یکی از موضوعاتی که در این دو منبع به آن اشاره شده و تا امروز هم مورد بحث و گفت و گوست، مسئله ی شاعر بودن یا نبودن ابوسعید است. درباره ی شاعری ابو سعید ابوالخیر دو نظریه وجود دارد.
عارفی که بر روی منبر شعرهای زیبا میخواند
12 ارديبهشت 1394 ساعت 21:37
یکی از موضوعاتی که در این دو منبع به آن اشاره شده و تا امروز هم مورد بحث و گفت و گوست، مسئله ی شاعر بودن یا نبودن ابوسعید است. درباره ی شاعری ابو سعید ابوالخیر دو نظریه وجود دارد.
آنچه می توان به عنوان منبع قدیمی درشرح حال ابوسعید ابوالخیر(عارف قرن پنجم هجری) به آن استناد کرد، دو کتابی است که توسط نوادگان شیخ تالیف شده است؛ یکی کتاب « اسرار التوحید» تالیف «محمد بن منوربن ابی سعد بن ابی طاهربن ابی سعید» و دیگری « حالات و سخنان شیخ ابو سعید ابی ابوالخیر میهنی» که توسط «جمال الدین ابو روح لطف الله ابن ابی سعد» نوشته شده است.
یکی از موضوعاتی که در این دو منبع به آن اشاره شده و تا امروز هم مورد بحث و گفت و گوست، مسئله ی شاعر بودن یا نبودن ابوسعید است. درباره ی شاعری ابو سعید ابوالخیر دو نظریه وجود دارد:
عده ای شاعری ابو سعید را رد می کنند و منکر آن هستند وعده ای دیگربه واسطه ی اشعاری که شیخ بر سر منبر می خوانده، او را شاعر می دانند. که البته هر کدام نظراتی دارند که دلیلی بر ادعایشان و سندی بر گفته هایشان است.
برخی از اشعار منتسب به این عارف برجسته پارسی را در ادامه می خوانید.
خواهی که کسی شوی زهستی کم کن
ناخورده شراب وصل مستی کم کن
با زلف بتان دراز دستی کم کن
بت را چه گنه تو بتپرستی کم کن ابوسعید ابوالخیر
گفتار نکو دارم و کردارم نیست
از گفت نکوی بی عمل عارم نیست
دشوار بود کردن و گفتن آسان
آسان بسیار و هیچ دشوارم نیست ابوسعید ابوالخیر
دلخسته و سینه چاک میباید شد
وز هستی خویش پاک میباید شد
آن به که به خود پاک شویم اول کار
چون آخر کار خاک میباید شد ابوسعید ابوالخیر
قومی ز خیال در غرور افتادند
و ندر طلب حور و قصور افتادند
قومی متشککند و قومی به یقین
از کوی تو دور دور دور افتادند ابوسعید ابوالخیر
از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
مقبول تو جز مقبل جاوید نشد
مهرت بکدام ذره پیوست دمی
کان ذره به از هزار خورشید نشد ابوسعید ابوالخیر
رفتم به کلیسیای ترسا و یهود
دیدم همه با یاد تو در گفت و شنود
با یاد وصال تو به بتخانه شدم
تسبیح بتان زمزمه ذکر تو بود ابوسعید ابوالخیر
کد مطلب: 21474