حاجى میرزا آغاسى که دیگران نسبت کشف و کرامات به او داده بودند و امر بر خود او نیز مشتبه شده بود،گاهى دچار افکار مالیخولیایى عجیب مىشد.او در عالم وهم و خیال لشکر مىآراست و قفقازیه را از روسیه تزارى باز مىگرفت و ملکه ویکتوریا را از اریکهى سلطنت بریتانیاى کبیر به زیر مىکشید.این مرد صوفى مسلک که در سایهى غفلت محمد شاه به کمال قدرت و نفوذ خود در کشور رسیده بود،دست به کارهاى عجیب مىزد.
جوان و تاریخ- سبک زندگی
حاجى میرزا آغاسى که دیگران نسبت کشف و کرامات به او داده بودند و امر بر خود او نیز مشتبه شده بود،گاهى دچار افکار مالیخولیایى عجیب مىشد.او در عالم وهم و خیال لشکر مىآراست و قفقازیه را از روسیه تزارى باز مىگرفت و ملکه ویکتوریا را از اریکهى سلطنت بریتانیاى کبیر به زیر مىکشید.این مرد صوفى مسلک که در سایهى غفلت محمد شاه به کمال قدرت و نفوذ خود در کشور رسیده بود،دست به کارهاى عجیب مىزد.کنت دوسرسى وزیر مختار فرانسه،که قبلا ذکر او رفت،در جاى دیگر از کتاب خود به نام«ایران»دربارهى حاجى میرزا آغاسى چنین مىنویسد:
«هیچ امرى عجیبتر از شنیدن نظریات و نقشههاى این مرد مقتدر نبود،بهخصوص که او آنها را با آرامش طبع شگفتآورى شرح و تفصیل داد.یک روز به من گفت که از دست تقاضاهاى بىجاى انگلیس جگرم خون است.چیزى نمانده است که سپاهى به کلکته بفرستم و ملکه ویکتوریا را دستگیر کنم و در ملاء عام او را به دست سپاهیان بسپارم تا هر معاملهى ناسزا که مىخواهند نسبت به او روا دارند.روزى دیگر از کشتىهایى که در خیال خود آنها را ساخته بود،صحبت مىداشت و مىگفت که مىخواهد با آنها تجارت بحرى انگلیس را نابود سازد حاجى میرزا آغاسى صدراعظم درویشمسلک ایران علیرغم درویشى و صوفیگرى که نشانهى آن گریز از مادیات و جمع مال و ثروت است،در مدت صدارت خود،املاک بسیار از متعلقات دولت و مردم را غصب کرد و در آخرین سال سلطنت محمد شاه(1264 هجرى)چون وارثى نداشت و مىدانست که پس از مرگ او املاکش را دولت ضبط خواهد کرد،همهى آنها را به محمد شاه بخشید و منظور او از این عمل،آن بود که خود را از بازخواست احیانا کیفر اعمال خویش به وسیلهى پادشاه جدید(ناصر الدین شاه)و رجال دربار او در امان نگاه دارد.
عوامفریبى و سالوس و ریاکارى نیز از خصایص اخلاقى حاجى میرزا آغاسى بود.رابرت واتسن انگلیسى در کتاب تاریخ قاجار چنین مىنویسد:«به نظر مىآید که حاجى میرزا آغاسى براى جلب قلوب هرگز جواب رد به متقاضیان حقوق مستمرى یا پاداش نمىداد و به ندرت جواب رد صادر مىنمود.این پرداختها را مستقیما انجام نمىداد مگر به افراد خودش.اصولا حوالجات دولتى را عهدهى حکام ایالات صادر مىنمود.مىگویند از صدور این حوالجات،نیت حاجى پرداخت نبود و مایل بود حکام این مطلب را متوجه باشند و چون حوالجات نیت حاجى پرداخت نمىشد به حسن شهرت و دست و دلبازى حاجى مىافزود اما بدنامى آن متوجه دولت مىگردید.به این ترتیب کسب محبوبیت مىکرد و بالمآل مبالغ هنگفتى از تعهدات پرداخت نشده دولتى روى دست امیر نظام امیرکبیر ماند.