در طول حضور خود در آن منطقه با فنون شعبدهبازی و حربههای دیگر، توجه مردم محلی را به خود معطوف میدارد و خود را به عنوان یک روحانی شیعه، جا میزند. جیکاک برای این کار ابتدا به فراگیری فقه می پردازد و به درجهء اجتهاد رسیده و در مساجد، بعنوان پیش نماز حضور می یابد!او گیوه هایش را با یک اشاره عصا جفت می کرد و شایع کرده بود که این از معجزات اوست.
مستر جیکاک (معروف به سید جیکاک) جاسوس انگلیسی مأمور ویلیام دارسی، سالها در مسجدسلیمان زندگی کرد. وی در آغاز به عنوان چوپانی کر و لال به مدت هفت سال در ایل بختیاری به آموختن فرهنگ و زبان بختیاری میپردازد و پس از فراگیری آن، به عنوان یک بختیاری در منطقه نفتخیز مسجدسلیمان سکنی میگزیند.در طول حضور خود در آن منطقه با فنون شعبدهبازی و حربههای دیگر، توجه مردم محلی را به خود معطوف میدارد و خود را به عنوان یک روحانی شیعه، جا میزند. جیکاک برای این کار ابتدا به فراگیری فقه می پردازد و به درجهء اجتهاد رسیده و در مساجد، بعنوان پیش نماز حضور می یابد!او گیوه هایش را با یک اشاره عصا جفت می کرد و شایع کرده بود که این از معجزات اوست. در کتاب خاطراتش، توضیح می دهد که آهنرباهایی در گیوه هایم قرار داده بودم، که با اشاره عصا، گیوه ها جفت می شدند!…این جاسوس انگلیسی، روزی به مسجد می آید و می گوید: من حضرت علی (ع) را درخواب دیدم و او دستش را بر شانه ام نهاد و به من فرمود: "به مردم بگو از این ماده سیاه و نجس (نفت) دوری کنند." و برای اثبات ادعایش پیراهن و عبایش را کنار می زند و اثر سفیدی دستی روی شانه اش را نشان می دهد و می گوید این مدرکی بر حقانیت من …او درکتابش تشریح می کند که روزی تکه ای کاغذ را بشکل دست بریدم و روی شانه ام قرار دادم و آنقدر زیر آفتاب داغ جنوب ماندم تا خوب اطراف ان کاغذ تیره شود و اثر دست بر شانه ام نقش ببندد.همچنین، در منظرهای با یک آخوند شیعه، مدعی آتش گرفتن ریش دروغگو میشود و با استفاده از ریش مصنوعی از نخ نسوز، حقانیت خود را ثابت میکند.جیکاک در اواخر دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، فرقهای را در منطقهی بختیاری، بویراحمد و خوزستان ایجاد میکند که طلوعیان یا سروشیان نامیده میشدهاند و به توقیت قریبالوقوع ظهور مهدی معتقد بودهاند
این بیت معروف ترین شعر به جامانده از اوست :
” شما که عشق علی مین دلتونه؛ نفت ملی، سی چنتونه؟! “