روزى غلامى را دیدم با خوراک خود سگى را شریک قرار داده، پرسیدم: چرا چنین مى کنى؟ گفت: یابن رسول الله من محزونم و جویاى سُرورى هستم، مى خواهم با مسرور کردن این حیوان غم از دلم زدوده شود. زیرا من بنده مردى یهودى هستم، مایلم از او جدا شوم
داستانی زیبا از اباعبدالله الحسین درباره مسرور کردن دل مومن
29 اسفند 1393 ساعت 20:20
روزى غلامى را دیدم با خوراک خود سگى را شریک قرار داده، پرسیدم: چرا چنین مى کنى؟ گفت: یابن رسول الله من محزونم و جویاى سُرورى هستم، مى خواهم با مسرور کردن این حیوان غم از دلم زدوده شود. زیرا من بنده مردى یهودى هستم، مایلم از او جدا شوم
سید جزائرى در ریاض الابرار از حضرت سیدالشهداء علیه السلام نقل مى کند: آن جناب فرمود: این فرمایش پیغمبر صلى الله علیه و آله که بعد از نماز بهترین عمل ها مسرور کردن مؤمن است با وسایلى که معصیت نباشد براى من به تجربه رسید.
روزى غلامى را دیدم با خوراک خود سگى را شریک قرار داده، پرسیدم: چرا چنین مى کنى؟ گفت: یابن رسول الله من محزونم و جویاى سُرورى هستم، مى خواهم با مسرور کردن این حیوان غم از دلم زدوده شود. زیرا من بنده مردى یهودى هستم، مایلم از او جدا شوم.
اباعبدالله علیه السلام پیش آن مرد یهودى رفت و دویست دینار قیمت غلام را با خود برد. درخواست کرد غلام را بفروشد. آن مرد عرض کرد: غلام فداى قدم مبارک شما. این بستان را نیز به او بخشیدم. دویست دینار را هم تقدیم به شما مى کنم.
حضرت فرمود: من مال را به تو بخشیدم. مرد یهودى عرض کرد: پذیرفتم، آن را هم به غلام مى بخشم.
سیدالشهداء علیه السلام فرمود: من هم غلام را آزاد کردم، دینارها و بستان را نیز به او بخشیدم.
زن آن یهودى گفت: من هم اسلام مى آورم و مهریه خود را به شوهرم مى بخشم.
یهودی گفت: من نیز مسلمان مى شوم و این خانه را به زنم بخشیدم. (1)
1- مجلسی، بحارالانوار، ج 10، ص 145 به نقل دارالسلام ج 3 ص 350
منبع
داستانها و پندها، ج
کد مطلب: 21949