نخستین مهاجرت روز دوّم محرم سال ١٣٣٤ صورت گرفت. در این روز وحیدالملک شیبانى همراه با سیدمحمدرضا مساوات، میرزا محمدعلىخان کلوب، سیدعبدالرحیم خلخالى و سیدجلیل اردبیلى محرمانه به سوى قم عزیمت کردند. روز سوّم محرم ادیبالسلطنه سمیعى در علىآباد به آنان ملحق گردید. روز چهارم محرم سلیمانمیرزا اسکندرى و میرزا سلیمانخان میکده در منظریه به آنها رسیدند که پنج تن ژاندارم آنها را همراهى مىکردند.
جوان و تاریخ- سبک زندگی
نخستین مهاجرت روز دوّم محرم سال ١٣٣٤ صورت گرفت. در این روز وحیدالملک شیبانى همراه با سیدمحمدرضا مساوات، میرزا محمدعلىخان کلوب، سیدعبدالرحیم خلخالى و سیدجلیل اردبیلى محرمانه به سوى قم عزیمت کردند. روز سوّم محرم ادیبالسلطنه سمیعى در علىآباد به آنان ملحق گردید. روز چهارم محرم سلیمانمیرزا اسکندرى و میرزا سلیمانخان میکده در منظریه به آنها رسیدند که پنج تن ژاندارم آنها را همراهى مىکردند. این دو تن گفتند عزیمت آنان با تصویب شاه و مستوفىالممالک بوده است و مجاز هستند دست به اقدام انقلابى بزنند و «مخالفت صورى با حکومت تهران» نمایند. به این شکل بود که در قم مرکزى به نام «کمیته دفاع ملّى» تشکیل شد. اعضاى هیأت مدیرۀ آن عبارت بودند از سلیمانمیرزا اسکندرى، مساوات، میرزا محمدعلىخان کلوب و وحیدالملک. مدیر کمیته اسکندرى بود و کمیتههاى فرعى براى امور مالى، نظامى، فرهنگى و تبلیغى شکل گرفت. اینان یازدهم صفر از قم به سوى کاشان حرکت کردند، این امر بىاطلاع دولت مرکزى صورت گرفت. در اصفهان آنان نودوهشتهزار تومان موجودى بانک شاهى را ضبط و میان ژاندارمها تقسیم نمودند تا سناریوى مخالفت صورى با حکومت مرکزى را تحقق بخشند. سالار نظام طبق دستور کتبى سلیمانمیرزا مسئول ضبط اموال بانک شاهى شد. محل اجتماع کمیته دفاع ملّى در منزل شیخالاسلام رئیس بلدیه اصفهان بود. از سوّم تا سیزدهم محرم سال ١٣٣٤، تعداد کثیرى از نمایندگان، مشاهیر دولت، سیاستمداران و برخى روزنامهنگاران به قم مهاجرت کردند. تصمیمگیرندگان اصلى عبارت بودند از: میرزاکریمخان رشتى، سردار محیى، میرزاقاسمخان تبریزى، میرزامحمدصادق طباطبائى و مورخالدوله سپهر. اینان مذاکره مىکردند که آیا مهاجرین را باید در قم نگاه داشت یا اینکه از آنجا حرکت کرد، این در حالى بود که وزیر خارجه اطلاع داد قواى روسیه از ینگى امام واقع در کرج عقب نشستهاند و خطرى مهاجرین را تهدید نمىکند. در این بین مستوفىالممالک سیاستى دوگانه در پیش گرفت؛ او که خود عدهاى را به مهاجرت تشویق کرده بود، در نامهاى خطاب به سیدمحمد طباطبائى از او خواست که همراه با دیگر مهاجرین به تهران بازگردند، زیرا قواى روسیه عقب نشستهاند. این نامه روز چهاردهم محرم سال ١٣٣٤ فرستاده شد. روز بعد هم مؤتمنالملک رئیس مجلس در نامهاى جداگانه تقاضا کرد مهاجرین به پایتخت بازگردند، روز هفتم محرم ١٣٣٤ شاه تصمیم گرفت به مهاجرین پیوندد. «مهاجرین که انتظار این خبر را داشتند» شروع به تمهید مقدماتى براى ورود او کردند. شاهزاده معتمدالدوله حاکم قم که از نوادگان عباسمیرزا قاجار بود، در زمرۀ متحدین حزب دمکرات به شمار مىرفت. او جمعى از بزرگان قم را به همکارى دعوت کرد، تولیتآستان حضرت معصومه(س) هم به این مجلس دعوت شد، به زودى روحانیان قم هم به این مراسم پیوستند. در این بین حوادث جالبى روى داد: «یکى از روحانیان قم ابتدا به منبر رفته عزم شاه را در تغییر پایتخت به مردم خبر داده مردم را به جهاد در راه دین و حفظ بیضه اسلام ترغیب نمود.» در نهایت مهاجرین نتوانستند دولت مستقلی در شرایطی که شمال و جنوب ایران در اختیار روس و انگلیس بود تاسیس کنند و همه چیز می رفت تا حکومت قاجار سقوط کند