باده باقى به سبو یافتم
و این همه از دولت او یافتم


شاعر: رهی معیری


کد مطلب: 21384

آدرس مطلب :
https://www.cafetarikh.com/news/21384/شاه-خراسان-شعری-رهی-معیری

کافه تاریخ
  https://www.cafetarikh.com