دست بردن به سلاح موزر براى پیشبرد اهداف سیاسى، باجستانى و حقالسکوتگیرى، امرى بود که در دوره مشروطه آزموده شد و در دورههاى بعد تا رسیدن رضاخان به اریکه سلطنت تداوم یافت. موزربندى و شلیک گلوله براى اسکات حریف یا اسقاط او، موضوعى است مهم که در مورد آن هم تحقیق جدّى صورت نگرفته است. بنیادگذار این روش در دورۀ مشروطه انجمنهایى مثل انجمن آذربایجان بودند که مىدانیم حتى کمیتهاى به نام دهشت داشت و دست به ترور مىزد.
جوان و تاریخ- سبک زندگی
دست بردن به سلاح موزر براى پیشبرد اهداف سیاسى، باجستانى و حقالسکوتگیرى، امرى بود که در دوره مشروطه آزموده شد و در دورههاى بعد تا رسیدن رضاخان به اریکه سلطنت تداوم یافت. موزربندى و شلیک گلوله براى اسکات حریف یا اسقاط او، موضوعى است مهم که در مورد آن هم تحقیق جدّى صورت نگرفته است. بنیادگذار این روش در دورۀ مشروطه انجمنهایى مثل انجمن آذربایجان بودند که مىدانیم حتى کمیتهاى به نام دهشت داشت و دست به ترور مىزد. به یاد آوریم چگونه اعمال و رفتار اینان منجر به تعطیلى مشروطه در دوره اوّل مجلس، تشدید بحران در دوره دوّم مجلس و سپس هجوم دشمن به خاک کشور با اولتیماتوم روسیه گردید. این روش بعدها هم ادامه یافت و نقطه اوج آن تشکیل کمیتۀ مجازات در ذىقعده ١٣٣٤ بود. این گروه را عدهاى به غلط یک گروه انقلابى نام نهادهاند، حال آنکه واقعیت امر این است که اینان همان بحرانسازان دوره مشروطه بودند که از گروه سیاسى خاصى هم خط و ربط دریافت مىکردند. کمیتۀ مجازات ابزار اجرایى و نظامى محقق ساختن دیدگاههاى گروه دمکراتهاى ضدتشکیلى یا محفل بحرانسازان و نقطه تلاقى ماجراجویانى مثل منشىزاده، اوباشى مثل کریم دواتگر و سیاستمدارانى مثل مستشارالدوله و محتشمالسلطنه اسفندیارى بود. رهبر گروه دمکراتهاى ضد تشکیلى یعنى سیدمحمد کمرهاى، به تصریح خودش، از این گروه ماجراجو و خونریز حمایت مىکرد.چند ماهى بعد از آغاز جنگ اوّل جهانى جنایت و قتل در ایران به شکل آشکارى ابعاد سیاسى یافت. در اواخر زمستان ١٢٩٣، درست اندکى بعد از حمله نیروهاى روسیه تزارى به شمال ایران شیخمهدى نورى فرزند شیخفضلالله نورى به قتل رسید. ظاهر امر این بود که وى در این زمان علیه تهاجم روسیه در خیابان لالهزار سخنرانى کرده بود. شیخ مهدى نورى یکى از فعالین دوره مشروطه و از اعضاى انجمن مخفى پیش از مشروطه بود. ناظمالاسلام کرمانى در تاریخ بیدارى ایرانیان، به دفعات از تلاشهاى او براى استقرار مشروطه یاد کرده است. به روایت عبداللهخان بهرامى، که در تأمینات داراى مقامى بود و پیگیرى پرونده را بر عهده داشت، قاتل شیخ مهدى نورى مردى بود آقاجان نام، که بعد از گذشت یک سال از وقوع قتل در قزاقخانه منصبى به دست آورد. بهرامى حتى نقل مىکند که او شاید بعدها نام خود را عوض کرده و صاحب مقام مهمى شده باشد. رعد به مناسبت قتل شیخ مهدى نورى نوشت:
جنایت و آدمکشىهایى که در این مدت اخیر رخ داده خصوصاً واقعه فاجعه آقامیرزامهدى نورى نظر خوردهبینان را جلب و عقاید مختلفى در این باب اظهار مىشود. پاره اشخاصى که نظریات کوتاه و فکرى ساده دارند وقوع این جنایات را به عدم مراقبت نظمیه منسوب مىنمایند و بعضى علت وقوع آن نوع حادثات را خرابى عدلیه تصوّر مىکنند. به عقیدۀ ما علت حقیقى تکرار و وقوع این نوع حوادث، نبودن مجازات و تسامح اولیاى امور در قصاص و وضع نظامات لازمه استواژه مجازات، بیتالغزل اکثر نشریات کشور شد، در طول ماههاى آتى روند حوادث شتاب بیشترى یافت.اواسط سال ١٢٩٤ شمسى وحشت عمومى بار دیگر سراسر تهران را فراگرفت. شبنامههایى منتشر مىشد و شایعاتى به گوش مىرسید که گویا کمیتههایى فعال شدهاند و به زودى عملیاتى را آغاز خواهند کرد. رعد نوشت: «اخیراً شایعات متضادى مبنى بر تشکیل کمیتههاى مختلف براى پیشرفت مقاصد خائنانه و یا ضدیت با دولت و یا تولید شبهات در افکار عامه انتشار یافته و تدریجاً مسئله به مطبوعات رسیده و حتى بعضى از جراید محلى در این زمینه نظریاتى اظهار داشته اند